eitaa logo
Dr.Mutter
52.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
از حقایق کمتر گفته شده دنیای غرب مینویسم مادر. دندانپزشک. ساکن آلمان. نشر مطالب فقط با ذکر منبع. راه ارتباطی با ادمین محتوا: @dr_mutter تعداد پیام ها خیلی بالاست ممنون که درک میکنید🌷 تبلیغات: https://eitaa.com/dr_mutter_werbung
مشاهده در ایتا
دانلود
و بالاخره به پایان رسید این دفتر چطور بود؟ خوش گذشت؟ نظری پیشنهادی و یا سوالی اگر هست برام بنویسین تا حری که برسم پاسخ میدم. @dr_mutter
کانال در ایتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
Dr.Mutter
#بازگشت_به_کار #قسمت_هجدهم من وسط اون دوتا گیر کرده بودم از یه طرف از دست بی مسئولیتی های لنا و
خب تا تو مطب دکتر منتظرم داستان بازگشت به کار رو که خیلی سراغش رو ازم میگیرید تموم کنم. اگر یادتون رفته به کجا رسیدیم اینجا میتونید اخرین قسمت رو بخونید(ریپلای کردم براتون)
لنا خانوم قشنگ دو روز قبل برگشت نیکو تمام مطب رو به هم ریخت علیه نیکو تمام مدتی که مدیر داخلی داشت حرف میزد و از ناراحتی های لنا میگفت تو شوک عجیبی بودم.. چجوری به فکرش رسید همچین کار بکنه... تمام دو هفته رو با روی خوش بگذرونه و درست قبل برگشتش اینطوری به همه بگه من اصلا از نیکو می ترسم و .... این کار بدترین ضربه در بهترین موقعیت زمانی به نیکو بود، که به عقل شیطون هم نمیرسید. شاید عمق حرف من براتون خیلی قابل درک نباشه چون قوانین نانوشته حاکم بر کار در اینجا و ایران متفاوته ولی از من بپذیرید این حرف رو اینقدر شوکه بودم که هرچی مدیر داخلی به من میگفت تو بهش بگو که مشکلات حل میشه ، حالا نیکو هم منظوری نداره و.... حتی نتونستم یک کلمه حرف بزنم. در یه آن به معنی واقعی کلمه از لنا و خباثتش متنفر شدم سرتون رو درد نیارم اینقدر این مشکلات ادامه پیدا کرد که شفین به طرفداری از لنا اون رو از بخش ما برد و گفت اون دیگه اصلا با شما کار نمیکنه... بعد از اون هم لنا طبق گفته نیکو شروع کرد تو تمام شهر با هر یونانی که میشناخت به صحبت کردن در مورد نیکو و خانواده اش و بدگویی های وحشتناک. که خانواده اش تو یونان مافیا هستن و .... زن قبلیش اینطوری و بچه هاش اونطوری و خواهرش فلان و ............... با رفتن لنا بخش ما دوباره آروم شد ولی خب کمبود نیرو داشتیم و داریم این وسط لنا همچنان به بدگویی پشت سر نیکو و گاهی من ادامه میداد و جوری وانمود کرده بود که اون کار رو بلده و ما از سر حسودی نگذاشتیم کار کنه. یادتون نره که لنا چون مدرک زبان دندانپزشکی آلمان رو نداشت به عنوان منشی استخدام شده بود چون مجوز کار به عنوان دندانپزشک رو نداشت اما روی لیبل رو سینش و تو سایت اسمش رو به عنوان دندانپزشک زده بودن دیگه با لنا کاری نداشتم جز سلام و علیک. اما نیکو و لنا کلا یک کلمه هم با هم حرف نمیزنن!!! گذشت تا رسید به زمان درخواست مرخصی من برای ایران اومدن. نیکو نبود اون موقع و منم مرخصی میخواستم شفین مخالف بود و میگفت نمیشه هر دوتون باهم برین اگر مریض اورژانس بیاد چی؟ کانال در ایتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef