تو این روزهای سرد چی بیشتر از حبوباتی میچسبه؟😍
یک غذای آسون و خوشمزه و مقوی برای بچه ها
همه حبوبات رو خیس میکنیم و بعد با یکم پیاز داغ میپزیم. من میگذارم تو زودپز.
⚡️اگر آب قلم داشتیم هم بهش اضافه میکنیم
⚡️من گاهی بلغور هم اخر پخت میریزم
موقع سرو هم یکم ابغوره و روغن زیتون میزنم
و اگر خواستین پیاز داغ اضافه😋😋
غذای محبوب بچه های منه
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
شهادت دروغ
پرده دوم
تا حالا بهتون گفتم من چجور دانشجویی بودم تو دانشگاه؟؟
از اون مذهبی جدی ها
که با هیچ کس شوخی نداشت😁
من شمال درس خوندم، شمال هم اسمش روش دیگه، شمال😅
بعضا دختر و پسر ها خیلی با هم راحت و ندارن😐
البته شما افراد مذهبی هم کم نداره
البته جو کلاس ما واقعا سالم بود، اما خب اون راحتی بود و من نمیپسندیدم.
کلاس که تموم میشد تا بچه ها از کلاس بزنن بیرون حداقل یه ساعتی طول میکشید
میشستن به گپ و گفت، مخصوصا ترم های اول
انواع و اقسام جشن ها و اردوها رو برنامه ریزی و برگزار میکردن که خب من تو هیچ کدومشون نبودم
من کلاس که تموم میشد پشت سر استاد از کلاس میومدم بیرون
حتی تو معارفه ای که بچه ها تو کلاس خودشون برگزار کردن نبودم، جوّش به نظرم زیادی صمیمی بود و دوست نداشتم
ترم یک خب انواع حرف و حدیث ها پشت سرم بود.
پسر ها میگفتن چقدر خودش رو میگیره و مغروره
محل هیچ کس نمیده و...
ترم دوم یکی از همون پسرها گفته بود وای خانم فلانی قابل اعتماد ترین دختر کلاسه، بقیه شونم در عمل رفتار و نظرشون تغییر کرده بود
خبرهاش رو دوستام میاوردن برام
یادمه روزی که دوستم گفت فلانی گفته تو قابل اعتماد ترین دختر کلاسی بهش گفتم ببین فلانی برام مهم نیست نظرشون نه بد گفتنشون نه تعریف کردنشون.☺️
فیلم بازی نمیکردم، واقعا وقتی مطمئنم کاری که انجام میدم درسته، نظر کسی برام مهم نیست
من ادم گفتن و خندیدن با پسرها نبودم
اونم ترم های اول که نه من اونا رو درست میشناختم نه اونا حد و حریمی که برای من باید رعایت میکردن رو یاد گرفته بودن.
اما فعال بودم، زیاااااد
تو نهاد، بسیج، کمیته تحقیقات
همایش دانشجویی زبان انگلیسی بین دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی چندتا دانشگاه برگزار کردیم
خودم هم اولین سخنرانش بودم😎
یه اخلاقی هم من اون موقع ها داشتم که در نوع خودش جالب بود
به چهره و چشم های آقایون نمیتونستم نگاه کنم.
یعنی بلا استثنا اگر با مردی حرف میزدم داشتم زمین رو نگاه میکردم.
حتی یک درصد هم خجالتی نبودما، ولی تو نوجوونی تمرین کرده بودم به مرد نامحرم نگاه نکنم و حالا دیگه اگر میخواستمم نمیتونستم😅
یادمه همون ترم یک داشتم یک جشن برای نیمه شعبان برای کل دانشجوهای پزشکی و دندونپزشکی سال اولی برگزار میکردم
رفتم به یکی از پسرهای پزشکی بگم برامون این مدلی کلیپ درست کن
بعدش که حرفام تموم شد و برگشتم پیش دوستام دیدم دارن میخندن
گفتن پسره هی به تو نگاه میکرد هی به کف زمین که ببینه تو داری به چی نگاه میکنی😅
من دبیر علمی حوزه بسیج کل دانشگاه علوم پزشکی بودم،
اولین جلسات اموزشی کمیته تحقیقتات رو تو دانشکدمون خودم راه انداختم اما بدون یک سلام اضافه به نامحرم
ترم اول دانشجوی نمونه دانشکده انتخاب شدم و...
تو خانواده ام هم به شدت این موضوع رعایت میشد.
با اینکه من خانواده تحصیلکرده ای دارم و خانوم ها همه اغلب پزشکن و فعال در اجتماع اما ارتباطمون تا حد امکان با نامحرم رو کم و غیر ضروری ها رو حذف کردیم.
البته اصلا فضای تربیتی مون با زور و اجبار نبودها، اتفاقا برعکس
بینهایت صمیمت برش حاکم بود
حتی مهمونی های خانوادگیمون هم اقایون و خانم ها از هم جدا هستن
اینا رو نمیگم که مثلا از خودم تعریف کرده باشم، اینا رو میگم تا با فضای شخصیتی من و خانواده ام آشنا بشین چون برای پرده سوم احتیاجش داریم.
خلاصه تو دانشگاه آسه میرفتم و آسه میومدم و به هیچ ماجرای غیر درسی و غیر مذهبی هم کار نداشتم
تا اینکه یه روز همون اوائلی که ازدواج کرده بودم اومدم دانشگاه و یه دفعه خبر دار شدم...
ادامه دارد
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبلیغات انتخاباتی به سبک آلمانی ها
آرامششون رو دوست دارم😅
خدا رحم کنه واقعا
یکی از کاندیداهای اصلی صدر اعظمی آلمان یک راست افراطی همجنس گرای بی نهایت ضد مسلمونهاست
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
شهادت دروغ
پرده آخر
اومدیم صبح دانشکده و فهمیدیم استادمون تعلیق شده.
بهش تهمت ناموسی زده بودن
یکی از دانشجوهای دختر رفته بود حراست و شکایت کرده بود
البته نه فقط ماها، که تقریبا همه میدونستن این قضیه از کجا آب میخوره اما کاری از دست کسی بر نمی اومد.
دانشکده ما هم مثل بقیه جاهای ایران، مثل همه دنیا، دو دسته اصلی داشت که هر کدوم میخواستن نماینده خودشون رییس دانشکده بشه و این گویا نقشه گروه مقابل بود
پیدا کردن دانشجویی هم که دل پری از این استاد بداخلاق داشته باشه و همکاری کنه، کار سختی نبود
انسانیت و انصاف هم که هیچ😔
استادمون البته متاهل بود، این قسمتش هم کلی ماجرا داره که حالا درز میگیرم
این وسط اینم بگم این استادمون با اکیپ دوستی ما که شش نفر بودیم خیلی خوب بود.
میگفت شما با ادب هستین و حرمت سرتون میشه
البته اصلا معنیش این نبود که فرق میگذاشت یا مثلا اذیتمون نمیکرد.
مخصوصا ما سه نفر بودیم که بیمار اقا نمیدیدیم و میگفتیم طبق قانون بیمار نامحرم نمیبینیم
سردسته شون هم من بودم🙈😅
ما رو حسابی اذیت میکرد، ولی بی حرمتی نه
به من میگفت میندازمت ها
سرم رو مینداختم پایین و میگفتم هر جور صلاح میدونین استاد😅
میگفت اینقدر میندازم تا مشروط بشی ها
میگفتم اشکال نداره☺️
البته که هیچ وقت این کار رو نکرد
برگردیم سر اون روز کذایی
از جو بخش و دانشکده براتون نگم
انگار زمان قبل انقلاب و ساواک بود
ما دانشجوهای طرفدار استاد حتی جرئت نمیکردیم یه جا وایستیم مستقیم با هم حرف بزنیم ببینیم باید چیکار کنیم
اصلا نمیدونستم وارد این کار بشیم یا نه
تهمت کمی نبود، از اون طرف من اصولا وارد ماجراها و اتفاق های دانشکده نمیشدم
هنوز ساعت های اول صبح بود و اتفاق خیلییی تازه بود و ما خودمون بی نهایت تو شوک!
اگر به هر کدوم از دانشجوها میخواستی نزدیک بشی و حرف بزنی از دور بهت اشاره میکردن برو برو نزدیک نیا😳
خیلی فضا و جو داغون بود!
با خودم میگفتم یه دختر جوونم پاشم برم دانشگاه بگم فلان استاد جوونمون اینجوری نیست، نمیگن تو خودت فلانی؟!
بالاخره اون هایی که تونستن به استاد همچین تهمتی بزنن تهمت زدن به من دانشجو که براشون کاری نداشت!🤐
البته که بعید میدونم کسی جرئت میکرد به من تهمتی بزنه ولی بالاخره من باید حساب همه چیز رو میکردم دیگه!
اونم منی که تازه ازدواج کرده بودم و همسرمم ایران نبودن.
فکر میکنین چیکار کردم؟؟
من همیشه جایی که شک میکردم زنگ می زدم به خانواده ام، پس اون روز هم زنگ زدم
به کسی که از هممون سخت گیر تر و مذهبی تره و گفتم اینجوری شده چه کنم؟
گفتن تو دین مون داریم اگر به کسی تهمت ناحق زده شده و تو میتونی گواهی حق بدی باید بری ازش دفاع کنی، بقیه اش مهم نیست
این شد که با چندتا از دوستانم تصمیم گرفتیم هر کار از دستمون بر میاد انجام بدیم.
قرار شد یه شهادت نامه بنویسیم مثل طومار بدیم دانشجو ها امضا کنن
به چندتا از پسرهای سال پایینی گفتیم متن رو آماده کنن
بیچاره ها حتی جرئت نمیکردن متن رو برای ما ایمیل کنن یا میگفتن نرید کافی نتِ کنارِ دانشگاه پرینت بگیرینا
خلاصه با هر دردسر و مخفی بازی که بود نامه رو پرینت گرفتیم و یکی یکی میرفتیم سر یونیت ها، دانشجو ها در حال کار برای بیمار بودن شرایط رو توضیح میدادیم، تبیین میکردیم، لازم بود شبهات رو جواب میدادیم و بچه ها که راضی میشدن دستکششون رو در میاوردن یه امضا میکردن و ما میرفتیم سراغ بعدی تا یواشکی امضا بگیریم
طومار که تموم شد با همون اکیپ دوستی مون بردیم دفتر حراست کل و کلی توضیحات دادیم
نتیجه داد؟ بی هیچ نبود اما استادمون تبرئه نشد
ولی میدونی مهم این بود ما اون کاری که از دستمون بر میومد برای دفاع از حق رو انجام دادیم.
استاد ما اشکالات زیادی داشت اما به ناحق بهش تهمت زده بودن و تو اون روزی که لازم داشت به پاس همه خوبی هاش ازش دفاع کردیم
ما موقعیت کاریش رو نتونستیم بهش برگردونیم اما اعتبار و حیثیتش بین همکارهاش رو چرا!
تعداد زیادی دختر و پسر خودجوش امضا کردن که از این استاد هیچ رفتار غیر اخلاقی ندیدن
میدونی چی میخوام بگم؟؟
کشور ما و انقلابمون الان خیلی مشکلات داره، ممکنه هممون بارها اذیت شده باشیم و دلمون خون باشه اما الان بحث حیثیت و آبروی ایرانه.
الان دشمن های بسیاری برامون برنامه ریختن
الان انقلاب ما نیاز به شهادت ما داره که بر حقه
که با همه ایراد هاش ما طرفدارشیم
من اگر ۱۱ سال پیش از استادم تو اون جو ترسناک با اون همه ناراحتی که ازش داشتم دفاع نمیکردم هیچ اتفاقی در ظاهر نمی افتاد
اما امروز پیش وجدان خودم بدجور شرمنده بودم
مراقب باشیم شرمنده وجدانمون و
شرمنده خون شهدا نشیم
❌️ و نکته آخر استاد من زمانی مورد تهمت های بزرگ قرار گرفت که نزدیک قله بود، قرار بود رئیس بشه!
کانال دکتر موتا
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
چقدر داستان شهادت دروغ مورد پسندتون واقع شد😍
یه لطفی به من میکنید؟
فردا که رفتین راهپیمایی دوتا قدم هم به نیابت از من و خانواده ام بردارین؟
اگر دوتا شعار هم دادین که چه بهتر😅
منم در عوض شما رو شریک میکنم در ثواب جهاد تبیین این کانال🌷🌷
میدونید من معتقدم تو این دنیا همه چی به هم ربط داره، همه چی
برای همینم میگن اون دنیا در نامه اعمال ما کارهای مثبت و منفی نوشتن که از دیدنش تعجب میکنیم و میگیم ما که همچین کارهایی نکردیم
یادتونه چند وقت پیش که آلمان مرکز اسلامی هامبورگ و مساجد شیعیان که وابسته به ایران بودن رو بست؟!
چقدر همه ناراحت شدیم!
عوارض زیادی داشت خب خیلی ها تو مسائل شرعیشون دچار مشکل میشن، راه برای مسلمان شدن و شیعه شدن افراد بسیار سخت تر شده
نسل جوان خانواده های مسلمان متاسفانه محروم شدن از رشد در فضاهای معنوی که در مورد اثراتش کافیه خودتون یکم فکر کنید
اون مرکز اسلامی فقط برای آلمان نبود که، کل اروپا رو ساپورت میکرد و...
میدونستین حمایت مردمی از انقلاب ما چقدر روی اتفاق نیافتادن همچین فاجعه هایی اثر داره.
سالها بود آلمان میخواست این کار رو بکنه ولی نمیتونست تا بعد فتنه زن زندگی ...
حالا هم همه دنیا برای بقیه تصمیماتشون چشمشون به فرداست!!!
نکنه به خاطر چهارتا دلخوری از مسئولین، خستگی، سرماخوردگی و سرما و برف و ......... تو اون همه اتفاق منفی که بالا گفتم شریک بشیم
بریم، بچه هامونم با خودمون ببریم حتما❤️
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع