دکارت که فلسفه اش متضمن اصول راهنمای جهان جدید است میان انسان (به عنوان روان) و طبیعت (به عنوان جوهر مادّی و جسم) قائل به تباین شد. این تباین یک مشکل منطقی پیش آورد که دکارت چندان وقعی به آن نگذاشت زیرا او قضیه را می بایست با ظهور اراده به دگرگون کردن جهان و ساختن اشیاء حل کند.
فلسفه، سیاست و خشونت
صفحه 7
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
در تاریخ فلسفه از دکارت تا سارتر علم از تسخیر و تصرف جهان و رخنه کردن در وجود فی نفسه منفک نبوده است. در این جهان آدمی هم دیگر حیوان ناطق نیست. نیچه در این تعریف، جنس و فصل را جابهجا کرده و انسان را ناطق حیوان خوانده است. حیوان ناطق جهان را با عقل می شناسد و بر وفق آن عمل می کند. ناطق حیوان عقل را در خدمت ساختن و دگرگون کردن جهان در می آورد.
فلسفه، سیاست و خشونت
صفحه 7
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
درست است که در زبان دکارت، هگل، نیچه و به خصوص کانت کمتر خشونت حس می کنیم و گاهی اصلا آن را نمی یابیم اما این زبان آرام و متین و باوقار، فلسفه وصف آدم و عالمی است که جهان طبیعت را با خشونت رام می کند و با علم و قانون، ساخته و پرداخته او نظام می یابد.
فلسفه، سیاست و خشونت
صفحه 7
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
می گویند بشر در برابر طبیعت و خشونت طبیعی حق دارد که خشونت کند و وقتی پیشرفت علم و بهبود زندگی بشر موقوف به آن است، چرا نکند؟ اولا این پاسخ بوی رسمیت دادن به خشونت می دهد و سخن این یا آن شخص نیست بلکه سخن جهان علم و تکنولوژی جدید است. ثانیا باید توجه شود که مطلب تسخیر طبیعت یک برنامه طراحی شده برای یک کشور و ملت خاص نیست بلکه یک اندیشه جهانی است. اینجا حادثه ای روی داده است که بنیانگذار جهان جدید و آغاز تحول بزرگی در وجود آدمی شده و او را به موجود سازنده و افزارساز تحویل کرده و همه استعدادهای نظری و اخلاقی و سیاستش او را در خدمت افزارسازی درآورده است. ثالثا وقتی بنای کار جهان بر تسخیر و تصرف استوار شود چه بسا که در نظر یک فیلسوف زاهد الهی هم بشر به همین صفت و صورت ظاهر شود.
فلسفه، سیاست و خشونت
صفحه 7
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
نظارت بر تن و جان آدمی نه فقط در عصر ما اعمال می شود بلکه شرایط امکان آن نیز در همین زمان فراهم شده است. درک این مطلب آسان نیست و در سیاست و ایدئولوژی معمولا این معنی پذیرفته نمی شود بلکه عواملی درکارند تا مورد غفلت قرار گیرد و تفاوت نمی کند که این سیاست لیبرال دموکراسی باشد یا نازیسم هيتلری و مارکسیسم روسی.
فلسفه، سیاست و خشونت
صفحه 8
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
در عالمی که طراحی آن کم و بیش از قرن پانزدهم شروع شد (اگر طرح فلسفه یونانی را فعلا درنظر نیاوریم) و در اواخر قرن هجدهم بصورت نظم سیاسی و حقوقی و اجتماعی تحقق یافت، آدمیان و اشیا کم و بیش به نحو یکسان مورد قهر و خشونت قرار گرفته اند و مگر خشونت شایع و رایج در سراسر جهان نیاز به اثبات دارد؟
فلسفه، سیاست و خشونت
صفحه 8
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
شب قدر اختصاص به نزول کلام الله ندارد. اگر غیر از این بود که یک بار اتفاق افتاده بود و گفته شده بود که قرآن در آن شب نازل شده و تمام میشد.
اگر شب قدر ادامه دارد همهی آدمیان شب قدر دارند و هنرمندان به تحقیق که شب قدر دارند و در شب قدر است که آنچه را که باید بیابند مییابند.
