رفقایی که کار ساخت و ساز می کردند، آمدند و بخشی از اینها را خریدند و اموال تولیت ارزش پیدا کرد. ایشان هم مرتب اموال و مستغلاتش را می فروخت و پولش را در حسابی در لندن به دور از دسترس شاه قرار می داد. با توجه به این که ما هیئت مدیره ی ایشان بودیم، می توانستیم برای مبارزه به خارج و داخل ایران خیلی کمک کنیم».21
وی در مورد ماجرای تصویب لایحه کاپیتولاسیون می گوید: «[ در سال 43 ] با خبر شدیم که در مجلس رژیم، لایحه ای در مسیر تصویب است که در آن به مستشاران آمریکایی امتیازاتی داده می شد؛ در پیگیری این خبر، زمینه جدیدی فراهم شد برای مبارزه امام. امام چند نفری را مأمور تحقیق در مورد جزئیات این خبر کردند که یکی از آنها من بودم. رفتم پیش آقایان فلسفی و تولیت و سید جعفر بهبهانی؛ پیام امام را رساندم و گفتم ما اخبار پشت پرده این جریان را هر چه بیشتر و دقیق تر می خواهیم. آقای بهبهانی از طریق یکی از نمایندگان مجلس سنا، متن لایحه و اسناد مربوطه را به دست آورد و به من داد. من دو روز در تهران ماندم و متن مذاکرات مجلس و جزوه کنوانسیون وین را تهیه کردم. اخباری را هم مرحوم تولیت در اختیار من گذاشت که مجموعاً با اطلاعات کاملی بردم خدمت امام».22
همان گونه که در عبارات بالا مشخص است، هاشمی متن لایحه کاپیتولاسیون و اسناد مربوطه را از آقای بهبهانی گرفته و آقای تولیت فقط برخی اخبار را به ایشان اطلاع داده است. در صورتی که قبلاً ادعا کرده بود که اسناد مربوط به لایحه را از آقای تولیت گرفته است. این هم یکی دیگر از تناقض گویی های آقای هاشمی است.
اما باید توجه داشت که در ماجرای تصویب لایحه کاپیتولاسیون، اولین کسی که مسئله را به اطلاع امام خمینی رساند، حجت الاسلام پیشوایی از روحانیون شیراز بود. یکی از نمایندگان مجلس به نام کاظمی، خبر تصویب این لایحه را به آقای پیشوایی رساند و آقای پیشوایی هم به حضرت امام خبر داد. به غیر از آن، موضوع توسط برخی از نمایندگان مخالف، به شیخ فضل الله محلاتی که در تهران بودند، اطلاع داده شد. ایشان هم در قم خدمت امام رسید و امام دستور داد که به تهران بروند و موضوع را از داخل مجلس و روزنامه رسمی به دست آورند. شهید محلاتی می گوید: «ما یک نفوذی در مجلس داشتیم که در دفتر مجلس کار می کرد و صورت مذاکرات و مسائلی را که در درون مجلس می گذشت، برای ما می آورد و قرار شد که ما اینها را برای امام ببریم».23
هاشمی که قبلاً ادعا کرده بود از سال 1343 به تولیت اعتماد کرده و به او پیشنهاد کرده که اموالش را وقف مبارزات اسلامی بکند، در جای دیگر و در تناقض با این ادعا، جلب حمایت تولیت را بعد از سفر سال 1353 به خارج از کشور، عنوان می کند. وی می گوید: «من دو سفر نسبتاً طولانی کردم: یکی در سال 53 و یکی در سال 54. هر دو سفر تقریباً یک هدف را تعقیب می کرد که تقویت مبارزه در داخل کشور بود با استفاده از امکانات خارج... کاری که ما بعد از آن سفر اول [ خارج از کشور در سال 1353 ] انجام دادیم، عمدتاً جلب حمایت آقای سیدابوالفضل تولیت بود. ایشان امکانات مالی زیادی داشت، بچه هم نداشت. فردی بود روشنفکر و از نظر اعتقادی هم بیشتر جریان مبارزه اسلامی را قبول داشت. او آماده شد که همه ثروت خود را وقف مبارزه بکند، به عنوان تأسیس حکومت اسلامی. برای این منظور مؤسسه ای تأسیس کردیم، اساسنامه آن را نوشتیم و هیئت مدیره ای تعیین کردیم که من خودم عضو آن بودم. تولیت همه ثروت و اموالش را ـ به استثنای خانه تهران، خانه سالاریه قم و مقداری برای گذران زندگی شخصی ـ در اختیار گذاشت، به صورتی که انجام کارها از حضور و تصمیم خود ایشان بی نیاز بود. هیئت مدیره برای انجام هر اقدامی اختیارات کافی داشت.»24
