eitaa logo
رضا داوری اردکانی
308 دنبال‌کننده
6 عکس
2 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مارکس که کمون پاریس را در نظر داشت با تصور و تصویر شنا کردن در دریای خون غرق وجد و نشاط شد بود. خشونت قابله و مامای انقلاب‌ها و تاریخ تحولات تاریخی است. علاوه بر مارکس، ژرژ سورل و کارل اشمیت هم ستایشگران خشونت‌اند این‌همه تحسین خشونت قصد ستایش دیکتاتوری پرولتاریا را نداشته‌اند ولی شاید پیام‌آور خشونتی بودند که زیر نام عدل صورت گرفت و عدل را بدنام کرد. تا آن‌جا که اصحاب لیبرال‌دموکراسی برای‌اینکه از طرح عدل شانه خالی کنند خشونتی را که به‌نام عدل صورت‌گرفته است دستاویز و دلیل اعراض از طرح عدالت دانستند در این اواخر هم اگر مثلاً در آثار راولز طرح صلح میان لیبرال دموکراسی و عدالت به میان آمد عدالت چیزی بیش‌از یک پناهگاه و سیر برای مقابله با مشکلات و خطرهایی که آزادی را تهدید می‌کرد و می‌کند نبود. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 10 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
صورت سیاسی تجدد با اندیشه آزادی و وجهی تازه از دموکراسی تحقق یافت. سوسیالیسم هم راهی انگاشته می‌شد که در آن آدمی می‌بایست بر بیگانه گشتگی خود و ظلم طبقات حاکم فائق آید. اما اگر در مواردی این سیر به عین بیگانه گشتگی و قهر و سلب همه حقوق مؤدی شد ازآن‌رو بود که گمان می‌رفت کاری را که موجود خودآگاه بشر شبه متعالی کانت نتوانسته بود انجام دهد به‌دست پرولتاریا و با پراکسیس مارکس انجام می‌پذیرد. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 10 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
عدالت در جایی‌که پوشش و دستاویز خشونت باشد دو جلوه‌ی بسیار مهم در زبان دارد یکی اینکه زبان را پر از دروغ می‌کند و دیگر این‌که خشکی و تصنع را بر زبان حاکم می‌سازد. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 11 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
سیاست‌مداران و شخصیت‌های سیاسی نیستند که دروغ و خشونت را با خود به عرصه سیاست می‌آورند بلکه دروغ و خشونت به‌ مقام سیاست تعلق دارد و چون سیاست‌ها متفاوت است دروغ‌ها هم متفاوت می‌شود. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 12 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
خشونت در خاص ترین معانی آن وادارکردن مردمان به انجام دادن کارهایی است که نمی‌خواهند انجام دهند و گفتن سخنانی که نمی‌خواهند بگویند یعنی در خشونت قسر و قهر و اجبار وجود دارد. آیا خشونت به این معنی به یک تاریخ یا به یک قوم خاص تعلق دارند؟ فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 13 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
بشر محدود در حدود معین نمی‌شود و در میان موجودات تنها اوست که از حد تجاوز نمی‌کند دانشمند هم گاهی که از حد علمی درمی‌گذرد و در وادی ناآشنا قرار می‌گیرد حکم آشنا و ناآشنا را یکی می‌گیرد و سخنان شبه فلسفه می بافد چنان‌که اشاره شد این اشتباه منشأ زیان و خرابی بزرگ نمی‌شود مگر آن‌که فضل علمی و فلسفی و ادبی بخواهد تکلیف علم و ادب و فلسفه و اخلاق و سیاست و دین را معین کند. این امر و وضع بیشتر در زمان غلبه ایدئولوژی امکان دارد و در زمان ما نشانه غلبه ایدئولوژی بر همه شئون وجود و زندگی آدمی است. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 22 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
تا زمانی‌که دروغ باید خشونت را بپوشاند تمایز میان راست و دروغ برای همه و گاهی حتی برای گویندگان هم آسان نیست زیرا دروغ شباهت بسیار به راست دارد و بسیاری از مردمان وقتی آن را می‌شنوند شاید به صرافت طبع، آن را راست بیانگارند و تأیید کنند مثلاً وقتی یک سیاست‌مدار اروپایی و امریکایی عَلَم داعیه احقاق حقوق بشر برمی‌دارد کم‌وبیش و حتی شاید بسیاری این داعیه را می‌پسندند و می‌پذیرند اما وقتی استالین اعلام می‌کرد که تولستوی و زینوویف و بخارین به آرمان پرولتاریا خیانت کرده‌اند به یک اعتبار دروغ نمی‌گفت زیرا گفته او خلاف هیچ امر واقعی نبود سخن استالین یک فرمان بود: فرمان نابود کردن و کشتن. این‌جا زبان عین خشونت می‌شود و مصیبت یا (خشونت موقت تاریخ) این است که کسانی نه‌فقط آن را می‌پذیرند بلکه با خرسندی از آن استقبال می‌کنند و گروه‌هایی ممکن است متعجب شوند و عده‌ای هم البته به خود می‌لرزند... فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 13 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
1984 جرج اورول را در نظر آوریم که در آن مردم چنان تربیت می‌شوند که باید بپذیرند که جنگ، صلح است. بردگی، آزادی است و ظلم، عدل است این‌ها دروغ نیست بلکه زبان موجودی است در هیئت و شمایل آدمی که آموخته است جز راست نگوید و ظلم را زشت بداند و دوستدار خلق باشد این موجود در کنار این‌همه محاسن عیبی هم دارد و آن این‌که نمی‌داند راستی و عدل و دوستی چیست و نیاز به تمیز و تشخیص هم ندارد زیرا هر جا لازم باشد موارد و مصادیق راستی و دوستی و دادگری را به او نشان می‌دهند تا از آن‌ها دفاع کند یا آن‌ها را بستاید و دیگر اهمیت ندارد که آن‌چه را به‌نام داد یا حقیقت به او نشان می‌دهند چه باشد و دوستدار و هواخواه نام و لفظ است مضمون آن هرچه می‌خواهد باشد فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 12 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
چه کنیم که حتی کانت خشونت را امری طبیعی و منشاء نیروی محرکی می‌دانست که در برابر خشونت طبیعی می‌ایستد و آن را مهار می‌کند... رأی کانت در نظر من بسیار اهمیت دارد زیرا او فیلسوف جهان تجدد و طراح و آموزگار اخلاق در این جهان است این‌که او خشونت را امری ضروری برای مقابله با قهر طبیعت بداند به‌طورکلی و به‌خصوص در این مقام بیشتر قابل تأمل است... فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 14 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
اینشتاین در نامه‌ای که به فروید نوشت از او پرسید آیا در مقابل فاجعه جنگ راه نجاتی برای بشر وجود دارد؟ فیزیکدان بزرگ اولا آگاه بود که او در زمینه صلح و جنگ و خشونت صاحب‌نظر نیست ثانیاً می‌خواست از وقوع فاجعه‌ای که پشت در خانه ایستاده بود جلوگیری کند که متأسفانه سعی او و دوستانش به‌جایی نرسید و فاجعه‌ای که بیمناک آن بودند اتفاق افتاد. او فکر می‌کرد که علم باید در خدمت انسان و بهبود زندگی او باشد و از آن سوءاستفاده نشود اما خود نیز عاقبت مثل بسیاری دیگر برای مقابله با خشونت، خشونت را پیشنهاد کرد فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 14 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
ستایشگران خشونت معتقدند که نه‌فقط خشونت در تاریخ بشر از میان نمی‌رود بلکه شرط لازم تحول و پیشرفت است. کسان دیگری هم هستند که ریشه خشونت را در وجود بشر می‌بینند اما تعدیل و راه بردن آن را غیرممکن نمی‌دانند. فروید در پاسخ به دعوت اینشتاین برای پیوستن به مدافعان صلح‌نامه درخشان پر از طنز نوشت و بر وجود غریزه جنگ‌طلبی و خشونت تأکید کرد و هرچند که حفظ صلح را ممکن دانست، دعوت را نپذیرفت... در میان صاحب‌نظرانی که من می‌شناسم این رأی به‌طورکلی بیشتر موردقبول است و مگر نه این‌که اسپینوزا و هابز و سارتر دیگری را دشمن و گرگ و دوزخ می‌دانستند... فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 13 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
دشواری و پیچیدگیِ مسئله جنگ و خشونت جز با تأمل در تاریخ و وجود بشر درک نمی‌شود. البته سیاست رسمی (لااقل درصد سال اخیر) هرگز علاقه‌ای به تحقیق دراین‌باره نشان نداده و با مسلم انگاشتن این قول هابزی که بر طبق آن جنگ در فکر و ذهن آدمیان پدید می‌آید تأمل در این باب را غیرلازم دانسته و کار صلح و جنگ را به دست مردمان و به‌خصوص سیاست‌مداران سپرده است. استالین در یکی از پیام‌هایش که طبق معمول به‌عنوان رهبر داهی زحمتکشان جهان صادر شد گفت که اگر مردم جهان‌خوار صلح را به دست گیرند و تا پایان از آن دفاع کنند صلح حفظ خواهد شد این سخن نه دروغ بود و نادرست حتی قابل انکار هم نبود اما یاوه و بی‌معنی بود و برای گوش‌هایی به زبان آمده بود که گوینده، صاحبان آن‌ها را آدم‌های ماشینی خوب و حرف شنو و... می‌خواست. فلسفه، سیاست، خشونت صفحه 14 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir