eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
987 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ ✅خداروشکر که بحث داره دیدگاه‌بعضی اعضامونو نسبت به گناه عوض میکنه ☺️ 💠سلام آقای صدر زاده شرمنده مزاحم شدم من یه چند روزی میشه که توی ایتا کانال شما را پیدا کردم از این بابت خدا را خیلی شاکرم و به این نتیجه رسیدم که خدا هنوز دوستم داره و رهام نکرده 💠من قبلا تو تلگرام از طریق دوستم با کانالتون آشنا شدم یه آدم ناامید و دلسرد از همه چی و همه کس بودم حتی خدا😔😔 ولی شما و مطالبی که در کانال میزاشت ین باعث شد کلا دیدگاهم به زندگیم و دنیا عوض بشه یه جورایی شد که انگار دوباره متولد شدم ولی وقتی تلگرام قطع شد ارتباط منم با کانال شما تموم شد 💠توی این مدت بارها زمین خوردم بارها رابطه ام با خدا کمرنگ شد ولی زود دوباره بلند شدم و خودمو پیدا کردم همش را هم مدیون مطالبی که شما گفته بودید هستم با یادآوری میتونستم امید پیدا کنم الانم که دیگه انگاری بهترین هدیه ای که میتونستم از خدا بگیرم پیدا کردن کانال شما بوده و اینکه دوباره با خوندن مطالب کانال گناه تا توبه متولد بشم برام دعا کنید •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ↓♥️ سیری کوتاه در زندگی نامه : متولد مهرماه هزارو سیصد و هفتاد یک، آذری الاصل، متولد و ساکن رشت. دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران.📚 رزمی کار و بسیجی... به گفته ی پدر و مادر فرزندی پر انرژی و پر جنب و جوش بود.😎 پدر میگویید:" نور ایمان از چشم های بابکش میریخت." مادر میگفت:" بابکش از بهترین ها بود." خواهرش میگفت:" داداش بابکش عاشق آراستگی و تیپ زدن بوده است."🤵 و برادری که بغض5 از خانه های گلویش پیداست و برق اشک در چشمانش هویداست میگوید:" بابک بسیار با ایمان بود...."📿 جوانه قصه ی جوانی دهه هفتادی،زیبا، ورزشکار، بسیجی ،دانشجو و... از همه موقعیت های دنیایی اش گذشت... و در 96/8/27 در منطقه البوکمال سوریه به سوی پروردگارش پرواز کرد...🕊 ♥️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ✍۵ ویژگی برجسته از شخصیت «حاج قاسم سلیمانی» ❣️اول اینکه سردار سلیمانی، انسانی از دنیا بریده و آخرت گرا بود. حضور پیوسته و مداوم او در میدان جهاد و شهادت حاکی از این است که وی از دنیا دل کنده بود و تعلقی به دنیا و آنچه در آن وجود دارد، نداشت و خود را برای حضور در محضر پروردگار از طریق شهادت آماده کرده بود. ❣️دوم اینکه فردی خدامحور و مخلص بود. اخلاص و صداقت از جمله اکسیرهای این عالم است که هرکس هر مقداری بدست آورد به همان اندازه در این عالم بزرگ می‌شود. ❣️سوم اینکه حاج قاسم سلیمانی روحیه فداکاری، ایثار و گذشت داشت و مجاهدی فداکار بود که قلبش مالامال از عشق و محبت به مؤمنان و مستضعفان بود. او همه زندگی خود را وقف عیال الله یعنی مردم کرده بود. ❣️چهارم اینکه شجاعت و بی باکی سردار سلیمانی در برابر قدرت‌های عالم و هوس بازان عالم یکی دیگر از علت‌های علاقه مردم به وی است. حاج قاسم وقتی وارد میدان نبرد با استکبار و دشمن می‌شد، ذره‌ای ترس به خود راه نمی‌داد. ❣️پنجم اینکه شخصیتی بود که در جایگاه بالای مدیریتی در مسائل نظامی کشور قرار گرفته بود، بدون اینکه کوچک‌ترین فکری برای بهره‌برداری خود و خانواده‌اش داشته باشد. کمتر مدیر ارشدی پیدا می‌شود که در عرصه مدیریتی با همه مردم همانگونه رفتار کند که با نزدیکان و خویشاوندان خود رفتار می‌کند. حاج قاسم چنین انسانی بود. او هرگز از موقعیت اجتماعی خود برای منفعت شخصی استفاده نکرد و زندگی ساده را بر اشرافی‌گری و رانت‌خواری ترجیح داد. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ از گناه تا توبه۲۰ 🔴 ناامیدها حضور دارین؟ 💠میدونی خدا از کیا خیلی خیلی خیلی بدش میاد 👈از ناااا
⚘﷽⚘ ۲۱ 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌱جلسه دوم رو شروع می‌کنیم🌱 💠چالش اصلی قرآن گناه و موضوع گناه نکردن هست اون جاهایی هم که از کفر و ایمان و شرک و توحید صحبت میشه بازم بحث گناه مطرحه چون شرک بزرگترین گناهه کفر هم گناهه ✅ 💠اگرهم از ایمان صحبت میشه اون ایمانی از نظر قرآن ارزش داره که مانع گناه و عامل رفتار خوب باشه یعنی رفتاری که به‌ خودمون باشه 💠لذا خواستی ایمانتو بسنجی ببین چقدر مانع گناه کردنت میشه و چقدر باعث انجام رفتار خوبی میشه که به نفعته فکر کنم دستت اومد که دیگه چقدر ایمان داری به خدا ☺️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞💞💞 ⚘﷽⚘ 💛قرارعاشقی💛 🍁صلوات خاصه امام رضا به نیابت از 🍁اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک. ساعت هشت به وقت امام رضا😍😍😍 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت صد توی راه، مرتضی با من همراه شد ... ـ چقدر با حضرت معصومه رو می شناسی؟ ... ـ هیچی ... 
⚘﷽⚘ قسمت صد و یک حال غریبی درون وجودم رو پر کرده بود ... و میان تک تک سلول هام موج می زد ... مثل پارچه کهنه ای شده بودم که بعد از سال ها کسی اون رو تکان داده ... تمام افکار و برنامه ریزی هام مثل غبار روی هوای معلق شده بود ... پرده اشک چشمان دنیل، حالا روی قرنیه چشم های من حائل شده بود ... من مونده بودم و خودم ... در برابر بانویی که بیشتر از چند جمله ساده نمی شناختمش ... و حالی که نمی فهمیدم ... به همه چیز فکر می کردم ... جز این ... نشسته بودم کنار دیوار ... دقیقه ها چطور می گذشت؟ ... توی حال خودم نبودم که چیزی از گذر زمان و محیط اطرافم درک کنم ... تا اینکه دستی روی شانه ام قرار گرفت ... بی اختیار سرم به سمتش برگشت ... چهره جوانی، بین اون همه نور و چراغ صحن، مقابل چشمان تر من نقش بست ... ـ سلام ... اینجا که نشستید توی مسیره ... امکان داره جای دیگه ای بشینید؟ ... نگاهم از روی اون برگشت روی چند نفری که با فاصله از ما ایستاده بودن ... به خودم اومدم و از جا بلند شدم ... ـ ببخشید ... نمی دونستم ... هنوز قدم از قدم برنداشته بودم که یهو به خودم اومدم و حواسم جمع شد ... برگشتم سمتش ... هنوز اونجا ایستاده بود ... ـ تو انگلیسی حرف زدی ... لبخند خاصی روی لب هاش نقش بست ... و به افرادی که ازشون فاصله می گرفت اشاره کرد ... ـ باهاتون که فارسی حرف زدن واکنشی نداشتید ... معقول بود و تعجب من احمقانه ... ـ چرا اینجا نشستید و وارد نمی شید؟ ... ـ من به خدای شما ایمان ندارم ... جایی از تعجب توی چهره اش نبود ... اما همچنان با سکوت به من نگاه می کرد ... سکوتی که سکوت من رو در هم شکست ... ـ همراه های من مسلمان هستن ... برای زیارت وارد حرم شدن ... من اینجا منتظرشون هستم ... توی صحن، جای دیگه ای برای من پیدا کرد ... جایی که این بار جلوی دست و پای کسی نباشم ... ـ اما شبیه افراد بی ایمان نیستی ... نشست روی زمین، کنار من ... ـ چرا این حرف رو میزنی؟ ... ـ چه دلیلی غیر از ایمان، شما رو در این زیارت، با همراه مسلمان تون، همراه کرده؟ ... چند لحظه به چهره اش نگاه کردم ... آرام ... با وقار ... محکم ... با نگاهی که انگار تا اعماق وجودم پیش می رفت ... سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... دیشب با کسی حرف زده بودم که فقط چند ساعت از آشنایی من با اون می گذشت ... و حالا کسی از من سوال می پرسید که اصلا نمی شناختمش ... نمی دونستم آیا پاسخ این سوال، پاسخی بود که در جواب سوال این غریبه بدم یا نه؟ ... و من همچنان به چشم های مطمئن و پرسشگر اون خیره شده بودم ... نگاهم برای لحظاتی برگشت سمت گنبد و ایوان آینه ... و بستم شون ... نور و تصویر حرم، پشت پلک های سنگین و سیاه من نقش بست ... بین من و اون جوان، فقط یک پاسخ فاصله بود ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه 🌷هر شب به
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 🌷هر شب به نیابت از یک شهید. 🔸شب سی وسوم 🌹 🌹 📖 قرائت دعای الهی عظم البلاء •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕️ دشمنان نمی‌دانند و نمی‌فهمند که ما برای مسابقه می‌دهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمده‌ایم و به سوی او می‌رویم..... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•