هاشمی رفسنجانی در جای دیگر در زمینه کارهای اقتصادی خود می گوید: «زمانی که منبر من محدود شد، برای مبارزه، پوششی لازم داشتم که به همین خاطر به سراغ ساخت مسکن و فروش آن رفتم که در آن زمان شغل پرسودی بود. با توجه به این که خواهرزاده من بنّا بود، برای من کار آسانی بود. زمینه مساعدی درست می کردیم، زمینی می گرفتیم و چند خانه می ساختیم و می فروختیم. نصف یک پاساژ هم ساختیم. در سال های آخر شرکت وسیعی به نام البرز در قم ایجاد کردیم که کارهای وسیعی می کردیم و درآمد خوبی داشتیم. البته احتیاج زیادی به این درآمدها نداشتیم و معمولاً صرف همین کارها می کردیم».25
محمد هاشمی نیز در مورد دریافت پول از تولیت می گوید: «وضع مالی خانواده ما بد نبود و دستمان به دهانمان میرسید، پس از همان زمانی که آقای هاشمی وارد مبارزات انقلابی شد، به مبارزین انقلابی و همچنین خانوادههای سیاسی که سرپرست خانوارشان در زندان به سر میبرد، کمک میکرد و در این مسیر از آقای سیدابوالفضل تولیت که در آن زمان تولیت آستان حضرت معصومه (س) را بر عهده داشتند، نیز کمک میگرفت».26
ادامه👇
@didebane_enghelab
محمد هاشمی نیز موضوع کمک های برادرش به تشکیلات خارج از کشور را مربوط به سال 1354 می داند و در این باره می گوید: «برادرم در سفر به خارج [ در سال 1354 ] قصد شناسایی و ارزیابی منابع و نیروی خارج از کشور را داشت. وقتی به اروپا آمد، با تیپ هایی مثل قطب زاده، بنی صدر و حبیبی که به عنوان سردمداران بودند، ارتباط پیدا کرد. در آمریکا من و دکتر [ابراهیم] یزدی بودیم. در خاورمیانه مرحوم چمران و آقای صدر و دوستان دیگر حضور داشتند. در جریان سفر ایشان تصمیمات خوبی گرفته شد. یکی از اقداماتی که در این سفر انجام گرفت، موضوع حمایت مالی از نهضت خارج از کشور بود که بنیادی را تشکیل دادند. مرحوم آقای تولیت در این بنیاد سرمایه گذاشته بودند تا هر وقت نیاز به کمک مالی بود از طریق آن بنیاد، پشتیبانی مالی شود. برای بنیاد هم هیئتی را خارج از کشور و در اروپا تشکیل دادند که بهتر بتوانند ارتباط داشته باشند. برادرم در جریان سفر خود، به نظرم یکی دو هفته در آمریکا ماند. در تگزاس بیشتر با آقای دکتر یزدی تماس داشتند. با ایشان به چند انجمن سر زدیم. او انجمن ها و امکانات آنها را ارزیابی می کرد و پس از بازگشت به ایران توسط ساواک دستگیر و زندانی شد و تا سال 1357 در زندان ماند».27
ابوالفضل توکلی بینا از مبارزین قبل از انقلاب، در خاطراتش در مورد فعالیت های اقتصادی هاشمی چنین می گوید: «آقای هاشمی رفسنجانی با آقای سید ابوالفضل تولیت ارتباط داشت و با مشارکت شرکت طاهر که مربوط به مرحوم تولیت بود، شرکتی به نام شرکت "دژساز نو" در سالاریه قم تشکیل گردید و ابتدای کار هم آقای هاشمی رفسنجانی مدیر عامل این شرکت دژساز نو شد. سهامداران هم اکثراً از دوستان مبارز و همفکران بودند. این شرکت پشتوانه ای برای مبارزه شد. از آنجا که آقای هاشمی رفسنجانی بیشتر وقتشان صرف مبارزه با رژیم شده بود، مدیریت شهرک سالاریه به درخواست ایشان و هیئت