eitaa logo
«مَکتَب‌ِحٰاج‌قٰاسِٓم»
481 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
4هزار ویدیو
26 فایل
«بِسمِ‌رَبِ‌الشهدا» مکتب حاج قاسـم🙃🖤 تولد:«اول پاییز🧡140‌1,7,1» اِطلاعات‌وشرایطمونه👇🏼🫠: «https://eitaa.com/Sharait_kanall »
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ حاج قاسم صاحب نوه‌های دوقلو شده بود. نوزادانی که ز‌ودتر از موعد به دنیا آمده و نارس بودند. باید در بخش ایزوله بستری میشدند. به مادر یکی از نوزادانی که شرایطش بحرانی نبود گفتم:«نوه‌های حاج‌قاسم‌سلیمانی توی بیمارستان ما هستن. اتاق خالی ایزوله نداریم که بستری شون کنیم. اگه موافقید شما برید یه اتاق دیگه بچه‌هارو اینجا بستری کنیم» مادر نوزاد تا اسم حاج‌قاسم را شنید نه نیاورد. همینطور که داشت برای دیدن حاج‌قاسم میرفت با خودش می‌گفت:«عمری که حاج‌قاسم‌سلیمانی وقف آرامش و امنیت ما کرده با چی جبران میشه؟ این کمترین کاره.» حاج‌قاسم که از ماجرا بو برد ناراحت شد. گفت:«دست نگه دارید. چرا این کار رو کردید؟ یک نوزاد بیمار رو از اتاق ایزوله بیرون آوردید تا نوه‌های من رو بستری کنید؟ هیچ تفاوتی بین بچه‌های من و دیگران نیست.  لطفا اون نوزاد رو برگردونید به اتاق ایزوله. ماهم صبر میکنیم تا اتاق خالی بشه مثل بقیه بیمارا!.» گفتم:«مادر اون بچه تا شنید می‌خوایم نوه‌های شمارو بستری کنیم خودش اصرار داشت اتاق رو خالی کنه.» اما حاج‌قاسم زیر بار نرفت گفت:«نه آقای‌دکتر! کاری رو که گفتم بکنید.» خانواده محبوب‌ترین فرد نظامی کشور سه ساعت در بیمارستان منتظر ماندند تا اتاق ایزوله خالی شود. راوی:دکتر محمد ترکمن ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺goin--->(@fadaierahba_r)💟
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ لِذَت زِندِگی بِـه‌بَندِگـــی ولذَت بَندِگی با شَـهِـادَت کامِـل می شَوَد... لِایِق نَبودَن مَعنِــی اش تَلِاش نَکَــردَن نِیسـت! تَلـــاش کُـنیم:) شِایَد لِایِق شــــدِیم!!! ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 𑁍 𑁍 𑁍 🌺goin--->(@fadaierahba_r)💟
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ حضرت‌آقا‌میفرماید:مسئلــه...! امربـه‌معروف‌ونهــی‌از‌منکـر‌مثل‌مسئلـه نماز‌است‌،یادگرفتـنـی‌است. باید‌برویدیادبگیرید؛‌مسئلــه‌دارد!! -کجـاباید‌چگونـــه؟‌ +امر‌بـه‌معروف‌ونـهـی‌از‌منکـر‌کرد. ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🌺goin--->(@fadaierahba_r)💟
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ جوانهـای‌امـروز جوانهــای‌انقلابـی‌امـروز ازجوانهـای‌انقلابـی‌اول‌انقـلاب‌بهترنـد معرفت‌شـان‌بیشتـراسـت عمق‌شـان‌بیشتـراسـت بصیرت‌شـان‌بیشتـراسـت! ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 𑁍 𑁍 𑁍 goin--->(@fadaierahba_r)
ما‌پیـروز‌هستیم...چه‌درحیـٰات‌و‌چـه‌درشهـٰادت! "امــــــــٰام" ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ goin--->(@fadaierahba_r)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~🕊 🍂✨ 🌿" شهیدی که پس از شهادت اذان گفت "🌿 ⚘🌷سال 74 بود كه باز دلمان هواي خوزستان كرد و در خدمت بچه هاي «تفحص» راهي شديم. عليرغم آب گرفتگي منطقه، بچه ها با دل هايي مالامال از اميد يك نفس به دنبال پيكرهاي مطهر شهدا بودند و با لطف و عنايت خداوند، هر روز تعدادي پيكر شهيد را كشف و منتقل مي كرديم. يك روز تا ظهر هرچه گشتيم پيكر شهيدي را پيدا نكرديم… دل بچه ها شكسته بود. هركس خلوتي براي خود دست و پا كرده بود، صدايي جز صداي آب و نسيمي كه بر گونه هاي زمين مي وزيد به گوش نمي آمد، در همين حين يكي از برادران رو به ما كرد و گفت: «صداي اذان مي شنوم!» ما تعجب كرديم و حرف آن برادر را زياد جدي نگرفتيم تا اين كه دوباره گفت: «صداي مي‌شنوم، به خدا احساس مي كنم كسي ما را صدا مي زند…». باور اين حرف براي ما دشوار بود، بچه ها مي خواستند باز هم با بي اعتنايي بگذرند، آن برادر مخلص اين بار خطاب به ما گفت: «بياييد همين جايي كه ايشان ايستاده است را با بيل بكنيم». ما هم درست همان جايي كه ايشان ايستاده بود را با بيل كنديم. حدود نيم متر خاك را برداشتيم، با كمال تعجب پيكر مطهر شهيدي را يافتيم كه هنوز كارت شناسايي او كاملاً خوانا بود و پلاكش در لابه لاي استخوان هاي تكيده اش به چشم مي خورد. قدر آن لحظات توكل و اخلاص را فقط بچه هاي تفحص مي فهمند..!⚘🌷 💚 🕊🕊🕊 🌺goin--->(@fadaierahba_r)💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-هدفت‌ازدرس‌خوندن‌چیه؟! ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🌺goin--->(@fadaierahba_r)💟