eitaa logo
ملاقات با امام زمان عج
4.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
30 فایل
اللهم ارنی الطلعه الرشیده . کانال تخصصی داستان های دیدار با امام عصر عج ارتباط با خادم کانال @Shahidehmaryam @aliyazdi2 💠هدف تبلیغ محتواست نه تبلیغ کانال . لذا کلیه مطالب بدون لینک و استفاده از آنها مجاز است .
مشاهده در ایتا
دانلود
4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبتهای شهید زین الدین در‌مورد‌حضور‌امام‌زمان‌عج! به نیابت از شهید بزرگوار مهدی زین الدین صلواتی به امام عصر ارواحنا له الفدا هدیه کنیم # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
@Elteja | کانال اِلتجا4_5807523643709722996.mp3
زمان: حجم: 2.62M
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن... داستان سید بحرالعلوم به محضر امام عصر در حرم امیرالمومنین علیهماالسلام -بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۰۱. @didar_ba_mahdi
🌷 آیت‌الله بهجت(ره) : ✍ آقایی می‎گفت : محضر امام زمان (علیه السلام) مشرّف شدم ، ولی نمی‎دانستم اصلاً محضر چه کسی هستم! کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از این‎که دیدارمان تمام شد ، یک‎دفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است. 🔹 این آقا می‎گفت که من ضمن صحبت‎هایم به ایشان عرض کردم : خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم ؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم ، مورد توجه حضرت می‎شوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام این‎ها را تکرار کردم. 🔹 حضرت فرمود : یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع می‎شود ، این است که به محض این ‎که صدای اذان بلند شد ، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی! 👌 این نقل خیلی موافق اعتبار است! 📚 برگرفته از کتاب «حضرت حجت علیه‌السلام »؛ مجموعه بیانات آیت‌الله‌ بهجت (ره) در مورد حضرت ولی عصر(علیه السلام) # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
ساعتی برای آقا: در زمان مرحوم حاجی کلباسی و مرحوم سید رشتی بین دو نفر از بزرگان اصفهان اختلافی پیدا شده بود. آخوند ملاقاسمعلی رشتی که از علمای نامی تهران بود برای اصلاح این اختلاف به اصفهان آمدند و در منزل حاجی کلباسی وارد شدند. بعد از آن که اختلاف آن دو عالم را بر طرف کردند در روز سه شنبه برای زیارت اهل قبور به تخت فولاد رفتند. ملاقاسمعلی اهل کشیدن قلیان بودند و به همین جهت به مستخدم خودشان گفتند: به قهوه خانه برو و یک قلیان بگیر. مستخدم رفت و پس از لحظاتی بر گشت و گفت: قهوه خانه بسته است و فقط روزهای پنجشبه و جمعه که مردم برای زیارت اهل قبور می آیند باز است. ملاقاسمعلی از بس به قلیان علاقمند بود می خواست به منزل برگردد ولی با خودش مجاهده کرد و با خود گفت: نباید به خاطر یک قلیان از این همه فیوضات محروم شوم.به هر حال ایشان از قلیان صرفنظر کرد و در تکیه میر وارد شد. در زاویه تکیه یک نفر به سیمای جهانگردان و سیاحان نشسته بود ملاقاسمعلی به آن شخص اعتنایی نکرد و کنار قبر میر آمد و فاتحه خواند. وقتی ملاقاسمعلی فاتحه را تمام کرد، آن شخص برخاست و آهسته آهسته به او نزدیک شد و گفت: « چرا شما ملاها ادب ندارید؟! »ملا قاسمعلی یکه ای خورد و گفت: « چه بی ادبی از من سر زده است؟! » آن مرد گفت: « تحیت اسلام سلام است، چرا وقتی وارد شدی سلام نکردی؟ » سلام تحیت اسلام است و حضرت می فرماید: در آخر الزمان سلام کردن ملغی می شود و فقط مردم اگر از کسی بترسند یا به او نیاز داشته باشند، سلام می کنند! والا در موارد دیگر سلام کردن متروک است. و امروز این پیشگویی به وقوع پیوسته است. ملاقاسمعلی دید مطلب عین واقعیت است و راست است بنابر این عذر آورد و گفت: متوجه نبودم! آن شخص گفت: « نه! اینها بهانه است. شما ادب ندارید! شما ادب اسلامی ندارید! » در اسلام فرموده اند که باید شخصی که وارد می شود به افرادی که در مجلس حضور دارند سلام کند. باید سواره به پیاده و ایستاده به نشسته سلام کند. وقتی در خانه وارد می شوند اگر هیچ کس در خانه نباشد، باید سلام کنند و داخل شوند. اینها از آداب اسلامی است.سپس آن شخص به ملاقاسمعلی فرمود: چنین می فهمم که قلیان می خواهی؟! ملاقاسمعلی عرض کرد: بله قلیان می خواستم ولی اینجا پیدا نشد. آن شخص فرمود: در این چنته من قلیان و تنباکو و سنگ چخماق و زغال هست. پنبه سوخته هم برای روشن کردن آتش هست. برو و قلیان درست کن. ملاقاسمعلی به خادمش گفت: برو قلیان درست کن. آن شخص گفت: نه، خودت باید بروی! ملاقاسمعلی آمد و در چنته نگاه کرد و دید فقط در این چنته یک قلیان ویک سر تنباکو و قدری زغال مو و پنبه سوخته و سنگ چخماق هست. قلیان را درست کرد و آورد و در خدمت آن شخص گذاشت. او فرمود: من نمی کشم، خودت بکش! ملاقاسمعلی قلیان را کشید و حظ نفسش به عمل آمد. سپس آن شخص فرمود: خوب، حالا آتشهایش را بریز و قلیان را ببر و سر جایش بگذار. ملاقاسمعلی قلیان را تمیز کرد و برد و در چنته گذاشت و بازگشت. چون آن شخص گفته بود: چنین می فهمم که قلیان می خواهی، ملاقاسمعلی با خود اندیشید: معلوم میشود او از مرتاضین و دارای علوم غریبه، است بنابر این وقتی برگشت عرض کرد: «آقا! یک زاد المسافرینی به ما بدهید» منظور او از « زادالمسافرین» علم کیمیا و طلاسازی بود. آن شخص فرمود: «زادالمسافرین برای چه می خواهی؟! دنیا ارزش این چیزها را ندارد. من چیزی به تو تعلیم می کنم که از زادالمسافرین بهتر باشد». ملاقاسمعلی عرض کرد: بفرمایید! آن شخص فرمود: بر این ذکر مداومت کن: « یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی» ملاقاسمعلی عرض کرد: ایکاش قلم و کاغذ داشتم و این ذکر را می نوشتم تا فراموش نکنم.فرمود: در چنته (همان چنته ای که در آن قلیان بود) قلم و کاغذ هست برو بیاور. ملاقاسمعلی آمد و دید قلیان در چنته نیست! فقط یک صفحه کاغذ و یک قلم و یک دوات است، آنها را برداشت و آورد. آن شخص املا فرمود و ملاقاسمعلی می نوشت: « یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لاتهلکنی ». وقتی به «ادرکنی» رسید ملاقاسمعلی دست  نگهداشت و ننوشت! آن شخص فرمود: چرا نمی نویسی؟! عرض کرد: مخاطبین چهار نفر هستند: محمد، علی، فاطمه و صاحب الزمان پس « ادرکنی» در اینجا غلط است و باید به صیغه جمع مذکر «ادرکونی» گفته شود. آن شخص فرمود: نه غلط نیست، بنویس. امر و تصرف با امام زمان است، آنها هم که بخواهند کاری انجام دهند باز امر و تصرف با امام زمان است. بنویس « ادرکنی و لا تهلکنی » ملاقاسمعلی نوشت. وقتی ملاقاسمعلی به منزل حاجی کلباسی آمد و قضیه را تعریف کرد، مرحوم کلباسی برخاست و به کتابخانه اش رفت و نوشته ای را که همین ذکر به آن نوشته بود و به خاطر همان شبهه که در ذهنش آمده بود «ادرکنی و لاتهلکی» تبدیل کرده بود، آورد و کلمه ادرکونی و لاتهلکونی را پاک کرد و آن نوشته را اصلاح کرد. بالاخره ملاقاسمعلی از اصفهان خارج شد
و به طرف تهران حرکت کرد و یک شب در کاشان ماند و در منزل یکی از علمای کاشان میهمان شد. آن عالم کاشانی پس از صرف شام دو رختخواب برای خودش و مهمانش در اتاق انداخت و چراغ را خاموش کرد و هر دو به رختخوابشان رفتند و در این هنگام آن عالم کاشانی صدا زد: آخوند ملاقاسمعلی! اگر آن روز اصرار کرده بودی آقا زادالمسافرین هم به تو می دادند! ملاقاسمعلی گفت: کدام روز؟ آن عالم گفت: آن روزی که در تخت فولاد در تکیه میر بودی! ملاقاسمعلی پرسید: مگر آن شخص که بود؟ آن عالم گفت: آقا امام زمان بودند. پرسید: شما از کجا می دانید که او امام زمان بود؟! آن عالم گفت:آقا هفته ای یک شب اینجا تشریف می آوردند. ✍به نقل از کتابچه دریای نور عارفی به نام علامه سید محمد حسن میر جهانی اصفهانی (قدس سره ) # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
جناب حجه الاسلام حسن فتح الله پور به نقل از فرد موثقی فرمود: روزی نزد عارف وارسته ای شرفیاب شدم پس از یقین به صحت گفتارش و درک از این که او به نزد حضرت تشرفاتی دارد از او سؤ الاتی چند کردم که بسیار دقیق و پخته پاسخم گفت در حالی که او هرگز با دروس حوزوی و مباحث فقهی و فلسفی آشنایی نداشت ولی به قدری بیانش بلند و عالی بود که مرا سخت شیفته خویش ساخت قسمتی از سؤال و جوابهایم که قابل طرح کردن است ، این بود: از او پرسیدم : شما که در ایام محرم گاه به محضر حضرت تشرف می یابید، به هنگام عزاداری آن وجود مقدس از کدامین اشعار بیشترین استقبال می نمایند. فرمود: اشعار مرحوم کمپانی ! هنگامی که در مجلس آن حضرت ، اشعار او خوانده می شود طوفانی سخت وجود آن حضرت را فرا می گیرد و او به شدت می گرید! باز پرسیدم از دیگر اشعار مورد توجه آن حضرت کدام است ؟ او فرمود: اشعار محتشم کاشانی ، اشعار فرزدق و اشعار حافظ! با تعجب و حیرت پرسیدم : حافظ! او فرمود: آری حافظ، او شیعه ای خالص بوده است بجز چند غزل او تمامی اشعارش پیرامون حضرت بقیه الله اعظم علیه السلام است ! کسانی که به شرح اشعار حافظ پرداخته اند عرفان او عرفان الوهی پنداشته اند در حالی که عرفان حافظ عرفان مهدویتی است . مخاطب اصلی کلمات حافظ، شخص حضرت بقیه الله اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است و نه خداوند، چرا که او خدا را از طریق حضرت بقیه الله می شناخت . جهت سؤ ال را عوض کرده و پرسیدم : تجلیات ائمه علیهم السلام برای انسانها به هنگام مرگ و یا در هنگام توسلات چگونه است ؟ آیا تجلییات تصویری است ، یا جسمی اگر جسمی است ، مثالی است و یا واقعی ؟ چگونه امکان دارد که در یک لحظه دهها و بلکه هزاران انسان در حال مرگ ، علی بن ابیطالب علیه السلام را درک کنند و یا هزاران انسان محتاج از یک امام تقاضای کمک کنند و آن حضرت به امداد همه آنها بپردازد؟ او به آرامی گفت : تجلی ائمه علیهم السلام برای مردم به نحو حقیقی و جسم واقعی – و نه مثالی و تصویری – است تجلی مثالی که مال عوام از خواص است و چیز مهمی نیست ! اینکه چگونه هزاران انسان در لحظه ای واحد وجود ائمه علیهم السلام و یا علی بن ابیطالب را درک می کند مثل درک خورشید است که همه مردم کره زمین ، خورشید واحدی را حقیقتا می یابند پس وقتی درک از خورشید این خاصیت را دارد چگونه درک از وجود ائمه علیهم السلام چنین نباشد!؟ از او پرسیدم : پس تجلیات ائمه علیهم السلام وجودات متعدد نیست وجود واحد است . او گفت بله وجود است نه آنکه جسم های متعددی ، توسط روح آن حضرت پدید آید تا آنکه هر کس آن ها را متناسب با خودش بیابد. پرسیدم : آیا اهل البیت علیهم السلام تنها امام برای اهل زمین هستند و یا آنکه برای سایر موجودات نیز امام هستند؟ فرمود: در جمله لولا الحجه لساخت الارض ، زمین تنها یک مثال است چون بشر زمین را مکان خویش می پندارد چنین گفته شده است در حالی که واقعیت جمله مذکور آن است که اگر حجت نباشد عالم امکان از بین رفتنی است . پرسیدم : به این ترتیب ائمه علیهم السلام از برای اهالی کرامت آسمانی نیز امامت دارند؟ فرمود: آری چنین است . به همین دلیل است که ما بارها خود مشاهده کرده ایم که برخی از اهالی آسمانی جهت گرفتن دستورالعمل به نزد حضرت حاضر می شوند! پرسیدم : ائمه علیهم السلام باید از حقائق وجودی دیگری نیز بهره داشته باشند تا بتوانند بر اساس قل انما أنا بشر مثلکم … نقش آفرین باشند یعنی باید هر یک از امامان به مقتضای هر نوع وجودی به همان صورت در مقام هدایت در آیند؟ اگر چنین است چگونه می توان این سخن را با انتقال ژنتیک ائمه علیهم السلام از زمان حضرت آدم به بعد جمع کرد؟ فرمود: آری چنین است : وقتی شما به خورشید نگاه می کنی شعاعی از آن را درک می کنی که از دور به اتاقی خاص عبور کرده و به تو رسیده است حال می توانی بگویی که خورشید همان شعاع است ؟ و آیا می توانی بگویی که شعاع خورشید غیر از آن خورشید است . ائمه علیهم السلام حقایقی ماورای سایر موجودات امکانی اند که شعاع وجودشان برای این کره و این مردمان از طریق انتقال ژنتیک است در حالی که حقیقت آن ها چیز دیگری است به خاطر همین است که بدن ائمه علیهم السلام سایه نداشته است چون بدن آن بدن حجاب دار نبودن و صرفا و نوری است ! ✍️شمیم عرش //پژوهشکده تزکیه اخلاقی امام علی علیه السلام # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
@Elteja -کانال اِلتجاGerye Hazrat dar Haram Amiralmomen.mp3
زمان: حجم: 2.58M
اشکِ دین هم در آمده... حکایتی عجیب در حرم امیرالمومنین علیه السلام... - تنها ره رهایی ص۷۸، (تشرف شیخ عبدالعلی بحرانی به نقل از آیت الله خِرسان) # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
آیة الله العظمی بهجت در پاسخ به سؤال یکی از مسئولین حزب الله در مورد چگونگی امکان تشرف به محضر مقدس حضرت بقیة الله اعظم فرمود: راه رسیدن به حضرت، یاد دائم آن بزرگوار است، یاد دائم و عدم غفلت لحظه ای از آن حضرت، آدمی را به محضر آن حضرت می رساند. یاد دائم حضرت، کار مشکلی نیست حتی از تنفس فیزیکی بدن نیز آسانتر است. ولی همت می خواهد. انسان عاشق حضرت، پس از توجه دائم همانند رسیدن به بلوغ، خود را طوری دیگر می یابد. مجموعه شمیم عرش - تشرف یافتگان (دفتر اول) نویسنده : پژوهشکده تزکیه اخلاقی امام علی علیه السلام ✍️مرکز اطلاع رسانی غدیر # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