مدیره به اینجانب محول گردید و تا سال 1355 که نشانه های پیروزی انقلاب به چشم خورد، به سهامداران پیشنهاد شد که تشکیل این شرکت بنا به اهدافی که صورت گرفته اکنون که نشانه های پیروزی انقلاب به چشم می خورد، دیگر ادامه کار این شرکت به مصلحت نیست و باید به انقلاب بپیوندیم. در این راستا برای منحل کردن شرکت با دکتر میناچی مشورت شد و مقرر شد که زمین های مانده شرکت، به شرکت طاهر بازگردد و زمین های مانده بین سهامداران تقسیم شود. این کار انجام شد و ما به برادران پیوستیم».28
پس از مدت کوتاهی که از تأسیس هیئت مدیره مذکور می گذشت، گویا شهید باهنر به برخی از فعالیت ها و روابط اعضای آن هیئت مظنون می شود، لذا آنان تصمیم به کنار گذاشتن وی می گیرند. هاشمی موضوع را چنین بازگو می کند: «پس از بازگشت من از اروپا و دستگیری و زندانی شدن، با استفاده از روابط صمیمانه آقایان تولیت و احمد صدر حاج سید جوادی، تغییراتی در هیئت مدیره به سود نهضت آزادی انجام شد. هر چند که حضور من محفوظ بود، اما دوستانی را که برای ما بیشتر مورد اعتماد بودند ـ مثل آقای باهنر ـ کنار گذاشتند. از جزئیات مسائل اطلاع دقیق ندارم، اجمالاً می دانم که مقداری پول به آمریکا فرستادند که صرف پایگاهی شد برای آقای ابراهیم یزدی. بعدها تغییراتی پیش آمد».29
به راستی جای این سؤال باقی است که چرا ابوالفضل تولیت و سران نهضت آزادی تصمیم می گیرند تا شهید باهنر را از جمع اعضای هیئت مدیره این مؤسسه به ظاهر خیریه کنار بگذارند، اما هاشمی رفسنجانی را همچنان حفظ کنند؟ آیا جز این بود که آنان، هاشمی را در خط خود می دیدند اما باهنر را نه ؟
تولیت که توانسته بود به راحتی اعتماد هاشمی رفسنجانی و برخی افراد دیگر را با اموال خود کسب کند، فکر می کرد که می تواند اعتماد امام خمینی را نیز با پول به دست آورد. لذا در پاییز سال 57 به پاریس می رود و مبلغ 86 میلیون تومان ـ که در آن زمان مبلغ بسیار قابل توجهی بود ـ را ظاهراً به عنوان وجوهات، ارائه می کند. اما حضرت امام (ره) که مخالف دریافت پول از سرمایه داران بود، مبلغ 86 میلیون تومان پول اهدایی تولیت در نوفل لوشاتو پاریس را پس می فرستد.30
ولی الله چه پور ـ از مبارزین پیش از انقلاب ـ در خاطرات خود نقل می کند: «متولی آستانه مقدس حضرت معصومه (س) در زمان طاغوت، ابوالفضل مصباح تولیت بود و زمانی که امام در پاریس اقامت داشتند، آن پیرمرد مبلغ قابل توجهی پول جهت تقدیم به امام با خود به آنجا آورده بود. امام (ره) ابتدا از قبول آن پول امتناع کردند و به حاج مهدی عراقی دستور دادند تا بررسی نمایند که این مرد چنین مبلغی را از کجا و چه طریقی کسب نموده اند ؟31
ادامه👇
@didebane_enghelab
پس از یازده روز اقامت در پاریس و بعد از مراجعت آقای عراقی، قصد بازگشت به ایران را کردیم. در پاریس افراد مطلع اعلام نمودند چنانچه مستقیماً از پاریس به تهران برویم، امکان دستگیری ما توسط ساواک وجود دارد. بنا بر این تصمیم گرفتیم از طریق کشور انگلستان به تهران سفر کنیم. آقای محمد هاشمی رفسنجانی که از آمریکا به پاریس آمده بود و حاج خلیل و اینجانب، به اتفاق به لندن رفتیم و از آنجا به تهران پرواز نمودیم. در لندن یک شب هم میهمان همان متولی آستانه ی قم بودیم».32
همان گونه که در مطالب فوق اشاره شده، جناب ابوالفضل تولیت، هم در لندن محل سکونت داشته و هم حساب بانکی!
