🔸ایران پیروز شد با اسرائیل؟
صفحه "World of Statistics" که در زمینه ارائه آمار و نظرسنجیهای جهانی فعالیت میکند و بیش از ۴ میلیون دنبال کننده دارد نظرسنجی جالبی درباره دیدگاه مردم جهان در خصوص نتیجه جنگ اسرائیل و ایران در توئیتر منتشر کرد.
در این نظرسنجی، ۵۲ درصد معتقدند که ایران پیروز شده است.
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
✳️ تحریف برای هشدار!
چندین مطلب از کانال و شخصیت های مختلف برایم ارسال شده است که همه آنها حول یک مسئله میچرخد و آن اینکه ترور سید حسن عزیز و یحیی سنوار بزرگ در زمان آتش بس انجام شده است!
جدا از اینکه هر دو گزاره کاملا غلط است، اصلا شهادت سنوار ترور نبود و ناشی از اتفاق در جریان درگیری میدانی بود و آتش بسی نبود.
ترور سید عزیز هم گرچه به روایتی در زمانی رخ داد که حزب الله پاسخ اولیه به طرح آتش بس داده بود، اما کاملا در وضعیت جنگی بود و حتی پیش بینی ترور سید عزیز و هشدارها و بحث ها حول جابجایی ایشان مطرح شده بود. حتی پسر ایشان به صراحت در رد پیشنهاد یکی ترک لبنان و جابجایی به مکان هایی در روز قبل ترود توسط سید سخن گفت (یعنی کاملا احتمال داده میشد و غافل گیری رخ نداد)
🔴غافل گیری در جنگ اخیر!؟
یکی از کلیدواژه هایی که این روزها زیاد حول آن مطلب تولید میشود، غافل گیری است.
علی رغم تلاش برای ارتباط دادن میان مذاکرات و آِغاز نبرد اسراییل، اما همانگونه که علنی و غیرعلنی بارها گفته شده کاملا همه مسئولین و نهادهای مربوطه انتظار آغاز جنگ را میکشیدند و اقداماتی از اسفندماه آغاز شده بود و در روزهای آخر تشدید شده بود
مسئله ای که در ادبیات رسانه و تحلیلگران صهیونیستی هم بارها مطرح شده بود که هدف تهران از مذاکرات تنها خرید زمان و تعویق جنگ است. بله در روزهای پایانی در رسانه ها تلاش شد غافل گیری ساخته شود و با خبرهای غلط مثل تحریف علنی گفتگوی تلفنی نتانیاهو و ترامپ، تغییرات میدانی را برای تصمیم گیر ایرانی کم اهمیت جلوه دهند. اما کاملا هشدار و توقع آغاز جنگ در اتاق جنگ شکل گرفته بود.
✳️پ.ن: و حالا :
اگر در زمان آتش بس موقت کنونی، حمله ای رخ داد که اصلا هم بعید نیست! بنظرم منطقی است که دیگر از سرکوفت زدن و تحقیر با کلیدواژه غافل گیری و ساده لوحی دست برداریم.
به لطف هشدارهای فراوان هر دست به قلمی از نامه بلند بالای روحانی تا توییت رسایی و ویراستی فلان سردار تأکید شده است که احتمالا یک سناریو آتش بس اقدام به ترور است. پس بنظرم دیگر کسی غافل گیر نخواهد شد!
مهم ترین غافل گیری های جنگ ۱۲ روزه دو مسئله بود:
ما از میزان ترور شخصیت ها بالاخص در روز نخست و تسلط اطلاعاتی دشمن غافل گیر شدیم و دیگری ضعف پدافندی
و دشمن از میزان همبستگی ملی، عدم اغتشاش اجتماعی و شجاعت و اراده سیاسی و نظامی ایران در عدم پذیرش صلح تحمیلی علی رغم دریافت ضربات در ترور و آسیب به پدافندی غافل گیر شد.
