eitaa logo
Dr.Mutter
52.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
از حقایق کمتر گفته شده دنیای غرب مینویسم مادر. دندانپزشک. ساکن آلمان. نشر مطالب فقط با ذکر منبع. راه ارتباطی با ادمین محتوا: @dr_mutter تعداد پیام ها خیلی بالاست ممنون که درک میکنید🌷 تبلیغات: https://eitaa.com/dr_mutter_werbung
مشاهده در ایتا
دانلود
نام اثر: وقتی ۵ دقیقه بچه ها خوابیدن🤣 شما هم اینطوری هستین؟ بچه ها که میخوابن سرعتتون در انجام کارها ده برابر میشه؟
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتی یه لحظه هم... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدزدن پای برهنه تجربه گر توسط یک فرد در بیمارستان و ناراحتی او از این وضعیت!! شاید گناه چشم یا گناه بدن، حق الناسی شود که صاحبش نبخشد. بخشی از برنامه زندگی پس از زندگی قسمت دهم | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
در مورد کلیپی که از صفحه آقای دارابی گذاشتم... راستش خیلی فکر کردم این رو بنویسم یا نه. چند ماه پیش خیلی خیلی از من پرسیده شد چرا تصمیم گرفتم فرزندم رو آلمان به دنیا بیارم؟ منم دلیلش رو همون موقع گفتم اینکه همسرم اینجا بودن و زندگیم اینجاست اما واقعیت اینه که زایمان در آلمان محاسن دیگری هم برای من داشت. من اون موقع احتمال میدادم که آینچا بهتر و بیشتر بتونم حریم و حجابم رو حفظ کنم و به لطف خدا همین هم شد. موقع به دنیا اومدن زهرایاس و محمد مهدی که من از لحظه ورود تا زمان ترخیصم هیچ جنس مذکری رو کلا ندیدم. با وجود اینکه موقع زهرایاس ۶ روز حدودا بیمارستان بستری بودم این دفعه هم به خاطر عوارض و ... لازم بود شف بخش بیهوشی و زنان هم بیان برای ویزیت( فقط صحبت کردن بدون معاینه) ولی چطوری میومدن؟ پرستار چند دقیقه قبلش میومد بهم اطلاع میداد و کمکم میکرد حجاب کنم بعد هم با پرستار میومدن دم اتاقم همون بیرون منتظر میشدن، پرستار میومد داخل می پرسید اجازه هست بیان تو، میگفتم بله بعد دکتر وارد میشد. یه بار که همون پشت در، مونده بود میگفت نمیام تو سختت نشه😅 فقط بگو خوبی؟ سوالی نداری؟ مقایسه کنید با رفتار پرستارها و پزشکان ایران که یه تقه میزنن به در و سرشون رو می اندازن پایین میان تو🤦🏻‍♀️ شما بگو من یه لحظه حس منفی یا ناراحت کننده دیده باشم از پرستار ها به خاطر اعتقادات و قوانین ورود و خروج به اتاقم؟ هیچ وقت. البته شاید تو دلشون مسخره کرده باشن یا هرچی، اما در ظاهر بسیار مودبانه رفتار میکردن. چرا؟ چون یاد گرفتن باید به خواسته و اعتقاد بیمار احترام بگذارن. تمام بعد زایمان، همون اول که منتقل شدم به بخش گفتم که نمیخوام هیچ مردی وارد اتاقم بشه، گفتن بله میدونیم بزرگ روی میز پرستاری نوشتیم که هیچ اقایی اجازه ندارهوارد اتاق شما بشه😐 تفاوت از زمین تا اسمونه، نه؟ البته حالا اینجوری نشه از فردا هر کسی خواست بره خارج از ایران زایمان کنه همچین بهونه ای بیاره. باز هم تکرار میکنم اینکه شما اینجا بچه تون رو به دنیا بیارین هیچ امتیازی برای اقامت و تابعیت نداره. کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
به نظرم بهتره شاید جزئیات خبر رو به فارسی ترجمه و منتشر نکنیم یه طورایی انگار روضه مکشوفه است البته به دور از قیاس با اهل بیت علیهم السلام. شاید خوندن اون همه جزئیات در شرایط نامناسب و بدون توجه و بعدش توسل و گوش دادن روضه اهل بیت، قسی القلبمون کنه کم کم. کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
میدونید چی برای من سخت تر کرد خبر امروز رو؟ اینکه از روزی که در مورد رعایت حریم تو بیمارستان های آلمان نوشته بودم و با ایران مقایسه اش کرده بودم( تو روزهای آینده با جزییات بیشتر مینویسم) یه تعداد خیلی زیادی از شما تجربیات تلخ و دردناکتون رو از روز تولد فرزندانتون برام نوشتید. چقدر حالم بد شد، قلبم سنگین شد فقط خدا میدونه. بعضی ها تون بعد سی سال هنوز خاطره تلخ اون روز رو که حریمتون رعایت نشده رو فراموش نکردین و با درد ازش برام نوشتید. چند باری اومدم تو کانال بنویسم لطفا دیگه خاطرات تلخ این چنینی رو برام نفرستین، دیگه نمیکشم بیشتر بخونم و ... اما ننوشتم! گفتم نکنه یه نفر دلش بگیره و ناراحتیش بیشتر بشه. حالا دارم فکر میکنم اون کجا و این اتفاق غزه کجا؟ یادم میاد خانومی رو که نوشته بود،، هنوز بعد سی سال وقتی می شنوم کسی به صورت طبیعی زایمان کرده حالم بد میشه و یاد خاطرات خودم میافتم یا اون خانومی که گفته بود سالها گذشته اما هنوز جرئت نکردم برای همسرم تعریف کنم چون میدونم چقدر اذیت میشه. یا اون خانومی که میگفت چند بار تصمیم گرفتم بزنم تو گوش دکتر اما جرئت نکردم. ما زن ها چقدر در این دنیا مورد ظلم واقع میشیم چقدر جنس لطیف و ریحانه ما ناشناخته باقی مونده! هنوز آدم هایی با ادعای طرفداری و حمایت از ما بیشترین آسیب ها رو بهمون میزنن( فمینیسم ). شاید یکی از دلائلی که خدا برای ما حجاب و حریم بیشتری از مردها رو لازم دونسته به همین دلیل باشه. خالق ما میدونسته چه جنس لطیف و حساسی رو خلق کرده... کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
اول از همه خبر بیمارستان شفا به طور گسترده ای منتشر شد... بعد تکذیبیه اومد، که اون هم نسبتا انتشار زیادی پیدا کرد و در نهایت تکذیبیه ها، تکذیب شد اما با انتشار بسیار کمتر. مثل خبر بمباران و تخریب بیمارستان حدود دو ماه پیش هدف چیه واقعا؟؟ عادی سازی این فجایع برای ذهن و وجدان ما؟ ریختن قبح هتک حرمت زنان مسلمان؟ بی اعتماد کردن مردم به اخبار که دیگه کسی جرات نکنه حتی تو صفحه شخصیش واکنش نشون بده به این ظلم؟ هدف هر چیزی که باشه باید توجه کنیم که چه این خبرِ به خصوص درست باشه چه نه، اصل جنایات غزه، نسل کشی و هتک حرمت و تجاوز به زنان مسلمان، حمله و تخریب بیمارستان ها، گرسنگی کشنده در اثر بستن مسیر های ورودی به نوار غزه و ... واقعیت داره و حتی سازمان ملل هم ناچارا تایید کرده. پس بیاین هوشیارانه نگذاریم این بازی های رسانه ای وجدان ما رو فریب بده چکار میتونیم بکنیم؟؟ اول دعا و استغاثه در هر لحظه دوم کمک مالی به چند خیریه معتبری که وجود داره در حد توان. (باور کنیم اونها هم مثل خواهران و برادران و فرزندان ما هستن) سوم تحریم صد در صدی برند های حامی اسرائیل. و آخرین مورد که مهمترینش هم هست پیدا کردن نقش خودمون در مسیر آماده سازی مقدمات ظهور و ایفای نقش با تمام توان. خودمون رو از بازی های فریبنده این زندگی روزمره دنیایی بکشیم بیرون( اول از همه به خودم دارم میگم😔). البته اونها که رسانه دارن، دستشون برای انجام کارهای دیگری هم بازه اما هر کدوم از ما میتونیم با صحبت تو خانواده و جمع های دوستانه و فامیلی روشنگری کنیم و شبهات رو تا حدی رفع کنیم. حواسمون به حربه همیشگی شیطان که همانا نا امید کردن من و شماست هم باشه. که مگه تو چکاری از دستت بر میاد یا مثلا تو یک نفر یه نوشابه کوکا بخری یا نخری چه فرقی به حال اون شرکت به اون عظمت میکنه! یادتون میاد ماجرا پرنده ای که به نوکش چند قطره آب میگرفت و روی آتش نمرود میریخت... خبرش بعد قرن ها به ما هم رسیده چون خداست که به اعمال ما وزن میده و خدا به نیات ما کار داره، به وسع ما توجه میکنه. "لا یکلف الله نفس الا وسعها" و من الله توفیق ✍دکتر موتا کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
3.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام درسته دل ما خون شده اما امروز عیده و بچه ها چشم انتظار... آوردمشون پارک البته اینکه امروز مهد کودک زودتر تعطیل می شده و من دیگه توان نداشتم برم خونه و باز دو سه ساعت بعد سه تا بچه رو آماده کنم بیام دنبال دکتر ارنست هم بی تاثیر نیست🤷🏻‍♀️ از فضای پارک براتون فیلم گرفتم. مثل همیشه، ساکت، بکر و غرق در آرامش کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
هدایت شده از Dr.mutter
شما هم این کلیپ های خارجی رو دیدین که مامان با چند تا بچه اش رفته پارک، بعد بچه ها خودشون مشغول بازی اند و مامان هم مشغول کارهای خودش؟ مثلا داره بافتنی می بافه یا کتاب می خونه یا با دوستش حرف میزنه و یا... سوالم اینه زندگی شماها شبیه این کلیپ هاست واقعا؟ یا شما هم با دیدنشون احساس میکنید وای اونا چقدر خوشبختن و خودتون چقدر زندگی سختی دارین؟ امروز موقع برداشتن بچه ها از مهد محمد مهدی رو فرستادم اول دستشویی، از زهرایاس هم پرسیدم میخوای بری؟ گفت نه گفتم امتحانی؟ گفت نه خلاصه لباس هاشون رو پوشیدن، سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت یه پارک نزدیک ( دوتا کوچه بالاتر از مهد). وارد پارک شدیم ، بچه ها رفتن سمت تاب و منم رفتم سمت اولین نیمکت که بشینم و کتاب رمضانم رو بخونم. (یک کتاب رو از اول ماه شروع کردم و قراره هر روز ۶ صفحه بخونم تا بتونم تا اخر ماه تمومش کنم و الان چند صفحه ای عقبم🤦🏻‍♀️) هنوز ننشسته بودم رو نیمکت که زهرا یاس اومد گفت من دستشویی دارم😫 پشت سرش هم محمد مهدی گفت حالا که زهرایاس میخواد بره، منم دستشویی دارم😐 هیچی دیگه دوباره راهی مهد شدیم اینبار اما پیاده... دیگه با سه تا بچه و کالسکه خودتون تصور کنید... دوباره اومدیم پارک، نشستم رو نیمکت که کتاب بخونم _ مامان بیا من رو هل بده _ مامان خوراکی چی آوردی؟؟ _ مامان من میخوام بزم از این بالا،ولی می ترسم _ مامان....( محمد مهدی رو که انگار یکی کوک کرده بود هر سه ثانیه به بار بگه مامان بدون هیچ هدفی و اینکه در ادامه اش چیزی بگه🤐😫) _ مامان اون یکی پارک چرا نرفتیم _ مامان دستم کثیفه میشه شما خوراکی دهنم کنی _مامان... _ مامان چرا کیک داداش بزرگتره و... دوبار به خاطر آفتاب و یک بار هم به خاطر زنبورها مجبور شدم جامون رو عوض کنم. دیگه از فاطمه یاس خانوم و کارهاش نگم. یا گرسنه بود یا تعویض لازم یا دل درد و منتظر بغل... این زندگی واقعیه چند فرزندیه، نمی دونم چرا بعضی با ساختن اون کلیپ های دور از واقعیت ذائقه و تصور مردم رو تغییر میدن. مخاطی با دیدنشون احساس بدبختی میکنه جوری که انگار فقط اونه که با بچه هاش مشکل داره... آقایون هم که بعد دیدن اون کلیپ ها گمون میکنن خانومشون از صبح در آرامش کامل روزش رو تو پارک و به مفرح ترین شکل ممکن گذرونده و اخر روز انتظار یه مادر اروم و خنده رو و منطقی و فول انرژی دارن🤦🏻‍♀️ بیاین با مادر ها مهربونتر باشیم مخصوصا وقتی بچه شون اذیت میکنه صد تا اشکال به بچه و مادر و نحوه تربیت اون بچه نگیریم کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
از ارسالی های شما... ممنون از لطفی که به من دارین، فقط خواستم یه نکته رو بگم، اگر مطالب چراغی تو ذهن یک نفر حداقل روشن کنه، شما با انتشار پیام ها در ثواب اون شرکید🌱