#پیامک_ایرناگزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی: میزان ذخائر اورانیوم غنیشده ایران ۱۸ برابر سقف مشخصشده در توافق هستهای برجام است
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دروغ هایی که درباره پهلوی میگویند
سومین پایتخت پاکیزه جهان
دومین خط برتر هواپیمایی جهان
آزادترین کشور جهان
بزرگترین تولید کننده فولاد در جهان
تنها کشور بدون فقیر در جهان
تورم تک رقمی
سفر به ۹۰کشور دنیا بدون پاسپورت
برترین خلبان جنگنده جهان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
⭕️ گزارش جدید آژانس اتمی درباره فعالیتهای هستهای ایران
🔹آژانس اتمی در گزارش جدید خود برآورد کرده میزان ذخایر اورانیوم غنیشده تا ۲۰ درصد ایران ۴۳۴.۷ کیلوگرم در قالب هگزافلوراید اورانیوم و ۳۷.۷ کیلوگرم در قالب اشکال دیگر است.
🔹آژانس همچنین گفته در حال انجام رایزنیهایی با ایران درباره منشأ ذرات اورانیوم ۸۴ درصدی کشفشده در تأسیسات هستهای فردو است.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 رود فرات در حال خشک شدن
🔺اخباری که این روزها در خصوص تغییرات حجم آب در رود فرات می شنویم، ناخواسته ذهن را به سمت این احادیث سوق میدهد:
🔹️ پیامبر ص فرمودند:
فرات از کوهی از طلا و نقره پرده بر می دارد سپس بر سر آن جنگ می شود به طوری که از هر نه نفر، هفت نفر کشته می شود، پس هرگاه آن را درک کردید به آن نزدیک نشوید
📜 ابن حماد ص233 ح921
🔹️ به زودی فرات از گنجی از طلا پرده بر می دارد، پس هر کس آن را یافت، نباید چیزی از آن بر گیرد
📜 ابن طاووس الفتن و الملاحم ابن کثیر ص58 ح106
🔹️ قیامت بر پا نمی شود، تا اینکه فرات از کوهی از طلا پرده برمی گیرد، مردم با یکدیگر به نبرد برمی خیزند . پس از هر صد نفر، نود و نه نفر کشته می شود، هر یک از آن مردمان می گوید: شاید من کسی باشم که نجات می یابم
📜 فتن و ملاحم ابن طاووس ص58 ح107
🔹️ قیامت برپا نمی شود، مگر اینکه فرات کوهی از طلا را آشکار می سازد، مردم بر سر آن گنج به نبرد برمی خیزند و نه دهم آنها کشته می شوند
📜 المتقی الهندی علاء الدین علی، البرهان فی علامات مهدی اخرالزمان، ص1111
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 وقوع زلزله ۵.۶ ریشتری در مرکز ترکیه
🔹مرکز زلزله شناسی اروپا از وقوع زلزله ۵.۶ریشتری در استان «قیصریه» ترکیه خبر داد.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 سلطنت طلبان نیامده، تحملپذیری خود را نشان دادند!
🔸 هادی حیدری، اصلاحطلب تندرو که سابقه بازداشت به دلیل مسائل امنیتی نیز داشتهاست، به دنبال انتشار کاریکاتوری از رضا پهلوی در صفحه خود در اینستاگرام، از حذف آن توسط این پلتفرم آمریکایی خبر داد
🔸 کاریکاتور یادشده، رضا پهلوی را بههمراه نقابی در دست با شمایل بازنده نشان میداد و به علت ریپورتهای زیاد ضدانقلاب توسط اینستاگرام حذف شد
🔸 به دنبال این موضوع، طراح این کاریکاتور خطاب به سلطنتطلبان نوشت: شما که از یک طرح ساده چنین برآشفتید و هر ناسزایی که بلد بودید، نثار من و خانوادهام کردید، چطور دم از آزادی میزنید؟!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
چه کسانی برای ناامیدی مردم بیانیه دادهاند؟
🔹از همان سالهای اول انقلاب و دهه ۶۰ تاکنون، برخی از جریانهای سیاسی، فضای عمومی کشور را به گونهای ترسیم میکردند که در لبه پرتگاه قرار داریم و بهزودی به فروپاشی میرسیم.
🔹مثلا در اردیبهشت ۶۹، جریان نهضت آزادی اعلام کرد ایران به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است. ادعاها و سیاهنماییها در سال ۶۹ از وضع موجود و آینده ایران طوری مطرح شده بود که گویا مدتی باقینمانده تا به قهقرا برویم و ایران فروبپاشد اما امروز شاهدیم جنگ با عراق به پایان رسیده، جنایتکار مشخص شده و هیچ بخشی از ایران در اختیار بعثیها نیست.
🔹این بیانیهها در سالهای ۱۳۸۱، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۷، ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ توسط افراد و گروههای مختلف تکرار شده که میتوانید ماجرای آنها رااینجا👇بخوانید.
http://www.farsnews.ir/news/14011206000322/مروری-بر-نامههایی-که-خبر-از-فروپاشیِ-ایران-میداد-چه-کسانی-برای
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 جنگ ترکیبی غرب ادامه دارد/ بیانیه مشترک علیه ایران در شورای حقوق بشر
🔸 گروهی از کشورهای تحت حمایت غرب و رژیم صهیونیستی در پایان پنجاه و دومین نشست شورای حقوق بشر در ژنو بیانیهای مشترک علیه آنچه «استفاده از مجازات اعدام درایران» خوانده شده صادر کردند.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
تد کروز، سناتور آمریکایی: پهلوگیری ناوهای جنگی ایران در برزیل تحولی خطرناک است و امنیت آمریکاییها را تهدید میکند.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴مالیات بر خانههای لوکس دوباره به متن لایحه بودجه برگشت
سید محسن دهنوی عضو هیات رئیسه مجلس در صفحه شخصی خود نوشت:
🔸با پیشنهاد بنده و حمایت همکارانم، پس از ارجاع بند ذ تبصره ۶ به کمیسیون تلفیق، بحث اخذ مالیات از خانههای لوکس، مجددا در متن لایحه درج شد.
🔸وی افزود: امیدوارم پس از تصویب در صحن علنی، گامی در جهت عدالت برداشته شده باشد.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش ۸۶: ارتباط پروین و فاطمه خانم، دانیال و حسام وصل
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم»
⏪ بخش ۸۷:
نفس های عصبی ام کمی تند شد و صدایم کمی بلند.
ـــ باید؟ باید چی؟
انگار قصد کوتاه آمدن نداشت. سخت و مردانه جواب داد:
ـــ باید جواب سؤالم رو بدین!
کدام سؤال؟ گیج شدم و حالم را فراموش کردم.
ـــ سؤال؟ چه سؤالی؟
بدون نرمشی در لحنش، دستانش را کنار بدنش پایین آورد.
ـــ چرا به مادرم گفتین «نه»؟
این سوال چه معنی داشت؟ علاقه؟
یا عصبانیت برای خرد شدن غرورش؟
احساسات مختلف به سمتم هجوم آورد.
او چه می دانست از خرابی این روزهایم؟ فقط زخمخورده ی یک جواب منفی و شکسته شدن غرورش بود. کاش می شد کف دستم را با تمام توان، روی صورتش بنشانم، تا شاید خنک شود این دلتنگی سر رفته از ظرف وجودم.
سؤالش را به همان تیزی قبل تکرار کرد.
و من پرسیدم:
ـــ مگر فرقی هم دارد؟
او باز با لحنی سرکش، جواب داد که اگر فرق نداشت، وقتش را این جا تلف نمی کرد. چرا متوجه نشده بودم که این مرد، میتوانست خیلی بد باشد، بدتر از عاصم و زیباتر از سوفی. چه می خواست؟
این که به من بفهماند با وجود سرطان و عمر کوتاهم، منت به سرم گذاشته و پیشنهاد ازدواج داده؟ این که باید با سر قبول میکردم و تشکر؟
قبول؛ زندگی برادرم را مدیون او بودم. پس باید غرورش را برمی گرداندم. من دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم.
عصبی صدایش زدم:
ـــ سرت رو بالا بگیر و نگاهم کن!
اخمش عمیقتر شد، اما سربلند نکرد، این بار با خشم بیش تر فریاد زدم که سرت رو بلند کن. حیاط امامزاده خلوت بود اما صدای بلندم با زبان آلمانی، نگاه چند پیرزن را به طرفمان کشاند. سینه ی حسام به تندی بالا و پایین می رفت. با چشمانی به خون نشسته، سرش را بالا آورد و نگاهش را به صورتم دوخت. این اولین دیدار چشمانش بود. رنگ چشمانش مثل فاطمه خانم قهوه ای تیره بود. باید اعتراف می کردم:
ـــ خوب تماشا کن! می بینی، ابروهام تازه در اومده، ولی خوب با مداد پر رنگشون کردم.
شالم را کمی عقب دادم.
ـــ ببین! موهام با شیمی درمانی ریخته و کم کم داره در می آد. اگه به سرم دست بکشی، تارهای تازه جوونه زده ش رو می تونی حس کنی. سرطانه دیگه. یهو دیدی فردا دوباره رفتم زیر شیمی درمانی. صورتم رو ببین! اسکلته. از کل هیکلم فقط یه مشت استخون مونده و یه جفت چشم آبی که امروز و فرداست بره زیر خاک.
ابروهای مشکی اش گره داشت و پلک نمی زد. باید دلش را خنک می کردم.
_ پس این آدم به درد زندگی نمی خوره. چون علاوه بر این که امروز ئ فردا قراره بمیره، مدام یا درد داره یا تهوع. همش هم یه گوشه افتاده و داره روزای باقی مونده رو با خساست خاصی نفس می کشه، که یه وقت یه ثانیه از دستش در نره. حالا شما لطف کردید، منت گذاشتید و اومدید خواستگاری. من تشکر می کنم و واسه غرور خردشده تون یه دنیا عذر خواهی.
آن قدر تند نفس می کشید که می ترسیدم منفجر بشود. ادامه دادم:
_ می خواستی همینها رو بشنوی؟ این که اگه جوابم منفی بود، واسه ایرادهاییه که خودم داشتم و شما در عین جوونمردی، کامل و بینقص؟ من پام لب گوره. راحت شدی؟
دستانش مشت شد. چشم بر نداشت و چند قدم به عقب گذاشت. سری متأسف تکان داد و پوزخندی حواله ام کرد؛ بیجواب رفت؛ با گام هایی تند و محکم. بیچاره و وامانده از درد، روی زمین نشستم و قدم هایش را شمردم.
آن ظهر وسط حیاط امامزاده شکستم و با وجودی تکه تکه به خانه رفتم. وقتی به خانه رسیدم، چون مُرده ای بی حرکت روی تخت اتاقم مچاله شدم و اندیشیدم به حرف هایی که از دهانم پرتاب شد و راضی ام کرد. نمیدانم چه قدر گذشت که به لطف کیسه ی داروهایم، بی هوش شدم و وقتی با تکان های دانیال و قربان صدقه هایش بیدار شدم که نجوای الله اکبر، گوشم را قلقلک می داد. چند ثانیه با پلک زدن های متمادی، تصویر تار برادر را نگاه کردم که ناگهان، تمام لحظه ها مانند برق، وجودم را لرزاند. همه غم های عالم بر شانه هایم سرازیر شد. دانیال دستی به صورتم کشید.
ـــ خواهر گلم! پاشو قربونت برم. رنگ به صورتت نیست. پروین می گه هیچی نخوردی. چرا این قدر اذیت می کنی؟ پاشو! پاشو بریم یه چیز بزار دهنت.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔻داستان مرد فقیر وبقال
✍مرد فقیری بود که همسرش کره میساخت و او آن را به یکی از بقالیهای شهر میفروخت، آن زن کرهها را به صورت دایرههای یک کیلویی میساخت. مرد آن را به یکی از بقالیهای شهر میفروخت و در مقابل مایحتاج خانه را میخرید. روزی مرد بقال به اندازه کرهها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند
🔸 هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمیخرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم
پانوشت: ما دیگران را بابت خطاهایشان سرزنش میکنیم ،در حالیکه خود، باعث آن هستیم
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff