تکان دهنده ترین قسمت زندگی پس از زندگی و... ظهور امام زمان #زندگی_پس_از_زندگی #امام_زمان #مرگ #خدا #تجربه_گر https://eitaa.com/ghassalkhaneyazd

سلام روزتون بخیر اموات امروزمون ، یکی غسل و کفن شد و قراره بره تهران واسه خاکسپاری ، اون یکی هم همینجا داخل سازمان دفن میشه یه کم کارمون از دیروز سنگین ترشده ، چون دو تا همکاران نیستن ، یکیشون مشرف شدن مشهد مقدس و یکی دیگه از همکاران هم برای مأموریت فرستاده شدن استان قم ، برای یک سری جلسات آموزشی ، به همین خاطر دو نفر فعلا سرکاریم و آماده ی خدمت رسانی🌺 https://eitaa.com/ghassalkhaneyazd

یه مورد جالب دیروز دیدم. میخواستم بگم بهتون ولی اینقد سرمون شلوغ بود وقت نشد ، البته اینکه میگم جالب بود چون تا حالا همچین چیزی ندیده بودم آمبولانس برامون چند تا کارتن آورد که نوزاد داخلش بود ، باید غسل و کفن میشدن ، کارتن ها رو که باز میکردم یه مورد خیلی نادر دیدم ، نوزاد دوقلوی به هم چسبیده 🥲 هر دو دختر بودن و از ناحیه ی شکم کاملا به هم چسبیده بودن ، انگار یه نوزاد با دو تا سر ، چهار تا دست و سه پا از یه طرف برام جالب بود. از یه طرف هم خیلی دلم واسه والدینشون سوخت 😢 آخه میدونید این بچه ها دیگه تقریبا کامل شده بودن ، جنین نارس نبودن ، مشخص بود که این مادر تمام زمان بارداری رو گذرونده و به این بچه ها انس پیدا کرده بوده ، ولی دلیل اینکه اینقدر دیر اقدام به سقط کردن رو نمیدونستم ، شاید دیر متوجه اوضاع شده بودن ، نمیدونم ولی اتفاق جدیدی برای من و همکارام بود https://eitaa.com/ghassalkhaneyazd

در مورد این نوزادی که گفتم یه مطلبی رو بهتره اضافه کنم ، طریقه ی غسل این نوزاد مثل بقیه نوزادهاس، این بچه ها دو سر جدا داشتن ، هر کدوم دو تا دست داشتن ، فقط شکمشون کامل از زیر گردن تا پایین شکم به هم وصل بود و یه ناف داشتن ، بعد اون چیزی که مسأله دار بود این بود که این نوزادها 3 تا پا داشتن ، یکی از این سه پا، حالتی بود که انگار دوتایی بود ، یعنی از قسمت مچ دو قسمت میشد انگار دو تا کف پا رو کنار هم قرار دادن و بهم چسبوندن ،. میشه گفت پای مشترکشون بود ، بنا براین من اول یکیشون رو غسل دادم بعد اون یکی رو غسل دادم ، اون پای مشترک رو یکبار برای نوزاد اول غسل دادم یکبار هم برای نوزاد دوم. هر دو هم داخل یک کفن مشترک قرار میگیرن و تمام https://eitaa.com/ghassalkhaneyazd

بوقت آیین زندگی خب امروزم تموم شد ،5 تا مورد داشتیم ، روحشون شاد ، یه کم امروز ناراحت شدم ، بخاطر یه دعوای خانوادگی که تو سازمان اتفاق افتاد ، یکی از بستگان میخواست بقیه رو از سالن بیرون کنه که با داد و فریاد محیط آروم سالن تطهیر رو متشنج کرده بود ، خب بعضی وقتا ما سرکارمون دعوا و کتک کاری هم میبینیم ، همیشه که اوضاع آروم نیست دوباره مثل هرروز بعد از یه روز کاری پر تنش ، میریم دانشگاه 😅 خواستم از این محیطم واستون عکس بذارم که با روزمرگی های من بیشتر آشنا بشید یه عده اومدن شخصی بمن گفتن که آخه مگه غسال ها هم درس میخونن؟؟؟😅 چرا درس نخونن؟ مگه ما چمونه؟ تنها فرق ما با بقیه آدما توی شغلمونه ، بقیه صبح تا ظهر سرکار خودشونن ، ما هم سرکار خودمون ، بقیه ساعات روزمون مث بقیه میگذره یکی میپرسید: شما مهمونی هم میرید؟ سینما میرید؟ غذا چی میخورید؟ میرید گردش و تفریح؟؟؟😅 آره ، منم مث خیلی از مادرا صبح ساعت ۶ باید بلندشم ، صبحونه واسه بچه هام آماده کنم ، بفرستمشون مدرسه ، همه ی این کارا رو ما هم میکنیم ، میریم سفر ، میریم گردش، میریم سینما، غذایی که شما میخورید رو ما هم میخوریم ، ما هم خانواده و اقوام داریم ، ما هم وقتی میریم خونه باید به خانوادمون رسیدگی کنیم ، تکالیف بچه هامون رو نگاه کنیم ، باهاشون درس کار کنیم ، دیدن پدر مادرمون میریم و خیلی کارهای دیگه که همه انجام میدن غسال ها هم انسانن ، دارن بین شما زندگی میکنن 🌺 https://eitaa.com/ghassalkhaneyazd