eitaa logo
ملاقات با امام زمان عج
4.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
30 فایل
اللهم ارنی الطلعه الرشیده . کانال تخصصی داستان های دیدار با امام عصر عج ارتباط با خادم کانال @Shahidehmaryam @aliyazdi2 💠هدف تبلیغ محتواست نه تبلیغ کانال . لذا کلیه مطالب بدون لینک و استفاده از آنها مجاز است .
مشاهده در ایتا
دانلود
جناب حجة الاسلام سید محمد آل طه از مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده (21) و او نیز به نقل از مرحوم حاج محقق چنین بیان فرمود که: روزی در ایام سفر به کربلا، به هنگام تشرف به حرم، ملتمسانه از آن حضرت فقط تقاضای دیدار امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف را نمودم. در همان لحظه، ناگهان متوجه شدم که به محازات قبر حضرت علی اکبر علیه السلام مردی بلند قامت، در حالی که چفیه ای عربی بر سر دارد، نشسته است، در حالی که مردی دیگر با فاصله ای به اندازه نیم قدم به احترام در کنارش حضور دارد. در اولین نگاه بر چهره زیبا و پر هیبت آن مرد، متوجه شدم که او کسی جز وجود مبارک امام زمان علیه السلام نیست، از این جهت برای بوسیدن و در آغوش انداختن خود، قصد کردم که که به جلو حرکت نمایم، ولی در کمال تعجب دیدم که قدرت کوچکترین حرکتی را ندارم. پس به ناچار دقایقی چند به دیدار حضرتش ایستادم. نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت - که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت تحمل گفتی و منهم که کردم سالها، اما - چقدر آخر تحمل، بلکه یادت رفت پیمانت (22) در همان لحظه به دلیل رد شدن بسیاری از زائران حرم امام حسین علیه السلام از کنار آن حضرت، به ذهنم خطور کرد که آیا تنها من توفیق دیدن مهدی - عجل الله تعالی فرجه شریف - را دارم یا آن که دیگران نیز آن حضرت را دیده، ولی نمی شناسند؟ از این جهت از فردی که کنارم ایستاده بودم، پرسیدم: آیا شما چنین آقایی را با این مشخصات در حرم می بینید؟ با نگاه متعجبانه و منفی آن مرد! دریافتم که این تنها منم که توفیق دیدارش را یافته ام، پس با عشق فراوان بر او حریصانه می نگریستم، تا شاید غم سالها دوری را با لحظاتی شیرین جبران نمایم. پس از مدتی آن حضرت علیه السلام به همراهی یارشان از جای برخاسته و از حرم خارج شدند، در همان لحظه قدرت حرکت خویش را بازیافتم، پس به دنبالشان دویدم، ولی اثری از آنان نیافتم! باز آی ساقیا که هواخواه خدمتم - مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم ز انجا که فیض جام سعادت فروغ تست - بیرون شدی نمای و ظلمات حیرتم هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت - تا آشنای عشق ز اهل رحمتم (23) مرحوم محدث زاده اضافه می فرمود: از آن روز به بعد مرحوم محقق حالات معنوی عجیبی داشت که ما به حالات وی سخت غبطه می خوردیم. (24) مجموعه شمیم عرش - تشرف یافتگان (دفتر اول) نویسنده : پژوهشکده تزکیه اخلاقی امام علی علیه السلام ✍️مرکز اطلاع رسانی غدیر # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
@Elteja -کانال اِلتجا72-Tasharofe Haj ali baghdadi.mp3
زمان: حجم: 7.81M
شب جمعه، با عجله راهی بغداد بود. بین راه سیّدی ناشناس اما نورانی دید. شنید: «شب جمعه است. می‌خواهی با من بیایی زیارت؟!» دلش ریخت. ناخودآگاه قبول کرد. چند دقیقه بعد خودش را در حرم دید! ... - نجم‌الثاقب باب 7 حکایت31. # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
✅ بر تو باد به مواظبت بر قرائت قرآن (تشرّف شیخ محمّد حسن مازندرانی حائری‌) ☑️ شیخ محمّد حسن مازندرانی حایری می‌فرماید: ▫️ بعد از ازدواج، به مرض سل شدیدی مبتلا شدم و ضعف بر من غلبه کرد؛ بحدّی که قادر به بیرون رفتن از خانه نبودم، مگر آن‌که روزی یک مرتبه وقت عصر به حرم مطهّر مشرّف می‌شدم و به‌خاطر شدّت ضعفی که داشتم، فورا مراجعت می‌نمودم. عادت من این بود که فرشی پشت‌بام انداخته بودند و به مجرّد رسیدن از حرم مطهّر، دراز می‌کشیدم. یک روز از حرم برگشته و دراز کشیده بودم. ✨ ناگاه دیدم سیّدی، که به مرحوم سیّد مهدی قزوینی حلّی در ایّام کهولتش شباهت داشت، بدون آن‌که کسی را خبر دهد روی بام آمد. تعجّب کردم و خواستم به احترام ایشان برخاسته و زنها را خبر کنم که بالا نیایند. با دست اشاره کرد که ساکن و ساکت باش و دستش را بر پیشانی من مالید و فرمود: 🔸 حالت چطور است؟ ▫️ بعد فرمود: 🔸 بر تو باد به مواظبت بر قرائت قرآن. ❇️ فورا احساس کردم مرضم رفع شد و آن سیّد هم غایب گردید. (۱) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۳۶ (۱). بسیاری از موارد که بین مردم به تشرف خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه ) مشهور شده اند، در واقع تشرف خدمت یاران خاص و و کارگزاران بزرگوار حضرت بوده اند. # ظهور_نزدیک_است https://eitaa.com/didar_ba_mahdi
ماجرای جالب و دیدار یک کفاش با امام زمان(عج) منبع: کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی حضرت صاحب الزمان(عج) با اینکه از نظر ما غایب هستند، اما همواره از اعمال آگاهند، و این گناهان ماست که باعث شده تا ایشان را نبینیم، و تعداد کمی از افراد قادر به دیدار با ایشان هستند؛ در ادامه، داستانی از تشرف مردی کفاش خدمت امام زمان(عج) را بخوانید. سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»، سید عرض کرد: «آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم». حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد. پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»، سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت: «قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید!» حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.» # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 امام زمان نسبت به نام ۲ نفر حساس است 🔴 حکایت عجیب گلایه از امام زمان ارواحنا فداه در حرم امام رضا علیه‌السلام # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
🔴 اثر ذکر یا صاحب الزمان اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی 🔹 یک وقتی در نجف از استادمان آیت الله كشميرى رحمه الله علیه -كه از اوتاد روزگار بود- درخواست كردم که اسم اعظم را به من بياموزد. 🔹 ايشان فرمود: «اگر اسم اعظم را مى‏خواهى، از نام مبارك صاحب الزمان غفلت مكن. اسم اعظم، همان جمله "يا صاحبَ الزَّمانِ اَغِثْنِيْ، یا صاحِبَ الزَّمانِ أدْرِکْنی" است». 🔹 خود ایشان نقل می کرد که بارها مشكلات مادّى و به ويژه مشكلات معنوى خود را با استعانت از اين نام مقدّس و ذکر 🟢 «يا صاحبَ الزَّمانِ اَغِثْنِيْ، یا صاحِبَ الزَّمانِ أدْرِکْنی» بر طرف كرده بود و بنده نيز خود بارها اثر اين نام مبارك را براى رفع مشكلات، به چشم ديده ام. 📚 آیت الله رحمة الله علیه # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
VID_20250516_144619_743_320kbps.mp3
زمان: حجم: 2.64M
🔅داستان شنیدنی از تشرف سید کریم کفاش به‌محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🔰استاد # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
از حضور امام زمان ذرات خاک به وجد آمدند 🔹 خدا رحمت کند آیت الله کشمیری(ره) را؛ به اتفاق ایشان به زیارت امامزاده علی ابن جعفر علیهالسلام در گلزار شهدای قم رفته بودیم؛ ایشان به محض ورود خیلی تعجب کردند و خیلی به وجد آمده بودند، فرمودند: نوری که از امامزاده به آسمان رفته، نمی بینید؟! 🔺 بعد فرمودند: حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف الان اینجا بودند؛ آثار وجود مبارکشان هنوز در اینجا هست و از حضور ایشان ذّرات خاک به وجد آمده اند. 📚 ناگفته های کشمیری/ص ۱۱ ✍️راوی:سید علی اکبر صداقت(ره) # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
وصیت‌من‌بہ‌دختࢪانے‌کہ‌ عڪس‌هایشان‌ࢪا‌دࢪ‌ فضا؎‌‌شبڪہ‌ها؎‌‌اجتماعے‌ مےگذارند‌،‌ این‌است‌کہ‌این‌ڪار‌شما‌باعث‌ مے‌شو‌ "؏ـج"‌خون‌گریہ‌‌ڪند.. بعد‌از‌این‌کہ‌وصیت‌و‌خواهشم‌ را‌شنیدید‌بہ‌آن‌ عمل‌ڪنید؛ زیرا‌، ما‌مے‌رویم‌تا‌از‌شرف‌و‌آبرو؎‌ شما‌زنان‌دفا؏‌ڪنیم‌.. مانندخانم‌حضرت‌زهرا‌"س"‌باشید..:) -شھید‌مھد؎محسن‌رعد•• به نیابت از شهید بزرگوار مهدی محسن رعد صلواتی هدیه می کنیم برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان علیه السلام🍃 # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
♨️مهمترین تاکیدهای مهدوی آیت الله بهجت(ره)؛ 1⃣ مداحی که حال خوبی هم دارد، به خدمت صاحب الامر رسيده و آن حضرت به او فرموده اند: «بعد از صلوات بر محمد و آل محمد گفته شود: "و عجل فرجهم"»*۱ 2⃣کسانی که در خواب يا بيداری تشرّف حاصل نموده اند (محضر امام مهدی)، از ايشان شنيده اند: «برای تعجيل فرج من زياد دعا کنيد»*۲ 3⃣ خود او (امام مهدی) در مسجد سهله و جمکران، در خواب يا بيداری در گوش افرادی از دوستانش بدون اينکه او را ببينند، فرموده است: «فرج من نزديک است، دعا کنيد» يا به نقلی فرموده اند: «فرجم نزديک شده، دعا کنيد بَدا (تاخير) حاصل نشود»*۳ 4⃣آقایی که زیاد به مسجد جمکران می رود می گفت : حضرت غائب (عجّل‌الله فرجه) را در مسجد جمکران دیدم ، به من فرمودند : «به دل سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند.» و یک مرتبه از نظرم غائب شد ، نه این که راه برود و کم کم از نظرم غائب شود.*۴ 📌از اين دست تاکيدات توسط حضرت مهدى ارواحنافداه، زياد به دوست داران و شيعيان حضرت رسيده است. حال اين ما و اين درخواست امام زمانمان... 📚۱. کتاب در محضر بهجت ج۳ ص۶۰؛ ۲. ج۱ ص۱۱۸؛ ۳. ج۱ ص۱۰۸ ۴. ج۲ ص۱۱۸ # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
شفای شیخ حر عاملی با دعای امام عصر(عج) منابع: إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات. شیخ حر عاملی عنایات حضرت مهدی موعود (عج) به علماء و مراجع تقلید کمتر کسی است که در مسائل دینی ورودی هر چند مختصر داشته باشد ولی نام پر آوازه ی او را ندیده یا نشنود. نسب او با 36 واسطه به حر بن یزید ریاحی (علیه الرحمة) می رسد. او «محمد بن حسن عاملی» است و همگان او را با نام «شیخ حر عاملی» می شناسند. آن جناب در سال 1033 هـ.ق در روستای «مشغره» از توابع جبع چشم به جهان گشود. صاحب اعیان الشیعه درباره این منطقه می‌نویسد: «جبع یكی از مراكز مهم جبل عامل است كه شخصیتهای ارزنده‌ای همچون شیخ بهایی و شهید ثانی، تحویل جامعه اسلامی داده است. [1]» آثار ارزشمند متعددی از وی بر جای مانده است، ولی مهمترین کتاب او « وسائل الشیعة » است. این همان کتاب معروفی است که «شیخ حر» را با آن و آن را با «شیخ حر» می شناسند. این اثر گرانسنگ، یكی از كتابهای مرجع در زمینه احادیث اهل بیت(علیهم السلام) است كه از اعتبار و اعتماد خاصی در میان كتابهای حدیثی برخوردار است.  در این كتاب، نویسنده روش خاص خود را بكار برده و احادیث فقهی كه فقها در استنباط احكام شرعی بدان نیازمندند و بر آنها تكیه می‌زنند جمع‌آوری كرده است و شمار آنان به بیست هزار حدیث می‌رسد كه شیخ حر از مصادر و كتب معتبر شیعه چون اصول كافی، من لا یحضره الفقیه، استبصار، تهذیب و كتب دیگر كه شمار آنها به هفتاد منبع و مأخذ می‌رسد جمع ‌آورده است. بنابر آنچه در کتب تاریخی مذکور است، آن عالم ربانی در سال بیست و یکم ماه رمضان المبارک سال 1104 هـ.