🍂
🔻 #نکات_تاریخی_جنگ
سایت موشکی و رادارهای 4 و 5 قبل از انقلاب برای کنترل کشورهای منطقه توسط امریکا درست شد ... این منطقه در همان روزهای اول جنگ به اشغال دشمن بعثی درآمد و به یکی از مراکز فرماندهی ارتش بعث تبدیل شد ... به دلیل موقعیت استراتژیک ، این منطقه یکی از اهداف عملیات فتحالمبین قرار گرفت ، که پس از دور زدن دشمن و تصرف توپخانههای دشمن در تپههای علیگره زد توسط رزمندگان اسلام آزاد شد ... طی عملیات فتح المبین غنایم زیادی به دست رزمندگان افتاد که موجب تقویت و گسترش سازمان رزم سپاه شد ...
سایتهای موشکی 4 و 5 و رادار در 18 کیلومتری غرب شوش و در جنوب جاده شوش - فکه و در دامنه ارتفاعات ابوصلیبی خات (معروف به ارتفاعات رادار) واقع بود که به عنوان مرکزی برای کنترل هوایی و رادیویی ارتش فعالیت میکرد ...
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 شرهانی😭
دقیقا دم در ورودی اولین سنگر دسته قاسم در بالای تپه نشستیم و با بچه ها داریم گپ می زنیم....دسته قاسم پاتوق بچه های مسجد جوادالائمه علیه السلام است.....تعدادی از بچه ها هم در سایه امنیت سنگر داخل کانال نشسته اند....امیر کریمی با فاصله کمی از ما در کانال نشسته است...کانال زیر دید دشمن است...کافی است یک حرکت یا خیز اضافی بکنیم تا سرمان برود...شرهانی است دیگر....خودش به تنهائی به اندازه یک عملیات بیت المقدس تا حالا از بچه های مسجد شهید گرفته......هوا سرد است اما نه آنقدر ناجوانمردانه.....لحظه ای میگذرد که برای ما بسیار کوتاه است اما برای امیر کریمی آنقدر طولانی که او را از فرش به عرش می رساند....فقط صدای ضعیف آخ و دیگر هیچ.....تیر به سر امیر خورده و در جا تمام کرده....محمدرضا بیگ زاده فریاد می زند بچه ها امیر تیر خورد...میدوم بالای سرش....خدایا نه...این چه مصیبتی است...خدایا امیر نه..... با تمام وجود فریاد می زنم ...الله اکبر....محمد رضا سالمی مرا به آرامش دعوت می کند...بابا عراقیا بالا سرمون هستن....ساکت باش.....
میبریمش پائین....تا وقتی آمبولانس بیاد بالا سرش میمونم و فقط به چهره نورانی اش خیره شدم....گریه میکنم...التماس می کنم...اما میدونم امیدی نیست..تیر دقیقا به وسط پیشانی اش خورده.....
احمد چلداوی
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 #کتاب
"کنار رود خَیّن"
این کتاب از تولید دفتر ادبیات وهنر مقاومت حوزه هنری می باشد که انتشارات سوره مهر قرار است یازدهمین چاپ آن را منتشر کند.
کتاب «کنار رود خین»، یادداشتهایی درباره شهید مهرداد سیستانی از زبان مادرش اشرفالسادات مساوات است که خاطرات دوره بعد از انقلاب و شروع جنگ تحمیلی را بازگو میکند.
مهرداد سیستانی ابتدای سال 61 درسن 17 سالگی به جبهه میرود، اما دیگر خبری از او نمیشود و مفقود میگردد تا اینکه درسال 69 جنازه او را به خانوادهاش تحویل میدهند.
اشرف السادات مساوات در این کتاب با بیانی گیرا و با لحنی آکنده از احساس مادرانه به بیان خاطرات سالهای رفته میپردازد. سالهایی را که در تب دوری از فرزندش میسوزد.
⭕ درقسمتی از کتاب میخوانیم:
«وقتی به کنار کانتینرها میرسیم، با بازشدنِ اولین کانتینر، چشمم به پیکر چند شهید میافتد که سوختهاند وپوست بدنشان مثل چادرم سیاه شده. از این همه ظلم، اشکهایم روان میشود. خود را وابسته به آنها میبینم.
همه، همان مهرداد من هستند. میخواهم آنها را ببوسم وببویم وبا تکتکشان درد دل کنم؛ اما خجالت میکشم. همراه ما جوانی است که از آمل آمده ودنبال برادرش میگردد. اولین شهید، کنار درِ کانتینر قرار دارد. جوان میگوید: « این برادر من است؛ چون جورابی که پای اوست، مال من است.آن را موقع رفتن به جبهه، ازمن گرفت. ...»
چاپ یازدهم این کتاب در133صفحه وبا شمارگان دو هزار و 500جلد توسط انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد.
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 #نکات_تاریخی
رادارهای ۴ و ۵، رادارهایی بودند که مناطق مرزی را پوشش میدادند و از پایگاه چهارم شکاری دزفول هم محافظت میکردند.
با اشغال غرب شوش در ابتدای جنگ ، در تاریخ ششم مهر 1359 این منطقه به تصرف ارتش عراق درآمد و لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم ارتش عراق در منطقه غرب رودخانه کرخه تپهها را گرفتند ، سایت را از بین بردند و به جایش سکوی پرتاب موشک درست کردند ...
دشمن با انهدام این تاسیسات در آن استقرار یافت و برای حملات موشکی و توپخانهای به شهرهای دزفول، اندیمشک، شوش، هفت تپه و جاده اندیمشک به اهواز از موقعیت این منطقه استفاده می کرد ...
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢 قسمت دویست و یازدهم:
غم سنگین رحلت امام (۱)
خرداد سال ۶۸ فرا رسید اخبار ناخوشایندی از بیماری و بستری شدن حضرت امام(رحمه الله علیه)، از تلویزیون عراق پخش میشد و هر روز بر نگرانی ما افزوده میشد.
امام خمینی برای اسرا نه فقط یک رهبر سیاسی، بلکه مراد و معشوقی بود که از لحاظ روحی، روانی نیز تکیه گاه استوار و مستحکمی محسوب می شد که غم و رنج دوران خطیر اسارت را برای اسرا آسان میکرد. گاهی من به بعضی دوستان می گفتم: که آیه ای در قرآن هست که می فرماید: «الابذکرالله تطمئن القلوب» یعنی با یاد و نام خدا دلها آرامش می یابد. می گفتم: دوستان شاید من از درک عظمت خالق و تسکین یافتن با نام او عاجز باشم ، اما امام برایمان تجسم عینی جلوۀ نور خدا بر طور وجودمان و جلوه ای از عظمت خالق است. بنابراین من میگم با یاد و نام امام خمینی دل ما آرامش پیدا میکنه و بعضی دوستان نیز تصدیق میکردن. استناد من این بود زمانی که مولانا با شمس از روی آب عبور میکرد. شمس با ذکر یا علی از روی آب عبور کرد ، اما مولانا تا وارد آب شد و یا علی گفت، توی آب فرو رفت. شمس رویش رو به سمت مولانا برگردوند و گفت تو از درک علی عاجز هستی تو بگو یا شمس و از روی آب عبور کن و چنین شد.
امام خمینی مراد و تسکین دهندۀ آلام و رنجهای ما بود . لذا از دست دادن امام خیلی سنگین و غیر قابل تحمل بود. کم کم اخبار کسالت امام جدیتر شد تا روز غم بزرگ فرا رسید و سنگینی واقعه فرود اومد و تلویزیون عراق خبر ارتحال امام را در غروب روز چهاردهم پخش کرد و یکی از طلبهها بنام عبدالکریم مازندرانی که عربی بلد بود در آسایشگاه یک خبر رو ترجمه کرد.
با اعلام خبر ارتحال امام تا دقایقی سکوتی سنگین بر کلِ آسایشگاه حاکم شد و همه در بهت و حیرت فرو رفته و با ناباوری به این خبر می نگریستند. امّا بتدریج با جدی و محرز شدن خبر، بغضها ترکید و ضجههای دردناک اسرا که برای هیچ نوع شکنجه ای اینجور بلند نشده بود، در فضای تمام آسایشگاهها پیچید.
ادامه دارد ⏪
خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی
@defae_moghadas
🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
4_702924891808072094.mp3
زمان:
حجم:
1.01M
🔴 نواهای ماندگار
💢 حاج صادق آهنگران
🔰 نوحه سرایی بعد از موشک باران اندیمشک و دزفول
⏪ ای رهگذر بنشین دمی بر خاک خونبارم
🛡4 خرداد، روز دزفول گرامی باد
🔶محل اجرا: مهدیه تهران (1360)
حجم : 990kB
مدت آهنگ: 12:35 دقیقه
🔅🔆🔅🔆❣🔆🔅🔆🔅
حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