محسن هاشمی ( پسر آقای هاشمی رفسنجانی ) در مورد بخشی از زمین های خریداری شده در قبل از انقلاب توسط پدرش، در گفت و گویی اظهار می دارد: «آقای هاشمی قبل از انقلاب در هلجرد کرج به همراه همفکران مبارزه خود، نسبت به خرید چندین میلیون متر مربع زمین اقدام نمودند. هم اکنون از آن زمینها به اندازه چند صد متر بیشتر برای ما باقی نمانده است. نزدیک به 95درصد آن زمینها به تشکیلات سالمندان کهریزک بهشت معصومه کرج واگذار شده است. در نتیجه برای ایشان دارایی نمانده است. صحبت از کم شدن نیست بلکه برای ایشان هیچ دارایی باقی نمانده است. فقط همان زمین کشاورزی پسته در بهرمان و نوق است که آن هم ارث پدری است و مهر حاج خانم است و هم اکنون توسط من مدیریت میشود و از آن درآمد زندگی ایشان و خانواده را میچرخاند... اخیراً یکی از داراییهای مانده از قبل از انقلاب یعنی زمین 1200 متر مربعی با 8 آپارتمان آن در دزاشیب را به عنوان وثیقه برای آزادی مهدی گذاشتهایم. این ملک را پدر در سال 1353 متر مربعی 1000 تومان خریده بودند».33
هاشمی رفسنجانی در یادداشت 16 مرداد 1371 خود می نویسد: «در خانه بودم. وقتم با استراحت و مطالعه گذشت. بچه ها آمدند. فائزه به کرمان رفت و بقیه ناهار اینجا بودند. اجازه دادم که با فروختن زمین هایی که در قم دارند، زمینی در تهران بخرند؛ برای تهیه مسکن مناسب و با امکان حفاظت امنیتی و...» 34
آقای هاشمی در خاطرات دی ماه 1371 خود نیز اشاره می کند که فرزندانش چند بار در مورد خرید زمین برای اعضای خانواده به منظور بودن در یک نقطه مناسب و امن تر و دورهم، بحث و گفت و گو کرده اند.35
پس معلوم می شود غیر از ملک 1200 متری دزاشیب که محسن هاشمی خرید آن را در سال 1353 ذکر می کند، در سال 1371 نیز به دنبال خرید ملک دیگری ـ از طریق فروش زمین هایی که در قم داشته اند ـ برای همه اعضای خانواده بوده اند! و این در تناقض با ادعای محسن هاشمی است که گفته بود فقط چند صد متر از زمین های کرج برای ایشان مانده بوده! البته جناب محسن هاشمی هیچ اشاره ای هم به زمین های دیگر پدرش، از جمله دوازده هکتار زمین پسته کاری در منطقه البرز قم، نمی کند! هاشمی خودش در گفت و گویی که در اواسط سال 95 منتشر شده، چنین گفته: «زمانی که در قم بودیم، زمینی را با جمعی از دوستان مبارز از آقای تولیت خریدیم. جمع ما به صورت یک شرکت بود و سهم ما از این زمین ها، ده دوازده هکتار است. در آنجا هم پسته کاشته ایم که مال خودم است و ارث نیست».36
همان گونه که اشاره شده بود، محسن هاشمی در مورد منبع درآمد پدرش گفته بود: «برای ایشان هیچ دارایی باقی نمانده است. فقط همان زمین کشاورزی پسته در بهرمان و نوق است که آن هم ارث پدری است و مهر حاج خانم است و هم اکنون توسط من مدیریت میشود و از آن درآمد زندگی ایشان و خانواده را میچرخاند». اما خود جناب هاشمی می گوید: «الان زندگی ما با درآمد حاصله از فروش پسته زمین های قم و کمی حقوق [ مجمع تشخیص مصلحت نظام ] می گذرد».37 یعنی ایشان به غیر از حقوق مجمع تشخیص مصلحت نظام، هم فروش پسته های بهرمان و نوق را دارد و هم فروش پسته های زمین های البرز قم را!
