eitaa logo
«مَکتَب‌ِحٰاج‌قٰاسِٓم»
481 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
4هزار ویدیو
26 فایل
«بِسمِ‌رَبِ‌الشهدا» مکتب حاج قاسـم🙃🖤 تولد:«اول پاییز🧡140‌1,7,1» اِطلاعات‌وشرایطمونه👇🏼🫠: «https://eitaa.com/Sharait_kanall »
مشاهده در ایتا
دانلود
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب: در جنگ اقتصادی دشمن را به طور قاطع عقب خواهیم زد. @fadaierahba_r
🌱 نمازشوثانیہ‌هاۍآخرمیخونہ انقدرتندمیخونہ‌کہ‌نصف‌کلمات‌هم‌ دُرُست‌ادانمیکنہ بعدانتظارداره‌رحمت‌ الهے مثل‌سیل‌سرازیربشہ‌توزندگیش💔 اینوبدون‌تانمازت‌درست‌نشہ هیچےتوزندگیت‌درست‌نمیشہ ؛ ✿@fadaierahba_r
ای به فدای تو و.. اون صحن و سرای حرمت...❤️(: @fadaierahba_r
- مـی‌گفـت‌ایـن‌تـونیستـی‌ ك‌منتظـرامـام‌زمانی...! اون‌امـام‌زمـانه‌ك‌منتظـره‌ تاسـربـازه‌خـطاکـارش ازسـربـاری‌دربیـادوخـالص‌شـهٔ..🤞🏻 @fadaierahba_r
🌱 گفتـم‌بـه‌نظرت‌کیا‌شهید‌میشن؟! گفت:اونایی‌کــه‌اسراف‌میکنن گفتـم‌اســراف‌،تــوچــی؟! گفــت‌تـودوســت‌داشــتن‌خــدا +قشنگـــه‌نـــه..💔 @fadaierahba_r
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی که به خاطر رضای پروردگارت چیزی رو ترک می کنی🌸 مطمئن باش که خدا چیزی بهتر و زیباتر و گرامی تر از اونچه که توقعش رو داشته باشی به تو خواهد داد...💝 @fadaierahba_r
آقازاده نبود اما خیلی ها آقازاده صدایش می کردند. از بس که به امام علاقه داشت.دلباخته امام خمینی(ره) بود. به طرز خاصی امام را آقا صدا می زد. اصلا به خاطر عشق به امام و مبارزه با رژیم طاغوت بود که در آلمان درس ومشق را رها کرد و به سوریه و فلسطین رفت وشیوه مبارزه آموخت ودر ادامه برای دیدار با امام سر از پاریس درآورد. پس از آشنایی با امام عزمش برای مبارزه بیشتر شد. درس و مشق را برای همیشه رها کرد و شد فدایی امام. سردار شهید مهدی باکری🌷 @fadaierahba_r
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیره ستارگان آسمان شهادت 🌷شهید جلال افشار «صدای آهنگ مبتذلی که راننده اتوبوس گذاشته بود، جلال را آزار می‌داد. با متانت و به آرامی از راننده خواست تا یا نوار را خاموش کند یا صدایش را کمتر کند. راننده با حالت تمسخر گفت: «اگر ناراحتی پیاده شو! » زمستان بود و هوای سرد و بیابان تاریک و خطر حیوانات درنده، اما جلال قصد کرده بود تا وجدان راننده را بیدار کند. دوباره رفت نزد راننده و گفت: «اگر صدای نوار را کم نکنی، پیاده می‌شوم. » راننده بی درنگ پا روی پدال ترمز گذاشت و ایستاد. جلال هم دل به دریای رحمت خدا زد و پیاده شد. اتوبوس هم رفت، اما هنوز دقایقی نگذشته بود که شجاعت و اخلاص جلال، کار خودش را کرد و راننده ایستاد تا جلال را سوار کند. این بار با خوش رویی جلال را تحویل گرفت و نوار را خاموش کرد». 📚پنجاه سال عبادت @fadaierahba_r