eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
989 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتند تا این عکسها😔 با گرفته نشود! حالا چه اهمیتی دارد که یک عده, و در موردشان چه میگویند؟!😒 🌱 @dosteshahideman
🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫 سه‌شنبه بود ،ساعت دو و بیست دقیقه. یک کوله داشت که هر وقت می‌خواست برود سفر از آن استفاده می‌کرد . آن سال از من خواسته بود که شال عزایی که دو ماه محرم و صفر روی شانه‌اش بود را نشویم .آن را همان‌طور همراه با چفیه در ساکش گذاشت‌. دو دست لباس هم بیشتر از من نخواست. برادر کوچکترش هم بود، موقع خداحافظی احساسی داشتم، می‌دانستم که دارد به جنگ می‌رود . سرش را انداخت پایین و از در خارج شد دیگر نتوانستم تحمل کنم یک‌باره به او گفتم : بایست تا با هم خداحافظی کنیم . دستش را گذاشت روی در و نگاهی عمیق به من کرد .دویدم به سمتش آینه قرآن را برداشتم و از زیر آن که ردش کردم به سمت ماشین رفت. وقتی رفت به سمت ماشین طاقت نیاوردم و با تشر گفتم : حسن برگرد من با تو روبوسی نکردم ، برگشت ، خواستم صورتش را ببوسم اجازه نداد، دست‌هایم را گذاشت روی صورتش و بعد روی سینه‌اش کشید و عقب رفت . اتفاقا هم‌رزمش بعد از شهادت به من گفت : که از حسن پرسیده : چطور با مادرت خداحافظی کردی؟ که جواب داده است : نگذاشتم صورتم را ببوسد، ترسیدم پاهایم برای رفتن سست شود. راوی 🌷 🌿 @dosteshahideman 🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫
💐☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘💐 📿 🌷 🌷اون روز،به مسجد نرسیده بود.برای نماز به خونه اومد ورفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خوندنش رو تماشا میکردم.حالت عجیبی داشت.انگار خدا، درمقابلش ایستاده بود.🌜 طوری حمد وسوره میخوند مثل اینکه خدا رو می بینه; ذکرها رو دقیق وشمرده ادا می کرد. بعدها درمورد نحوه ی نماز خوندنش ازش پرسیدم،گفت: 👌"اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم،جز برای خدا!❗️ نمازمون رو سریع میخونیم وفکر می کنیم زرنگی کردیم؛😐 😔 اما یادمون میره اونی که به وقت ها برکت میده ،فقط خود خداست".✅ (مؤسسه فرهنگی سیره روایت شهدا) 🌺(مسافر کربلا ص32)🌺 🙏 شادی روح شهید بزرگوار @dosteshahideman 💐☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘💐
🌷🍁 🌷🍁 🌷🍁 یاد شهید مدافع حرم لبنانی بخیر؛ احمد اولین فرزندمان بود. بسیار عزیز و دوست داشتنی بود. کودکی آرام، بی آزار، بسیار مؤدب و با اخلاق… نسبت به هیچ چیز در اطراف خود بی اهمیت نبود. اعتقاد به مذهب و دین در احمد متجلی بود. بسیار کوشا بود و ثروت باعث نشده بود که تن پرور و تنبل باشد. احمد هیچ وقت اجازه نمی داد وقتش به بطالت بگذرد. احمد دانشجوی نمونه ی دانشکده امجاد بود و توانست با کسب بهترین نمرات در رشته فناوری اطلاعات(IT) فارغ التحصیل شود. او معتقد بود مسلمان واقعی کسی است که در یک دست، کتاب به نماد تحصیل دین و علم و در دست دیگر، سلاح به نماد مجاهدت داشته باشد. خوش اخلاقی و شوخ طبعی احمد زبان زد بود. احمد بسیار نکته سنج و دقیق بود. هیچ گاه تولد خواهرانش را فراموش نمی کرد و هر سال به ما هدیه تولد می داد. او برادری مهربان و دوستی قابل اعتماد بود. در همه چیز اعتدال داشت. نه پر حرف بود نه کم حرف. در هنگام خشم و ناراحتی، سکوت می کرد. احمد این حدیث امام علی علیه السلام را همیشه برای من می خواند: “برای دنیای خودت چنان عمل کن که گویا تا ابد در دنیا زندگی می کنی و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می میری.” معتقد بود این حدیث باعث جلوگیری از افراط و تفریط در میان مسلمین می شود. احمد مبنای زندگی خودش را بر همین اساس گذاشته بود. اهل تفریح و خوش گذرانی به جا بود، با دوستانش بیرون می رفت، از ماشینش استفاده می کرد؛ ولی حد همه چیز را نگه می داشت و همه چیزش به جا بود. اهل اسراف و زیاده روی نبود. شادی روحش @dosteshahideman 🌷🍁 🌷🍁 🌷🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🔺از مجید سوزوکی تا مجید بربری 🔹خیلیها مجید سوزوکی فیلم اخراجی‌ها رو باور نکردن! اما تو همین زمانه شهید مجید قربانخانی که توی محله شون به شهره بود بعد از یک سفر به کربلا متحول میشه و به سوریه میره تا یک گلوله هم سمت آجرهای حرم خواهر امام حسین(ع) شلیک نشه! ✅ میگن شب آخر وقتی داشته جوراب‌های همرزمانش را می‌شسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید می‌گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه، یا پاک میشه. و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت... یادش گرامی 🍁 @dosteshahideman 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌺🌱🌺🌱 +إن الله يُعطي اصعب المعارك لأقوي جنودة... #خدا سخت‌ترین جنگ‌هـا رو بہ قویترین سربازهاش میده...؛)♥️ _🌿 @dosteshahideman 🌺🌱🌺🌱
محمودرضا لحظاتی بعد از اصابت تیر مستقیم به شهید "محمد حسین مرادی" تو تاسوعای ۹۲، چند تا عکس ازش گرفته بود. محمد حسین سرش به عقب متمایل بود و چشمها رو بسته بود و خون ، پیکرش رو رنگین کرده بود. پرسیدم:اینجا چیزی هم میگفت؟ گفت: تا نفس داشت می گفت؛ لبیک یا حسین... لبیک یا زینب... @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوریه که میرفت، همیشه ساک سفر رو همسرش می بست. تو آخرین سفر به همسرش گفته بود که ساک رو ایندفعه خودش میخواد ببنده. ساک رو سبک بسته بود و حتی قرصهایی رو که بخاطر دندون دردش همیشه همراه داشت، تو ساک نذاشته بود. میگفت پرسیدم : قرصهارو نمی بری؟ گفت: ایندفعه لازم ندارم. @dosteshahideman