پی نوشت ها:
1. اکبر هاشمی رفسنجانی. انقلاب و پیروزی. ص 444 – 445
2. هاشمی بدون روتوش. ص 100
3. سیروس محمودیان. "سهامداری رفسنجانی با موسسه جبهه چهارم ملی". روزنامه وطن امروز. اول اسفند 1390
4. اکبر هاشمی رفسنجانی. دوران مبارزه. ص 91
5. همان. ص 94
6. همان. ص 94
7. علی رضا صلواتی. "سیاستمداران جوان". تهران: اطلاعات، 1386. ص 661
8. پا به پای سرو. ص 33
9. دوران مبارزه. ص 167
10. دوران مبارزه. ص 175
11. پا به پای سرو. ص 107
12. محمد حسن روزی طلب. " تکیه گاه؛ بررسی عملکرد اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات دهم ریاست جمهوری". تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390. ص 578
13. مجید تولایی. "آقای جنتی گفت صلاحیت مشایی رد است". همشهری ماه. دی و بهمن 1389. ص 52
ادامه👇
@didebane_enghelab
14. دوران مبارزه. ص 175
15. هاشمی بدون روتوش. ص 24
16. همان. ص 24؛ هاشمی بالاخره در مصاحبه ای که در سال 95 منتشر می شود، به مسئله 300 قطعه زمین اشاره می کند اما باز هم نمی گوید که آنها را از تولیت به بهای تقریباً مجانی دریافت کرده است. وی می گوید: «زمین بایری را در بیرون قم خریدم که هیچ قیمتی نداشت و به صورت هکتاری بود. در آن شهرک ساختیم که بعدها زمین ها قیمت پیدا کردند. البته شرکت بود و من هم جداگانه سهمی را خریدم. زمین ها را تفکیک شده خریدیم و عمده زمین ها را مجانی به طلبه های فقیر یا افراد فقیر دیگر واگذار کردیم. من حدود سیصد قطعه زمین داشتم که آنها را متری یک تومان خریده بودم. مثلاً اگر دویست متر بود، دویست تومان می شد و گران هم که شده بود، متری دو تومان شده بود. به مرور زمان خیلی از این قطعه ها را واگذار کردم و از زندان که بیرون آمدم، صد قطعه از آنها باقی مانده بود. (اکبر هاشمی رفسنجانی. " در آینه: چهار گفت و گوی صریح و صمیمی با آیت الله هاشمی رفسنجانی ". به کوشش غلامعلی رجائی. تهران: کویر، 1395. ص 103 )
17. دفتر نشر معارف انقلاب. " روایت دوران: روایت زندگی اکبر هاشمی رفسنجانی ". تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1385. ص 26
18. پا به پای سرو. ص 115- 116
19. همان. ص 121
20. هاشمی بدون روتوش. ص 25
هاشمی در جای دیگر می گوید: «مرحوم تولیت در قم زمین های زیادی داشتند. برای استفاده مناسب از آنها و به کمک دوستان ما شرکتی به نام دژساز تأسیس شد. به سرعت قیمت زمین ها بالا رفت که امکانات زیادی در اختیار هیئت مدیره خیریه قرار می داد».
دوران مبارزه. ص 283
21. رضا صنعتی. " هاشمی در سال 88 ". قم: سلمان فارسی، 1392. ص 363
22. دوران مبارزه. ص 197
23. کامران غضنفری." مداخلات: روایتی مستند از جنایات آمریکا در ایران. جلد اول ". تهران: کیهان، 1394. ص 131-132
24. دوران مبارزه. ص 282
25. تکیه گاه. ص 479 ؛
تمام
@didebane_enghelab
🔺 فعالیت متهم پرونده چای دبش به عنوان مدیرعامل بانک خصوصی !
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، با اظهار تأسف از حضور مدیرعامل فعلی یکی از بانکهای مشهور زیانده به عنوان متهم در بخش بانکی فساد چای دبش گفت: با این اوصاف، انتصاب چنین مدیرعاملی جای تأسف دارد.
توسلی با بیان اینکه یکی از وظایف مجلس و بویژه کمیسیون اقتصادی ، رصد گلوگاه ها جهت جلوگیری از فساد است، به تسنیم گفت: ما با دقت این پرونده و سایر پرونده های مهم فساد اقتصادی را رصد کرده و با همکاری نهادهای نظارتی ، کمک میکنیم امکان تکرار چنین اتفاقات تلخی به صفر برسد هرچند هنوز نمی دانیم چرا این پرونده آنقدر دیر دم است؟!
@didebane_enghelab
🔹اختلاف نظرهای #علنی هاشمی رفسنجانی با امام خامنهای (۱)
♻️ ترویج تجملگرایی، اسراف، ولخرجی
🔰 حمید رسایی: دوم آذر سالروز موضع تاریخی امام خامنهای نسبت به خطبه «مانور تجمل» هاشمی رفسنجانی است. این نکته یکی از مواقعی بود که اختلاف نظر علنی بین آقای هاشمی با رهبر انقلاب برای مردم مشخص شد.
یادآوری این موضوع از آن جهت لازم است تا مردم بدانند امام خامنهای نسبت به تصمیمات و مواضع غلط هر شخص و جریانی حساس بودهاند و در زمان خود، نسبت به آن انحراف، اعلام موضع داشتهاند و نگذاشتهاند تا اشتباهات مسئولان بدون تبیین و پاسخ بماند و از زمان خود رد شود.
هاشمی رفسنجانی در ۱۹ آبان ۱۳۶۸ در خطبه نماز جمعه که معروف به «مانور تجمل» شد میگوید: "اظهار فقر و بیچارگی کافی است و زمان آن رسیده است که مسئولین به #مانور_تجمل روی آورند!"
اتخاذ این سیاست از سوی رییس جمهور وقت، یک انحراف بزرگ در مسیر انقلاب اسلامی بود که اگر با تذکرات و نهیب رهبر انقلاب مواجه نمیشد، میتوانست مسیر انقلاب اسلامی را به قهقرا ببرد.
امام خامنهای دو هفتهبعد از این خطبهها در تاریخ ۲ آذر ۱۳۶۸ میفرمایند: "اینجانب از اینکه کسانی میکوشند تا در میان مردم ما «رسم تجملگرایی» و اسراف و ولخرجی را شایع کنند، شدیداً نگران و متأسفم."
@didebane_enghelab
پویش تهیه ۱۱۰ ویلچر دانش بنیان فوق سبک برای معلولین نیازمند
📌 خیرینه در نظر دارد که از روز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها تا روز میلاد امیرالمومنین علیه السلام برای ۱۱۰ نفر از معلولین نیازمند، ویلچرهای فوق سبک که توسط یک شرکت دانش بنیان و بر پایه فیبر کربن ساخته شده است، تهیه نماید.
💸 مبلغ مورد نیاز: ۲/۲۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان
🤝 مشارکت از طریق شماره کارت مرکز نیکوکاری خیرینه:
💳 6037997950394024
(جهت کپی، شماره کارت رو لمس کنید.)
📍و سایت خیرینه:
🌐 https://www.kheyrine.ir/5729
(خیرینه کلیه مبالغ جمع شده در پروژه ها را مطابق شرایط مندرج در لینک زیر هزینه خواهد کرد:www.kheyrine.ir/?p=6074)
🆔 @kheyrine_ir
#بسیار_مهم
#بسیار_مهم
#بسیار_مهم
هاشمی را غرق کردند
.
بسم الله الرحمن الرحیم
ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه روز یکشنبه نوزدهم دی ماه ۱۳۹۵ ،خبری ایران را تکان میدهد .
اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دارفانی را وداع گفتند.
هاشمی که بود و چه کرد؟ این سوالی بود که خیلی از مردم هنوز هم به آن فکر میکنند ، هنوز هم که هنوز است اورا درست نشناخته و درک نکرده ایم.
شاید برایمان تازگی داشته باشد وقتی بدانیم هاشمی پایه گذار لیبرالیسم در ایران بود ، تازه فهمیدیم منظور هاشمی در اولین جلسه رای اعتماد وزرا در سال ۶۸ چه بود!
_اگر انقلابی میخواهید من هستم به وزرا کار نداشته باشید.
او با این کار لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی را در ایران تئوریزه کرد ، وزرای تکنوکراتی که اکثرا بویی از انقلاب نبرده بودند برای پیشرفت ایران دست به کار شدند و بزرگترین تورم(۴۹٪) پس از انقلاب تا به امروز را رقم زدند وزرا و نمایندگانی که هاشمی معرفی کرد پایه گذار کاخ نشینی شدند چنان که هاشمی در کتاب خاطراتش ذکر کرد مسولین دیگر پیکان نمیخواهند و بنز میخواهند ، آقای بهزاد نبوی را مأمور کردم به آن ها پاترول بدهند و بعد از آن بود که ضریب جینی یا همان شاخص نابرابری اقتصادی به بالاترین سطح خود پس از انقلاب رسید ، اما کسی حق اعتراض نداشت چون هاشمی حق اعتراض را با قوانین مختلف از مردم گرفت و با پیاده سازی اقتصاد آزاد آدام اسمیت مفاهیمی چون ، لوکس ، یقه سفید ، رانت ، فساد ، ویژه سازی ، خط ویژه ، جایگاه ویژه و آقازادگی را به ادبیات کشور افزود تا موانع بین مردم و مسولین بیشتر شود، هاشمی پایه گذار بدهی ایران ، هاشمی پدر تفکر سازش ، مخترع نگاه ذلت بار و متخصص جذب بود ، هاشمی قاتل امام بود(جام زهر) ، هاشمی سوء قصد کننده به جان رهبری بود(برجام) . هاشمی از ابتدای انقلاب رویای قدرت را در سر داشت و حتی حاضر به تقسیم آن شد(شورایی شدن رهبری) تا با سازش با غرب از چالش ها عبور کند ، سازشی که در هر ۸ بار همفکران هاشمی و خود او دنبال کردند پایانی چون رو سیاهی نداشت ، اما هاشمی را غرق کرده بودند هاشمی که شاید کوچکترین تمایلی به قدرت و اشرافیت در ابتدای انقلاب نداشت پس از ۵۸ غرق در رویای ژاپن شده بود غرق در پیشرفت اروپا غرق در ساختمان ها و زندگی سیاستمداران آمریکا ، هاشمی بهرمانی سال ۵۸ قبل از غرق شدن در استخر فرح در استخر آرزوهایش غرق شد و پس از آن این هاشمی رفسنجانی بود که جای هاشمی بهرمانی را میگرفت تا این بار با کمک حلقه کیان و همفکرانشان لیبرالیسم را به فرهنگ تزریق کند تا مسائل اجتماعی کشور متحول شود ، با نفوذ در حوزه علمیه ، روحانیت را از مسیر اصلی خود منحرف کردند که به تعبیر نویسنده اکثر مشکلات اجتماعی کشور به خاطر حوزه علمیه منحرف است ، همان طور که امام بزرگوار فرمودند اگر حوزه علمیه درست شود ایران درست میشود.
نمیشود به مشکلی از مشکلات کشور نگاه کرد و ردپای هاشمی و همفکرانش را در آن ندید ، و این باعث شد تا رهبرمان بر جنازه اش چندین بار العفو بخواند.
.
امیرحسین اسفندیاری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@didebane_enghelab
🔴 استخر فرح ...
استخرِ فرح عجب هوایی دارد!
استخر فرح برو بیایی دارد!
از قصه غرق است که من فهمیدم
استخر فرح نیز خدایی دارد!!!
@didebane_enghelab
⛔ #اصلاحات یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟*
والله ۴۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میگذرد یک باندی درست شد به نام اصلاحات ، آنچه در این چهل و شش سال ما از اصلاحات که ۳۵ سال دولت و ۲۸سال مجلس را در اختیار داشتند، فهمیدیم اینا بوده👇:
#اصلاحات یعنی نفرت
#اصلاحات یعنی نکبت
#اصلاحات یعنی یعنی ننگ
#اصلاحات یعنی در امتداد خط نفاق
#اصلاحات یعنی پذیرش ذلت در برابر ابرقدرتها
#اصلاحات یعنی نفی شعار هیهات من االذله
#اصلاحات یعنی سرطان
#اصلاحات یعنی غده بدخیم کشنده انقلاب اسلامی
#اصلاحات یعنی جاسوس پروری
#اصلاحات یعنی مدال افتخار دادن به جاسوس
#اصلاحات یعنی ریل گذاری به سمت غرب
#اصلاحات یعنی رانت خواری
#اصلاحات یعنی فساد سیستمی
#اصلاحات یعنی پشت کردن به اصول ومبانی دینی انقلاب
#اصلاحات یعنی سکولاریسم، عرف اندیشی و دین گریزی
#اصلاحات یعنی نگاه به غرب و خود باختگی
#اصلاحات یعنی عبرت نگرفتن از تاریخ
#اصلاحات یعنی کدخدا پرستی
#اصلاحات یعنی تنش زدایی کذایی
#اصلاحات یعنی ولنگاری فرهنگی
#اصلاحات یعنی اعمال پوپولیستی و مردم فریبی
#اصلاحات یعنی انحصار طلبی باندی و گروهی
#اصلاحات یعنی زمینه سازی برای شکست انقلاب
#اصلاحات یعنی نکبت وابستگی و ذلت خود کم بینی
#اصلاحات یعنی ما نمی توانیم
#اصلاحات یعنی قرآن قابل استناد نیست
#اصلاحات یعنی میتوان بر علیه خدا هم تظاهرات کرد
#اصلاحات یعنی القاء ناکارآمدی اسلام در اداره جامعه
#اصلاحات یعنی ایجاد فتنه
#اصلاحات یعنی کسانی که در روز عاشورا پرچم امام حسین علیه السلام را به آتش میکشند مردم خداجوی هستند
#اصلاحات یعنی نفی مصرحات و مبینات قرآن در امر دفاع و تامین امنیت
#اصلاحات یعنی ما موشک نمی خواهیم
#اصلاحات یعنی حذف مرگ بر آمریکا ومرگ بر اسرائیل
#اصلاحات یعنی منافقین
#اصلاحات یعنی وهابیت
#اصلاحات یعنی بهاییت
#اصلاحات یعنی داعش
#اصلاحات یعنی برانداز و تجزیه طلب
#اصلاحات یعنی اغتشاشگر و فتنه گر
#اصلاحات یعنی افسادگر
#اصلاحات یعنی قاتل زن(نجفی) و فرزند(حسن روحانی) خویش و .....
#اصلاحات یعنی پرورش گروه تروریستی فرقان در دولتهای بازرگان و بنی صدر و میرحسین موسوی فتنه گر
#اصلاحات یعنی قتل های زنجیره ای دولت خاتمی
#اصلاحات یعنی مرتبط با قطب دراویش قاتل گنابادی.
#اصلاحات یعنی مذاکره مخفیانه با اسرائیل
#اصلاحات یعنی خسارت محض (برجام)
#اصلاحات یعنی باید قشر مستند ومستضعف زیر چرخ توسعه له بشوند
# اصلاحات یعنی تجمل گرایی واشرافی گری
# اصلاحات یعنی نه غزه نه لبنان جیب پر ز پول ایران
#اصلاحات یعنی توی بنیاد شهید بازداشتگاه درست کردن وخانواده شهید را بازداشت کردن
#اصلاحات یعنی القاء تقلب در انتخابات آنهم ۱۱ میلیون رای تقلبی
#اصلاحات یعنی مردم فریبی (میخواهند توی پیاده رو ها دیوار بکشند)
#اصلاحات یعنی روشنفکر مآبی گفتگوی تمدنها در امتداد تمدن بزرگ شاهنشاهی
#اصلاحات یعنی به تحریف کشیدن چهره تابناک امام راحل
#اصلاحات یعنی خوراندن جام زهر به امام
#اصلاحات یعنی ارسال نامه بدون سلام و بسم الله به ولی فقیه و طرح فتنه سیز اموی
#اصلاحات یعنی کاخ نشینی، حتی بعد از اتمام ریاست جمهوری و سکته توی مستراح استخر فرح
#اصلاحات یعنی پیغام دادن به آمریکا برای اعمال تحریم های بیشتر به ایران
#اصلاحات یعنی چنبره بر ثروت قدرت و چیاول مال غیر مشروع
#اصلاحات یعنی حقوق بگیران نجومی را ذخائر انقلاب بنامیم
#اصلاحات یعنی ایجاد فتنه بنزین(یعنی رئیس جمهور اصلاحات صبح جمعه از خواب بلند بشه و ندونه بنزین گرون شده)
#اصلاحات یعنی فهم درست مذاکره و نرمش قهرمانانه که نتیجه اش بشود برجام بی فرجام ضرر اندر ضرر
#اصلاحات یعنی منتقد را بی سواد انگاشتن
#اصلاحات یعنی دکترای تقلبی
#اصلاحات یعنی مسئول دوتابعیتی
#اصلاحات یعنی پذیرش سند ننگین ۲۰۳۰
#اصلاحات یعنی واردات واکسن را منوط به پذیرش اف ای دی اف کردن
#اصلاحات یعنی به انحصار در آوردن صادرات و واردات در دستان کثیف و افساد گر اصلاحاتی
#اصلاحات یعنی پذیرش سلطه غرب خاصه سلطه آمریکا
و بالاخره #اصلاحات یعنی دو دستی تقدیم کردن انقلاب به استکبار و فاتحه ایران را خواندن
الفاتحه
#سرطان_اصلاحات
✍️دیده بان انقلاب
@didebane_enghelab