خوشبینان لیبرال دموکرات مخالف خشونت وقتی از خشونت و خشونت گران شکایت میکنند نیمنگاهی هم به تبلیغات دارند اما در مقام تبلیغاتچی حرف نمیزنند بلکه از جهان، صرفاً ظاهر آن را میشناسند و چون به آزادی علاقهای دارند و آن را به معنی همهچیز ممکن است میپندارند خشونت را محصول اراده اشخاص یا نتیجه آرا و عقاید آنان میدانند. هابز فکر میکرد که چون دیگران در اندیشه تجاوز و تعدی هستند پس من باید پیشدستی کنم به او اشکال کردند که یک امر واقعی را به تصور و توهم تحویل کردهاست چنین تحویلی در حوزه آمپیریسم عیب نیست اما این تصور و توهم از توهم و تصور کسانی که فکر میکنند باید انگشت در جهان کرد و خشونت و خشونت ساز را پیدا کرد و او را بهسزای نیت یا عمل زشت و ناپسندش رساند بیشتر غیرواقعی و وهمی است.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 15
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
ستایش مهر و مهربانی و نشاندادن زشتیهای خشونت جای خود دارد اما وقتی وارد فلسفه میشویم و از ماهیت خشونت میپرسیم بهجای فلسفه، نمیتوان و نباید وعظ و اندرز و تبلیغات گذاشت که این خود یک نوع خشونت و شاید خشونت زشتی باشد که زمینهساز غفلت از خشونت و ریشه آن میشود این قبیل سخنان وقتی بهنام فلسفه گفته میشود اولاً فلسفه مورد تجاوز قرار گرفته است ثانیاً خشونت نسبتبه اشخاصی است که متهم به خشونتسازی شدهاند و بالاخره ثالثاً مایه غفلت و موجب سهلانگاری و سهلگیری می شود
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 15و 16
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
اگر فلسفه که باید عین خردمندی باشد در زمان ما گرفتار جهل و حماقت نشده بود و اگر عالمی که قانون اساسیش از حقوق بشر بود در درکات ظلم و تجاوز دستوپا نمیزد امکان نداشت که بهنام فلسفه و اخلاق، ظلم و تجاوز بعضی حکومتهای قرن بیستم را به چند صفحه از یک کتاب متعلق به دوهزار و پانصد سال پیش برگردانند...
البته دربارهی کل فلسفهی افلاطون و اثری که در تاریخ و حتی در قوام دوره تجدد گذاشته است، میتوان بحث کرد اما وقتی گفته میشود که شخصی در گذشته نیت و قصد خشونت داشته و با قصد و نیت او خشونت رواج یافته و همه تاریخ یا کسانی در طی تاریخ نیت و قصد او را اجرا کردهاند، دریغ است که بر چنین حکمی حتی نام جهل گذاشته شود، زیرا این نامگذاری ظلم عظیم به عقل و ادراک بشر و توهین به جهل بسیط او است...
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 18
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
رورتی، که سیاست و دموکراسی را مستقل از فلسفه خوانده، نمیداند که آن را در آغوش نظم تکنیک جهان رها میکند.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 20
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
من به معاریف و مشاهیر کاری ندارم بلکه از این اوضاع این جهان جهانی که در آن به سر میبریم حکایت و گاهی شکایت میکنم. این جهان نه جهان توسعهیافته است، نه جهان توسعهنیافته، جهانی که هرکجا باشیم اهل و تابع آنیم و در سراسر روی زمین گسترده شدهاست. این جهان هم مدرن است هم پستمدرن و همسر و کار و تعلقی به دنیای پیشاز تجدد دارد.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 18
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
فلسفه نهفقط زمینهای را فراهم آورده است که در آن علم و تکنیک بسط یابد بلکه راهنمای آنها و چشم عالم جدید بودهاست و اگر این چشم کور شود چهبسا که جهان در ورطههای خطر تباهی سقوط کند. مهم نیست که حتی غالب اشخاص درسخوانده بپندارند و به زبان آورند که فلسفه و شعر اموری زائدند و اگر باشند برای تفنن خوبند و به هیچ کار دیگری نمیآیند. مثل اینکه قبلاز کشف اکسیژن و درک منوط بودن زندگی به آن مردمان نمیدانستند که هوا چیست و چرا به هوا نیاز دارند، ولی همه نان و آب و جامه و مسکن میخواستند. البته مردم در نشناختن قدر هوا تقصیری نداشتند و چون هوا همهجا بود ضرورت نداشت که با سعی خود آن نیاز را برآورده سازند.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 23
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
اگر سعدی نبود ما اصلا نمیتوانستیم تصور کنیم چه بودیم و که بودیم. سعدی تجدید عهد یک دوران و عهد است...
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
آنکه میگوید ما هنوز به مدرنیته نرسیده ایم پس به پست مدرن چه کار داریم، جهان خود را نمی شناسد و با اینکه احیانا خار غربت در پا دارد، اصرار در توجیه جهان تجدد میکند، ظاهرا این خار هنوز در دلش نخلیده است.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 19
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
ماکس وبر صفت اصلی جهان تجدد را رهایی از فسون و افسانه دانسته بود. اکنون باز ما به جهان فسون و افسانه بازگشته ایم. جهان کنونی وقتی با زبان و دست افسونشده و افسانه زده زندگی میکند و حتی با همین زبان و دست به جستجوی حقیقت و عدالت و آزادی میرود، چگونه گرفتار افسون و افسانه نباشد و پیداست که با دست ودل و چشم و گوش و زبان افسونشده به عدالت و آزادی نمیتوان رسید و فقط میتوان در بازی جهان، بازیچه بود...
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 19
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
💠 دعوت به اندیشه
👥 گفتگوی استاد طاهرزاده و دکتر موسی نجفی
📗 پیرامون کتاب گسست تاریخی و شرق
شناسی (اثر دکتر رضا داوری اردکانی)
📆 سه شنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۳
🕠 ساعت ۹ صبح
📍مکان: خانه مشروطیت اصفهان
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
از زمان سقراط، افلاطون و ارسطو فکر چنان تنزل کردهاست که منتهی به عقلجزئی و عقلمشترک شده تا آنجا که جای همزبانی و همداستانی را قال و مقال گرفتهاست...
ما امروز دیگر زندگینمیکنیم و زندگی ما چیزی جز گذرانِمعاش بر طبق اقتضای علم و عقلجزئی نیست. ما از طبیعت جداشدهایم و غرق در مفاهیمِانتزاعی هستیم...
در چنین وضعی بنابر رأیِنیچه، هنر از این جهت که نمودِامرِمحسوس است ما را از دنیایِانتزاع، نجات میدهد و نمیگذارد که یکسره در دنیایِانتزاعی، نابود شویم...
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
اشعریان که قرار نبود کتاب اخلاق بنویسند، آثاری نظیر کیمیایسعادت و احیاءالعلوم نوشتند اما معتزله، کتاباخلاق ننوشتند. حال آنکه آنان (معتزله) از تشخیص و تمیز حسن و قبح میگفتند.
شاید هیچ ربطیتاریخی نتوان میان کانت و معتزلیان و اشعریان یافت اما میتوان شکست یا ناتوانیِفیلسوفانجدید در طرح و تدوین کتابِاخلاق را به مشکل راسیونالیسم و اخلاق بازگرداند و گفت که اگر کانت توانست کتاب نقد عقلِعملی را بنویسد از آن جهت بود که به نحوی از راسیونالیسم گذشت...
سیری در تاریخِروشنفکریِایران و جهان صفحه ۲۸
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir