eitaa logo
دکتر محمود سعیدی رضوانی
336 دنبال‌کننده
554 عکس
683 ویدیو
15 فایل
عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی و مسئول کارگروه عفاف‎گرایی دانشگاه فردوسی مشهد ارتباط با ما @saeedy_rezvani
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تلنگری از زندگی یک شهید در جنگ ۱۲ روزه ♦️اوایل جنگ بود، یه ماشین نظامی سپاه و زدند. برای جابجاییش جرثقیل لازم بود، ولی سپاه جرثقیل دم‌دست نداشت. فوری زنگ زدن به یک راننده جرثقیل خصوصی. طرفم نه ظاهر انقلابی داشت نه اون موقع دل و دماغی برای این کار. اومد، نگاه کرد، گفت: من برای جابجایی این ۳۰ میلیون می‌گیرم. بچه‌ها کلی باهاش حرف زدن، گفتن کمتر بگیر، ما بودجه نداریم. آخر سر راضی شد با ۲۰ میلیون کارو انجام بده. ♦️وسط کار تشنش شد، گفت: آب بیارین. یه لیوان آب آوردن، یه قلپ خورد، با بی‌میلی بقیه‌شو گذاشت کنار. پرسید: آب خنک‌تر ندارین؟ شما خودتون از این آب می‌خورین؟ بچه‌ها گفتن: آره، همینو هممون می‌خوریم. گفت: یعنی شما واقعاً با همین امکانات و همین آب می‌جنگین؟ گفتن: آره. مشغول کار شد. ♦️کار که تموم شد، بچه‌ها خواستن پولشو بدن. گفت: نه، من از شما پول نمی‌گیرم، و رفت. فرداش خودش برگشت پیش همونا. بچه‌ها گفتن: چی شد؟ دیروز به زور اومدی، الان چرا خودت اومدی؟ ♦️گفت: دیشب رفتم خونه، ماجرا رو برای مادرم تعریف کردم. وقتی شنید شما تو چه شرایطی می‌جنگین، گفت: از این به بعد هر وقت بچه‌های سپاه کاری داشتن، باید براشون انجام بدی، پولم نگیری، وگرنه شیرمو حلالت نمی‌کنم. گفت: حالا شما هر کاری داشتین، من در خدمتم. ♦️چند روز گذشت. یه لانچر رو پهپاد زد. دوباره جرثقیل لازم شد. زنگ زدن به همون راننده. فوری خودش رسوند. وسط کار دوباره پهپاد حمله کرد و اون به شهادت رسید. صلواتی هدیه کنیم به شهید محمد دالوند 🌐 به جمع رسانه ای در جستجوی حقیقت بپیوندید 👇 🆔 @search_haghighat
دکتر محمود سعیدی رضوانی
💢تلنگری از زندگی یک شهید در جنگ ۱۲ روزه ♦️اوایل جنگ بود، یه ماشین نظامی سپاه و زدند. برای جابجاییش
شیر مادر ،# ‌پهلوان. این هم از اخراجی ها و مجید سوزوکی ها و شهادت# های دفاع مقدس دوازده روزه . جسارتا کتاب هایی نظیر «تا شهادت» (زندگی نامه ۴۰ شهید تائب)؛ شاهرخ حر انقلاب اسلامی و طیب حر نهضت امام را بخوانیم! خوشا به حالشان امام حسین علیه السلام دستشون را گرفت. بین این آدما و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چه گذشته بود خدا می داند و بس!
هدایت شده از گزارش۵
47.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتراض مردم به تصمیم برای ادامه احداث کنارگذر جنوبی مشهد برنامه پخش شده در تاریخ 10شهریور 1404 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔰 صفحه عوامل برنامه گزارش۵ در پیام رسان ایتا : 🆔 @gozaresh5tv
هدایت شده از مسیر عفافگرایی
4.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 اعتراض مردم به تصمیم برای ادامه احداث کنارگذر جنوبی مشهد 🔹 حضور دکتر محمود سعیدی رضوانی، دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد و عضو شورای زیست عفیفانه مشهد الرضا علیه السلام ، در کنار مردم معترض به ادامه احداث کنارگذر جنوبی مشهد در ارتفاعات جنوبی شهر؛ روایتی از ایستادگی برای طبیعت و حریم زیست مشهد مقدس. گزارش کامل را در گزارش ۵ ببینید: https://eitaa.com/gozaresh5tv/559
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهشا از در این خانه بلندم نکنید مگر این کاسه‌ی ما حق کسى را خورده؟ من از اینجا بروم زود زمین مى‌افتم این گدا چیزى اگر خورده همینجا خورده
🛑حاج آقای ‍ قرائتی فرمود: پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، 🔸در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) 🔸بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! 🔸وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : 🔸حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! 🔸 بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد 🔸 گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته 🔸 آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم 🔸 وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : 🔸آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، 🔸من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! 🔸تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! 🔸وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم 🔸 همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، 🔸همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، 🔸و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است ..... ghalamestannn
26.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☕چای‌خانه فرهنگی در پارک ملت یادآور عهد ما با امام زمان(عج) و شهیدان است؛ 🤝🏻 عهدی بر پایه ایمان و ولایت‌مداری. 🇦🇪 در این مسیر، دفاع از مردم و کودکان مظلوم فلسطین و پای‌بندی به فرمایش رهبر انقلاب در تحریم کالاهای صهیونیستی را وظیفه‌ای الهی می‌دانیم؛ چراکه ایستادگی در جبهه حق، رسالت مشترک همه ماست... تشکل شهید عرفایی 04.06.13 🕊️🌱💚 🇮🇷🇦🇪🇮🇷
29.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 ‏شستشوی حرم وضریح وصحن امام حسین ع. پس از دو ماه حزن واندوه.. بسیار زیباست و اولین بار به این زیبایی دیده شده خیلی زیباست..