ای صبا امشبم مدد فرمای
که سحرگه شکفتنم هوس است
این شکفتگی در شب قدر صورت میگیرد.
khabaronline.ir/xLXH
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
ممکن است ساده لوحانه بگویند امثال استالین و هیتلر مسئول خشونت اند و اگر این ها نبودند روسیه و آلمان و همه جهان به این همه مصیبت دچار نمی شدند. سیاست استالین و هیتلر سیاست خشن و خشونت لجام گسیخته و بی آزرم بود و شاید این بی آزرمی در خشونت مثال خشونت تلقی شود و هر خشونتی در جنب آن چیزی به حساب نیاید ولی بی آزرمی در خشونت هم مرتبه ای یا وجهی از خشونت و افراط و لجام گسیختگی در اعمال خشونت است نه اینکه بنیانگذاری خشونت باشد زیرا وجود خشونت را در تاریخ به دشواری می توان انکار کرد و چگونه خشونتی که همه جا بر آفتاب افتاده است، انکار شود؟
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
غیر از اینان که در طلب سیاست عاری از خشونت بودهاند، گروههایی از معتقدان به لیبرالیسم، خشونت را مسألهای صرفاً سیاسی تلقی میکنند و میپندارند که جهان بهتدریج به سوی آزادی میرود و با بسط علم و فرهنگ، خشونت هم کمکم از روی زمین محو میشود اما همه لیبرال دموکراتها این اندازه صادق نیستند بلکه این قبیل آراء در گفتهها و نوشتههای لیبرالهای عجول، کم عمق و آزادیخواهان جهان توسعه نیافته، بیشتر یافت میشود.
صاحبان این گفتهها و نوشتهها نظم لیبرال دموکراسی را با خودکامگیهای عصر جدید که غالباً ترکیبی از استبداد قدیم و سیاستهای امنیتی جدید است قیاس میکند و چون خشونت عریان را میبینند خشونت پنهان از چشمان شان دور میماند...
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
در جهانی که از انواع خشونت پر شده، درک و فهم مردمان ضعیف و چشم و گوش شان علیل شده و زبان شان به تکرار حرفهای قالبی عادت کردهاست.
عجیب نیست که صورتهایی از خشونت به چشم نیاید و شناخته نشود. در این وضع که جهان جدید با تلقی خشونت به عنوان رفتار عادی قدری به جهان قبل از تجدد شبیه شدهاست. فهم و یافت خشونت و مقابله با آن به دشواری اتفاق میافتد.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 9
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
مارکس که کمون پاریس را در نظر داشت با تصور و تصویر شنا کردن در دریای خون غرق وجد و نشاط شد بود.
خشونت قابله و مامای انقلابها و تاریخ تحولات تاریخی است. علاوه بر مارکس، ژرژ سورل و کارل اشمیت هم ستایشگران خشونتاند
اینهمه تحسین خشونت قصد ستایش دیکتاتوری پرولتاریا را نداشتهاند ولی شاید پیامآور خشونتی بودند که زیر نام عدل صورت گرفت و عدل را بدنام کرد.
تا آنجا که اصحاب لیبرالدموکراسی برایاینکه از طرح عدل شانه خالی کنند خشونتی را که بهنام عدل صورتگرفته است دستاویز و دلیل اعراض از طرح عدالت دانستند
در این اواخر هم اگر مثلاً در آثار راولز طرح صلح میان لیبرال دموکراسی و عدالت به میان آمد عدالت چیزی بیشاز یک پناهگاه و سیر برای مقابله با مشکلات و خطرهایی که آزادی را تهدید میکرد و میکند نبود.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 10
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
صورت سیاسی تجدد با اندیشه آزادی و وجهی تازه از دموکراسی تحقق یافت. سوسیالیسم هم راهی انگاشته میشد که در آن آدمی میبایست بر بیگانه گشتگی خود و ظلم طبقات حاکم فائق آید.
اما اگر در مواردی این سیر به عین بیگانه گشتگی و قهر و سلب همه حقوق مؤدی شد ازآنرو بود که گمان میرفت کاری را که موجود خودآگاه بشر شبه متعالی کانت نتوانسته بود انجام دهد بهدست پرولتاریا و با پراکسیس مارکس انجام میپذیرد.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 10
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir