eitaa logo
دشت جنون
4.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرزندم بیمار بود و شوهرم برای مدتی بیکار شد ،برادرم براتعلی خیلی هوای زندگی ما را داشت ، با این که یک مجروح جنگی بود و خودش از بیماریهای ماحصل جنگ بسیار رنج می برد ، سعی می کرد که من و خانواده ام از زندگی لذت ببریم . قبل از ، مشهد رفتند و مراهم با خودش برد و خرج سفر من را بدون هیچ چشم داشتی عهده دار شد براتعلی به طور کل یک انسان دست و دل باز بود و اگر می فهمید کسی احتیاج به کمک دارد دریغ نمی کرد. درایام ماه محرم از فعالین دسته جات عزاداری بود، علاقه ی خاصی به آقا داشت سعی می کرد همیشه با وضو باشد و به یاد آقا گاهی نماز ظهرش را زیر آفتاب اقامه می کرد،در روز اربعین درمنزلشان مراسم برگزار می کرد و به همین خاطر بعد از نیز مردم محل سکونتشان هنوز در روز اربعین به یاد براتعلی مراسم روضه خوانی برگزار می کنند ... راوی : http://eitaa.com/joinchat/338034692Cf72642577b
🌴🏴🕊🌹🕊🏴🌴 این خون سیدالشهداء است که خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش می ‏آورد . 🏴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🌸🌺🍀🌺🌸💐 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌷 سردار حسنعلی قنبری 🍃 (حسین) 🌼 بسیجی محمود حجتی 🍃 (علی) 💐 بسیجی احمدرضا صادقی 🍃 (قاسمعلی) 🌺 بسیجی ناصر یوسفیان 🍃 (غلامعلی) 🌷 سرباز داود یارمحمدی 🍃 (محمد) 🌼 جهادگر علی نادعلی 🍃 (یداله) 💐 @dashtejonoon1🌺💐
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 🌹 🌹 فرزند : محمدحسین : 🗓 1328/01/02 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متاهل شغل : آزاد : 🗓 1363/04/26 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : کردستان نام عملیات : درگیری با ضد انقلاب مزار : 🌹 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 🌹 🌹 فرزند : رحیم : 🗓 1344/02/01 🗓 محل تولد : نجف آباد ـ حاجی آباد وضعیت تاهل : مجرد شغل : طلبه : 🗓 1360/04/26 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : اهواز نام عملیات : درگیری در منطقه مزار : 🥀 @dashtejonoon1💐🥀
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 یکی از رفقا و هم دانشگاهی هایش تعریف می‌کرد که با پینت بال می‌رفتیم . به شوخی به گفتم : آقا همه تیرها عین این بازی‌های کامپیوتری به سر و کله من خورد . او گفت : اشکال نداره داداش! چه چیزی بهتر از اینکه بی سر شوی . خودم گلوله بارانش کرده بودم، به شوخی گفتم چیزی نصیب تو نمی‌شود ! همه تیرهایی که نثارت کردم به و خورد . وقتی که را آوردند و نحوه را فهمیدم نابود شدم. با خودم فکر کردم اشتباه از من بود که گمان می‌کردم چیزی به تو نمی‌رسد. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