eitaa logo
Dr.Mutter
52.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
از حقایق کمتر گفته شده دنیای غرب مینویسم مادر. دندانپزشک. ساکن آلمان. نشر مطالب فقط با ذکر منبع. راه ارتباطی با ادمین محتوا: @dr_mutter تعداد پیام ها خیلی بالاست ممنون که درک میکنید🌷 تبلیغات: https://eitaa.com/dr_mutter_werbung
مشاهده در ایتا
دانلود
گفته بودم بهتون که آلمانی ها نمی دونن لیمو شیرین چیه؟ اصلا ندارن و فقط بعضی سوپر ایرانی ها از ایران میارن و معمولا دونه ای میفروشن البته یک بار هم تو سوپر ترک ها دیدم کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
سلام ببخشین اونجام به خاطر سرمای هوا هی مدارس رو تعطیل میکنن اینجا که یه ذره هوا سرد میشه تعطیل میکنن 🌱🌱🌱🌱🌱 هیچ وقت به خاطر سرما تعطیلی نداشتیم. بخشیش احتمالا به فراهم بودن زیرساخت ها مربوط میشه. بخشی هم قطعا به اینکه آلمانی ها مثل ما نازک نارنجی نیستن ( با عرض شرمندگی) حتی یه بار تو اوج سرما کل شوفاژ مدرسه از کار افتاد برای چند روز فقط ایمیل زدن که لباس گرم بیشتری تنشون کنید و به بچه ها کوسن بدین بیارن بگذارن روی صندلی که میشینن. چون ساختمان ها اینجا اغلب خیلی قدیمی هستن و داخلشون سرد و مرطوبه و حتی یک روز هم تعطیل نشد یا بخاری برقی نگذاشتن، هیچی! کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
تا حالا پیتزا با پنیر کپک زده خوردین؟؟ البته پیتزا که چه عرض کنم، نون پنیر😅 کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
Dr.Mutter
#سوال_شما سلام ببخشین اونجام به خاطر سرمای هوا هی مدارس رو تعطیل میکنن اینجا که یه ذره هوا سرد میش
تو این پست نوشتم بخشی از تعطیلی ها به خاطر فراهم نبودن زیر ساخت هاست. یعنی همون مشکل سوخت و... حالا فارغ از اینکه مشکلات تو این دولت بیشتر شده به همه دلائلی که میدونیم
پیتزا مناطق محروم پیتزا تن ماهی با پیاز😐😁 اینا پیتزا های فریزری نیمه آماده هستن که از سوپر مارکت ها میخریم و میگذاریم تو فر. تنوع خیلی زیادی دارن ولی خب این یکی دو مدلش فقط حلالند میدونم البته تو ایرانم هست کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
امروز میخوام بعد از مدت ها دوباره براتون قصه بگم، یه قصه واقعی! اخرین باری که براتون داستان نوشتم یک سال پیش ماجرای فرودگاه بود قصه های قبلی رو که خیلی دوست داشتین، این یکی هم مطمئنم خیلی جذابه
این داستان شهادت دروغ پرده اول زمان دانشجویی ما یک استادی داشتیم که خیلیییی سختگیر بود! سختگیر و بداخلاق!! بداخلاق و اذیت کن!!! یه چیزی میگم، یه چیزی می‌شنوید یه اقای جوون که اجازه نمیداد سر کلاس و بخشش نطق بکشی استاد پروتز بود😱 یه جوری بود که وقتی فقط ایستاده بود تو بخش، دانشجوها جرئت نمیکردن از کنارش حتی رد بشن حتی به اینکه تو چرا داری از اینجا رد میشی هم واقعا گیر میداد،سوال میپرسید و اگر دلیلت منطقی نبود برت میگردوند. میگفت اجازه ندارین الکی از تو بخش رد بشین بارها دیدم بچه ها برای اینکه فقط از کنار این استاد رد نشن از بس که میترسیدن، تو زمستون و برف از فضای بیرون دانشکده دور میزدن تا برسن به بخش های اون طرف بعضی ها وقتی مجبور بودن باهاش حرف بزنن حالشون بد میشد، تپش قلب میگرفتن. دوستاش جمع میشدن یکم بهش روحیه بدن و بعد با فاصله منتظر می موندن همه و دعا میکردن که به خیر بگذره خلاصه رعب و وحشتی داشت این استاد ما فقط استاد نبود که، رئیس کلینیک ( کل بخش ها) هم بود!!🤦‍♀ مدیر گروه پروتز هم بود😱 بعد اینقدرررر این آدم تیز بود، تیز بود که گاهی با خودت میگفتی اخه از کجا میفهمه؟ نکنه جن داره😅 از اخلاق های بد دیگه اش این بود که اگر از پروتزی که دانشجو ساخته بود راضی نبود از این طرف بخش پرت میکرد اون طرف تو سطل آشغال جلو همه البته این کار بین استادهای پروتز تقریبا رایجه، مخصوص این استاد نبود فقط با روحیاتش آشنا شدین یا بازم بگم؟؟ بچه ها شب هایی که باهاش درس داشتن یا موقع تحویل کار بود کابوسش رو می دیدن🤐 اوه نگم از امتحان هایی که میگرفت. اولین امتحان پایان ترمی که گرفت از ۲۸ نفر کلاس فقط پنج نفر پاس شدیم، بقیه همه افتادن🤦‍♀ خلاصه تو بدی رو دست نداشت در ظاهر ولی خب این استاد ما اخلاقهای خوبی هم داشت مثلا بی نهایت برای دانشجو وقت میگذاشت، اگر میدید داری زحمت میکشی ولی نرسیدی کارت رو اماده کنی برخلاف بقیه اساتید میگفت بیا مطبم کمکت کنم😳 کارش خیلییی خوب بود و این کار رو برای ما دانشجوها هم راحت میکرد یه جوری بود که سال اخر اغلب بچه ها دوست داشتن پروتزشون رو با این اقای دکتر بردارن، از جمله خود من با پسر ها میرفت بازی و فوتبال حواسش به دختر ها هم بود بدون حس بد فقط چهار- پنج سال از خودمون بزرگتر بود به هر کی هر کمکی که میتونست میکرد، واقعا از جون و دل، یه چیز عجیبی!! ملغمه ای بود برای خودش، نه؟ علاوه بر همه این ها، این اقای دکتر اصلا مذهبی نبود، اصلا! اما یادمه یه احترام هایی رو رعایت میکرد مثلا همه شهادت ها مشکی میپوشید. برخلاف بعضی از اساتید اصلا اعتقادات مذهبی رو مسخره نمیکرد👌 ولی مثلا تو فانتوم موقع اذان که من میخواستم برم نماز هیچ وقت اجازه نمیداد، میگفت الان وقت کلاسه🙄 البته اینم بگم در طی سه چهار سال کم کم اذیت هاش یکمی کمتر شد، ولی خب سخت بود فراموش کردن رفتارهای قبلیش😞 باهوش بود، مدیر بود، بی نهایت تیز بود اهل تجارت بود، کار درمانش خیلی خوب بود همه اینا باعث شد پله های ترقی رو تو دانشکده چهار تا یکی طی کنه و برسه به جایی که کاندید ریاست دانشکده بشه تا اینجا رو داشته باشین تا بیام پرده دوم رو هم بگم. میخوام امروز ان شالله تمومش کنم کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
در مورد پنیر کپک زده که پرسیدین! یه نوع کپک مخصوص هست که ارزش غذایی داره. اینجوری نیست که پنیر معمولی رو بگذارن خراب بشه بعد بفروشن با اون کپکی که مضره متفاوته خود پنیر کپک زده رو هم به صورت جدا میفروشن برای خوردن. کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
تو این روزهای سرد چی بیشتر از حبوباتی میچسبه؟😍 یک غذای آسون و خوشمزه و مقوی برای بچه ها همه حبوبات رو خیس میکنیم و بعد با یکم پیاز داغ میپزیم. من میگذارم تو زودپز. ⚡️اگر آب قلم داشتیم هم بهش اضافه میکنیم ⚡️من گاهی بلغور هم اخر پخت میریزم موقع سرو هم یکم ابغوره و روغن زیتون میزنم و اگر خواستین پیاز داغ اضافه😋😋 غذای محبوب بچه های منه کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
بگذارم قسمت دوم رو؟؟
شهادت دروغ پرده دوم تا حالا بهتون گفتم من چجور دانشجویی بودم تو دانشگاه؟؟ از اون مذهبی جدی ها که با هیچ کس شوخی نداشت😁 من شمال درس خوندم، شمال هم اسمش روش دیگه، شمال😅 بعضا دختر و پسر ها خیلی با هم راحت و ندارن😐 البته شما افراد مذهبی هم کم نداره البته جو کلاس ما واقعا سالم بود، اما خب اون راحتی بود و من نمی‌پسندیدم. کلاس که تموم میشد تا بچه ها از کلاس بزنن بیرون حداقل یه ساعتی طول میکشید میشستن به گپ و گفت، مخصوصا ترم های اول انواع و اقسام جشن ها و اردوها رو برنامه ریزی و برگزار میکردن که خب من تو هیچ کدومشون نبودم من کلاس که تموم میشد پشت سر استاد از کلاس میومدم بیرون حتی تو معارفه ای که بچه ها تو کلاس خودشون برگزار کردن نبودم، جوّش به نظرم زیادی صمیمی بود و دوست نداشتم ترم یک خب انواع حرف و حدیث ها پشت سرم بود. پسر ها میگفتن چقدر خودش رو میگیره و مغروره محل هیچ کس نمیده و... ترم دوم یکی از همون پسرها گفته بود وای خانم فلانی قابل اعتماد ترین دختر کلاسه، بقیه شونم در عمل رفتار و نظرشون تغییر کرده بود خبرهاش رو دوستام میاوردن برام یادمه روزی که دوستم گفت فلانی گفته تو قابل اعتماد ترین دختر کلاسی بهش گفتم ببین فلانی برام مهم نیست نظرشون نه بد گفتنشون نه تعریف کردنشون.☺️ فیلم بازی نمیکردم، واقعا وقتی مطمئنم کاری که انجام میدم درسته، نظر کسی برام مهم نیست من ادم گفتن و خندیدن با پسرها نبودم اونم ترم های اول که نه من اونا رو درست میشناختم نه اونا حد و حریمی که برای من باید رعایت میکردن رو یاد گرفته بودن. اما فعال بودم، زیاااااد تو نهاد، بسیج، کمیته تحقیقات همایش دانشجویی زبان انگلیسی بین دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی چندتا دانشگاه برگزار کردیم خودم هم اولین سخنرانش بودم😎 یه اخلاقی هم من اون موقع ها داشتم که در نوع خودش جالب بود به چهره و چشم های آقایون نمیتونستم نگاه کنم. یعنی بلا استثنا اگر با مردی حرف میزدم داشتم زمین رو نگاه میکردم. حتی یک درصد هم خجالتی نبودما، ولی تو نوجوونی تمرین کرده بودم به مرد نامحرم نگاه نکنم و حالا دیگه اگر میخواستمم نمیتونستم😅 یادمه همون ترم یک داشتم یک جشن برای نیمه شعبان برای کل دانشجوهای پزشکی و دندونپزشکی سال اولی برگزار میکردم رفتم به یکی از پسرهای پزشکی بگم برامون این مدلی کلیپ درست کن بعدش که حرفام تموم شد و برگشتم پیش دوستام دیدم دارن میخندن گفتن پسره هی به تو نگاه میکرد هی به کف زمین که ببینه تو داری به چی نگاه میکنی😅 من دبیر علمی حوزه بسیج کل دانشگاه علوم پزشکی بودم، اولین جلسات اموزشی کمیته تحقیقتات رو تو دانشکدمون خودم راه انداختم اما بدون یک سلام اضافه به نامحرم ترم اول دانشجوی نمونه دانشکده انتخاب شدم و... تو خانواده ام هم به شدت این موضوع رعایت میشد. با اینکه من خانواده تحصیلکرده ای دارم و خانوم ها همه اغلب پزشکن و فعال در اجتماع اما ارتباطمون تا حد امکان با نامحرم رو کم و غیر ضروری ها رو حذف کردیم. البته اصلا فضای تربیتی مون با زور و اجبار نبودها، اتفاقا برعکس بینهایت صمیمت برش حاکم بود حتی مهمونی های خانوادگیمون هم اقایون و خانم ها از هم جدا هستن اینا رو نمیگم که مثلا از خودم تعریف کرده باشم، اینا رو میگم تا با فضای شخصیتی من و خانواده ام آشنا بشین چون برای پرده سوم احتیاجش داریم. خلاصه تو دانشگاه آسه میرفتم و آسه میومدم و به هیچ ماجرای غیر درسی و غیر مذهبی هم کار نداشتم تا اینکه یه روز همون اوائلی که ازدواج کرده بودم اومدم دانشگاه و یه دفعه خبر دار شدم... ادامه دارد کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع