اے شـهـ🌸ـید!
نـگـاهـت را قـاب مـے گـیـرم
درپـس آڹ لبـ😍ـخـند
ڪه بـه مـن شـور مـے بخـشـد😊❤️
#عـطر_شـهادت_مـے_وزد
#دوست_شهید_من
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🕊| @dosteshahideman
🕊🕊
🕊🕊🕊
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
🕊🌹 #کلام_شهید 🌹🕊
ما تا آخرین قطره #خون خود از #دین خود #حراست خواهیم کرد و هرگز از پای نخواهیم نشست و به نوای (هل من ناصر ینصرنی) #امام پاسخ خواهیم داد و با #امام خود عهد و پیمان بسته ایم که تا #خون در رگهایمان جاری است نبرد خود را تا رفع #فتنه از عالم ادامه خواهیم داد...
#محمود_حاج_امینی
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
#منش_شهدایی 😍
🌷سیزده سالش بود که رفت جبهه
توی عملیات بدر از ناحیه گردن قطع نخاع شد
هفده سال روی تخت، ولی همواره خندان بود
بالای سرش این بیت شعر چشم نوازی می کرد:
" چرا پای کوبم ، چرا دست بازم
مرا خواجه بی دست و پا می پسندد "
همسرش میگه:
" نیم ساعت قبل از شهادتش بهم گفت :
" نگران نباش، جای منو توی بهشت بهم نشون دادند"
#شهید_حاج_حسین_دخانچی
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
#کلام_شهید 😍
🔸کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات میکند احساس کند که یک #شهید را ملاقات کرده است.
#شهید_احمد_کاظمی
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
#کلام_شهید😍
معبودا! مرگم را چنان قرار بده که گناهانم آمرزیده شود...
بارالها! از تو میخواهم به هنگام شهادت، تشنه باشم و جنازهام از بوى مهدى (عج) و زهرا (س) عطرآگین شود...
و چنان شهادتى نصیبم گردان که بدون غسل و کفن، همراه لباس رزم به خاک سپرده شوم...
تا در روز محشر با شهداى کربلا محشور شوم و در پیشگاه امام حسین (ع) سرور شهیدان رو سفید باشم.
#شهید_احمد_سلیمانی
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
#شهدا...
مـرا #میهمان ِ سفـره ی مهربانی ِخود کنید!
دلم گرفته از آشوب ِ #شهر ...
اینجا #آدمها غریبه اند
#اخلاص و #صفا و #گذشت...
دلم یک جـُرعه #سادگی میخواهد ...
#شهدا_التماس_دعا💐
👇👇
💐 @dosteshahideman
💞💐💞💞💞💞💞💞💞💐💞
ره صد ساله به یک شب نشود طیّ الا
سر سجاده بگویی، فقط یا زینب...
#دوست_شهید_من
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🕊| @dosteshahideman
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#خاطره_ای_از_شهید😊😊
علي در سالهاي آخر سردردهاي شديد داشت، هربار با تمام قدرت سرش را فشار ميداد، به گونهاي که احساس ميکردي سرش منفجر خواهد شد، با تعجب نگاهش ميکردم، ميگفت:«تو نميداني چطور درد ميکند، حالم به هم ميخورد» وقتي علت سردردش را ميپرسيدم،پاسخ ميداد :«اعصابم ناراحته،شايد فشارم رفته بالا و شايد هم چربيم» اما من ميدانستم، او شيميايي شده کليههايش از کار افتاده بود، حالت تهوع داشت، عارضه موجي بودن نيز بعضي اوقات زندگيش را مختل ميکرد، يادم هست در اين گونه مواقع ميگفت:«فقط برويد بيرون، سپس سرش را آنقدر به ديوار ميکوبيد و فشار ميداد تا زمانيکه بدنش خشک ميشد. حتي يکبار همسر و فرزندانش را به آشپزخانه فرستاد و خودش تمام شيشهها را شکست. هشت سال دفاع مقدس از خاک پاک ايران ديگر رمقي براي علي نگذاشته بود، در جايجاي پيکرش ردپاي جنگ بود اما او باز هم مقاومت کرد.
#شهید_علی_محمودوند
@dosteshahideman
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