Dr.Mutter
#برای_او #پرده_دوم #قسمت_پنجم زندگی با همه شتابی و شلوغی که براتون گفتم میگذشت مدرک زبان رو با ن
داستان برای او که يادتون نرفته؟
این اخرین قسمتی بود که تعریف کردم
اماده هستین برای قسمت بعد؟
#برای_او
#پرده_سوم
#قسمت_ششم
تغییر چجوری اتفاق میافته؟
تا حالا بهش فکر کردین؟ تغییر هیچ وقت یه دفعه و یه شبه نیست حتی همون تغییرات یکدفعه ای که ما از بعضی آدم ها میبینیم و شوکه میشیم
پشت هر تغییری که دیده میشه همیشه یه روند تدریجی وجود داره.
حرف هایی که شنیدیم، اتفاقاتی که تجربه کردیم، وقایعی که دیدیم، مطالبی که مطالعه کردیم به تدریج، ذره ذره در ما رسوخ میکنن و در نهایت یه اتفاق اون ضربه نهایی و کارگر رو میزنه و ما تغییر میکنیم.
اصلا برای همینم هست که میگن امر به معروف همیشه موثره حتی اگر شما تغییری در طرف نبینی. امر به معروف شما در واقع یکی از اون چندین ضربه ریزی بوده که زیر بنا یه تغییر قابله دیدنه.
یادتونه تو پرده اول گفتم من از حساب و کتاب اون دنیا خیلی میترسم
فکر کنم بدونید که من در یه خانواده خیلی مذهبی چشم به جهان گشودم🤣🤣
همیشه بهم میگفتن یه دختر چادری باید اینجوری باشه اونجوری باشه
چجوری؟؟ چی تو خانواده ما مهم بود؟ درس!!
پس من قد موهای سرم شنیده بودم که یه دختر چادری باید درسش خوب باشه، باید زبان بلد باشه، باید یه رشته خوب درس خونده باشه
مامانم میگفتن بده چند تا زبون یاد بگیری کار تبلیغی کنی؟
میدونی یه حرف دینی از یه نفر تحصیلکرده چقدر اثر گذارتره در جامعه؟
مسلما راجع به اخلاق و نظم و ... هم ارشاد میشدم ولی اونا رو الان فاکتور میگیرم به موضوع ما مربوط نمیشه.
و اینجوری شد که من درس خوندم چون فکر میکردم و میکنم یه وظیفه دینی بوده برای من. قشنگ همینقدر رک و واضح به خدا هم میگفتم.
خدایا درس میخونم برای تو،زبان میخونم برای تو، کار میکنم پول در میارم برای تو. که بتونم تو راه تو پول خرج کنم که بتونم اثر گذار باشم
خلاصه که خدا شریک همه کارهایی که تو زندگی میکردم بوده و هست.
من خیلی جاها تو زندگی و ارتباط با آدم ها کوتاه اومدم و میام فقط برای اینکه بگم یه آدم مذهبی صبوره، مهربونه و ...
تو آلمان که وضع شدیدتر هم شده بود.
یادمه میخواستم برم سر امتحان آیین نامه( قبلا گفتم که یه غولیه تو آلمان)
به خدا میگفتم ببین من اگر قبول نشم یا نمره ام کم بشه برای تو بده خدا. زشته یه مسلمون محجبه نمره کم بگیره وگرنه من که غمم نیست😁😉
خداییش هم همینطوری بود. وقتی آزمون رو دفعه اول و با نمره کامل قبول شدم هر آلمانی که شنید واکنش نشون داد که ما خودمون مثلا دفعه چندم قبول شدیم یا با کلی غلط بعد تو به یه زبون دیگه و نمره کامل
منم که اینجوری 😎😎
چرا خدا رو تو همه نیت هام شریک میکردم؟
برای حساب کتاب اون دنیا
به خاطر ترس و نگرانی همیشگیم از مرگ و حساب و کتاب قیامت.
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
امشب تو مولودی چندین اتفاق و نکته واقعا فکرم رو درگیر کرد و به جز مدت کوتاهی که با دوستم گپ زدم باعث شد بهم خوش نگذره
تو ایام محرم و روضه ها با مامانهای دیگه صحبت کرده بودیم که تو ربیع اعیاد رو مراسم بگیریم که دختران نوجوان هم بیان که هم جذب جمع های مذهبی بشن هم فضایی باشه برای لباس های زیبا پوشیدن، آرایش کردن و در کل اون نیاز خانم ها به بروز زیبایی هاشون البته در یک جمع زنانه که خودش میتونه اثر مهمی در حجاب بچه ها داشته باشه.
به شخصه خیلی دیدم خانواده هایی که مهمونی های زنانه مفصل و شاد ندارن نسل جوان دختران و حتی خانم های بزرگسالشون بیشتر درگیر بدحجابی میشن ( قطعا تنها عامل نیست)
ولی به هر حال این نیاز خانم هاست.
اما امروز دریغ از حضور یک دختر نوجوان در مراسم😔
موضوع بعدی حجم زیاد دعا و قرانی بود که خونده شد
من یکساعت بعد از شروع مراسم رفتم که داشتن قران میخوندن و شاید تا حدود یک ساعت بعدش این دور خونی قران ادامه داشت بعد حدیث کسا بعد دعای توسل و...
دیگه میخواستم حقیقتا بلند شم یه چیزی بگم که تموم شد.
بابا دعا و قران و توسل خوبه اما به اندازه متناسب هر جمع
البته یک رسم خوبی که دارن اینه که همه دور هم میخونن و خب این خیلی زیباست اما از اون طرف چون اغلب روانخوانی رو بلد نیستن بسیار طول میکشه و گاهی خسته کننده میشه و طبیعیه که برای نسل جوان دافعه داره!
جوری بود که بچه ها مدام میگفتن حوصلمون سر رفته و من فکر میکردم این چه مدل مولودی گرفتنه!
بعد همه اینها شروع کردن به مولودی خوندن که خب حالا از جذاب نبودن اشعار میگذریم ولی یکی اون وسط دف اورد با زنگوله!😳
باز خدا رو شکر که بهش گفتن اشکال داره و جمع شد
موقع کیک اوردن و برش زدن داشتن بساط رقص و رقص چاقو راه مینداختن که دیگه من بلند شدم که به بهونه بچه ها بیایم خونه و البته کمی هم اشاره کردم که اشکال داره از نظر شرعی و ...
که اونم بالاخره جمع شد خدا رو شکر و ما هم موندیم
واقعا مجالس عروسی رو آلوده گناه کردیم کافی نیست دیگه مجلس شادی اهل بیت رو هم باید گناه آلود کنیم؟
اگر راهی برای شادی سالم و بدور از گناه بلد نیستیم از بی هنری ماست، خودمون رو اصلاح کنیم
و نکته منفی بعدی که در مجلس عزا و شادی من رو آزار میده بچه های موبایل بدست هستن! اونم با بدترین و نامتناسب ترین محتواها با سنشون!
بچه های من اهل موبایل نیستن، یعنی گاهی در حد اینکه یکی دوتا بازی آموزشی مثل تمرین ساعت یا حل مسائل ریاضی یا ... داشته باشن در اختیارشون میگذارم. اما بسیار کم.
اما تو این مجالس بچه هایی رو میبینند همسن خودشون در سالهای ابتدایی مدرسه یا حتی زیر سن مدرسه که کل چند ساعت مهمونی رو یک نفس دارن با گوشی کار میکنن
چقدر دلم میسوزه برای نسل شیعه و مسلمانی که این سبکی داره تربیت و بزرگ میشه😔
اگر بشه اصلا اسمش رو گذاشت تربیت!
و چقدر نگرانم برای بچه های خودم که تحت تاثیر این فضا قرار میگیرند.
امشب تو مهمونی محمد مهدی بارها و با اصرار گفت گوشی میخواد!
و من با خودم فکر کردم به این سختی و با این همه مشغله بچه ها رو آوردم مجلس اهل بیت تا شاد بشن در فضای معنوی قرار بگیرند در گروه همسالان مسلمان باشن و بازی کنند با همزبون هاشون
اما اون از فضای معنوی جشن!
اینم از بد آموزی های گروه همسالان
بیاین همه مون مراقبت کنیم از این اخرین فضاهایی که برامون مونده و نگذاریم مجالس اهل بیت هم دیگه جو سالمی برای کودکانمون نداشته باشه، حیفه واقعا!
در مورد احکام رقص و موسیقی از دفتر مرجعتون بپرسین بهتره.
البته کتاب گناهان کبیره شهید دست غیب هم در مورد موسیقی و غنا خیلی جامع توضیح داده
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار فقط با لینک کانال
یعنی قشنگ بیست سی درصد پیام ها حاوی همین سواله.😲
منتظر قصه آشنایی و ازدواج ما نباشین لطفا دیگه، چون نمیگم.
اما در مورد شروع خواستگاری خیلی میپرسین بگم که کاملا سنتی و از طرف یه اشنای دوطرفه بود. من اصلا آدم جور دیگه ازدواج کردن نبودم و نیستم😁
کسی من رو تو خیابون و دانشگاه میدید جرئت نمیکرد بیاد طرفم از شدت جدیت😁 اونایی هم که اومدن فقط یه جمله شنیدن، با خانوادم صحبت کنید.