هدایت شده از تحلیل و تبیین
📣 | چریک مبارز مسلمان ⌛ به بهانه ایام سالگرد شهادت شهید اندرزگو، بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR به روایت‌‌هایی از رابطه این شهید با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌پردازد.👇 🔹️ سیّدعلی اندرزگو، یکی از اعضای شاخه مسلحانه هیئت‌های مؤتلفه اسلامی بود که بعد از اجرای حکم حسنعلی منصور، توانست با زندگی مخفی، ۱۴ سال ساواک را در حسرت دستگیری خود نگه دارد. از بهمن ۱۳۴۳ که آغاز تعقیب او بود، اندرزگو با تغییر چهره، تغییر لباس، مهاجرت به افغانستان، عراق، لبنان، سوریه و... استفاده از ۲۳ شناسنامه و گذرنامه با اسامی مستعار مختلف، خود را برای ساواک تبدیل به سوژه‌ای «دست‌نیافتنی» کرده بود. 🔹️ یکی از اصلی‌ترین مبارزان مشهد که اندرزگو با وی در ارتباط بود، آیت‌الله سیّدعلی خامنه‌ای بود. فردی که برای خواندن نماز پشت سر او اهتمام و به او ارادت داشت. در آن سال‌ها او به توسعه معارف دینی خود می‌پرداخت و به رسم حوزه، همزمان طلاب دیگر را نیز از اطلاعات علمی و البته مبارزاتی‌اش بهره‌مند می‌کرد. در مشهد چندین خانه عوض کرد و نیز پنهانی به سفر حج مشرف شد. 🔹️ همکاری گسترده و منظم ابوترابی و اندرزگو از تیر یا مرداد ۱۳۵۳ آغاز شد. سیدعلی اندرزگو در آن ایام به شیخ عباس تهرانی معروف بود و پس از آن دیگر خودش را در تلفن‌ها به نام دکتر معرفی می‌کرد. 🔹️ سابقه دوستی آیت‌الله خامنه‌ای با اندرزگو و حمایت از فعالیت‌های او به قبل از این روزها باز می‌گردد. چه آنکه همسر شهید اندرزگو، درباره دوره‌ای که در مشهد و با شرایط کسالت، فرزند دوم خود را در راه داشت می‌گوید: «آن موقع آیت‌الله خامنه‌ای دکتری را در بیمارستان معرفی کرده بودند و من تحت نظر آن دکتر بودم.» ماجرایی که مربوط به سال ۱۳۵۲ است. 🔹️ اما آنچه مشخص است، اندرزگو واسطه آشنایی سیّدعلی اکبر ابوترابی با آیت‌الله خامنه‌ای بوده است: «اوّل بار او را در سالهای اوّل دهه‌ی پنجاه در منزل خودمان در مشهد زیارت کردم. شهید اندرزگو او را آورده بود و به او ابراز اعتماد کرد. پرسیدم شما با آقای آقاسیدعباس قزوینی که از آشنایان ما در قم بود نسبتی دارید؟ گفت پسر اویم.» 🗓 انتشار به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید اندرزگو 🔍متن کامل گزارش را بخوانید👇 farsi.khamenei.ir/others-report?id=61079
این عکس از لحظه به اسارت در آمدن قهرمان چزابه است . 🌷 پیل_افکن🌷 ، در ادامه عملیات چزابه ، به تنهایی شش شبانه روز در مقابل و پشت جبهه دشمن بدون وقفه برای نجات تیپ ۷۷خراسان از محاصره، با دشمنان بعثی جنگید و آنقدر از مهمات ذخیره و دپو شده دشمن استفاده کرد تا مهمات آن محدوده به پایان رسید. آنگاه با لبان تشنه و بدن خسته و گرسنه، و چشم ترکش خورده ایی که ۶ شبانه روز نخوابیده بود، در محاصره دشمن قرار گرفت و به تنهایی به اسارت دشمن در آمد . اين قهرمان ناشناخته ایران به تنهایی دو شبانه روز گردان‌های زرهی و پیاده دشمن را زمین گیر کرد تا تیپ مشهد از محاصره، رهایی یابد. دشمنان بعثی شکست خورده، خشم خود را ، با شکنجه‌های متعدد بر ایشان ، از جمله بریدن دو دست توانمندش از بازو، بیرون آوردن دو چشم او، شکستن دندان هایش، کندن پوست سر و جمجمه اش و همچنین کندن محاسن شریفش با پوست و گوشت صورتش، و با نشاندن صد‌ها گلوله در پیکر پاکش، از او انتقام گرفتند 😭😭 و چه عاشقانه به ديدار حق شتافت🌷🌷🌷🌷 این شهید عزیز از روستای اسپاهیکلاه دابو شهرستان آمل می باشد . 🔴 چرا انقدر در معرفی قهرمانان بی نظیرمان کوتاهی میشه در حالیکه دشمن برای بچه های ما قهرمانان پوشالی درست میکنن؟ عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج تبیین ࿐჻ᭂ🌸💚🌸჻ᭂ࿐ ╰