🥀💐🕊🌹🕊💐🥀
#شهیدانه
#زیباترین_شهادت
#ابراهیم مےگفت :
اگه جایے بمانی ڪہ
دست احدے بهت نرسہ
کسے تو رو نشناسہ
#خودت باشے و #آقا
#مولا هم بیاد سرتو روی دامن بگیره ،
این خوشگلترین #شهـادتہ ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌴 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهیدانه
هر جای دنیا هم که باشی
اگـر دست به سویش دراز کـنی
#شھید، تو را به سمت خود می کشاند و دعایت را مستجاب می کند.
در این میان، گویا برخی #شهدا، دستشان برای اجابت، بازتر است.
یکی مثل #شھیدجواد
#شھید_جواد_محمدی
#شھید_روزه_دار
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#عبدالمهدی_کاظمی
فرزند کوچکم ریحانه خانم (2 ساله) حدود 15روز بعد از #شهادت_عبدالمهدی بود که بسیار تب کرد و مریض شد.
هرچه کردیم خوب نشد؛ دارو، دکتر و... هیچ اثر نمی کرد و تب ریحانه همچنان بالا می رفت.
تـب بچم اونقـدر زیادشـده بـود که نمی دانستم چه کنم و ترسیدم که بلایی بر سر بچه ام بیاد. کلافه بودم. غم #شهادت_عبدالمهدی از یک طرف و بیماری و تب ریحانه نیز از یک طرف؛ هردو بردلم سنگینی میکرد.
ترسیده بودم. با خودم میگفتم نکنه خدا بلایی بر سر بچه ام بیاد و مردم بگند که نتونست بعد از #عبدالمهدی بچه هاشو نگه داره...این فکر ها و کلافگی و سردگمی حالم رو دائم بدتر میکرد.
شب جمعه بود.
به آقا ابا عبدالله الحسین (ع) توسل کردم.
زیارت عاشورا خواندم.
رو کردم به حرم اباعبدالله (ع) و شروع کردم به صحبت با سالار شهیدان...
با گریه گفتم یا امام حسین من می دونم امشب شما با همه #شهدا تو کربلا دور هم جمع هستید.
من می دونم الان #عبدالمهدی پیش شماست...
خودتون به #عبدالمهدی بگید بیاد بچه اش رو شفا بده...
چشمام رو بستم گریه می کردم و صلوات می فرستادم و همچنان مضطر بودم.
درهمین حالات بود که یک #عطر خوش در کل خانه پیچید.
بیشتر از همه جا بچه ام و لباسهاش این عطر رو گرفته بودند.
تمام خانه یک طرف ولی بچه ام بسیار این بوی خوش را می داد، به طوری که او را به آغوش می کشیدم و از ته دل می بوییدمش .
چیزی نگذشت که دیدم داره تب ریحانه پایین میاد.
هر لحظه بهتر میشد تا این که کلا تبش پایین اومد و همون شب خوب شد.
فردا تماس گرفتم خدمت یکی از علمای قم (آیت الله طبسی) و این ماجرا را گفتم و از علت این عطر خوش سوال کردم.
پاسخ این بود که چون #شهدا در شب جمعه کربلا هستند و پیش اربابشون بودند عطر آنجارا با خودشون بهمراه آورده اند.
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#علی_عبداللهی
#شهیداݧ بر #شهــادت خنده ڪردند
بہ #عطر خود #بهاراݧ زنـــــده کردند
بہ زیرلب بگفتـا #لالـــــہ با خــود
#شہیداݧ لالہ را #شرمـــــنده ڪردند
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهیدانه
#سردار_شھید
#علی_چیت_سازیان
از #شهدا
نخواهید که
دست شما را بگیرند ...
از #شهدا
بخواهید که
یقه شما را نگیرند ...
