#معرفی شهید
شهید عارف کاید خورده
(یوزارسیف )
متولد:۱۳۷۱/۵/۲۴
محل تولد:دزفول در استان خوزستان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۸/۲۷
محل شهادت:بوکمال سوریه
مزار شهید:گلزار شهید آباد شهر دزفول
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_عارف_خوید
#معرفی_شهید
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
@dosteshahideman
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
#شهیدانه
برادران خواهرانم وتمامی دوستانم از شما خواهش میکنم پشت به رهبر نکنید وحامی ولایت فقیه باشید شما میتوانید در هر سنگری که هستید از ان سنگر به خوبی دفاع کنید .
شادی روح تمام شهدای بزرگوار صلوات🖤🕊🥀
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
@dosteshahideman
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
#شهیدانه
شما باید حامی ولایت فقیه وامام باشید ورهبر راهمچون نگین انگشتری در میان خود بگیرید.
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
@dosteshahideman
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
•|🕊♥️|•
💫 آرزوےشهادتراهمہدارند...اما..!
💫 تنهااندڪےشهیدمےشوند...
چون...
💫 تنهااندڪےشهیدانہزندگےمےڪنند...😔
شہید سید سجاد خلیلی🕊
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
@dosteshahideman
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهداء و الصدیقین
سالروز شهادت شهید ابراهیم هادی گرامی باد
تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۱۱/۲۲
شادی روح این شهید بزرگوار صلوات
#شهادت_شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_محمودرضا_بیضایی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
#عبورزمانبیدارتمیکند🕰 #نویسنده_لیلافتحیپور #پارت189 وارد شرکت که شدم با دیدن خانم بلعمی همه
#عبورزمانبیدارتمیکند🕰
#نویسنده_لیلافتحیپور
#پارت190
با صدای در بلعمی سرش را بالا گرفت و با دیدن آقا رضا اشکهایش را پاک کرد. دیگر دلم برای گریههایش نمیسوخت. آقا رضا همانجا جلوی در ایستاد و نگاه استفهامیاش را بین هرسهی ما چرخاند و در آخر نگاهش روی من ثابت ماند و گفت:
–مگه قرار نشد چند روزی نیایید؟
–بلند شدم و گفتم:
–نتونستم تو خونه بمونم. بیتفاوت به گریهی بلعمی به طرف اتاقش رفت و گفت:
–میشه چند دقیقه بیایید؟ به دنبالش راه افتادم. پشت میزش نشست و گوشیاش را از جیبش درآورد.
–دوباره چی شده بلعمی داره آبغوره میگیره؟ من هم چیزهایی که میدانستم مختصرا برایش توضیح دادم. هر جملهام را که میشنید پوست صورتش تغییر رنگ میداد. در آخر از جایش بلند شد و با صدای دورگهایی گفت:
–من میدونستم این یه ریگی تو کفششه، زیادی سوال و جواب میپرسید. اگه همون دفعهی پیش میزاشتید مینداختمش بیرون الان اینجوری نمیشد. لابد الان داره برات ننه من غریبم درمیاره که اغماض کنیم؟ سرم را پایین انداختم.
–نمیدونم، میگه مجبور شده، یعنی پریناز مجبورش کرده، باید دلایلش رو بشنویم دیگه. وقتی گفت پای آبروش وسط بوده خب من چی بگم، شاید منم جای اون بودم همین...
بلند شد و به طرفم آمد.
–آخه خدا عقلم داده. آقا حنیف فیلم راستین رو برام فرستاد. در خواست اون دخترهی...دندانهایش را روی هم فشار داد و به طرفم خم شد ادامه داد:
–الان اونم از شما درخواست کرده، مگه باید گوش کنید؟ مگه قرار هرکس هرچی به من و تو گفت انجام بدیم؟
خیره شدم به چشمهایش و با صدای لرزانی که برای خودم هم غریبه بود گفتم:
–هرکس رو نمیدونم، ولی من به خاطر آقای چگنی اون کار رو انجام میدم.
راست ایستاد و به دهانم زل زد. یک قدم عقب رفت.
–شما حالتون خوبه؟
سرم را به علامت مثبت تکان دادم.
–میخوام زودتر همه چی به روال عادی برگرده، میخوام آقای چگنی راحت زندگی کنه، خانوادش خیالشون آسوده...
آن یک قدم را که عقب رفته بود دوباره جلو آمد. پوزخندی زد و گفت:
–یعنی شما اینقدر سادهایید؟ مطمئن باشید هیچ اتفاقی برای راستین نمیوفته، بهتره شما هم زندگی خودتون رو بکنید و اون فیلمهارو جدی نگیرید.
–ولی اگر اتفاقی براش بیفته من چطور زندگی کنم؟ مطمئنم خانوادش به خاطر پسرشون از همین امروز ازم میخوان که به درخواست پریناز تن بدم. من نمیخوام راستین اذیت بشه، نمیخوام خانوادش...
هر دو دستش را مشت کرد و با عصبانیت به هم کوبید و فریاد زد.
–هیچی نمیشه، میدونی چرا؟ چون پریناز عاشقه راستینه نمیزاره بهش یه خال بیوفته. اون حرفهاشم بهونس برای نگه داشتن راستین پیش خودش. نمیدانم چطور شد که چشمهایم را بستم و این جمله را گفتم، اصلا چرا گفتم؟ چرا احساساتم را نتوانستم کنترل کنم؟ شاید حس حسادتم به گلویم چند زد و من هم با صدای بلند گفتم:
–خب منم عاشقشم...به محض این که این جمله از گلویم خارج شد دستم را روی دهانم گذاشتم و از خجالت تمام تنم گُر گرفت.حال او برایم از حال خودم عجیبتر بود.
