امروز سالن تطهیر کلی شلوغ بود ، پشت سرهم متوفی اومد، ۶ تا متوفی غسل و کفن شدن ،.
امروز سکته قلبی داشتیم، تصادف داشتیم ، میت از خانه سالمندان داشتیم که هیشکی رو نداشت ، خودمون از آمبولانس گذاشتیمش رو سنگ ،. و بعد از غسل بردیمش توی سردخانه ،. جنین کوچولو هم داشتیم ، ۲ تا ، ولی پسر بودن ماهم فرستادیمشون سمت مردانه ، زندگی همینه ..... زندگی همینقدر میتونه کوتاه و بلند باشه ،. واسه دو تا جنین هنوز شروع نشده تموم میشه ،. واسه یکی هم با سختی و حسرت تو خونه سالمندان میگذره و بعدشم تو تنهایی تموم میشه ، برای یکی یهویی و ناگهانی با یه تصادف تموم میشه ، مرگ خبر نمیکنه ، کوچیک و بزرگ نداره ،. هممون باید آماده باشیم ،. نگیم هنوز زوده ،. نه زود نیست ، هرروز کلی بچه و نوجوون و جوون داریم میبینیم که رفتن ، مرگ واسه ما هم هست ، میاد ، امروز نشد ...فردا ، ولی میاد ، پس آماده باشیم که با دست پر بریم
خدایا!
فرمانبرداری از پدر و مادر و
نیکی کردنِ من در حقِ ایشان را برای من
از آب خنک در کام تشنگان گواراتر ساز...
- #امام_سجاد علیهالسلام -
📖 دعای ۲۴ #صحیفه_سجادیه