نگاه نگنید کی میگه،
ببینید چی میگه....
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
#بازگشت_به_کار
#قسمت_بیست و یکم
یه مدت که گذشت دوباره یه روز وسط کار بهم گفتن امروز عکاس میاد بیا برای عکاسی.
در حالیکه روال طبیعیش اینه از چند روز قبل اطلاع بدن تا مثلا آماده باشی😉
خلاصه عکاسی شدیم و یه پدت بعوشم عکسمون رفت تو سایت.
بعدِ ها نیکو گفت من به شفین گفتم عکس تو رو بگذاره تو سایت.
بهش گفتم فارغ از اینکه کی حجاب داره کی نه، این فلانیه( یعنی من) که برای مطب به عنوان وندانپزشک کار میکنه، سوداوری داره بلده درمان کنه، مریض رو راضی نگهداره و ....
نه لنا که اولا منشیه دوما کار و زبان هم بلد نیست...
دروغ چرا اون موقع ها حرف نیکو رو باز عمق قلبم باور نکردم، یعنی نمیتونستم تصور کنم شفین اینقدر با حجاب من بد باشه.
اخه حجاب من که تداخلی با کارم و برخوردم با مریض نداشت.
گذشت وگذشت تا نیکو به دلیل شرایط سخت کار در مطب و حواشی که لنا براش درست کرده بود استعفا داد و رفت
من و موندم و حدود سیصدتا بیمار...
و باید بگم که یه دفعه رفتار شفین تا حدی باهام خوب شد، دیگه واضحه چرا؟
البته آلمانی ها کلا به شدددددددت مودی هستن یه روز حالشون خوبه لبخند میزنن بهت ده روز حوصله ات رو ندارن اخم میکنن.
این وسط قرار شد لنا برگرده بخش اورتو😯
تاریخ امتحانشم اومده بود. حدود دوماه دیگه امتحان زبان رو داره.
و باز روز اول. روی این قصه مانور میداد که من الان امتحان میدم و شفین سریعا من رو به عنوان دندانپزشک تو بخش اورتو استخدام میکنه.
صادقانه بگم چندان احساس بدی نداشتم. ته قلبم معتقد بودم برگ از درخت نمیافته مگر به خواست خدا و دیگه اینکه انگار یادم رفته بود اذیت هاش...
یه روز نیکو بهم زنگ شد و گفت حسابی مراقب لنا باش و ازش فاصله بگیر.
گفتم چرا؟
نمیخواست مستقیم جواب بده گفت به هرحال پلیس جنایی اومده به خاطرش مطب.
پرسیدمخب مگر اون به خاطر اسمش توسایت و لیبلش نبود؟؟
گفت به خاطر این چیزا نظام پزشکی میاد نه پلیس جنایی🤐😲
دیدم راست میگه خداییش...
یه چند روز بعد لنا یه دفعه خیلی انتحاری استعفا داد. گفت مامانم یه بیماری داشته از قبل الان عود کرده و من باید برم پیشش کمکش
تو دلم گفتم تو مگه اروپایی نیستی؟؟
اونجا پدرت و برادرت هم که هستن و ...
قضیه خیلی مشکوک بود اما ...
خلاصه که به طرز عجیبی یک دفعه غیب شد و برگشت یونان
فعلا این قسمت آخر بود
کانال #دکتر_موتا در ایتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
یک نکته رو قبلا گفتم، دوباره یادآوری کنم چون خیلی سوال شد، نیکو آقاست نه خانم.😉
ماجرا هم تموم شد دیگه، چرا بعضی هاتون دنبال ادامه اش هستین.
فیلم نامه نبود که مثلا ستایش ۲ بنویسم براتون🤣
نیکو که رفت.
لنا هم برگشت یونان.
منم به زودی میرم.
این وسط یه همکار دیگه هم اومد که تو شرایط سخت کاری اونجا نتونست دووم بیاره بعد دو هفته استعفا داد.
این ماجرا خیلی پراکنده و چند جانبه بود.طبعا من همه قسمت هاش رو نه میخواستم و نه میتونستم تعریف کنم بنابراین ممکنه برای بعضی ها سوتفاهماتی پیش بیاد.
سعی کردم فقط اون قسمتی رو تعریف کنم که مربوط به تبعیض های علیه من به دلیل حجاب بود.