ق دیده از جهان فروبست. پس از وفات، پیکرش را در زیر گنبد امام رۆوف؛ حضرت رضا(علیه السلام) قرار داده و به امامت برادرش بر آن نماز خوانده شد، سپس در حجره ی کناری مدرسه میرزا جعفر به خاک سپرده شد. [2] آن جناب، بنابر آنچه در کتاب «اثبات الهداة» مضبوط است، بارها به زیارت و دیدار ولی عصر خویش، حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف) نائل گردیده است. داستان زیر یکی از تشرفات او در این باب است که خود این چنین تعریف می کند: «من در زمان كودكى و سن ده سالگى به بیمارى سختى مبتلا شدم و چنان حالم منقلب و دگرگون شد كه بستگان و نزدیكان من جمع شده و گریه مى‌كردند و یقین پیدا كردند كه من در آن شب خواهم مرد و از این ‌رو آماده سوگوارى براى من گردیدند. در این اثناء در میان خواب و بیدارى، پیغمبر و دوازده امام «صلوات اللّه علیهم» را دیدم بر آنان سلام كرده با یك‌یك، آن بزرگواران مصافحه نمودم و میان من و حضرت صادق علیه السّلام سخنى گذشت كه در خاطرم نماند. تنها به خاطر مانده كه آن حضرت در حق من دعا فرمود. پس به حضرت صاحب علیه السّلام سلام كردم و با آن جناب، مصافحه نمودم و گریستم و عرض كردم: اى مولاى من، مى‌ترسم در این بیمارى بمیرم در حالى‌كه مقصد خود را از علم و عمل به دست نیاورده‌ام. آن حضرت فرمود: نترس زیرا در این بیمارى از دنیا نخواهى رفت بلكه خداوند تبارك و تعالى تو را شفا مى‌دهد و عمرى طولانى خواهى داشت. آن گاه قدحى را كه در دست مباركشان بود به دست من دادند و من از آن آشامیدم و همان وقت، سلامتى خود را باز یافتم و بیمارى من به كلى مرتفع گردید و نشستم و نزدیكان من تعجّب مى‌كردند لیكن من جریان را براى آنان نگفتم تا بعد از چند روز كه این قضیّه را براى آنان نقل كردم. [3]» پی نوشت: 1.       اعیان الشیعه، ج 1 ، ص 199 2.       سجع البلابل، ج 1 ، مقدمه 3.       اثبات الهداة، ج 5 ، باب معجزات # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi
💠خدمت پدر از دیدگاه عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹مرد کارگری بود که پدر پیری داشت، در خدمتگزاری او هیچ گونه کوتاهی نمی کرد و همیشه در خدمت پدر بود، جز شب‌های چهارشنبه که به مسجد سهله می‌رفت و در آن شبها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در مسجد نمی توانست در خدمت پدر باشد. ولی پس از مدتی ترک کرد و به مسجد سهله نرفت. از او پرسیدند: چرا رفتن به مسجد سهله را ترک نمودی؟ 🔹در پاسخ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، آخرین شب چهارشنبه بود، نتوانستم بعد از ظهر زود حرکت کنم، نزدیک غروب به راه افتادم، مختصر راه رفته بودم، شب شد و من تنها به راه خود ادامه دادم. یک سوم راه مانده بود و هوا هم بسیار تاریک بود. ناگاه عربی را دیدم در حالی که بر اسب سوار است به سوی من می‌آید، همین که به من رسید با زبان عربی شروع به صحبت نمود و گفت: کجا می‌روی؟ گفتم: مسجد سهله می‌روم. فرمود: همراه تو چیز خوردنی هست؟ گفتم: نه. فرمود: دست خود را در جیب کن! گفتم: در جیبم چیزی نیست. بار دیگر این سخن را تکرار کرد. من دست خود را در جیب کردم، دیدم مقداری کشمش توی جیبم هست که برای بچه‌ها خریده بودم و در خاطرم نبود. آنگاه فرمود: پدر پیرت را به تو سفارش می‌کنم. این جمله را سه بار تکرار کرد. سپس از نظرم ناپدید شد، فهمیدم او حضرت مهدی است و راضی نیست خدمت پدرم را حتی در شب‌های چهارشنبه نیز ترک بنمایم. از این جهت دیگر به مسجد سهله نرفتم و آن عبادت‌ها را ترک نمودم. 📚 بحار ج ۵۳، ص ۲۴۶. # ظهور_نزدیک_است @didar_ba_mahdi