(قسمت اول): 💥حجة الاسلام و المسلمین سید محمد میرزایی موسوی جریان تشرف خود را چنین نقل می کند: ماه شعبان المعظم ۱۴۲۳ قمری بود که به همراه جمعی به قصد زیارت حرم سیدالشهدا علیه السلام عازم کربلای معلی شدیم. در بین راه به عنوان خداحافظی از عمه بزرگوارمان وارد شهر مقدس قم شده و در زائر سرای حضرت معصومه علیها سلام مستقر شدیم. شب اول به حرم مطهر مشرف شدیم و نماز مغرب و عشا را در آنجا بجا آوردیم و بعد به سمت محل اقامت حرکت کردیم. ✨💫✨ من بودم و سه نفر از همراهانم، به بازارچه ای رسیدیم که نزدیک حرم حضرت معصومه علیها سلام بود. آنها رفتند برای شام مقداری سبزی بخرند و من منتظر ماندم، در این هنگام دیدم جوانی خوش قامت در حالی که عبای مشکی و قبای عربی پوشیده و عمامه سیاهی برسر داشت با سیمایی زیبا و ابروانی کشیده و چشمانی درشت به طرف من آمد و گفت: سلام علیکم سید محمد، ان شاءلله عازم کربلا هستی؟ عرض کردم بله عازم کربلا هستم، شما مرا از کجا میشناسید؟ فرمود: چه کار داری، تو را می شناسم! و به راهش ادامه داد. ✨💫✨ من هم ناخودآگاه با او همراه شدم، دربین راه، ایشان از جیبشان دو عدد شکلات به من عنایت کرد و فرمود خدمت حضرت موسی بن جعفر و حضرت امیر و حضرت سیدالشهدا و ابالفضل العباس علیهم السلام که مشرف می شوی التماس دعای مخصوص دارم و دوباره دست مبارکش را در داخل جیبش برده و این بار شیشه عطری به من عنایت کرد و فرمود: وقتی به حرم ائمه علیهم السلام رفتی، این عطر را به ضریح آنها بزن.مجددا عطر دیگری عنایت کرده و فرمود: این عطر را هم به حرمها که رفتی به خودت بزن... جوهر کلامش رنگ صفا و محبت عجیبی داشت و موج نگاهش... # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
(قسمت دوم): 💥در این هنگام به سر کوچه زائر سرای حضرت معصومه علیها سلام رسیده بودیم که باز آن جوان فرّخ روی، از دست خود انگشتری بیرون آورد و به من داد و فرمود: این انگشتر دُرّ علی علیه السلام است، متبرک است و هدیه من به شماست که به کربلا می روی. جوهر کلامش رنگ صفا و محبت عجیبی داشت و موج نگاه مهربانش تا اعماق قلبم نفوذ می کرد. به ایشان عرض کردم آقا شما که هستی؟ اسم و فامیل شما چیست؟ فرمود: به فامیل من کاری نداشته باش من هم سید هستم، نامم سید ابوالحسن و نام پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام است. ✨💫✨ عرض کردم : آقا شما که سید هستید چرا پارچه سبز نداری «چون بر سرش یک پارچه مشکی بود» در این هنگام لبان مبارکش جامهٔ تبسم پوشید و با چهره ای به لطافت گل فرمود: "همین خوب است" و بعد با من خداحافظی کرد و رفت. رفقایم که در این مدت بکلی آنها را فراموش کرده بودم، نزد من آمدند و گفتند: این طلبهٔ جوان آشنای شما بود؟ گفتم : نه تا بحال ایشان را ندیده بودم ولی عجیب بود. او مرا می شناخت و مرا به اسم صدا می زد. ✨💫✨ یک دفعه به خود آمدم و با اضطراب به دوستانم گفتم: نکند این حضرت مهدی علیه السلام بود که رفت؟ و بی درنگ چهارنفری به دنبالش دویدیم، اما اثری از او نبود. نشستیم و غم بار گریه کردیم. مخصوصا من خیلی اشک ریختم که چرا مولایم حجة ابن الحسن علیه السلام را که فرمود من فرزند علی بن ابیطالب هستم و با من این همه مهربانی کرد نشناختم. 📗مجله منتظران ج ۱۰ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi