منبع خبر دویچه وله👇
با شروع ایام تعطیلات مدارس بحث خطر ازدواج اجباری در آلمان داغ میشه.
برخی از خانواده ها که قریب به اتفاقشون غیر آلمانی هستن، در این ایام به خارج از آلمان سفر میکنند (معمولا وطنشون) و دخترانشون رو در زیر سن قانونی به زور به ازدواج مجبور میکنن. و بعد از اون اغلب بچه ها از تحصیل محروم میشن به دلائلی مثل عدم رضایت همسر به تحصیل و ...
چون حضور در مدرسه در آلمان اجباریه در ایام مدرسه این خطر کمتره و زودتر شناسایی میشه.
آمار میگه حدود ۸۸ درصد این ازدواج ها در خارج از آلمان ثبت میشه.
در سال ۲۰۲۲ حدود ۵۰۰ ازدواج اجباری فقط در شهر برلین شناسایی شده و به نظر میاد آمار واقعی بیشتر از اینها باشه.
🌱🌱🌱🌱🌱
به نظر من لزوما ازدواج زیر سن قانونی مشکلی نداره، اما اینجا صحبت از ازدواج اجباری و خلاف نظر دختر هست بعضا حتی با فریب دختران و گاهی بحث تبادل مالی هم مطرحه.
تا جایی که من میدونم و شخصا دیدم تحصیل دختران ازدواج کرده در هر سنی حتی صاحب فرزند در مدارس آلمان ممنوع نیست.
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
من سعی کردم مثلا خیلی مستقیم و رک این موضوع رو نگم که سو تفاهم ایجاد نشه برای هیچ قومی ولی جوری باشه که منظور منتقل بشه!
نوشتم که این اتفاق خیلی در خانواده های آلمانی و سوئدی و ... نمیافته.
اغلب همون کشور های سمت خودمون عرب ها، ترک ها و بعضا کشورهای افریقایی، اهالی آلبانی و ... از این رسوم دارن
علتش هم رسم و فرهنگشون هست و سنت ها و بعضا مسائل مالی
#پیام_مخاطب
خب نکته همینجاست که شرایط آلمان هم براشون مناسب نیست!
چرا تصور میکنیم شرایط زندگی همه در آلمان مساعد و مناسبه!؟؟
خیلی از خارجی ها اینجا زندگی بسیار حداقلی و بخور نمیر دارن!
الان خانمی که میاد کمک کار من تو خونه، ایران هم که بوده شغلش همین بوده تازه اونجا باز قدری داشته که بتونه خودش روضه بگیره و مهمونی بده، اینجا همونم نداره!
دین بچه هاش هم داره از دست میره.
مثال این شکلی زیاده. رشد کردن بعد از مهاجرت تو مملکت غریب خیلی سخت تر از چیزیه تصور میشه.
البته این بندگان خدا چون افغانی هستن اگر میموندن ایران با این شرایط فعلی به احتمال زیاد اوضاع سختی میداشتن.
فکر کنید یه روز از سر کار برگشته خونه دیده پلیس اومده شوهرش رو گرفته برده میره پیگیر میشه میگن فرستادیم لب مرز و دیگه هیچ وقت هیچ خبری از شوهرش بهش نمیرسه. یکی میگه تو مرز کشته شده یکی میگه دست طالبان اسیر شده و ...
این مونده و چهارتا بچه قد و نیم قد و...
تصورش هم وحشتناکه!
ازدواج اجباری رو متاسفانه ما در ایران هم داریم به خصوص در بعضی استان ها بیشتره و جنبه سنتی و فرهنگی داره
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
این روزها کلی ماجرا و اتفاق هست برای تعریف کردن، برای درد دل کردن، برای روشنگری کردن، حتی برای نق زدن اما لابهلای کارهای زیاد من و توان جسمی کمم داره بیات میشه
بس که تعریفشون نکردم دیگه از دهن داره میافته!
دعا کنید برام خدا
یکم حال دلم رو بهتر کنه،
جسمم رو قوی تر،
عقل و بصیرتم رو بیشتر،
و برکت وقتم رو هزار چندان
که من محتاج ترینم به دعای شما خوبان🌱
3.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این روزها بین همه کارها باید حواسم به بچه ها هم ویژه باشه.
فردا روز آخر مدرسه هاست و زهرایاس قراره که برای سال بعد به دلیلی که قبلا براتون نوشتم مدرسه اش رو عوض کنه.
یه برنامه خداحافظی دارن و از طرف مدرسه بهش هدیه میدن، همزمان ما باید خوراکی تهیه میکردیم برای کلاسش و کارهای روضه و نبودن دکتر ارنست و هوایی که به نظر من از خرماپزون اهواز گرمتر نباشه خنک تر نیست شرایط رو عجیب پیچیده کرده!
چند روزی بود که زهرایاس اصرار میکرد که برای بچههای کلاسش یک هدیه کوچک یادگاری بخره.
دوست داشتم میرسیدم و انلاین براش چندتا سفارش میدادم اما نشد.
دیروز بهش گفتم مامان نمیرسیم و نمیشه و نمیتونم و باید برنامه روضه و خریدهاش و پخت و پزش رو مهیا کنم اما دل کوچولوش قبول نمیکرد.
خودش هدیه اش رو هم انتخاب کرده بود! پاک کن عطری از فلان فروشگاه!
راستش خریدن اون پاک کن به تعداد همه بچه های کلاسشون خیلی گرون میشد. گرون و مهم تر از اون بی معنی.
چرا باید همچین هزینه زیادی میکردیم؟
به چه دلیل و هدف و منفعتی؟
اما دخترم دوست داشت و ...
البته گرون بودن یه مفهوم نسبیه ولی خب با این پول میشد یه وسیله برقی برند درجه یک و کاربردی برای آشپزخونه خرید یا چند کیلو گوشت بیشتر برای غذای هیئت
ولی خب دیدم واقعا شرایطش نیست که بخوام بهش فشار بیارم که نخر و بگذر و وقتش رو هم نداشتیم که بخوام خیلی روی فکرش کار کنم و دلی راضیش کنم، پس با هر سختی و کمبود وقتی که بود رفتیم و خریدیم
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون همینجور تمام مدت تو دلم یکمی حرص قل قل میکرد که آخه این چه خرج بیخودی بود!
تو ذهنم دنبال یه راهی بودم که یکمی این پول رو از بی هدف خرج شدن نجات بدم که یه فکری به سرم زد
روش یه برچسب بزنم با یک جمله مناسب!
یه تلنگر خیلییییی یواش و آروم به والدین، پس نوشتم،
به امید دنیایی پر از شادی و صلح برای همه بچه ها
دلم روشنه به اثرش و آرومتره که پولمون بی هدف خرج نشده
پینوشت: با خودم فکر میکردم درست اوضاع اقتصادی ایران به جهاتی نامناسب تر از آلمانه ولی آیا تو ایرانم خرید ۲۱ دونه پاک کن عطری اینقدر گرون در میاد به نسبت مخارج اصلی زندگی؟🤔
امیدوارم حداقل خوب پاک کنه، کار فرهنگیم بی اثر نشه🙄
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
امسال اول محرم پرچم های سیاه رو که در آوردم قبل از هر کاری به زهرایاس و محمد مهدی گفتم بیاین هر کدوم یه پرچم انتخاب کنید برای اتاقتون.
پرچم های ما خیلی زیاد و مدل دار و گلدوزی طور نیست. ساده هستن و بین همون ها اول گفتم بچه ها انتخاب کنن.
پارسال یه ایده ای رو اجرا کردیم که دوست داشتم امسال هم تکرارش کنیم.
البته احتمالا به دلیل مشغله زیاد تو دهه نرسیم اما خب بعدش هم صفای خودش رو داره.
روضه خونگی شنیدین؟
پارسال ما یه شب روضه اتاقی گرفتیم.🖤
یعنی زهرایاس اتاقش رو تمیز و مرتب کرد و با کمک من چای و چند دونه خرما هم اماده کرد.
رفتیم تو اتاقش روضه. درست یادم نیست گمونم اولش خودم یکم براشون صحبت کردم بعد با موبایل مداحی گذاشتیم و سینه زنی کردیم و در آخر هم خودش از ما پذیرایی کرد. خیلی ساده🖤 خیلی کوتاه🖤 خیلی دلچسب🖤.
اما بسیار اثرگزار و با برکت بود.
تازه اونم تو شرایطی که خونه نداشتیم و با چند تا چمدون وسیله رفته بودیم موقت تو یه سوئیت مبله تا جا پیدا کنیم
امسال اگر بشه دلم میخواد یه شب اتاق محمد مهدی مراسم بگیریم یه شب اتاق زهرایاس.
گفتم ایده اش رو به شما هم بگم.
روضه های اتاقی👌
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
واقعیتش اینه که خودم هم خیلی دلم میخواد مطلب احساسی عرفانی بنویسم اما من امروز کل زمان مراسم رو تو آشپزخونه بودم یا سر سفره در حال پخش و جمع کردن.
اینه که ته تهش میتونم از خوراکی ها مطلب بگذارم که اونم دارم خودم رو کنترل میکنم زیاد نشه.
امروز قبل مراسم که درگیر
بردن و آوردن زهرایاس بودم
روز اخر مدارس بود و به همین دلیل ساعت ۱۱ تعطیل میشدن و ما مجبور شدیم مراسم رو بگذاریم یازده و نیم
بعد هم که مراسم بود تا ساعت ۳،
بعد هم بلافاصله محمد مهدی
رو بردم کلاس و الان تازه رسیدم خونه.
شب هم سالن، مراسمه که بعید میدونم من دیگه بتونم برم، شما اگر رفتین روضه، جای ما رو خالی کنید
منم امروز یکی از خانم ها برام شله مشهدی آورد😍، خواستم بخورم جاتون رو خالی میکنم
پینوشت: امروز چون دعای ندبه بود یه سفره مختصری انداختیم، ولی مراسم دیروز طبق قرار اولیه بدون غذا بود
اولش چای و خرما
اخرش هم شیرکاکائو و بيسکوئيت
ولی میدونین همه اینا انگار بهونه است
من دلم پر از حرف های نگفته است
حرفی که اثری ازش در مخاطب نمیبینم
به همین دلیل سکوت کردم
اما بدبختانه مدلم این جوریه که تا حرف های مهم، تا داغ های روی دل رو ننویسم و نگم نمیتونم برم سراغ بقیه مطالب جدی
شاید باورش براتون سخت باشه اما من هر روز تو ماشین موقع رانندگی بارها حرف هایی که دلم میخواد اینجا برای شما بنویسم رو در ذهنم دوره میکنم، انگار با خودم حرف میزنم و باز میگم بی خیال
دفعه قبل که گفتی مگر چند نفر روش فکر کردن؟!
انگار دل و قلب مردم همیشه مهربان ایرانمون اینبار قفل شده، شاید حتی زبونم لال...
نمیدونم شاید هم شما حق دارین و خیلی این مدت زجر کشیدین، خیلی روزهای سختی دیدین
نمیدونم!
فقط میدونم عیار شرافت و انصاف آدم ها تو روز سختی معلوم میشه نه تو خوشی!
تو روز آسونی که همه با گذشت و بخشنده هستن.
مگر نه اینکه ما شیعه امیرالمومنین هستیم؟!
و شیعه یعنی پیرو
ما پیرو کسی هستیم که به فرزندش گفت با قاتل من به انصاف رفتار کنید
یک ضربه زده پس فقط با یک ضربه قصاص کنید
تو دین ما تر و خشک رو با هم زدن نیست، وجود نداره
ما این شب ها برای مظلومیت اماممون مراسم میگیریم و اشک میریزیم
خدایا نپسند که خودمون بشیم از جمله ظالمان این دنیا!
خدایا ما بارها شنیدیم هدف وسیله رو توجیه نمیکنه اما عجیبه که الان برای راه های اشتباهی که میریم هزار توجیه میاریم
عجیب تر اونجاست که همه ما میدونیم تو کشورمون از شهرداری گرفته تا بانک تا وزارت خونه ها تا دادگستری و ..همه جا هستن مسئولینی که بد رفتار میکنن، اهل اعمال نظر شخصی هستن، به ارباب رجوع توهین میکنن، بی قانونی میکنند و ...
کم هم که باشه باز هست!
اما به بعضی موضوعات اجتماعی که میرسه به کل منکر میشیم
ما میشیم همیشه حق همیشه قانونمند همیشه محترم و طرف مقابل میشه مفسد فی الارض!
بگذریم بیشتر نگم دیگه...