با چشمهای از حدقه درآمده و دهان بازمات من شد. همانطور مثل مجسمه مانده بود، حتی پلک هم نمیزد. لحظاتی گذشت و کمکم از بهت بیرون آمد و اخمهایش درهم شد و سرش را زیر انداخت.من هم شرمگین به طرف اتاق کارم روانه شدم. ظهر شده بود ولی من روی این که از اتاق بیرون بروم را نداشتم. با خودم فکر میکردم که چطور برای نماز خواندن بروم. اگر با هم رودر رو شویم چه؟ همان موقع بلعمی با رنگ پریده وارد اتاقم شد. روی صندلی جلوی میزم نشست و التماس آمیز نگاهم کرد. حدس زدم احتمالا آقا رضا حرفی از اخراجش زده که اینطور حالش خراب است.نگاهم را به مانیتورم دادم و گفتم:
–چی بهت گفت؟چشمهایش گشاد شد.
–پس تو میدونی؟ اون که گفت تو خبر نداری.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
فرا رسیدن سالروز ولادت امام
جواد علیه السلام بر تمام مسلمانان
جهان تبریک و تهنیت باد
#ولادت_امام_جواد_علیه_السلام
#شهید_محمودرضا_بیضایی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت
علی اصغر علیه السلام بر تمام مسلمانان
جهان تبریک و تهنیت باد
#ولادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شهید_محمودرضا_بیضایی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
#معرفی شهید 💐
*پهلوانِ گمنام...*🕊️
*شهید ابراهیم هادی*🌹
تاریخ تولد: ۱ / ۲ / ۱۳۳۶
تاریخ شهادت: ۲۲ / ۱۱ / ۱۳۶۱
محل تولد: تهران
محل شهادت: کانال کمیل
*🌹دوست← در باشگاه کُشتی آماده تمرین بودیم🤼♂️ ابراهیم پهلوان هم وارد شد🌙چند دقیقه بعد یکی از دوستان گفت: ابراهیم وقتی داشتی میومدی با این شلوار🍃و پیراهن شیک و ساک به دستت🍃دو تا دختر مرتب از تو حرف میزدند❌ابراهیم با این حرفها جا خورد‼️و از آن روز به بعد پیراهنش بلند🍃 شلوارش گشاد🍃و به جای ساک از پلاستیک استفاده میکرد🍃صدای زیبایی داشت🌙بیشتر برای حضرت زهرا(س) میخواند🌙یکبار او را مسخره کردند🥀گفت: دیگر مداحی نمیکنم! 🍂 حضرت زهرا (س) را در خواب دیده بود🌙 فرموده بودند: نگو نمیخوانم🥀ما تو را دوست داریم💕 هرکس گفت بخوان، تو هم بخوان.»🎤همرزم← مرتب صدای انفجار میآمد💥 بدون آب🥀ضعف و گرسنگی🥀بچه ها غرق خون بودند🩸اما فقط یکی بود که این 5 روز را سر پا نگه داشت🥀۲۲ بهمن ۶۱ بود از یک طرف آرپیجی میزد💥 یک طرف تیر بار شلیک میکرد💥 به مجروح ها رسیدگی میکرد🌙اما با انفجاری💥روی زمین افتاد🥀و دیگر کسی او را ندید🥀ابراهیم همیشه از خدا میخواست گمنام بماند🥀و زیبا به آرزویش رسید*🕊️🕋
*جاویدالاثر*
*شهید ابراهیم هادی*
*شادی روحشان صلوات*💙*🌹
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
@dosteshahideman
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
#تلنگࢪانھ‼️
🖇
اونایے کہ حس شھادت دارن،
بےدلیل نیستـا!🥀
خدا یہ گوشہ از سرنوشتتون
براتون شهادتتَ رو نوشته، ولے..
اون دیگه با توعه که
چجوری بهش برسے🥀🕊
یا ڪِے بهش برسے..! :)
اللهمالرزقناشهادتفےسبیلڪ💔
#شهید هادی ذولفقاری✨
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
@dosteshahideman
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
بێـــــسێݦچێ📞
🌸-- خواهَرااا_خواهَرااا --🌸
+مرکز بگوشیم👂🏻
-- حِجاب!..🌱
حِجابِتونومُحڪَمبگیرید
حَتۍ،توۍفضاۍمجازۍ📱
اِینجابَچِههابخاطِرِحفظِچادُر
ناموسشیعِه♡
مۍزَنَنبهخطِدُشمَن🌿♥️
#حواستوݩهستخواھــࢪا؟!
#حتیدࢪمجازے
#شهید محسن حججی🌹
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
@dosteshahideman
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
#تــلنگــر💥
میگفت↓
میدونی ڪِی
ازچشمِ خدا میوفتی؟!
زمانی ڪه آقا #امام_زمان❗️
سرشوبندازه پایینو
ازگناهڪردنتو خجالت بڪشه
ولی تـوانگار نـه انگار..!
رفیق✨
نزارڪارت بـه اونجاها برسـه!!!
شهیدمحمدحسینمحمدخانے💐
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..
@dosteshahideman
.._ _ _ _ _..🌷🍃🌸🍃🌷.._ _ _ _ _..