یکی از عادت های فرهنگی خوب اینجا در بچه ها اینه که با هم در رابطه دوستانه اصلا تعارف و خجالت ندارن. مثلا خیلی راحت دوست زهرایاس بهش گفته بود میخوام فلان گردنبند مهره ایم ( یک چیز معمولی و استفاده شده خودش) رو بدم به تو هدیه ولی باید از مامانم بپرسم. بعد هم گفته بود مامانم اجازه نداده! یا هفته پیش زهرایاس یک گیره کاغذ با خودش برده بود مدرسه( زده بود به کاربرگاش) که شکل قلب بوده و رنگی! یه دوست دیگه اش گفته چه خوشگله میدیش به من اینم گفته برم خونه اول از مامانم بپرسم فردا میگم بهت☺️ به نظر منِ مادر، این خیلی جو خوبیه که فعلا بین بچه ها حاکمه. و کاملا متفاوته با زمان بچگی ما مخصوصا بچگی من🤦‍♀ من خودم کلاس اول بی خبر از همه کلکسیون بسیااااااااار خاص عکس برگردون های خواهرم رو که بی نهایت تک و ویژه بودن رو بردم مدرسه. ( اونم زمان ما که تنوع این چیزها بالا نبود. و خواهرم در طول سالها هر وقت دوست و فامیلی از خارج چیزی میاورد براش یا حالا خودمون جایی چیز خاصی می دیدیم میخرید و نگه میداشت) بردم که به دوستام نشون بدم ولی هر کی گفت وای چه خوشگله گفتم بیا مال تو😳😆 مثلا دل رحم بودم و نمیتونستم به کسی نه بگم 🤐 و اون روز من گمونم نصف بیشتر اون عکس برگردونهای برجسته ای که خواهرم سالها جمعشون کرده بود رو بخشیدم. هنوز تصویر اون جعبه سفید و بزرگ که خواهرم عکس برگردوناش رو توش جمع میکرد جلوی چشمامه 🙈 و هنوز که هنوزه هر وقت یادم میاد چقدر از دست خودم حرص میخورم.😵‍💫 ولی خدایی از اینکه کارما یا همون عاقبت الامور الان اینجا دامنم رو نگرفته و زهرایاس از این هنرنمایی ها نمیکنه هم خیلی متعجبم هم از خداوند منان کمال تشکر رو دارم.😅 البته میشه هم اینجوری به قضیه نگاه کرد که این بچه های دهه نودی اصل حضورشون کارماست🫠😉 کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع

امروز اول صبحی نشستم به برنامه ریزی تعطیلات سال آینده. اوایل ماه دهم میلادی هستیم و امروز باید تمام مرخصی های سال بعد دکتر ارنست رو مشخص میکردیم. غیر از دو روز برای مبادا البته بقیه که زودتر از این حرفها قطعی کرده بودن ما دیگه آخری بودیم. قبلا ها خیلی کار سختی نبود هماهنگی تعطیلات ولی از امسال چون بچه مدرسه ای داریم می بايست در زمانهای مشخصی مرخصی بگیریم. دیگه هماهنگ شدن با بقیه همکار ها که زودتر مرخصی گرفتن هم خودش یه ماجرایی بود. تا اینجای ماجرا نمیدونم ایران هم این شکلیه که لازم باشه کلی از قبل درخواست مرخصی بدیم یا نه. اما یه دردسری که ما داریم و شما ندارین اینه که باید مناسبت های مذهبی رو هم حواسمون باشه. مثلا روز عاشورا که اینجا تعطیل نیست یا شب و روز قدر از اون طرف تاریخ هاشونم قطعی نیست از الان که... دیگه با توکل به خدا یه برنامه ای چیدیم. ان شالله که خیره کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع

این وسط مسطا هم دیدم دارن در میزنن، صاحب خونه بود میگه تانکر سوخت اومده برای همسایه میشه بیاین ماشینتون رو جابه‌جا کنین. رفتم دیدم اوووه چه ماشین بزرگی ( بزرگیش تو عکس دیده نمیشه) دو تا تانکر بزرگ به هم وصل بود. فشرده خرده چوبهای اره شده بود برای شومینه و موتور خونه. کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع

آلمانی مینویسه فارسی میخونه😳 این روزها حسابی ماجرا داریم با از چپ نوشتن و از راست نوشتن گاهی قاطی میکنه. خوبیش اینه چون معلمش دورگه ایرانی و آلمانیه متوجه میشه. کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع

یک خاطره از مدرسه زهرایاس👇

یکی از مشکلات ما با مدرسه زهرایاس در مورد زنگ ورزشه ( ۳ بار در هفته) مشکل اینجاست که برای ورزش بچه ها باید بلوز و شلوارشون رو عوض کنن. اتاق تعویض لباس دختر ها و پسر ها جداست اما زهرایاس باز هم دوست نداشت جلو دخترها لباس عوض کنه. وقتی به من گفت بهش گفتم صبر کن همه لباس بپوشن برن بیرون بعد تو... اما ظهر که اومد، گفت معلم ورزشم گفته اینجوری طول میکشه و نمیشه. یه برگه هم داده بودن تا من امضا کنم در مورد ورزش و توش قوانین کلاس ورزش رو نوشته بودن از جمله اینکه تو رختکن بچه ها باید زود لباس عوض کنن و بیان بیرون و اجازه ندارن طولانی بمونن تو خونه با دکتر ارنست حرف زدیم و دنبال یه راه حل بودیم که کم سر و صدا قضیه رو حل کنیم. پیشنهاد دکتر ارنست این بود که از طریق فقاین حلش کنیم. فقاین یعنی انجمن. در مدرسه یک انجمنی هست که پول از والدین جمع میکنه برای فعالیت های اضافه و ساخت و ساز و ... پیشنهاد دکتر ارنست این بود که به اونا بگیم به هزینه ما ۳ تا کابین از این ماده ها بگیرن برای مدرسه که بچه ها اونجا لباس عوض کنن. طرح خوبی بود اما من نگران بودم قبول نکنن چون تو فرهنگ اینا این یک کار اضافه و غیر ضروریه ضمن اینکه برای ما هم هزینه زیادی داشت این طرح پس گذاشتمش به عنوان اخرین راه حل از طرفی غیر از مشکل ورزش از قبل هم چندتا موضوع بود که باید با معلمش صحبت میکردم. بنابراین یک جلسه رو هماهنگ کردم با معلمش و رفتم که صحبت کنم. چند روزی که تا جلسه وقت بود تو ذهنم تمام وقت با معلم حرف میزدم. حالت های مختلفی که می شد بحث رو شروع کنم و پیش ببرم روز جلسه رسید و من نگم با چه تمرکزی رفتم پیش معلم. همون روزی بود که دکتر ارنست گوشی من رو برده بودن! خلاصه کنم با معلم اصلی همه حرفهام رو زدم و رسیدم به موضوع ورزش که معلمش یه دفعه گفت بهتره مستقیم با خود معلم ورزش صحبت کنید و من رو برد پیشش. اصلا حساب اینجا رو نکرده بودم! تا معلم ورزش رو دیدم همون ثانیه اول زبان بدنش میگفت با یه آلمانی ضد خارجی و به شدت خودبرتر بین و کم حوصله مواجهم و من فقط چند ثانیه وقت داشتم فکر کنم که چی بگم و چجوری صحبت رو شروع کنم تا به نتیجه دلخواه برسم. به نظر من هر صحبت معمولی تو خارج از کشور خودش یه پا مذاکره جدی حساب میشه و از قبل باید براش برنامه بریزی، به زبان و سبک فکری آلمانی ها فوق العاده مسلط باشی تا بدونی چی بگی و چجوری بگی که به هدفت برسی یا هم اگر هیچکدوم از اینا رو نداری خدا برات معجزه برسونه! (البته اون بلد بودن هم به این معنی نیست که ما خارج از اراده خدا کاری میتونیم بکنیم) حالا چرا اینقدر سخته حرف زدن با خارجی ها؟ چون مغز ادم ها در کشور های مختلف بسیار متفاوت از هم کار میکنه و فاکتور فرهنگ، سنت، دین، اقتصاد و ... روی برداشت ما از حرف هم دیگه اثر داره. و اختلاف فاحش بین ایران و المان هم که نیاز به توضیح نداره با آلمانی جماعت باید بلد باشی مثل خودشون حرف بزنی و بازی کنی وگرنه باختی ، بد هم باختی ناگفته نمونه منم کلی تو زندگی اینجا در مواقع مختلف باختم اونم ناجور! برای من خدا معجزه رسوند و حرف گذاشت رو زبونم و گرنه که من بدون لطف خدا هیچم. تقریبا شک ندارم اگر میگفتم زهرایاس نمیخواد پیش بقیه لباس عوض کنه یا خجالت میکشه تا ما تو فرهنگ خودمون این کار رو انجام نمیدیم و یا هر چیزی مشابه این هیچ جوره موافقت نمیکرد و میگفت اینجا المانه و ... من با زبون خودش باهاش حرف زدم گفتم دختر من الان خیلی تحت استرسه! استرس بچه یه موضوع فوق مهمه تو آلمان (البته به سبک خودشون). وقتی بگی بچه استرس داره معلم میشه سراپاگوش! ادامه دادم ما تازه اسباب کشی کردیم و زهرایاس به خاطر این موضوع و شروع مدرسه و جدا شدن از دوست های مهدکودکش خیلی دوران پر استرسی رو داره میگذرونه! من میخوام کمکش کنم که این دوران یکم براش ارومتر بگذره. بعد موضوع رو بردم سر لباس و گفتم منم میدونم این کار اشکالی نداره اما زهرایاس احتیاج به زمان داره تا با این تغییرات کنار بیاد و من نمیخوام مسئله لباس ورزش بهش استرس مضاعفی وارد کنه میخوام با شما به یه راه حل مشترک برسم. پیشنهاد شما چیه؟ خیلی کوتاه گفت میفهمم و .... فکر میکنید چه راه حلی داد؟ گفت بعد همه لباس عوض کنه و بیاد! همون پیشنهاد اولیه خودم🤐 تازگی ها هم بهش یه اتاق جدا دادن برای لباس عوض کردن تا از بازی اول زنگ جا نمونه کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع

یکی از پر تکرارترین سوالها اینه که بچه ها المانی بلدن یا نه و اینکه مدرسه ایرانی میرن یا آلمانی؟ خیلی مختصر و مفید بگم ما اینجا مدرسه ایرانی و فارسی نداریم حتی تا جایی که میدونم در برلین هم نداریم. پس واضحه که بچه ها مدرسه آلمانی میرن البته یکی دوتا مرکز هستن برای آخر هفته ها و ... ولی جایگزین مدرسه اصلی آلمانی نیستن و اینکه بله آلمانی بلدن. اوائل من دوست داشتم تو خونه با زهرایاس آلماني حرف بزنیم تا زودتر بتونه با محیط ارتباط برقرار کنه مخصوصا که ما اینجا تنها بودیم و فقط میبردمش هفته ای یکبار کلاس بازی آلماني ولی دکتر ارنست نظرشون این بود بچه با زبان اولش فرهنگ و دین رو هم یاد میگیره پس بهتره کامل اول فارسی یاد بگیرن. که خب نظرشون کاملا درست بود. بنابراین ما تو خونه کلا فارسی حرف زدیم و از حدود ۴ سالگی زهرایاس و دوسالگی محمد مهدی که بچه ها رفتن پیش پرستار دیگه شروع کردن به آلمانی یاد گرفتن. البته پرستارشون مسلمون بود. در مورد دو زبانه کردن بچه ها هم که میپرسید من کلا با این روند رایج در ایران مخالفم و معتقدم برای بچه ها ضررش بیشتر از سودشه. مگر مثل ما در محیط باشن و ناچار یا یکی از والدین خودش زبان مادریش چیز دیگه ای باشه مثلا ترکی. در غیر اینصورت ترجیح من اینه که بچه ها در سنین بالاتر زبان رو یاد بگیرن کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع

#سوال_مخاطب الان تو خونه از نظر خودمون فارسی صحبت میکنیم ولی مامانم میگن شماها وقتی دارین خودتون با هم دیگه حرف میزنین ما چیزی نمیفهمیم ازش😅 حقیقتش اینه که یه سری کلمات رو نمیشه ترجمه کرد و اصلا ترجمه اش مسخره میشه ضمن اینکه عادت هم خیلی مهمه. حالا الان که من مرخصی دارم باز اوضاع بهتره وقتایی که سر کار بودم من معمولا یک نفس ۱۲ ساعت سر کار بودم در روز و آلمانی حرف میزدم دیگه بعدش وقتی تلفن میزدم دکتر ارنست مغزم گاهی از شدت خستگی نمی کشید فارسی حرف بزنه، ترجیح می دادم آلمانی بگم بازم. حالا نه اینکه بخوام بگم وای من آلمانیم خیلی خوبه و فارسی کیلی کیلی کم😅، کلا انگار مغزت عادت میکنه از اون قسمتی استفاده کنه که آلمانیه! البته یه چند باری وسط حرف زدن با بیمار یک دفعه یک کلمه فارسی میگفتم🤦‍♀🙄 این مشکل در افرادی مثل من که سرعت صحبت کردنشون خیلی بالاست بیشتر و شدیدتره. کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع

داشتم ایمیل های مدرسه رو چک میکردم دیدم مدیر یک ایمیل فرستاده که آموزش و پرورش منطقه اعلام کرده که پلیس محلی طبق آمار چند ماهه اخیر هشدار داده که بچه ها در راه مدرسه خیلی توسط غریبه ها به حرف گرفته میشن. قبلا نوشته بودم که اینجا بچه ها از کلاس اول خودشون میرن مدرسه پیاده یا با اتوبوس البته مسیر ها در کل نزدیکه حالا پلیس یه بروشور تنظیم کرده ‌که با همون ایمیل برای همه والدین فرستاده بودن تحت عنوان قوانین راه مدرسه. و خواسته همه والدین این قوانین رو با بچه هاشون کار کنن کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع

چند روز پیش که رفتم ماشین رو جابه جا کنم که تانکر سوخت جا بشه تو خونه همسایه یه چند دقیقه ای منتظر بودم تا مطمئن بشم همه چیز خوبه آقای صاحب خونه هم کنار من بود با هم حرف می‌زدیم در مورد اوضاع سوخت در آلمان و جنگ روسیه و کمبود گاز و قیمت بالاش در آلمان منم یکم زیر پوستی پز دادم که اره ما تو ایران خودمون نفت و گاز داریم و گاز خیلی ارزونه و ...😁 که صاحب خونه پرسید آب و هوا تو ایران چطوره؟ سرده یا همیشه گرمه یه بادی به غبغب انداختم و گفتم ایران خیلیییی پهناوره ما تقریبا همیشه همه چهار فصل رو همزمان داریم. مثلا شهری که همسرم زندگی میکنه چند سال پیش گرمترین شهر دنیا شد ولی شهر من سردسیره تقریبا گفت چه جالب! بعد یه فکری کرد و گفت پس شما نزدیک هم زندگی نمیکردین؟ پس چجوری باهم آشنا شدین؟ اینقدر تو دلم با شنیدن این سوال خندیدم که خدا میدونه🤣 گفتم این فقط فالوئر های کانال نیستن که مدام از نحوه آشنایی و مدل مراسم عقد و عروسی ما میپرسن! صاحب خونه مونم کنجکاوه! حالا کی میخواد به این توضیح بده که ما یه مدل ازدواج داریم تو ایران به اسم سنتی!🥴 کانال #دکتر_موتا در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع