eitaa logo
Dr.Mutter
52.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
از حقایق کمتر گفته شده دنیای غرب مینویسم مادر. دندانپزشک. ساکن آلمان. نشر مطالب فقط با ذکر منبع. راه ارتباطی با ادمین محتوا: @dr_mutter تعداد پیام ها خیلی بالاست ممنون که درک میکنید🌷 تبلیغات: https://eitaa.com/dr_mutter_werbung
مشاهده در ایتا
دانلود
و بالاخره دارو😍😍😍 نمیدونید چه نعمتیه در این بلاد خارجه😅 البته من یه سری چیزا از ایران میارم ولی اسیکلویر دیگه احتمال نمیدادم اونم در شرایطی که سه هفته پیش تو ایران هم درگیرش بودیم و یک هفته از سفر کوتاه سه هفته ای مون هدر رفت به خاطر این بیماری و حالا دوباره😐
Dr.Mutter
من مثلا گفتم اسم بیماری نگم که ... ماشالله یه دنیا تجویز اومده برام🌷 نه، دست و پا دهان نیست احتمالا
یه نفر برام نوشته بود، مخاطب ها دلسوزی کردن که اسم بیماریهای مختلف براتون نوشتن. این جواب شما تند بود راستش برگشتم پیام رو خوندم دیدم بله میتونه سوتفاهم برانگیز باشه. میدونم و میدونستم همه پیام ها از لطف شماست ولی خب اینقدر این روزها از نظر جسمی و ذهنی خسته و پر استرسم که دقت نکردم به جزئيات مخصوصا اون روز که پشت چراغ قرمز پیام مینوشتم🌷
چون از روند بیماری میپرسین تا اینجای بیماری آسون نگذشته ضایعاتش بیشتر شده و بزرگترین مشکلمون اینه که نمیتونه چیزی بخوره تنها چیزی که خورده و میخورده شیربرنج ابکی میکس شده است حتی آب هم نمیتونه بخوره و خب لحظه ای از بغلم نمیاد پایین حتی موقع خواب و خب این سخته واقعا اما ان شالله میگذره صبر میخواد و مراقبت و اعصاب فولادی
دیشب یادم اومد زمان دانشجویی تو درس تشخیص وقتی رسیدیم به همین بیماری من کلید کرده بودم روش و مدام سوالهای مختلف از استادم می‌پرسیدم اگر سن بیمار فلان باشه چی؟ اگر اولین مواجهه با این ویروس در فلان سن باشه چی؟ اگر شرایط اینجوری بشه نتیجه‌ چجوری میشه؟ و... در واقع یک ابهامی داشتم که توضیحش رو پیدا نمی کردم و با پرسیدن حالت های مختلفش سعی در پیدا کردن جوابم داشتم البته اخر هم به جواب نرسیدم حالا الان دو تا از بچه هام هر کدوم دوبار درگیر شدن🤦‍♀ یادم میاد مامانم هم زمان دانشجویی شون خیلی رفته بودن تو بحر بیماری سنکوپ و همون شب گمونم دچار علائمی شبیهش شده بودن و اورژانس اومده بود و ... هیچی دیگه اگر دانشجوی پزشکی هستین به هیچ بیماری گیر ندین که یه روز دامنتون رو ممکنه بد جور بگیره😅
در مورد این سبک بیماری ها یه دوتا نکته کلی هم بگم این مدل بیماریهای ویروسی مثل هرپس، دست پا و دهان حتی ابله مرغان بیماریهای مسری و خود محدود شونده هستن و داروی خاصی احتیاج ندارن، اغلب خود به خود هم خوب میشن و مهمترین کاری که ما میتونیم براشون انجام بدیم درمان های حمایتی هست. گاهی البته بعضی داروهای ضد ویروسی میتونه کمک کننده باشه به تسریع بهبودی مثل اسیکلویر در بیماری هرپس اگرچه کنترل تب مهمه! اما لکه های سفید در دهان نیاز به توجه بیشتری دارن مخصوصا اگر قدیمی هستن کلی بیماری مختلف هست که نمای بالینی شون لکه سفید در دهانه. اغلب بیماریهای مهم و خطرناکی نیستن اما یکی دو تا بیماری خطرناک و بدخیم داریم که همین نمای لکه سفید در دهان رو دارن پس اگر زخم قدیمی یا لکه سفید در دهانتون دارین حتما یکبار به پزشک متخصص یا دندانپزشک متخصص مراجعه کنید
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماز روز یک شنبه ماه ذی القعده بخونیم و به هم یادآوری کنیم🌷 کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
بالاخره شاخ غول رو شکستم و وسط این همه بلبشو نماز یکشنبه رو در آخرین دقائق روز خوندم اونم بچه نق نقو به بغل که با هر استغفار یه بار باید بوسش میکردم خدایا تو محبت به بچه ها رو دوست داشتی نه؟ سر همون بوسه های مادرانه این نماز خوندن به درد نخور من رو قبول کن لطفا میدونید چی باعث شد خودم رو مجبور کنم به خوندن؟ تمام روز تو ذهنم میچرخید این حداقل کاریه که میتونم برای پدر مادرم بکنم. اخه تو ثوابهای نماز اومده بود آمرزش پدر و مادر یادم باشه بچه ها که بزرگ شدن هر یکشنبه ذی القعده بهشون زنگ بزنم و آمار بگیرم برام این نماز رو خوندن یا نه والا پس الکی این همه زحمت میکشم براشون؟😜 شایدم یکشنبه ها دعوتشون کردم خونه مون به صرف نون و پنیر بعدم یکی یک مهر و تسبیح دادم دستشون دختر و پسر عروس و داماد تا جلو چشم خودم بخونن، والا هشتگ مادرشوهر، مادر زن سوء استفاده گر😂 کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
صبح تو راه مهد و مدرسه محمد مهدی یک دفعه گفت مامان گاز بدین از اون موتور بزنین جلو! اولین واکنش و جوابم این بود که مامان چراغ رو نگاه کن قرمز شده دیگه نباید گاز بدیم ولی بعدش یه فکری به ذهنم رسید و اینجوری شروعش کردم بچه ها میدونین هدف ما تو رانندگی جلو زدن از بقیه ماشین ها نیست قبل اینکه من بپرسم زهرایاس پرسید پس هدف چیه؟ گفتم خودتون فکر کنید و حدس بزنین مهمترین هدف ها چی هستن اولین حدس اینکه سالم برسیم گفتم افرین، دیگه چی؟ یه هدف مهم دیگه هم داریم یه دنیا جواب دادن ماشین رو نزنیم به اون ور، حواس راننده رو پرت نکنیم، دوربین سرعت عکسمون رو نگیره و... تک تک این حدس باهاشون رو باهاشون پیش رفتم با سوال خب که چی بشه مثلا گفتم حواس راننده رو پرت نکنیم که چی بشه؟ سرعت نریم که چی بشه؟ و... و ته همش میرسیدیم به همون به سلامت رسیدن به مقصد گفتم پس دیدین اینا هدف جدید نبود بازم فکر کنین و یه هدف جدید حدس بزنین ذهنشون نرسید ولی خب با راهنمایی و تقلب رسوندن های من گفتن که راه رو اشتباه نریم! گفتم آفرین اینکه مسیر رو گم نکنیم و اخرش به هدفمون برسیم. یادتونه اون اوائل یکی دوبار تو راه مدرسه خروجی اتوبان رو اشتباه پیچیدیم؟ یادشون بود خدا رو شکر ۳۰ ثانیه تا یک دقیقه سکوت بعدش شروع کردم میدونین بچه ها زندگی هم مثل همین مسیر جاده است یعنی چی مامان؟؟ گفتم یعنی هممون یک راه مشخصی رو باید بریم اول بچه ایم، بعد میریم مدرسه بعد دانشگاه، ازدواج و خودمون مامان بابا میشیم بعد هم پیر میشیم و فوت میکنیم حالا ما تو این مسیر هم باید خبلی حواسمون باشه راه رو اشتباه نریم نشه که پیر بشیم بعد بگیم وای من میخواستم آدم مهربونی بشم چرا الان اینقدر بداخلاقم؟ میخواستم مثلا معلم بشم ولی الان چرا نقاش شدم؟ کجا حواسم نبود و اشتباه کردم و کلی مثال دیگه زدم از مسائلی که میخواستم در بچه هام اصلاح کنم مثلا درس خوندن، مهربونی، گذشت و ... اخرین مثالم این بود که نشه که پیر بشیم بعد بگیم وای من میخواستم شهید بشم چرا حالا اینقدر کارهای بدم زیاده؟ من کی و کجا گول شیطون رو خوردم و نفهمیدم؟ کجا حواسم نبوده به حرفش گوش دادم که سریع زهرایاس پرسید خب نمیشه بعد برگردیم؟ (از مسیر اشتباه) گفتم چرا مامان همیشه میشه برگردیم، هرجا فهمیدیم که اشتباه کردیم باید سریع برگردیم بهش میگن توبه و یکم توضیح دادم اخرش گفتم ولی یادته اون روز که مسیر مدرسه رو اشتباه رفتیم و خواستیم برگردیم چقدر مسیرمون طولانی شد؟ یادته به مدرسه حتی دیر رسیدیم و تو اول درس رو از دست دادی و باز یکم دیگه به زبون بچه ها توضیح دادم کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
بعد یک ساعت تقریبا رسیدم به مهد دیدم روی برد چندتا پوستر زدن در مورد جشن های مختلف شهر و برنامه های شهرداری برای این فصل سال بعد یه سرمای طولانی هوا کم کم داره خوب میشه و خب همونطور که میبینید تو عکس های پوستر یه تصویر بچه مبتلا به سندرم دان هست به این میگن یه کار فرهنگی شیک فرهنگ سازی برای تقویت پذیرش اجتماعی بچه هایی که ممکنه کمی تفاوت داشته باشن. و چقدر حیف که این پذیرش اینجا بین مردم غیر مسلمان بیشتر از مردم‌ِ وطن منه! نه فقط سندرم دان. تو مهد محمد مهدی چندتا بچه دیگه هم هستن که مشکلات ذهنی مختلفي دارن البته دقیق نمیدونم چی چون اصلا کار درستی نیست پرسیدنش ولی همون اول که رفتیم مهد رو ببینیم مدیرشون گفت ما از جمله مهدهایی هستیم که بچه هایی که محدودیت هایی دارن رو میپذیریم بنابر این تعداد بچه کمتری در هر کلاس داریم و این کاملا جا افتاده است در جامعه. کسی نمیگه وای نه من نمیخوام بچه ام تو این مهد بره اتفاقا یه فرصته تا بچه ها تعامل با همسالانی که باهاشون متفاوت هستن رو یاد بگیرن، همدلی اجتماعی و مسئولیت پذیریشون هم تقویت بشه کانال دکتر موتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
دوتا از پیام های بسیار تلخ مخاطبین حتی برای محدودیت های جسمی هم پذیرش نداریم بعضا! البته قطعا باید از دید مدیر مدرسه و مهد هم دید اونها هم حتما چالش هایی دارن که باید تدبیرهایی براشون اندیشیده بشه اما قدم اول پذیرش قلب و ذهن ماست ما شاید مدیر مهد و مدرسه نباشیم و در ظاهر کاری از دستمون بر نیاد، اما در نقش والدین هم میتونیم این پذیرش رو در خودمون ایجاد کنیم تا اگر مدیری خواست این بچه های عزیز رو پذیرش کنه نگران واکنش من والد نباشه حداقل