eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
988 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ چه زیبا گفتـ اسطوره اخلاص: قلم مےزنید براے خدا باشد؛ قدم برمےدارید براے خدا باشد؛ حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛ همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ... ✨ 🍁| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🔸شیخ هادی هیچوقت نمی ماند. از لحظه لحظه ی وقتش استفاده می کرد👌 در کارهای خستگی را نمی فهمید. مثل بولدوزر کار می کرد. وقتی کار عمرانی تمام می شد🚫 به سراغ کارهای می رفت. 🔹بعد به آشپز خانه جهت پخت غذا🍲 کمک می کرد و .. با آن بدن نحیف اما همیشه اهل کار💪 و فعالیت بود. هیچگاه احساس خستگی نمی کرد چون و فقط برای خدا♥️ کار می کرد. 🌹| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 💞حفظ حجاب یعنی؛ 👈 پوشیاندن زیبایی ها، یعنی من گوهر و حجابم صدف ، یعنی اجازه نمی دهم هرکسی به من نگاه کند ، یعنی توجه به حرف خدا ، یعنی من شخصیتم را به رخ میکشم نه زیبایی هایم را ، حفظ حجاب یعنی من مرواریدم و حجابم صدف ، من گوهر و حجابم حقّه، من خاص هستم پس باید پوشیده باشم . یعنی من شخصیت دارم و محتاج نگاه های دیگران نیستم ✍پاسدارعشق @shahidhojat
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت دوم داستان دنباله دار نسل سوخته: غرور یا عزت نفس اون روز ... پای اون تصویر ... احساس عجیب
⚘﷽⚘ قسمت سوم داستان دنباله دار نسل سوخته: پدر مدام توی رفتار خودم و بقیه دقت می کردم ... خوب و بد می کردم ... و با اون عقل 9 ساله ... سعی می کردم همه چیز رو با رفتار شهدا بسنجم ... اونقدر با جدیت و پشتکار پیش رفتم ... که ظرف مدت کوتاهی توی جمع بزرگ ترها ... شدم آقا مهران ... این تحسین برام واقعا ارزشمند بود ... اما آغاز و شروع بزرگ ترین امواج زندگی من شد ... از مهمونی برمی گشتیم ... مهمونی مردونه ... چهره پدرم به شدت گرفته بود ... به حدی که حتی جرات نگاه کردن بهش رو هم نداشتم ... خیلی عصبانی بود ... تمام مدت داشتم به این فکر می کردم که ... - چی شده؟ ... یعنی من کار اشتباهی کردم؟ ... مهمونی که خوب بود ... و ترس عجیبی وجودم رو گرفته بود ... از در که رفتیم تو ... مادرم با خوشحالی اومد استقبال مون ... اما با دیدن چهره پدرم ... خنده اش خشک شد و مبهوت به هر دوی ما نگاه کرد ... - سلام ... اتفاقی افتاده؟ ... پدرم با ناراحتی سرچرخوند سمت من ... - مهران ... برو توی اتاقت ... نفهمیدم چطوری ... با عجله دویدم توی اتاق ... قلبم تند تند می زد ... هیچ جور آروم نمی شد و دلم شور می زد ... چرا؟ نمی دونم ... لای در رو باز کردم ... آروم و چهار دست و پا ... اومدم سمت حال ... - مرتیکه عوضی ... دیگه کار زندگی من به جایی رسیده که... من رو با این سن و هیکل ... به خاطر یه الف بچه دعوت کردن ... قدش تازه به کمر من رسیده ... اون وقتبه خاطر آقا ... باباش رو دعوت می کنن ... وسط حرف ها ... یهو چشمش افتاد بهم ... با عصبانیت ... نیم خیزحمله کرد سمت قندون ... و با ضرب پرت کرد سمتم ... - گوساله ... مگه نگفتم گورت رو گم کن توی اتاق؟ ... 🍁| @dosteshahideman
اگر از دولٺ وصل شما🌹 مـ✋🏻ـرا نیسٺ نصیب😔 ؛ گاهگاهے بہ نگاهے🍃 ، دل❤️ ما را دریـ😭ـابین ...! #شبتون_شهدایی🌙 @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ #یا_صاحب_الزمان ای ڪاش همیشه یاورتــ باشم من در وقت ظہــور، محضرتــ باشم من ھر چند که نامه ام سیاهـــ است ولــی بگـــذار سیاه لشڪرتــــ باشم من 🍀| @dosteshahideman
13980826_34315_128k.mp3
2.24M
💠 بیانات رهبر معظم انقلاب امروز درس خارج | ١٣٩٨/٨/٢۶ @dosteshahideman
دستور رهبر انقلاب به مسئولان کشور: 🔹افزایش قیمت بنزین موجب افزایش قیمت اجناس و کالاها نشود. 🔹ناامنی بزرگترین مصیبت برای کشور است. ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
⚘﷽⚘ 📚 کتاب «قصه دلبری» 📝 روایت خواندنی زندگی شهید محمدحسین محمدخانی از زبان همسرش👇 «از تیپش خوشم نمی‌آمد. دانشگاه را با خط ‌‌مقدم جبهه اشتباه گرفته بود😒. شلوار شش‌جیب پلنگی گشاد می‌پوشید با پیراهن بلند یقه‌گرد سه‌دکمه و آستین بدون مچ که می‌انداخت روی شلوار😑. در فصل‌ سرما با اورکت سپاهی‌اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله‌مانند یک‌وری می‌انداخت روی شانه‌اش، شبیه موقع اعزام رزمنده‌های زمان جنگ. وقتی راه می‌رفت🚶، کفش‌هایش را روی زمین می‌کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.»😕 از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر می‌دیدمش. به دوستانم می‌گفتم: «این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهۀ شصت پیاده شده و همون‌‌‌جا مونده!» ....⁉️ 🍁| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ وصیت نامه یک خطی یک شهید پیرو ولایت فقیه باشید؛ قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید. ۱۹/۴/۹۶ عارف کایدخورده(شهید مدافع حرم) 🍁| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 👈 انتخاب درست کوتاه 💠یک روز وقتی شهید آیت الله مدرس از مجلس به خانه بازگشت، عده‌ای از مردم به خانه آمدند و با سر و صدای زیاد گفتند آقا این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟! خلاف مصلحت است. آقا فرمود اگر بیست رأس الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آن‌ها بپرسند ناهار چه می‌خورید، چه جواب می دهند؟! همه گفتند: جو! آقا فرمود: آن یک نفر هم مجبور است سکوت کند، این وکلایی که شما انتخاب کردید، شعورشان همین اندازه است، بروید آدم انتخاب کنید. 🍁| @dosteshahideman