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#محسن_صیرفیان_پور
همیشه ترجیح می داد شرایطی را برای خود برگزیند که بتواند برای دیگران سودمند باشد. وقتی که برای رفتن به کردستان از طرف سپاه قبول شد، با خوشحالی به مادر خود گفت که من راهی را برگزیده ام و به مکانی می روم که کومله ها، سر جوانان مذهبی و رزمنده را از تن جدا می کنند و با شکنجه های زیاد آنان را به #شهادت می رسانند.
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌺🍀🌸🌼🌸🍀🌺
#عاشقانه
#شهیدانه
#شهیدان سخت دلتنگ و غریبم...
#خمار جرعه ای امن یجیبم...
#شهیدان خدایی #بیقرارم...
#خدایا طاقت ماندن ندارم...
چه تنها مانده ام #افسرده بر خاک...
شما رفتید تا #افلاک چالاک...
مرا #تنها رها کردید و رفتید...
به #حسرت مبتلا کردید و رفتید...
شما رفتید و من اینجا #غریبم...
زفیض #سرخ مردن بی نصیبم....
#شهادت !!! ای #شهادت ناز شصتت !!!
تأسی کن مرا #قربان دستت ...
🌹 @dashtejonoon1 🌼🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیدانه
#شهید شدن
#یک_اتفاق_نیست
باید خون دل بخوری
دغدغه های هیأت
دغدغه های کار جهادی
دغدغه های ترک گناه
دغدغه های #شهادت
و تفریح سالم
#اللهم_الرزقنا
#شهادت_فی_سبیلک
🌴 @dashtejonoon1🕊🥀
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹
#شهیدانه
گل اشکم شبی وا می شد ای کاش
همه دردم مداوا می شد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا
شهادت قسمت ما میشد ای کاش
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#شهیدانه
#سردار_شهید
#مهدی_امینی
فرمانده عملیات سپاه ارومیه
از خدای تعالی خواسته ام که دیگر روی خوش این دنیا را به من نشان ندهد و مرا هیچ وقت مسرور نگرداند؛ مگر به لقای خوش و نیکوی حضرتش.
اما امروز این تصمیم را شکستم و دارم با برادرها شوخی میکنم و خلاصه حسابی شاد و سرحالم، چرا که برای پیوستن به #شهدا دارم بار و بنه سفر را میبندم.
نمیدانم چه در پیش است؟ ولی احساس میکنم که هنگامه خوش لقاء نزدیک باشد.
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#حسین_صابری
ماجرای پای قطعشده در ساکِ آقای عکاس
شب بود.
تاریک بود.
با چند پرژکتور، حیاط #معراج_شهدا را روشن کرده بودند.
شلوغ بود.
همه میخواستند پیکر مطهر #شهید_حسین_صابری ( سومین #شهید خانوادهی #صابری ) را که تازه در تفحص، #شهید شده بود، ببینند.
میزی در حیاط گذاشته بودند تا او را غسل دهند.
حاج "بهزاد پروین قدس" که از راه رسید، مثل همیشه ساک بر دوش بود. ناگهان از داخل ساک، چیزی درآورد که همه از تعجب مات ماندند.
بستهای را گشود و پای قطع شدهی #حسین را که هنگام انفجار مین والمری به وسط میدان مین ارتفاع 112 فکه افتاده بود، پیدا کرده و با خود آورده بود.
خودش میگفت: در اهواز، وقتی ساکم رو گذاشتم زیر دستگاه اشعه تا وارد فرودگاه شوم، بچههای سپاه تعجب کردند. درِ ساک را که گشودم، همه کُپ کردند. پای قطع شده داخل ساک باعث شد تا همه بیایند بالای سرم. وقتی توضیح دادم که #حسین_صابری امروز در فکه به #شهادت رسیده و پیکرش رو بردن تهران و حالا من میخوام زود برم تهران تا این پای جامانده را به پیکرش ملحق کنم، مات و مبهوت اجازه دادند تا سوار هواپیما شوم.
و بهزاد پایی را که جا مانده بود، به صاحبش ملحق کرد.
#شهید_حسین_صابری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