.
✨ این روزها که ستاد عملیات روانی نظام سلطه در داخل کشور فعال شده و چرایی کمک ایران به سوریه و لبنان و غزه را زیر سؤال میبرد، بد نیست نیم نگاهی داشته باشیم به اخبار کمکهای شاه مخلوع ایران به نوه امپراطوری اتیوپی هر ششماه 2000 لیر / 125 میلیون دلار به مصر / کمک به کنگو و ...
پول میداد، تو سرش میزدند، عزّت هم نداشت
✅️ #کمیته_خادمین_شهداء_سیرجان
🆔@khademinshohadasirjan
📚 نظرات خوانندگان کتاب “دُردانه”
1⃣9⃣
🌟 نظر خواننده :
“ممنون از همه کسانی که برای جمع آوری این مطالب زیبا زحمت کشیدند ان شاءالله که قبول باشه بنده به شخصه با اینکه در سیرجان زندگی میکنم تا قبل از این کتاب این شهید بزرگوار رو نمیشناختم ان شاءالله تداوم دار باشه این نوع کارهای فرهنگی ”
شما هم میتوانید این حس خوب را درک کنید. حتماً کتاب را بخوانید! 📖✨
#نظر_خوانندگان
#محتوا_دردانه
#شهید_سید_حسن_موسوی
جهت تهیه کتاب به این آیدی پیام بدهید: @didar313yar
اولاد نامشروع یهود، از صدر اسلام تاکنون!
✍🏻محسن انبیائی
✅️ #کمیته_خادمین_شهداء_سیرجان
🆔@khademinshohadasirjan
22.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨🚨 صحبتهای طوفانی حاج مهدی سلحشور پیرامون چرایی سقوط سوریه و بشار اسد
#سوریه
✅️ #کمیته_خادمین_شهداء_سیرجان
🆔@khademinshohadasirjan
✨واژهٔ انتظار در جبهه ها معنا شد.
دلشان برای استجابت نوایِ " اَللّهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ " پر می زد.
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
✅️ #کمیته_خادمین_شهداء_سیرجان
🆔@khademinshohadasirjan
🌟 شهید احمد علی نیری 🌟
در این بخش از کانال، قصد داریم یکی از خاطرات زیبا و تأثیرگذار شهید احمدعلی نیری را با شما به اشتراک بگذاریم. این خاطره از کتاب "دستی که هرگز از سینه جدا نشد" انتخاب شده است که شامل خاطرات بیش از یک دهه همراهی و رفاقت آقای محسن نوری ساری با این شهید بزرگوار است. پیشنهاد میکنیم حتماً این کتاب ارزشمند را تهیه کنید و بخوانید. 📖
برای خواندن این خاطره زیبا، ادامه مطلب را بخوانید. 👇
کمیته خادم الشهداء سیرجان
🌟 شهید احمد علی نیری 🌟 در این بخش از کانال، قصد داریم یکی از خاطرات زیبا و تأثیرگذار شهید احمدعلی ن
🌟 خاطرهای از شهید احمدعلی نیری 🌟
مدتی از طلوع آفتاب گذشته بود و من از احمدآقا خواستم بخوابد. گفتم: «احمدجان، از دیشب تا به حال نخوابیدهای. بگیر بخواب، آفتاب هم که دیگر طلوع کرده. 🌞»
اما احمد گفت: «تو بخواب» از این که من تا آن موقع هنوز خوابم نبرده بود، خیلی راضی نبود. مجدداً پرسیدم: «احمد جان، چرا نمیخوابی؟ خیلی هوا سرده، زیر پتو بخواب تا گرم شوی. 🛌❄️»
احمد گفت: «محسن جان، تو بخواب. من باید جایی بروم».
گفتم: «جایی بروی؟ مگر غیر از حرم جای دیگری هم هست که بروی؟ از حرم هم که تازه برگشتهایم».
احمد سکوت کرد و چیزی نگفت. مجدداً پرسیدم: «کجا میخواهی بروی؟ 🤔»
احمد نشسته بود و من زیر پتو خوابیده بودم. دست با محبتش را روی شانهام گذاشت و گفت: «محسن جان، تو بخواب؛ من باید به دیدن کسی بروم. باید کسی را ملاقات کنم. 🤲»
این حرف احمد دلم را لرزاند و خوابم رام پراند. به سرعت از جا بلند شدم و به صورت احمد خیره شدم. چنان شوکی به من وارد شده بود که دیگر نه سردم بود و نه خوابم میآمد. 😳
گفتم: «خوش به حالت احمد جان، میشود من هم باهات بیایم؟ 🙏»
احمد با نگاهی خاص و با چهرهای برافروخته و نورانی و با حسرتی که در کلامش نهفته بود گفت: «محسن جان، خیلی به تو گفتم که خودت را آماده کن اما تو هنوز آماده نیستی و متأسفانه نمیتوانی بیایی. 😔» و از جا بلند شد و خداحافظی کرد و رفت. 👋
آن روز برای من روز بسیار سختی بود. دیگر خوابم نبرد و همچنان برای این همه سلب توفیق خود نگران و متأثر بودم. ساعتها به انتظار احمد نشستم. حدود ساعت ۱۱ صبح بود که احمد بازگشت. حال او کاملاً با صبح فرق میکرد. شادابی خاصی در چهرهاش موج میزد. فقط یک جمله از او پرسیدم: «احمد جان، موفق شدی؟»
گفت: «بله»
---
📚 قسمتی از کتاب "دستی که هرگز از سینه جدا نشد" صفحه 38 و 39
پ.ن: این کتاب به تازگی چاپ شده و خاطرات بیش از یک دهه همراهی و رفاقت آقای محسن نوری ساری با شهید احمدعلی نیری را در بر دارد. پیشنهاد میکنم حتماً این کتاب را تهیه کنید و بخوانید. 📖
✅️ #کمیته_خادمین_شهداء_سیرجان
🆔 @khademinshohadasirjan
2.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این ویدئو رو کاربران عرب درباره وضعیت ایران و سوریه ساختن
✅️ #کمیته_خادمین_شهداء_سیرجان
🆔@khademinshohadasirjan
🔆 ۲۳ آذر ماه سالروز تولد مردی که
در قاموسش "نمیتوانم " راه نداشت!
#مرد_روزهای_سخت
✅️ #کمیته_خادمین_شهداء_سیرجان
🆔@khademinshohadasirjan