یه بار دیگه این خوابی که شهید زاهدی تعریف میکنه رو با دقت گوش بدیم... #دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

سلام بر مهدی😍🤚 روز من با سلام بر تو آغاز می شود❤ #یاصاحبنا #امام_زمان #دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

#هر_صبح_یک_سلام✋ روزت را زیبا کن! عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ... #فقط_به_عشق_امام_حسین_علیه_السلام 💓 #دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

شروع میکنم هفته را به نام علی علی امام من است و منم غلام علی 🔸  السَّلامُ عليكَ يا أميرَ المُؤمنين #شنبه #دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

🟡 | در آغوش حضرت اباعبدالله(ع) 🔸به‌درستی گفته‌اند که «عاشق شبیه معشوق می‌شود.» یحیی سنوار، آن‌که روزی گفت: «مذاکره در کار نیست؛ یا پیروز می‌شویم یا کربلا رخ می‌دهد»، در نهایت نیز راهی جز کربلای خویش نداشت. 🔸او یک‌تنه در برابر ارتشی بی‌رحم ایستاد، در میان آتش معرکه‌ و در گودالی از خون و محاصره. حتی پس از شهادتش، حرمتش را با بریدن انگشتش شکستند. هر لحظه از شهادت سنوار، روایتگری از عاشورا است؛ گویی سرنوشت او از آغاز با خاک کربلا گره خورده بود. 🚩#دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

لحظه بیرون آوردن تسبیح تربت سیدالشهدا از جیب یحیی سنوار😭😭 #دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

یا ام‌البنین 😭😭😭 سفره داره روزهای شنبه کربلا 🔴 حاجت روایی با حضرت ام البنین 🔵 آیت الله سید محمود شاهرودی: 🌕 من در مشکلات و حوائج برای حضرت ام البنین سلام الله علیها صد مرتبه صلوات می فرستم و حاجت میگیرم. #شنبه_های_ام_البنینی #دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

️صاحب خانه ای که یحیی سنوار در آن شهید شده نوشته: «مایه فخر و‌ مباهات ماست که در منزل ما شهید شدی. خانه ما، جان های ما و هر چه داریم فدای تو ای ابو ابراهیم.» #دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

چقدر خونشون قشنگ وشاد بود😭🥺 لعنت به اسرائیل...لعنت به آل یهود...

💠 قبل از دعا كردن این را بگویید ، خیلی در استجابت دعایتان تاثیر دارد ... 🎤آیت الله مجتهدی(ره) #دعاهای_من👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1052901406Ce81b29cfcd

خطای بزرگ کفتارها 🔹حامد عسکری، شاعر: درست مثل آرش، درست مثل موسی، درست مثل سلیمان که تکه چوبی در دست داشتند، پرتاب کرد. پرتابی تاریخی، رؤیایی، اساطیری و... نه هوش مصنوعی بود نه سناریویی طراحی‌شده، همه هالیوود بخواهند این قاب را باز‌سازی کنند، نمی‌توانند. هزار بار سه، دو، یک، حرکت باید بدهند و آخرش هم یک‌چیز پلاستیکی مقوایی درمی‌آید و هیچاهیچ. 🔹۲۳ سال زندان بودن، یک‌عمر مبارزه کردن، به عبری و عربی مسلط بودن و آخرش هم با حمایل خشاب‌های پر بر دوش و چفیه بر گردن و سلاح بر دوش وسط معرکه در نبرد با سفّاک‌ترین و پلیدترین جلّادهای تاریخ که روی مغول، زامبی و آدمخوار را سفید کرده‌اند، یعنی یک رفتن یونیک، یعنی یک در میلیارد هم کسی زیستی آن‌گونه و رفتنی این‌گونه به خواب هم نخواهد دید. در کثافت و حقیربودن رژیم کودک‌کش همین بس که با تانک نفر می‌کشند، با ذهن خیال‌پردازم با کلمات پوک و حقیرم دارم به لحظات آخرش فکر می‌کنم، به لحظه‌ شلیک توپ، به چاک خوردن دیوار و توقف زمان، به نشستن داغی ترکش چدنی سرخ و سوزان روی کشکک زانو و ساعدش، به مژه‌های خاک گرفته‌اش، به دهان پر از خاک و تکه‌های بتن لای موهایش... قلبش تند زده؟ به چه فکر کرده؟ فرشته‌ مرگ را با آن هیبت در کدام صحنه از این سکانس دیده... نفس‌نفس زده؟ خون پاشان از زانوی خردشده‌اش را چرا با چفیه نبسته؟ چقدر دست‌هایم گزگز می‌کند، چقدر دهانم طعم خاک و فلز می‌دهد.  🔹فلسطین آزاد می‌شود، من یقین دارم عین شهادت محمدالدره، عین لحظه‌ تشییع آن تابوت چوبی و‌ کاک‌ خوردن تشییع‌کنندگان، این سکانس هم می‌شود یکی از تصاویر تیتراژ اخبار و کلیپ‌های سرود ملی جمهوری فلسطین... یحیی سنوار مردانه و لاتی رفت، با همه‌ مختصات یک چریک، با دلی قرص و یقینی لبریز، او با جمجمه‌ای مثل آینه هزارتکه حالا در عرش خداست... ماییم و حسرت رفتنش... لاتی آدابی دارد و سلوکی... ‌ای خدا ۱۰ سال از عمر من کم کن و یک‌هفته آزاد شدن فلسطین را به‌تعجیل بینداز...