eitaa logo
اسماعیل فخریان
11.8هزار دنبال‌کننده
830 عکس
473 ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ظهور، علاوه بر «حضور مردم»، نیازمند «روایت» نیز هست. اربعینی‌ها وظیفۀ شما تا اربعین آینده، روایت‌گری است. به اندازه‌ای که روایت کردی و روایت تو، «حرکت» ایجاد کرد، به‌همان اندازه «امام» را نصرت داده‌ای! @fakhrian_ir
هدایت شده از خبرگزاری فارس
16.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وزارت اطلاعات لیدرهای تجمعات ضدایرانی خارج از کشور را دستگیر کرد @Farsna - Link
قربانی اول ماه به نیت سلامتی امام زمان (عج‌الله‌فرجه) و نائب ایشان آیت‌الله العظمی خامنه‌ای 👈 توزیع در میان خانواده‌های کم برخوردار 💳 شماره کارت:
۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۶۷۱۲۴
به‌نام "گروه‌جهادی‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی" ✓ جهت کپی شماره کارت کافیست روی شماره کارت بزنید. 🔻لطفاً پس از واریز وجه، حتماً فیش را به شناسۀ زیر ارسال فرمایید: @mostafavi_h قرارگاه‌جهادی‌شهید‌حاج‌قاسم‌سلیمانی وابسته‌به‌مجموعۀ‌تبیین‌منظومۀ‌فکری‌رهبری https://eitaa.com/sh_qasemsoleimani
چند روز پیش یکی از دوستان متنی را پیرامون فیلتر نبودن اینستاگرام، تلگرام و فیسبوک در عراق منتشر کرد و گفت دیدید فتنه‌ای هم در عراق رخ نداد؟! بخشی از متن او: «اگر پیاده روی اربعین یک الگوی فرهنگی_تمدنی است (که زیاد می گویند)؛ خوب است به این ابعادش هم توجه شود [که] وقتی جمع و جامعه تعالی می‌گیرد، اینستا و فیس‌بوک و تلگرام هم از جهت‌دهی جا می‌مانند و حتی ناخواسته ابزاری برای روایت اربعین -اقلا به قدری- می‌شوند». مشکل اصلی پیرامون فضای مجازی بر سر فهم دقیق آن است. امروز دیگر قابل انکار نیست که مالکان فضای مجازی به‌دنبال حکمرانی بر اساس برنامه و نقشه خود هستند. به عبارت دقیق‌تر: فضای مجازی، فضای جدیدی برای حکومت بر دل‌ها، مغزها و سپس کشورهاست. طبيعتا مالکان فضای مجازی تا آنجا به شما میدان می‌دهند که هیچ ضرری متوجه خودشان نشود‌. روایت حداقلی اربعین هم هیچ‌خطر و ضرری برای حکمرانان مستکبر ندارد والا لحظه‌ای به شما اجازه چنین کاری را نمی‌دادند و اساسا «جاماندن» در فضای کاملا هوشمند دور از ذهن است. اما نکتۀ مهم‌تر اینکه پیاده‌روی تمدنی اربعین، الزامات تمدنی خود را می‌طلبد. برای یک حرکت تمدنی باید همۀ لوازم مورد نیاز در تمدن سازی کامل در اختیار خودت باشد. با قدرت حداکثری - چه نرم و چه سخت - است که امکان تمدن سازی فراهم می‌گردد. با ابزار دشمن و یا ابزارهای حداقلی، امکان تمدن‌سازی وجود ندارد. @fakhrian_ir
رهبری بارها تاکید کردند که جنگ و ترور و تحریم و تحریف، همه برای ضربه به انقلاب اسلامی است و آوردۀ انقلاب، جمهوری اسلامی، یعنی مردم‌سالاری دینی، که «حرف نو» ماست، می‌باشد. جمهوری اسلامی با موجودیتش بزرگ‌ترین حمله به همۀ داشته‌های راست و دروغ غرب است. جمهوری اسلامی حمله به دموکراسی دروغین غرب است، به نبود آزادی در غرب است، به عدم کرامت انسان در غرب است. انقلاب اسلامی را باید درست بشناسیم. @fakhrian_ir
افتخار می‌کنم و صدها هزار بار شکر، که در کشوری زندگی می‌کنم که رئیس جمهورش آقای رئیسی است. در یک سخنرانی تمام غرب را به چالش کشید. از حریم قرآن دفاع کرد و از کشور، چهره‌ای عزت‌مندانه و مقتدر به نمایش گذاشت. @fakhrian_ir
اقتدار نظامی و دستاوردهای این بخش را امروز در رژه نیروهای مسلح ببینید. اول انقلاب کجا بودیم و الآن کجا هستیم؟! فاصله از زمین تا کهکشان‌هاست. بودند کسانی که پیشرفت‌های نظامی را مانع از کارآمدی دیپلماسی می‌دانستند! می‌دانيد چرا؟ چون دولت آمریکا چشم دیدن پیشرفت‌های نظامی ما را نداشت. همان‌ها نمی‌فهمیدند که بخش عمدۀ آبرو و عزت‌شان در کنار میز مذاکره، مرهون تلاش‌های شبانه روزی سربازان گمنام انقلاب در نیروهای مسلح است. @fakhrian_ir
مبانی معرفتی در نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب تأثیر دارد. هر جامعه و هر ملتی، مبانی معرفتی، مبانی فلسفی و مبانی اخلاقی‌‏ای دارد که آن مبانی تعیین‏‌کننده است و به ما می‌‏گوید چه نوع پیشرفتی مطلوب است، چه نوع پیشرفتی نامطلوب است. آن کسی که ناشیانه و نابخردانه، یک روزی شعار داد و فریاد کشید که باید برویم سرتاپا فرنگی بشویم و اروپائی بشویم، او توجه نکرد که اروپا یک سابقه و فرهنگ و مبانی معرفتی‏‌ای دارد که پیشرفت اروپا، بر اساس آن مبانی معرفتی است؛ ممکن است آن مبانی بعضاً مورد قبول ما نباشد و آن‏‌ها را تخطئه کنیم و غلط بدانیم. ما مبانی معرفتی و اخلاقی خودمان را داریم. اروپا در دوران قرون وسطی، سابقۀ تاریخی مبارزات کلیسا با دانش را دارد؛ انگیزه‌‏های عکس‏‌ا‌لعملی و واکنشی رنسانس علمیِ اروپا در مقابل آن گذشته را نباید از نظر دور داشت. تأثیر مبانی معرفتی و مبانی فلسفی و مبانی اخلاقی بر نوع پیشرفتی که او می‌‏خواهد انتخاب کند، یک تأثیر فوق العاده است. مبانی معرفتی ما به ما می‌‏گوید این پیشرفت مشروع است یا نامشروع؛ مطلوب است یا نامطلوب؛ عادلانه است یا غیرعادلانه. فرض بفرمایید در یک جامعه‏‌ای تفکر سودمحور مطرح است؛ یعنی همۀ پدیده‏‌های عالم با پول محک زده می‌‏شوند و اندازه‌‏گیری می‌‏شوند: هر چیزی قیمت پولی‌‏اش و سود مادی‏‌اش چقدر است. امروز در یک بخش بزرگی از دنیا مسئله این است: همه چیز با پول سنجیده می‌‏شود! در این جامعه ممکن است برخی از کارها ارزشی باشد- برای خاطر اینکه آن‏‌ها را به پول می‌‏رساند- اما در یک جامعه‏‌ای که در آن پول و سود، محور قضاوت نیست، همان کار ممکن است ضد ارزش محسوب بشود. یا در یک جامعه‏‌ای اصالت لذت حاکم است. آقا شما چرا این عمل را مباح می‌‏دانید؟ چرا هم‏جنس‌‏گرایی و همجنس‌‏بازی را مباح می‌‏دانید؟ می‌‏گوید: لذت است؛ انسان از او لذت می‏‌برد! این شد اصالت لذت؛ وقتی اصالت لذت بر یک جامعه و بر یک ذهنیت عمومی حاکم بود، یک‏ چیزهایی مباح می‌‏شود. اما وقتی شما در یک فلسفه‏‌ای، در یک ایدئولوژی‏‌ای و در یک نظام اخلاقی‏‌ای دارید تنفس می‏‌کنید که اصالت لذت در او وجود ندارد، یک کارهایی لذت هم دارد، اما نامشروع است، ممنوع است. لذت مجوز اقدام نیست، مجوز تصمیم‏‌گیری نیست، مجوز مشروعیت نیست. اینجا دیگر شما نمی‌‏توانید مانند همان جامعه‌‏ای که در آن اصالت لذت حاکم است، تصمیم‌‏گیری کنید؛ مبانی معرفتی فرق می‏کند. یا در یک جامعه و در یک نظام اخلاقی‌‏ای، پول احترام مطلق دارد؛ از کجا آمده؟ مهم نیست. ممکن است از راه استثمار بدست آمده باشد، ممکن است از راه استعمار بدست آمده باشد، ممکن است از راه غارت بدست آمده باشد؛ فرقی نمی‌‏کند، پول است. البته امروز این چیزها اگر صریحاً گفته بشود - در آن جوامعی که به آن‏‌ها مبتلایند - ممکن است انکار بشود؛ اما تاریخشان را که نگاه می‏‌کنید قضیه روشن می‌‏شود. در آمریکا، ریشۀ این مسئلۀ آزادی فردی و این لیبرالیسمی که به آن افتخار می‌‏کردند و می‏‌کنند و یکی از ارزش‌های آمریکایی بحساب می‏‌آورند، عبارت است از حفظ ثروت شخصی. یعنی محیطی که آمریکا در آن محیط بوجود آمد و با آن مردمی که آن روز در آمریکا جمع شده بودند، حفظ فعالیت و تلاش مادی، نیاز به این داشت که به ثروت شخصی افراد یک ارزش مطلقی داده بشود. البته این از نگاه جامعه شناختی و با نگاه واقعی- متنی به جامعۀ آمریکایی، داستان خیلی مفصلی دارد. آن روزی که منطقۀ آمریکا - نه نظام سیاسی آمریکا - به عنوان محلی برای کسب درآمد با آن زمینۀ طبیعی پرسود تبدیل شد، آن کسانی که در آمریکا جمع شده بودند، بیشتر ماجراجویانی بودند که از اروپا راه افتاده بودند، توانسته بودند عرض اقیانوس متلاطم اطلس را بپیمایند و خودشان را به سرزمین اتازونی برسانند؛ هرکسی نمی‏‌آمد. آن کسی که در اروپا زندگی داشت، کار داشت، خانواده داشت، اصالت داشت، او که نمی‏آمد؛ افرادی می‏‌آمدند که یا از لحاظ مالی استیصال داشتند، یا تحت تعقیب جزایی بودند، یا ماجراجو بودند. می‏‌دانید، اقیانوس اطلس، متلاطم‌‏ترین دریاهای دنیاست؛ از عرض این اقیانوس عبور کردن و خود را از اروپا به سرزمین آمریکا رساندن، خودش یک ماجراجوئی می‏خواست. مجموعه‏‌ای از این ماجراجوها، عمدتاً - نمی‏‌گویم عموماً - مردم اولیۀ آمریکا را تشکیل دادند. اگر بنا بود این‏‌ها بتوانند باهم و در کنار هم زندگی بکنند و ثروت تولید بکنند، باید به ثروت شخصی یک ارزش مطلق داده می‌‏شد و داده شد. توی این فیلم‌های کابوئی - البته این‌‏ها نه اینکه صددرصد واقعیت داشته باشد، به هر حال فیلم است، داستان است؛ اما نشانه‏‌های واقعیت کاملًا در آن‏ها وجود دارد - شما می‏‌بینید برای خاطر یک گاوی که کسی از گلۀ یک گله‏‌دار دزدیده، قاضی می‏‌نشیند قضاوت می‌‏کند، حکم اعدام به او می‌‏دهد، بعد هم به دارش می‌‏زنند! این بخاطر این است که ثروت شخصی و مالکیت خصوصی، یک ارزش مطلق پیدا می‌‏کند.
خب، در یک چنین جامعه‌‏ای دیگر مهم نیست این پول از کجا آمده باشد. ۱۳۸۸/۰۲/۲۷ بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان‌ @fakhrian_ir
‏﷽ با سلام و احترام خدمت دوستان جهادی، با توجه به فرارسیدن سال جدید تحصیلی درنظر داریم با همراهی و همدلی یکدیگر بسته‌های لوازم‌التحریر تهیه و به کودکان در مناطق محروم اهدا نماییم. 💖 هرکدام از ما حداقل به‌ اندازه خرید یک خودکار و دفتر در شادی کودکان محروم سهیم باشیم: 💳 6273817010167124 به‌نام "گروه‌جهادی‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی" ✓ جهت کپی شمارۀ کارت، روی آن بزنید. 🔻پس از واریز، رسید را حتماً به شناسۀ زیر @mostafavi_h در ایتا ارسال نمایید. @sh_qasemsoleimani قرارگاه‌جهادی‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی وابسته‌به‌مجموعه‌تبیین‌منظومه‌فکری‌رهبری