eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
986 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
➣ 🌷شهــید مرتضـی آویــنی: #عـــقل مــعاش ميگـويد ڪه شب هـــنگام خفـــتن اســت..! اما #عشــق ميگويد ڪه بيدار باش در راه خدا بــيدار باش تا روحِ تو چون شعاعي از نور به شـمس وجود حق اتـصال يابد. 🕊| @dosteshahideman
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃 ♥️ شب آخر جوراب‌های همرزمانش را می‌شسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید می‌گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شود و یا اینکه پاک می‌شود. و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت.😢 یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش را پاره کردو سه تا از تکفیری‌ها را کشت ، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش ‌خورد و ❤️شهید❤️ می‌شود و هنوز پیکر مطهرش برنگشته است. محل شهادتش جنوب ، خان طومان، باغ زیتون است و همه محله یافت آباد تهران هنوز منتظر بازگشت پیکر پاک و نورانی مجید هستند. 🌹| @dosteshahideman 🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹
گم شـــده ام لابلاے رنگ هاے دنیـــ🌍ـــا بین خاطـره هامان ... به دنبال میگردم 🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🍃🌷🍃 . ☑️روایتی از همسر شهید مدافع حرم "جواد جهانی " 🕊هنگام تشییع پیکر شهدای غواص در هاشمیه، شهید از مسئولان مراسم پرسید که آیا این شهدا در پارک خورشید دفن می‌شوند یا خیر که جواب منفی دادند. آن زمان شهید بسیار تاسف خوردند که چرا برای پیشبرد اوضاع فرهنگی و عقیدتی در شهر از حضور شهدا بهره‌ نمی‌برند و آنها را از مردم دور می‌کنند به همین علت وصیت کرده بود خودش در پارک خورشید دفن شود و معتقد بود حتی اگر بتواند یک جوان را تحت تاثیر قرار دهد برایش کافی است چندماه بعد از دفن همسر شهیدم دختر جوانی در حالی که ‌اشک می‌ریخت نزد من آمد و گفت اتفاقی به همراه دوستش سر مزار او رفته و شروع به درد دل کرده است که شب خواب شهید را می‌بیند و بعد از آن به کلی تغییر می‌کند و محجبه می‌شود. 🕊۲۲ آبان ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم " جواد جهانی " گرامی باد 💐شادی روح پر فتوح شهید صلوات 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
... 😢😢 .. 😢 برگرد بابای من باش یا یک بغل بابا بیا و جای من باش... امام خامنه ای: همه‌ی  هم پیش خدای متعال عزیزند لکن یک خصوصیّتی در این جوان وجود داشته -خداوند هیچ‌وقت کارش بدون حکمت نیست- این جوان و آن پاک این جوان و به کردن این جوان و نیاز به این‌جور شهادتی، این موجب شده که خدای متعال، نام این جوان شما را، شهید شما را، بلند کرد؛ بلندمرتبه کرد. کمتر شهیدی را ما سراغ داریم که این‌جور خدای متعال او را در چشم همه عزیز کرده باشد (س) شادی روح 🕊| @dosteshahideman 🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید علی جانم ب قربانت 😍😍 @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
محمودرضا در مناطق مختلف با مردم سوریه ارتباط می‌گرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری، متوجه چهار زن شدیم که مقابل یک خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمنده‌های سوری که همراه ما بود گفت: «اینها مشکوکند و شاید انتحاری باشند.» محمودرضا گفت: «شاید هم نباشند. بگذارید با آن‌ها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع کرد به زبان عربی با آن‌ها صحبت کردن. خودش را معرفی کرد و به آن‌ها گفت: «نترسید، ما شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در پناه مایید.» وقتی این را گفت آرام شدند. بعد با آن‌ها حرف زد و اعتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به همکاری کردند و در آن حوالی محل تجمع تعدادی از تکفیری‌ها را هم در یک خانه نشان ما دادند. همان رزمنده مدافع حرم گفت: «محمودرضا حتی برای شناسایی از مردم منطقه استفاده می‌کرد. یکبار یکی از اهالی منطقه را که اهل سنت هم بود برای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. محمودرضا جوری با مردم رفتار می‌کرد که آن‌ها را جذب می‌کرد و بعد با همانها کار می‌کرد ♻️ @dosteshahideman
#زندگی_به_سبک_شهدا تو همــون جلسہ اول خواستــگارے گفت: من سپاهے هستم و این شغل، مأموریتا و خطرات خودشو داره، اگہ قبول دارے جواب مثبت بده. منم چون متوسل بہ مادرم حضرت زهرا(س) شده بودم همہ چے رو سپردم بہ ایشون... صادقم مےگفت: خیلے از دوستام، {👊} بخاطر "زندگی از كارشون" گذشتن {💔} و بعضے هم بخاطر "كارشون از زندگی شون" {💪} ولے من هیچكــدوم از این كارا رو نمیكنم! منم قبول كردم... #مذهبی #شهید_صادق_عدالت_اکبری #شهدایی_زندگی_کنیم✌ •⭐شہادٺ زیباسٺ⭐• #حزب_الله #حجاب_فاطمی_غیرت_علوی #عشق_علوی_حب_فاطمی #من_بسیجی_ام @dosteshahedeman 🌹 🕊🌹 🌹🕊🌹
🍃🌷🍃 خیلی شوخ بود . در محیط کار با بچه ها شوخی می کرد و اصطلاحا همکارانش را سر کار می گذاشت . ولی نسبت به من یک احترام خاصی می گذاشت . هیچ وقت با من شوخی نکرد . حتی این اواخر وقتی با هم معانقه می کردیم شونه ام را می بوسید . این کارش خیلی خجالت زدم می کرد . بارها شده بود که ازش پول قرض گرفته بودم و محمود رضا هم هرطور شده بود ، حتی با قرض گرفتن از دیگران بهم پول را می رساند و دیگه به رویم نمی آورد . این اواخر یک بار بهم گفت پول لازم دارم و سریع بر می گردونم . گفتم : لازم نیست برگردانی ، من به تو بدهکارم اول باید بدهیم را صاف کنم . گفت : صافیم . یادم می آید نوجوان که بودیم . تقریبا به حد رکوع خم می شد دست پدر و مادر را می بوسید . طوری که پدرم گفت دیگه این کار را نکن . 🕊| @dosteshahideman 🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