یک نکته رو هم بگم اینکه اول صحبت هامون یه عبارتی بگذاریم مثل
جسارتا...
قصد دخالت ندارما....
قصدم فضولی نیستا....
دوسِت دارم که میگما....
ببخشید دیگه رک گفتم....
احتراما....
اصلا نه از زهر کلاممون کم میکنه نه از گناه دخالت بی جامون.
به هیچ عنوان هم جمله مون رو محترمانه نمیکنه، اتفاقا نشون میده خودمون می دونیم چقدر کارمون و حرفمون زشته اما باز هم داریم انجامش میدیم.
با این توجیهات خودمون رو گول نزنیم
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
#سوال_مخاطب
برای افرادی که حداقل یک مدت مشخص بالای یک سال کار کرده باشن و مالیات داده باشن.
اونم نه کار پاره وقت و اینا
یه حداقل هایی داره
بعد هم یا اخراج شدن یا مدت قراردادشون تموم شده.
این که خودت ازت کارت بیای بیرون هم شاملت نمیشه تا جایی که من میدونم.
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
راستش سوال برام جالب بود،
در واقع تصور مخاطب از رستوران مسلمونا!!
عرضم به حضورتون که اینجا تقریبا در تمام رستورانهایی که غذای حلال دارن یعنی رستوران های ایرانی و ترک و عرب مشروب هم سرو میشه.
تک و توک من رستوران ترک دیدم که مشروب نداشته باشه.
ایرانی که اصلا امکان نداره نداشته باشه
اون خانم هم از کارمندان رستورانه.
کلا خارج از ایران مسلمونی ، با حجاب خیلی تعریف نمیشه متاسفانه. اگرچه در ایران هم اوضاع خیلی بهتر نیست
ضمن اینکه این سبک رستوران ها بسیااار زیاد مشتری خارجی دارند
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
سلام 👋
بیاین حرف بزنیم...
تا حالا براتون گفتم اون اول اول چی شد که تصمیم گرفتم بیام تو فضای مجازی؟؟
۶،۷ سال پیش منم مثل اغلب شما ها داشتم عادی زندگیم رو میکردم.
دختر اولم تازه ۸ ماهه شده بود که لازم بود برم در یک دوره دندانپزشکی یک ماهه تو یک شهر و ایالت دیگه آلمان شرکت کنم.
یعنی لازم بود من و زهرایاس یک ماهی اونجا زندگی کنیم
در تمام اون چند وقت قبل شروع کلاس مامانم میگفتن من بیام که بچه رو صبح تا عصر که کلاسی نگه دارم و من که خیلی ژست مستقلی به خودم گرفته بودم و مثلا نمیخواستم اسباب زحمت کسی بشم میگفتم نه، لازم نیست
هماهنگ کردم پرستار میاد تو همون فضای کلاسم بچه رو نگه میداره.
حالا من کِی ها کلاس داشتم؟
هر روز ۸ تا ۱۶!!
و این گفتگو بین من و مامانم و خواهرم قشنگ بالای سی چهل بار رد و بدل شد
یادمه خواهرم میگفتن اخه چجوری میخوای به پرستار اعتماد کنی!!
خودم هم خیلی استرس داشتم اما واقعا دلم نمیخواست به کسی زحمت بدم و برای اولین بار مثلا میخواستم خودم از پس همه کارهام بر بیام😅
اخه من از اون بچه هام که دکتر ارنست میگن اندازه ۳ تا بچه برای پدر و مادرت زحمت داری🤐😄
گذشت و گذشت تا رسید به دو سه روز قبل شروع کلاس!
استرسم دیگه اونقدری زیاد شد برای زهرایاس و پرستار و ...
که گوشی رو برداشتم و زنگ زدم به مامانم و گفتم خودتون رو به من برسونین من دلم طاقت نمیاره بچه رو بدم دست پرستار🤦♀
خدا بچه ای مثل من رو نصیب هیچ پدر مادری نکنه👌
دیگه نمیدونم مامانم با چه سختی کارهای بیمارانشون رو سر و سامون دادن و مطب رو برای یک ماه تعطیل کردن خودشون رو شب شروع کلاس رسوندن به من
یک ماهی من بودم و مامانم و دخترم
باید خوش میگذشت بهمون و کیف دنیا رو میکردیم ولی واقعیت اینه که اینقدر استرس اون کلاس و امتحان زیاد بود که هیچی از اون دوران نفهمیدم
ایام محرم هم بود...
ادامه دارد...
گمونم چند روز قبل عاشورا بود که مامانم پیشنهاد زدن یک کانال رو دادن
تا از تجربیات جدیدی که اینجا به دست میارم بنویسم
از تفاوت های جالب و کاربردی برای مخاطبم در ایران
البته تصمیم در نهایت این شد که تو اینستا شروع کنم
و خب اولین پست صفحه ام هم عکس زهرا یاس بود روز عاشورا روی منبر مرکز اسلامی شهر کلن
البته کمی بعد از روز عاشورا پیج زدم
اوائل ساده مینوشتم و خب این نوشتن برای منِ دقیق به کلمات کار وقت گیری بود
خیلی وقت گیر!
یکمی که گذشت با خودم فکر کردم حالا که اینقدر وقت میگذارم و خدایی هم مطالب خیلی جالبی اون اوائل نوشتم کاش افراد بیشتری ببینن و بخونن و اینطوری شد که شروع کردم به تبلیغ کردن صفحه ام.
اون موقع درسته سر کار نمیرفتم اما هزینه تبلیغات صفحه کوچیک من خیلی بالا نبود که از پسش بر نیام
گذشت و گذشت و من مینوشتم و مینوشتم و گاهی تبلیغات میدادم به لطف حمایت های دکتر ارنست
یه دو سالی هم وسطش کار رو تعطیل کردم و دوباره برگشتم و پیش میرفتم تا اینستا نیمچه فیلتر شد
اون زمان تصمیم گرفتم بیام ایتا هم کانال بزنم راستش دقیق یادم نیست چی شد که همچین تصمیمی گرفتم و کی کانال زدم و...
اوایل فکر میکردم کاری نداره همونی که تو اینستا استوری میکنم رو اینجا هم میگذارم
اما خیلی زود فهمیدم همچین چیزی ممکن نیست.
چون فرمت دو نرم افزار کاملا فرق میکنه و استوری رو نمیشه کپی کنی و اگر همش عکس استوریهات رو بگذاری مخاطب به خاطر مصرف اینترنت دانلود نمیکنه و هزار و یک مشکل دیگه
مثلا یکی از تفاوت های ایتا و اینستا این بود که اینستا یک اکسپلوری داره که اگر تو مطلب جالب بنویسی خودش ببره به کلی مخاطب جدید نشون بده تا بیان عضو صفحه ات بشن اما ایتا همچین حالتی نداره و تقریبا تنها راه رشد کانال تبلیغات دادنه
چرا میخواستم کانالم رشد کنه؟
تنها هدفم این بود که مخاطب های بیشتری با مطالبی که مینویسم اشنا بشن
دوست داشتم اگر مطلبی مفیده روی افراد بیشتری اثرگزار باشه
حالا نه تنها میبایست دو سه برابر قبل وقت میگذاشتم که باید چند برابر هم هزینه تبلیغات میکردم
اگر نمیخندین باید بگم گاهی گلریزون میکردم
بین اعضای خانواده ام میگفتم مگه نمیگین این کار خیره پس بدویین در ثواب گسترش کار خیر شریک بشین و اونا هم گاهی هزینه بعضی از تبلیغات رو تقبل میکردن البته در واقع من میتقبلوندم بهشون 😅
گذشت و گذشت تا کانال ۳،۴ کایی عضو گرفت
ادامه دارد
خیلی کانال رشد خوبی کرده بود کلی مخاطب پرپاقرص پیدا کرده بود
اما همچنان کار بسیار وقت گیری بود و هست مخصوصا برای من.
مدام حواسم بود که نکنه ذره ذره از ارزش هام عقب برم
گاهی میدی برای یک عکسی که میخوام بگذارم تو کانال مجبور میشدم ده ها بار عکس بگیرم که مطمئن مطمئن باشم همه شئون اسلامی و فرهنگی توش رعایت شده و گاهی از سختی کار حق میدادم به این بلاگرهایی که کم کم تغییر میکنن
سخته یک کلیپی رو ده بار بگیری و بار آخر ببینی همه چی خوبه
متن رو روون گفتی قاب بندی خوبه و نور خوبه
صدای پارازیت نیافتاده ولی یک ثانیه یک گوشه ساق دستت رفته بالا و حالا مجبوری همه چی رو از اول تکرار کنی
کم کم پیشنهاد تبلیغات هم بهم میدادن
کم کم چیه!
تقریبا هر روز یک کانالی بود که بپرسه شما تبلیغات هم انجام میدین و من هم میگفتم نه
راستش نه اینکه از پول بدم بیاد، کی بدش میاد از پول درآوردن اما من این کار رو دوست نداشتم.
سلیقه است دیگه آدم یک شغلی رو دوست داره یک شغلی رو نه
این وسط مامانم و دکتر ارنست هم به جِد یعنی اساسی مخالف بودن
زندگی پیش میرفت و من پر مشغله تر از قبل میشدم و دیگه نمیرسیدم خیلی تولید محتوا کنم. ادمین و نیروی کمکی نداشتم چون کانال درآمدی نداشت که بتونم حقوق ادمین رو بدم
خودمم کمتر میتونستم تبلیغات بدم و ....
خلاصه یک سیکل معیوبی راه افتاده بود
از اونطرف هم هزینه تبلیغات ایتا یک دفعه خیلی سرسام آور رفته بود بالا
فکر کنم یکی، دوسالی با همون وضع کجدار مریز ادامه دادم و بالاخره رسیدم به هفت کا
همچنان مرتب درخواست تبلیغ و معرفی داشتم اما میگفتم نه
واقعا دوست نداشتم، دروغ چرا هنوز هم دوست ندارم
این وسط با یک نفر آدم باتجربه هم تو ایتا آشنا شدم ایشون هم خیلی توصیه کردن به تبلیغ گرفتن
گفتن فقط اینطوری میتونی کانالت رو رشد بدی ولی باز هم دلم رضا نبود
راستش رو بگم یکی دوباری هم استخاره کردم و بسیار بد اومد
تا اینکه...
ادامه دارد
من در لحظه بداهه مینویسم و ارسال میکنم بعد تازه میام اشکالات نگارشی و املایی رو ویرایش میکنم
یا همون تازه به تازه نخونید و چند دقیقه ای صبر کنید
یا اگر خوندین و اشکالات رو دیدین به روی خودتون نیارین، لبخند بزنید و رد بشین😃
البته که اینقدر چشمام خسته است که بعد ویرایش هم با لبخند بخونید و رد بشین🤐
تا اینکه چند ماه پیش سید عزیز ما به شهادت رسید و حضرت آقا پیام دادن بر همه فرض است که با هرچه در توان دارن به لبنان کمک کنن...
اونجا به ذهنم رسید خب من در توان دارم تو کانال تبلیغات کنم و هزینه اش رو بفرستم لبنان
نیت کردم ۴۰ تا تبلیغ بگیرم برای این کار و کل درآمدش رو واریز کنم برای لبنان
استخاره کردم بسیار عالی اومد و این شد شروع معرفی ها در کانال ما
۴۰ تا تبلیغ تقریبا دو ماهی طول کشید و تو این دو ماه من با دنیای جدیدی مواجه شدم
دیدم چقدر کانالهایی هستن کوچک، دقیقا مصداق کار خونگی که خانم ها هم اغلب صاحبش هستن تا کمک خرج باشن برای خانواده شون
چقدر افرادی این بین هستن که دغدغه فروش کالای ایرانی رو دارن اما کانالشون کوچیکه و خب تلاششون کم اثر میشه
راستش رو بگم دیدم چقدر بعد تبلیغات برام دعای خیر میکنن
از اون طرف خودم تو اینستا یک خرید اساسی کردم اما بسيار نتیجه بدی داشت و وقتی هم که به پیجی که اون کانال رو تبلیغ کرده بود پیام دادم هیچ رسیدگی نشد هیچی
فکر کردم اگر من تبلیغات رو ادامه بدم هم میتونم از کالای ایرانی حمایت کنم چون فقط محصول ایرانی با کیفیت معرفی میکنم.
هم میتونم از کانالدار هزار مدل عکس و فیلم و ضمانت کیفیت بخوام و بررسی کنم قبل معرفی اما شمای خریدار نه.
به من مجبور میشن جواب بدن اما به یک نفر خریدار نه!
هم اگر کسی ناراضی بود پیگیری کنم ببینم حقی ضایع نشه
که یکی دوباری پیش اومد و من خودم شخصا بررسی کردم و دیدم همه چیز منصفانه پیش رفته
هم میتونم از درآمدش کانال رو رشد بدم و اثرگزاری گسترده تری داشته باشم.
و اینجوری شد که معرفی ها در کانال ما ادامه دار شد
راستش چند سال پیش با یکی از دوستانم حرف میزدم و میگفتم صفحه داشتن این خرجها رو داره باورش نمیشد و میگفت تا حالا اصلا بهش فکر نکرده بودم
میدونم خیلی ها مثل اون دوست منن
چند ماه پیش هم یه تبلیغ گرفته بودم در یکی از کانال های بزرگ خبری با یک مبلغ خیلی زیاد.
گفتم که تبلیغات ایتا خیلی گرونه و کم آدم با انصاف پیدا میشه، بعد یک مخاطبی بهم پیام داد وای خانم دکتر فلان کانال شما رو معرفی کرده😄
فکر کرده بود خودجوشه، از روی خیر خواهی
به اون بنده خدا چیزی نگفتم اما تو دلم به سادگی و خوش باوریش غبطه خوردم
میدونم این فضا و اقتضائاتش برای خیلی ها آشنا نیست.
دوست داشتم حالا که آخر ساله و شما از تمام معرفی هایی که گذاشتم این چند ماه حمایت کردین بهتون توضیح بدم چی شد که بعد چندین سال تصمیم گرفتم تبلیغات بگذارم
و بگم هر حمایتتون حمایت از تولید ایرانیه، از یک کسب و کار کوچک خونگی که با هزار امید ایجاد شده🌷
هرچند هنوز هم شب هایی که تبلیغ ندارم حسم خیلی بهتره
خدایی هم عجب کار سختیه برای منی که مقید هستم هر چیزی رو معرفی نکنم.
برای رزرو ۱۴ تا معرفی بالای ۱۳۰ _۱۴۰ تا کانال رو بررسی میکنم و از بینش گلچین میکنم
اینقدر دقیق و سخت گیرانه انتخاب میشن👌
پایان
امیدوارم داستان امشب رو دوست داشته بوده باشین
حالا فردا چه قصه ای تعریف کنم براتون؟🤔😅
راستش دلم میخواد در جواب همه لطف و محبت هایی که تو دایرکت دارین بگم:
خواهش میکنم 😎و از این شکلک ها بگذارم
ولی واقعیتش اینه که تو دلم اون لحظه میگم خدایا دمت گرم که ستارالعیوبی که اینا من رو خوب میبینن🫠
1.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیشب خبرگزاری آلمانی تیآرتی نوشت اسرائيل با هماهنگی با آمریکا، آتش بس در غزه رو شکست
بعد یه عده در کشور ما هنوز فکر میکنن که اگر برای بار دوم با آمریک مذاکره و توافق کنیم، آمریکا سر حرف و قرارش میمونه!!
والا میخواستم بنویسم خوبه آدم تجربه های دیگران رو تجربه نکرده به دست بیاره بعد دیدم ای دل غافل ما خودمونم سر توافق قبلی تجربه کردیم که نمیشه به شیطان بزرگ اعتماد کرد!!
ولی هنوز اون یه عده...
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع