Dr.Mutter
والا عرضم به خدمتتون که هزینه ای نمیکنن که بخوان هزینه ای بگیرن!😅 تا الان اینجوری بوده که یا پیاده
وقتی از دقت صحبت میکنم...
مامانم پیام دادن مطلبی که تو نوشتی در مورد اردو ساعت ده و نیم بوده
اسکرینی که در مورد هزینه ها گذاشتی ساعت نه و پنج دقیقه چجوری میشه؟!
یعنی به ساعت نوشته های منم دقت میکنن!
مامان جان چی میشد یکم از این دقت بی نظیرتون رو به منم ارث میدادین؟
حقیقتا همیشه حسرتش رو خوردم😅
نکته اینه که ساعت ده و نیم ساعت گوشی شما در ایرانه
ساعت نه و پنج دقیقه ساعت گوشی من در آلمان هست که اسکرین گرفتم.
میشه همون ۱۰:۳۵ دقیقه ایران☺️
مثلا یکی دیگه از موارد مواقعي هست که من کلیپی از یک کانال دیگه میگذارم و بعد تحلیلش میکنم
شاید باور نکنید گاهی تا چند هفته بعد ادمین داره به مخاطبی که تذکر میده مثلا چرا پایین متن نوشتی دهنت سرویس و این کلمه زشته توضیح میده اون کلیپ و متن یا خبر مال ما نیست!
یک کانال دیگه گذاشته و ما داریم تحلیلش میکنیم!
میخوام بگم این بی دقتی و سریع واکنش دادن بسیار شایعه، بسیار
و شما فکر کنید وقتی که شیوعش در حالیکه لازمه برای عکس العمل نشون دادن بگردی دنبال ایدی ادمین و بعد براش تایپ کنی اینقدر بالاست در مواقعی که یک کسی تو رومون یه چیزی میگه چقدر بیشتر و سریعتر بدون دقت واکنش نشون میدیم!
بازم تاکید کنم موضوع اصلا کانال من نیست
من ابدا ناراحت نشدم و نیستم.
فقط داریم راجع به یک پدیده اجتماعی با هم صحبت میکنیم
البته که منکر نمیشم روال اگر همینجوری ادامه پیدا کنه اخرش باید برم قرص اعصاب بخورم😅
پیاز داغ بی ادب!
نمیدونی من باید جواب مخاطب ها رو بدم و برای بار هزارم بنویسم موضوع اصلا من نیستم
اصلا ناراحت نشدم
دارم راجع به یک مسئله اجتماعی صحبت میکنم
اینقدر سطح مباحث در کانال پایین و شخصی نیست!
تو نباید از خودت بفهمی و نسوزی!
حیف اون همه روغن حیوانی که حروم تو کردم
هشتگ تحریم پیاز داغ😅
حالا تو این هیر و ویر (همینجوری مینویسنش؟) داشتم با یکی از عزیزانم در ایران تصویری صحبت میکردم.
فرزندشون هم سن فاطمه یاس ماست و چند روزیه که تبش کنترل نشده و الان رفته بودن اورژانس
کمتر از یک ساعت بود که رسیده بودن
بچه سرم و انتی بیوتیک گرفته
مثلا حدود یک سوم تا نصف سرم هم تموم شده و باید تا اخر سرم صبر کنن و بعد برن خونه!
سه تا فرزند دیگه هم دارن که اونا رو گذاشته بودن خونه و کسی اومده بود پیششون.
حالا تو این شرایط شروع کردن به غر زدن که وای چقدر دیگه باید صبر کنم و...
من در اون لحظه😐😳😳
گفتم من رو یادتون نیست
دو هفته پیش مجبور شدم هر سه تا بچه رو بزنم زیر بغلم برم اورژانس دقیقا به همین دلیل و بعد دو ساعت و نیم معطلی بدون اینکه پزشک ما رو ببینه برگردم خونه؟!!
خلاصه که قدر زر زرگر شناسد
قدر عافیت، مهاجرت کرده😅
والا!
قدر خوبی های کشورمون رو بدونیم
و برای رفع اشکالاتش امیدوارانه و انقلابی تلاش کنیم🌷
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
خب بالاخره دختر ما از مدرسه اومد
کلی بهش خوش گذشته البته که یکم هم غر زد.
جز خودش یک نفر دیگه فقط با اسکوتر بوده.
برنامه امروز هم خیلی جنبه آموزشیش بیشتر بوده
اول به بچه ها یاد دادن چطوری باید بفهمن کلاه ایمنیشون محکم و استاندارده.
بعد اومدن با هندونه و تخم مرغ ازمایش کردن که اگر کلاه محکم نباشه چی میشه و ...
این قسمت براشون خیلی بامزه بوده. شکستن هندونه و تخم مرغ
غیر اون تو زمینی که بودن ده تا ایستگاه مختلف داشتن که باید مسیر های مختلف مثلا دایره ای یا نیم دایره و زیگزاگ و ... دوچرخه سواری میکردن.
یه جاهایی گفت حتی یه دستی باید دوچرخه میروندن
زهرایاس تعریف میکرد این وسط یه بار بین یکی از معلم ها و مسئولین هم دعوا شده😐
بین حرفاش گفت اون یکی بچه خیلی بهتر از من اسکوتر سواری میکرد و من همش میافتادم.
اما یک جا بوده که هیچ کدوم از بچه ها نتونستن بدون افتادن برن و تنها بچه ای که موفق شده زهرایاس بوده و نمیدونید من چند صد هزارتا درس و نکته و عبرت از همین یه قسمت ماجرا براش درآوردم و گفتم😅
باشد که حداقل یکی دوتاش در ذهنش اثر کنه🙄
خلاصه که قصه امروز ما به آخر رسید🌷