گفت و گو های من با پدر و مادر دکتر ارنست
داشتم با پدر و مادر دکتر ارنست راجع به بچه ها و مشکلات مهد و مدرسه در مورد غذای حلال حرف میزدم
خیلی براشون عجیب و جالب بود وقتی اون خاطره رو تعریف کردم که محمد مهدی تو مهدشون شیرینی پخته بودن قبل سال نو ولی چون نمیدونسته حلاله یا نه هیچی نخورده!
وقتی ظهر رفتم دنبالش بهم گفت مامان من فقط با دستم شیرینی درست کردم ولی نخوردم😍
نمیدونم تجربه کردین یا نه همه وجودت یه آن پر از شوق و ترس میشه
شوق از اینکه لطف خدا شامل حال بچه هات شده!
بچه ات اهل رعایته
و اینکه یه موقعیت ریسکی رو که نبودی تا از بچه مراقبت کنی به سلامت گذروندی
ترس از اینکه نکنه یه روز، یه جا دیگه براش مهم نباشه
یا اینکه حواسش نباشه
و....
بیاین با هم برای عاقبت به خیری همه نسل شیعه، نسل مسلمان دعا کنیم
در سراسر جهان
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
در مورد پرده و بندش چقدر سوال شده!
برم خونه سعی میکنم عکس بهتری بگیرم و بگذارم
امروز خیلییی روز شلوغی بود
اول صبح بچه ها نوبت دندانپزشکی داشتن
چند ماه پیش، قبل اسباب کشی وقتی تو اون خونه ییلاقی بودیم زنگ زدم نوبت گرفتم. اولین وقت خالیش الان بود
اونم تازه برای معاینه🤐🤐🤐
قبل اینکه شما بپرسین، برای اعضای جدید بگم من خودم در مرخصی زایمانم و این وسط شهرم رو هم عوض کردم بنابراین فعلا سر کار نمیرم و نمیتونم خودم دندونای بچه ها رو درست کنم.
معاینه کرد و نوبت داد برای درمان
البته سر طرح درمان یکی از دندونهای محمد مهدی به نتیجه مشترک نرسیدیم
دکتر معتقد بود نمیشه این دندون رو درست کرد و کشیدنیه.
منم میگفتم نه اینجوری کنیم بعد اونجوری کنیم و قابل نگهداریه
ولی خب نظر دکترش همچنان این بود که امکان نداره
روی دندونهای محمد مهدی خیلی حساسم، قبلا هم تو مهد کودک خورده بود به ستون تو بازی و دوتا دندونش رو کشیدیم. دیگه حرف کشیدن که میشه قلبم درد میگیره
از مطب که اومدم بیرون تو همون آسانسور عکسش رو فرستادم برای مامانم و گفتم واقعا این دندون قابل نگه داری نیست، که دیدم اونا هم حرف من رو تایید کردن و همون طرح درمان رو گفتن.
نهایت قرار شد به دکترش بگم پانسمان کنه فعلا تا بیام ایران و برم درست کنم
همیشه به دوست ها و همکارهام میگم دوره عمومی رو باید تو ایران خوند!
اگر هم کسی قصد مهاجرت تحصیلی داره برای تخصص خوبه که بره
این عمومی رو ایران خوندن خیلییی روی سواد دکتر اثر داره، خیلی هااااا
موقع معاینه به دکتر دومش ( غیر اصلیه) گفتم پس یه عکس (PA) هم بگیریم و کنترل کنیم جوانه های دندون های دائمی جلوییش رو
گفت باشه OPG مینویسم 😳
تو دلم گفتم اخه تو OPG چجوری میخوای جوانه های سانترال رو ببینی🙄
ولی به زبون گفتم خانم دکتر نمیشه عکس معمولی بگیریم؟ نگرانم نشه تو OPG این قسمت واضح نباشه
البته باز هم هرچی نظر شماست
که گفت اره راست میگی باشه😕
اخر هم دستیارش نتونست فیلم رو تو دهن بچه قرار بده برای دندون عقبیش با اینکه محمد مهدی واقعا همکاری میکرد ولی خب جای سختیه.
میخواست بره دوباره سراغOPG
سریع گفتم میشه منم یه تلاشی بکنم و خدا رو شکر عکس رو گرفتیم همون مرتبه اول
البته خب ناگفته نماند OPG رو بیمه بهتر پول میده براش، بگذریم حالا...
با یه حال داغونی برگشتم خونه از فکر دندون گل پسر
ادامه دارد...
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم مطب دندانپزشکی
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
قرار بود بعدش بریم خرید و فروشگاه گردی
مامان دکتر ارنست میخواستن یه چیزی رو پس بدن
واقعا یکی از بهترین ویژگی های خرید در کشور های دیگه همینه که میتونی اجناسی رو که خریدی اغلب تا یک ماه بعد پس بدی و این برای ما بچه دارها عالیههههه
از این قسمت روز هم یه دوتا فیلم و عکس دارم که براتون میگذارم
10.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تزیینات سقف فروشگاه جهت ایده برای مراکزی که با بچه ها سر و کار دارن
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
ادامه دیروز ( چهارشنبه)
قرار بود عصری بعد از کار دکتر ارنست با قطار برن شهر دیگه
دقیقه اخر رسیدن به قطار
بعد زنگ زدن به من که ماشین جاش خوب نیست
سوییچ رو گذاشتم توش ( درهای ماشینم باز) رسیدی برو جابهجاش کن😱
وقتی رفتم، دیدم تو اون خیابون فقط اجازه داریم دو ساعت پارک کنیم.
چاره ای نبود جز اینکه ماشین رو ببرم خونه
خودمم با ماشین بودم، دیگه رفتم اول ماشین خودم رو گذاشتم خونه، اژانس گرفتم همزمان تو راه. خدا رو شکر ماشین بود و نیم ساعته اومد.
اوائل که من اومده بودم آلمان. تاکسی تلفنی رو باید حداقل از چند ساعت قبل و در اصل از روز قبل ثبت میکردی.
البته الانشم تو ساعت های شلوغ روز اغلب باید خیلی صبر کنی.
دیگه با مامان دکتر ارنست دوتایی رفتیم با تاکسی.
یه مسیر تقریبا هفت ، هشت دقیقه ای شد ۱۶ یورو حدودا. یک میلیون و چهار صد حدودا!
نگم از تعجب مامان دکتر ارنست😄
کلا هر سری مهمون از ایران که میاد واکنش هاشون به قیمت های اینجا واقعا دیدنیه.
البته خب درامد اینجا هم یوروییه ولی هزینه تاکسی چنان اینجا بالاست که خیلی ها تا اخر عمرشون اصلا سوار نمیشن. یا میبینی طرف چند ساله تاکسی تلفنی نگرفته. اصلا یه چیز عادی و دم دستی مثل ایران نیست، اصلا!!
تاکسی گذری و کورسی هم نداریم اینجا.
هیچی دیگه ماشین رو برداشتیم و برگشتیم خونه
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
#تربیت_بچهها (تجربههای من)
یکی از مهارتهایی که خیلی تلاش میکنم در بچه ها مخصوصا زهرایاس خانم شکل بگیره مهارت تصمیم گیریه
من معتقدم مهارت تصمیم گیری درست، یعنی سبک سنگین کردن جنبه های مثبت و منفی یک انتخاب ، پیش بینی نتایج طولانی مدت تصمیماتمون، تحت تاثیر جو و صحبت اطرافیان قرار نگرفتن، گذشتن از علائق لحظه ای مون برای رسیدن به نتیجه بهتر در عین حال افراط نکردن در این قضیه و.... یکی از مهمترین فاکتورهایی هست که میتونه احتمال موفقیت دنیایی و عاقبت به خیری بچه هامون رو افزایش بده.
مثلا اگر قراره بچه ما در ۱۶ یا ۱۷ سالگی از خیلی از خوشی های موقتش بگذره و درس خوندن برای کنکور رو انتخاب کنه نیاز به همین مهارت داره (اگرچه همه اش این نیست)
اگر قراره در جوانی قناعت پیشه کنه و با وجود عالی نبودن شرایط مالی، ازدواج و مسئولیت هاش رو انتخاب کنه
یا تو زندگی مشترک، سختی ها و گاهی ناکامی ها رو بپذیره و برای رشد و بهتر شدن زندگیش تلاش کنه نه اینکه زود و قبل از تلاش تصمیم به طلاق بگیره
اگر قراره علی رغم همه سختی ها شخصیت قوی و محکمی داشته باشه و حتی در محیط ناسالم از ارزش هاش دست نکشه، باید حتما توانایی تصمیم گیری صحیح و مستقل داشته باشه
و خب من روی این ویژگی بچه ها کار میکنم در موقعیت های مختلف و حقیقتا کار سختیه.
اینکه بهش سخت کوشی رو در عین تعادل یاد بدی
و تو این مسیر مشاور ماهر یا دوره های تربیت فرزندی که مطمئن باشن خیلی کمک کننده هستن
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
نشر به ذکر منبع
و اما ماجرای عکس...
اینجا زهرایاس خانم میخواست چکمه بخره و ناچار به یک تصمیم گیری سخت بود متناسب با سن خودش
میدونست چکمه رنگ سبز به کاپشنش بیشتر میاد ضمن اینکه چکمه اش باید ضد آب باشه
ولی دلش با اون چکمه صورتی های جیر بود
ما هم کامل آزاد گذاشته بودیمش در تصمیم گیری بین این گزینه های موجود در عکس
و خب این تقابل عقل و احساسش خیلی موقعیت سختی رو براش رقم زده بود...