#سینمای_خانوادگی
#منصور
دیشب اتفاقی این فیلم رو تو یوتیوب دیدم و نشستم برای بار دوم نگاهش کردم
چقدر خوب و درجه یک ساخته شده.
به نظرم رسید تو این ایام چقدر میتونه برای نوجوان های ما آورده تربیتی داشته باشه.
مثل تلاش زیاد، عزم حل مشکلات، غرب زده نبودن، روی پا خودمون ایستادن، صبر، توکل، دشمن شناسی، جرئت مندی، تاریخ شناسی و...
البته که همه این مفاهیم وقتی بهتر منتقل میشه که بعدش با نوجونمون در موردش گفتگو کنیم
یا با همسرمون پیش روی فرزندمون یک گفتگوی صوری راه بندازیم و اتفاق های فیلم رو باز کنیم
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت سوره فتح و بقیه ادعیه ای که رهبر فرمودن رو فراموش نکنیم لابلای کارهای روزمره مون🌷
کانال دکتر موتا
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
24.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربازی های آلمان و تفاوت هاش با ایران!
کل این دستگاه های به این عظمت رو برپا میکنن فقط برای ده روز!!
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از این چرخ و فلک بزرگ ها سوار شدیم اولش بچه ها خیلی میترسیدن
بهشون میگم چیزی نیست بابا
الان میره بالا بعدش هم میاد پایین ان شالله
زهرایاس یک دفعه با ترس میپرسه ان شالله؟😳
🤣
🌱🌱🌱🌱🌱
چند سال پیش یه شهر بازی دیگه همینجوری رفته بودیم و من تنهایی یک وسیله خیلی هیجانی سوار شده بودم
وسط چرخیدن هاش و ترسیدن هام با خودم فکر میکردم خب اگر الان یه بلایی واقعا سرم بیاد چی؟ و...
بعد خودم رو دلداری می دادم نترس اینا حتما خیلی استاندارد های خاصی براشون رعایت شده و اینجا آلمانه و... ( غربزدگی پنهان🙄)
یکی دو روز داشتم برای پرستار بچه ها تعریف میکردم که بردیمشون شهر بازی و ...
گفت اره ما هم رفتیم شنیدی یکی تو این بازی ها دچار سانحه جدی شده به خاطر نقص فنی دستگاه؟😳😳😳
بعد ادامه داد شما دقیقا کی رفتین؟ گفتم فلان روز
گفت اها فردای روزی که تیراندازی شد پس رفتین!😳😳😳
خلاصه که یکی مرده بود دقیق یادم نیست یا در اثر تیراندازی یا همون نقص فنی!
دیگه این سری واقعا سرتا پا چشم و گوش بودم مخصوصا که اینجا هم چاقو کشی شده بود دو روز پیشش و ما هم بدون دکتر ارنست رفته بودیم
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زهرایاس میگفت مامان میشه این رو سوار بشم؟
گفتم مامان خیلی تند میچرخه من نمیتونم بیام و نمیدونم تو تنهایی میتونی سوار بشی یا نه
همینطوری از کلی خوراکی و .... رو مجبور بودیم صرف نظر کنیم برای حلال و حرامش و ... دیگه نمیخواستم مستقیم بگم مامان این پرچم امریکا داره و فلان
تو دلم گفتم این که پرچم امریکا و مجسمه آزادی رو نمیشناسه حالا اگر سنش مجاز بود بگذارم سوار بشه و ...
پرسیدم خودت فکر میکنی تنهایی بتونی؟
جواب داد اره برای چرخیدنش میتونم ولی به خاطر عکساش نمیدونم میشه یا نه😐
نیم وجب قدی من تو کی اینا رو شناختی؟!😳
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
هرزگاهی شماها که میدین از اول کانال رو میخونید یه پست قدیمی رو برام میفرستین و سوال میپرسین
من یکباره پرت میشم به گذشته...
به خاطره هایی که دیگه خیلی هاشون یادم نیست!
نه سختی که اون موقع کشیدم و نه حتی لذتی اگر بردم...
ولی قطعا تصمیمی که گرفتم تو اون شرایط تو پرونده اعمالم ثبت شده، خوب یا بد!
حتی اگر مشکل حادی داشتم دیگه الان خیلی یادم نیست
اینجور وقت ها با خودم میگم ببین پس مشکلات الانت هم چند وقت دیگه به چشمت نمیاد، اصلا آخرش یه جوری حل میشه یکم اینور تر یکم اون ور تر!
برای این دنيا و مشکلاتش استرس نکش!
بهم نریز! عمرت رو نگذار
کاش بتونم، کاش یاد بگیرم!
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی واقعی یه مسلمون در آلمان...
کانال #دکتر_موتا در ایتا
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
این رو شما امروز فرستادین👆
اواخر بارداری فاطمه یاس بود و ما هنوز خونه نداشتیم و تو دوتا اتاق زندگی میکردیم. حتی خیلی شرایط آشپزی هم نبود و من مجبور بودم با سنگینی بارداری و دوتا بچه کوچک روزها رو تو خیابون بیشتر بگذرونم.
یک ماشین داشتیم و صبح ها باید ۶ صبح بیدار میشدم بچه ها رو آماده میکردم، دکتر ارنست رو میرسوندم بیمارستان و تا شب یه جوری سر میکردم تا برم دنبالشون بعد کار و با هم بیایم خونه
روزگار عجیبی بود ....
اما گذشت با هزاران مشکلش...