eitaa logo
کمیته خادم الشهداء سیرجان
1.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
820 ویدیو
40 فایل
کانال رسمی کمیته خادمین شهداء شهرستان سیرجان ‌✅ کپی مطالب با ذکر یک صلوات برای فرج آزاد است 🔻 کانال گلزار شهدا در پیام رسان روبیکا https://rubika.ir/golzarsirjan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
27.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تقدیم به مادران گرامی شهدا 🔹️به مناسبت وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) ✅️ 🆔@khademinshohadasirjan
سرزمینِ مَن؛ پُر است از اُ‌م‌البنین‌ها نشانه‌اش ...؟! همین اباالفضل‌ها (سلام الله علیها) 🇮🇷کمیته خادم الشهداء استان کرمان 🆔@koolebarkerman 🌐zil.ink/koolebarkerman
🔴 صفحه رسمی روبینو 🔺 تاسیس شد🤩🎉🎊 🏆حتما صفحه روبینو شهدا رو در قسمت توضیحات کانال روبیکامون دنبال کنید.😉 🔔 با معرفی ما به دوستان خود در ثواب نشر آثار شهدایی شریک باشید.👇 🆔 روبیکا: @golzarshohadasirjan 🆔 ایتا: @khademinshohadasirjan
2.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بدانید از سختی‌ها عبور خواهیم کرد 🔹️بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم 🖥 مشاهده از farsi.khamenei.ir/live
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شهید شما چند ساله بود؟ 🔹️بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم 🖥 مشاهده از farsi.khamenei.ir/live
4.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اصفهانی است دیگر... 🔹️بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم 🖥 مشاهده از farsi.khamenei.ir/live
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 عکس یادگاری حلما خانم 🔹️بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم 🖥 مشاهده از farsi.khamenei.ir/live
🌟 گوشه‌ای از خاطرات شهید مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم 🌟 دوستان عزیز، در ادامه مطلبی زیبا و الهام‌بخش از کتاب "سید ابراهیم" را خواهید خواند که به اهمیت و توجه شهید مصطفی صدرزاده به نوجوانان می‌پردازد. 📚✨ متن خاطره👇👇👇
✨ گوشه‌ای از خاطرات شهید مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم ✨ اهمیت به نوجوانان 🌟 | همسر شهید | با اینکه خودش هم سن و سالی نداشت، تمام امور این بچه‌ها را به دست گرفت. برای آن‌ها لباس خاکی خرید و چون توان پرداخت هزینه‌ی آن را نداشت، قسط‌بندی کرده بود و اقساط آن تا همین اواخر هم ادامه داشت. از همه چیز خود برای این بچه‌ها مایه می‌گذاشت. مثلاً اگر آن‌ها را اردو می‌برد، از پول خودش برای آن‌ها هزینه می‌کرد. 🏞️ چهارشنبه‌سوری همه را جمع می‌کرد کنار رودخانه‌ای که از کهنز می‌گذشت و بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران با کنترل دقیق، شور و هیجان آن‌ها را تخلیه می‌کرد. این‌طور نه کسی از صدای ترقه‌ها اذیت می‌شد و نه آن‌ها بلایی سر خود می‌آوردند. در کنار این برنامه‌های تفریحی، برنامه‌های معرفتی و تربیتی نیز برای آنان در نظر می‌گرفت. 🎇 بچه‌ها اگر مشکل مالی داشتند با مصطفی مطرح می‌کردند؛ با خانواده مشکل داشتند با مصطفی مطرح می‌کردند و هر کمبود و نقصی که در زندگی و تحصیل برایشان ایجاد می‌شد، مصطفی را حلال مشکلات خود می‌دانستند. این رسیدگی مصطفی به بچه‌ها باعث شده بود که همه او را بزرگتر خود بدانند و او هم آن‌ها را بچه‌های خود بداند. 👨‍👩‍👧‍👦 مدتی بر همین منوال گذشت. این بهایی که مصطفی به نوجوانان داده بود از نظر بعضی‌ها غیر قابل تحمل شده و تصمیم گرفتند که یا کلاً پایگاه نوجوانان را منحل کنند و یا مسئولیت آن را به شخص دیگری واگذار نمایند تا بتوانند آن‌ها را بیشتر کنترل کنند! سه روز بود که کار را از مصطفی تحویل گرفته بودند و این سه روز در خانه به شدت ناراحت بود. تب شدید کرده بود و هر کاری می‌کردیم تبش پایین نمی‌آمد. من از کلاس‌های حوزه جا ماندم و دیگر مستأصل شده بودم. اما مصطفی می‌گفت: «تا من به جمع بچه‌ها برنگردم خوب نمی‌شوم؛ دوای درد من بچه‌ها هستند.» 🤒 از طرفی بچه‌ها هم که طاقت دوری او را نداشتند، لباس‌های خاکی خود را جلوی درب پایگاه روی هم ریخته بودند و تهدید کرده بودند اگر آقا مصطفی برنگردد، آن‌ها را آتش می‌زنیم و دیگر پایگاه نمی‌آییم. این شد که دوباره مسئولیت بچه‌ها به مصطفی واگذار شد. یکی از عوامل موفقیت مصطفی در امر تربیت نوجوانان پایگاه این بود که برای آن‌ها ارزش قائل بود و به آن‌ها میدان می‌داد تا استعداد و خلاقیت خود را بارور کنند. 🌱 یکی از همین بچه‌ها برادر خودم بود که علاقه زیادی به سخت‌افزار داشت اما پدرم اجازه نمی‌داد به کیس کامپیوتر دست بزند. روزی هارد کامپیوتر مسجد خراب شد و مصطفی آن را به برادرم داده بود و از او خواسته بود تا آن را تعمیر کند. سه روز برادرم روی هارد کار کرد و بالاخره تعمیرش کرد. مصطفی می‌گفت خودم هم استرس داشتم که هارد دیگر قابل تعمیر هم نشود اما به استرسم غلبه کردم و به خود گفتم: نهایت امر این است که یک هارد برای کامپیوتر مسجد می‌خریم. الآن برادرم همه کارهای سخت‌افزاری کامپیوترهای مسجد و پایگاه را انجام می‌دهد و این به خاطر بهایی بود که مصطفی به برادرم داده بود. 💻 می‌گفت: «اگر امروز این کارهای کوچک را انجام بدهند، فردا از عهده کارهای بزرگ بر می‌آیند.» آقا مصطفی نسبت به بچه‌ها احساس پدری داشت و از بزرگ شدن آن‌ها، از تحصیلات آن‌ها، از سر کار رفتن آن‌ها لذت می‌برد و این شوق و لذت خود را بیان می‌کرد. 👨‍🏫 📚 پی‌نوشت: این متن از کتاب "سید ابراهیم" از خاطرات شهید مصطفی صدرزاده استخراج شده است. ✅️ 🆔@khademinshohadasirjan
◾️ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ با نهایت تأسف و تأثر، مردی مومن و مهربان، مرحوم مغفور «عزیزاله یعقوبی»، پدر شهید والامقام «حسن یعقوبی»، به فرزند شهیدش پیوست. 🖤 🕊️ ✅️ 🆔 @khademinshohadasirjan
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆این فیلم فوق‌العاده و غرور آفرین را باید روزی صدبار دید و لذت برد.‌ 🇮🇷زنده باد دلاور مردان غیور ایران 👌تا می تونید متتشر کنید و همه به خصوص جوانان و نوجوانان تا آخر و به دقت فیلم رو ببینند.✅️ 🆔@khademinshohadasirjan