✳️به تعبیر دوستی جنگ ایران و اسرائیل فیلم نیست که در پایان بتوان آن را نقد و بررسی کرد؛ سریالی است که تازه دارد به قسمت های اوج اش میرسد
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
💢 چرا آیت الله خامنه ای به نماد مقاومت برای مخالفان هژمونی غرب تبدیل شد؟
◀️ دکتر قادر مالک اف روحانی قرقیزستانی یادداشتی را تحت عنوان فوق در تحلیل شخصیتی مقام معظم رهبری منتشر کرده است. بخش هایی از این یادداشت به بدین شرح است:
در برابر سکوت عمومی کشورها (کشورهای اسلامی) در قبال فاجعه فلسطین، ایران تنها کشوری است که موضع اصولی خود را حفظ کرده است. در حالی که پایتختهای جهان عرب یکی پس از دیگری روابط خود را با اسرائیل عادیسازی میکنند و بیعملی خود را با لفاظیهای دیپلماتیک میپوشانند، تهران نه تنها به بیان حقایق ادامه میدهد، بلکه سخنان خود را با عمل نیز تأیید میکند. این پایداری بهای سنگینی دارد. تحریمها، انزوای بینالمللی، تهدید مداوم مداخله نظامی بهای امتناع از تسلیم شدن در برابر دیکتههای ابرقدرتها است. اما دقیقاً همین تمایل به پرداخت بهای گزاف برای اصول است که ایران را به نمادی از مقاومت برای میلیونها نفر در سراسر جهان تبدیل میکند.
▫️ ایدئولوژی به عنوان یک سلاح: مقاومت اسلامی در برابر هژمونی غرب
پدیده نفوذ ایران فراتر از رویارویی نظامی-سیاسی است و مبتنی بر یک مفهوم ایدئولوژیک قدرتمند است که جایگزینی برای مدل توسعه غربی ارائه میدهد. جمهوری اسلامی ایران امکان ایجاد یک دولت مستقل را نشان میدهد که قادر به تضمین حفاظت، حکومتداری و توسعه بدون نگاه به مراکز قدرت غربی است. این مؤلفه ایدئولوژیک، مخالفان جمهوری اسلامی را به اندازه پتانسیل نظامی آن میترساند. مقاومت موفقیتآمیز در برابر فشار غرب میتواند برای سایر مردم و کشورهایی که برای استقلال واقعی تلاش میکنند، مسری باشد.
▫️ تصویر یک رهبر مقتدر با مشروعیت دوگانه مذهبی و سیاسی
در مرکز این بنبست بزرگ ژئوپلیتیکی، یک چهره شگفتانگیز ایستاده است: آیتالله علی خامنهای ۸۶ ساله . تصویر او به طرز چشمگیری با کلیشههای معمول یک مستبد شرقی یا دیکتاتور فاسد متفاوت است. قدرت نمادین رهبر معنوی ایران بر سه پایه استوار است:
اول زهد و فروتنی - فقدان تجمل، کاخها، حسابهای بانکی. سادگی زندگی، در تضاد با سبک زندگی اکثر رهبران جهان.
دوم دانش عمیق - جایگاه یک مجتهد، متخصص شناخته شده در حقوق اسلامی، فلسفه، شعر و مرجعیت فکری که از تصمیمات سیاسی پشتیبانی میکند. مراقبت پدرانه از ملت، ارتباط منظم با شهروندان عادی، جوانان، پرسنل نظامی و نمایندگان همه اقشار جامعه است.
سوم مشروعیت دوگانه – رهبری که دارای اقتدار مذهبی و سیاسی است؛ منحصر به فرد بودن جایگاه آقای خامنهای این است که او اقتدار مذهبی و سیاسی را با هم ترکیب میکند. برای شیعیان، او یک مرجع تقلید در امور مذهبی و در عین حال یک ولی امر (رهبر سیاسی) است.
مالک اف خاطرنشان میکند که برای سنی های جهان، این شخصیت به طور فزایندهای در حال تبدیل شدن به نمادی از تحرک اسلامی در برابر عقبنشینی بسیاری از رهبران عربی است.
▫️ معضل غرب: وقتی کاریکاتور جواب نمیدهد
رسانههای غربی هنگام پوشش اخبار مربوط به خامنهای با مشکل جدی مواجه هستند. روشهای معمول اهریمنسازی دیگر جواب نمیدهد - مسخره کردن شخصی که ساعت طلا به دست ندارد، کاخ ندارد و درگیر رسواییهای مالی نیست، دشوار است. اقتدار اخلاقی او که مبتنی بر الگوی شخصی و با ثبات قدم است، در برابر حملات تبلیغاتی سنتی آسیبناپذیر است.
▫️ میراث ایدئولوژیک و مفهوم مقاومت
آقای خامنهای (پس از امام خمینی) نه تنها میراث ایدئولوژیک (امام) خمینی را حفظ کرد، بلکه آن را توسعه نیز داد و مفهوم «بیداری اسلامی» و «مقاومت» را خلق کرد. این کارشناس معتقد است که ساختار فکری ایشان شامل ادغام حکومت شریعت با اصول عدالت اجتماعی و مقاومت ضد استعماری است.
▫️ اهمیت جهانی پدیده آیت الله خامنهای
شخصیت آیتالله خامنهای از مرزهای ملی و مذهبی فراتر رفته و به نمادی از مقاومت در برابر جهان تکقطبی تبدیل شده است. در دورانی که بسیاری از رهبران آمادهاند اصول را فدای منافع کوتاهمدت کنند، پایداری او ارزش ویژهای پیدا میکند. این فقط یک مرجع مذهبی یا سیاسی نیست، بلکه نمادی از یک مسیر جایگزین توسعه است - اثبات این که حتی در شرایط فشار شدید از سوی هژمون جهانی، حفظ حاکمیت و عزت امکانپذیر است.
این تحلیلگر در پایان اظهار داشت که جهان غرب با رهبری عمیقاً متعهد روبروست که اقتدار اخلاقیاش مبتنی بر الگو و ثبات شخصی است و این ممکن است دلیل اصلی تبدیل شدن رهبر معنوی ایران به نماد جهانی مقاومت باشد.
📌 آمو | مطالعات تخصصی آسیای مرکزی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
💢 با تایید رسمی قصد اسرائیل برای بمباران جلسه شورای عالی امنیت ملی - که با حضور سران سه قوه برگزار میشود - هدف اصلی رژیم را دیگر به صراحت میتوان براندازی حاکمیت سیاسی دانست.
💢 حرکتی که در موج اول با ترور و حذف فرماندهان عالی نظامی و با قصد بریدن بازوهای نظامیایران انجام شد. در موج دوم هم قرار بود مقامات ارشد سیاسی و سران سه قوه حذف شوند تا حاکمیت دچار فروپاشی همزمان نظامی و سیاسی شود.
🖋 محمدصادق علیزاده
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
⭕️ دفاع مرجعیت از رهبری چه اثری بر جبهه آمریکا و اسرائیل دارد؟
1️⃣ تابستان سال 42، مراجع قم و مشهد و دیگر شهرها در نامهای مشترک و تاریخی در برابر تهدیدات رژیم شاه مبنی بر اعدام و محاکمه امام خمینی (ره) با اعلام علنی و رسمی مرجعیت امام خمینی، شاه را مجبور کردند که از مواضع خود عقبنشینی کند. این اقدام بزرگ تاریخی، نقش ویژهای در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرد و عملاً یکی از نقاط عطفی بود که سیر مبارزه با شاه و رژیم پهلوی را وارد مرحله جدیدی کرد. اینک تابستان 1404، 62 سال بعدازاین حادثه، مراجع عظام تقلید با صدور فتواهای در برابر تهدیدات گستاخانه رئیسجمهور آمریکا، هر گونه تهدید و تعرض به رهبر معظم انقلاب و مرجعیت شیعه را حکم محارب دادند. موضوعی که به نظر میرسد روند جدید مبارزه با دیکتاتورها و ظالمین بینالمللی را وارد مرحله جدیدی کند.
2️⃣ در این شصت و دو سال، روند قدرتگیری جبهه حق سیر صعودی داشته و جبهه باطل رو به ضعف نهاده است. اگر روزی مراجع تقلید در ایران برای جلوگیری از محاکمه و اعدامشدن امام خمینی ره مجبور به یک پشتیبانی دینی بهموقع در داخل ایران شدند، اینک این سطح از ورود مرجعیت در دفاع از آیتالله خامنهای، دارای آثار بینالمللی و ابعاد جهانی است. البته این در واقع همان ظرفیتسازی قیام امام خمینی ره و انقلاب اسلامی است که ظرف اثرگذاری مرجعیت را تا به این حد گسترش داده است.
3️⃣ ورود مرجعیت شیعه چه اثری بر ادامه تقابل جبهه آمریکا و اسرائیل با ایران خواهد داشت؟ با فتاوای مراجع تقلید دیگر تنها یک ملت ایران یا بدنه نظامی محور مقاومت در مقابل رئیسجمهور آمریکا نخواهد بود، بلکه صدها میلیون نفر و در تمام جغرافیای جهان مکلف به اقدام میشوند و این احکام نیز مشمول زمان نخواهد بود. نتانیاهو با فرمان حمله به ایران عملاً اپوزیسیون جمهوری اسلامی نابود و از دایره انتخابهای اجتماعی و سیاسی مردم ایران حذف کرد و برخی شکافهای اجتماعی در ایران را تا بالاترین سطح دوباره انسجام ملی ترمیم کرد. اما ترامپ با تهدید رهبر انقلاب ظرفیت صدها میلیون مسلمان دیگر را نیز به ملت ایران اضافه میکند و کار از یک اعلام همبستگی بینالمللی و حمایت عمومی در شرایط فعلی از ایران را فراتر میبرد و میلیونها محب اهل بیت پیامبر اسلام در سرتاسر جهان را در آستانه تبدیل به نیروهای وسط میدان جنگ پیش میبرد. این در حالیست که رهبر ایران در یکی از بالاترین سطوح ظرفیت اقدام در میان مراجع تقلید تاکنون فتوای جهادی علیه آمریکا و اسرائیل صادر نکرده و ظرفیت تاریخی مرجعیت دینی هنوز کامل وارد میدان نشده است و کار به آنجا نرسیده که اتفاق بیفتد.
4️⃣ بالارفتن انگیزهای مذهبی و بینالمللی در صورت ادامه جنگ تحمیلی و افزایش تهدیدات به نهاد رهبری نهتنها قوت مقاومت شکلگرفته در ایران را تشدید میکند بلکه جسارت اقدام متقابل را به طرز غیر قابل باوری افزایش خواهد داد. اثر مهمتر این است که این روند تصاعدی شدن انگیزههای مذهبی و افزایش اعلام حمایتها در دفاع از آیتالله خامنهای بهعنوان نمادی فراتر از رهبری ایران و در جایگاه مرجعیت بهعنوان مهمترین نماد مذهبی جهان تشیع، در جغرافیای پهناور شیعه نیز محدود نخواهد ماند و این سیر به دیگر نقاط جهان اسلام نیز با شیب بیشتر گسترش خواهد یافت و بهنوعی دیگر جهان اهلسنت را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. همچنان که پیشازاین نیز علمای برجسته اهلسنت در ایران و خارج از ایران حمایت خود را از آیتالله خامنهای و ایران اعلام کرده بودند و این موضوع میتواند در صورت ادامه خطاهای آمریکا و اسرائیل به صدور فتواهای تاریخی در جهان اهلسنت نیز منجر شود و دوقطبی جهان اسلام و صهیونیزم را به بیسابقهترین سطح تنش برساند.
🖋 مهدی جهانتیغی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
💢 هنر مصاحبه علی لاریجانی: روایت، سکوت، اقناع
در میانهٔ بحرانهای پساجنگ، مصاحبهی علی لاریجانی نه یک گفتوگوی صرف، که یک نمایش اقتدار نرم بود. او نه در مقام یک نظامی، نه در جایگاه یک خطیب، بلکه در نقش یک سیاستورز آرام و کارکشته ظاهر شد که پس از چند دهه که در متن و حاشیهٔ ساختار قدرت تنفس کرده، حالا به زبان «اطمینان» سخن میگوید.
۱. زبان صیقلیافتهٔ سیاست
لاریجانی استاد مهندسی گزارههاست. او واژههایی را انتخاب میکند که نه شوری ایجاد میکند، نه التهاب میسازد، اما ذهن مخاطب را تسخیر میکند. او «فروپاشی ذهنی» نمیسازد؛ بازسازی آرام ذهن سیاسی را دنبال میکند. از تهدیدی که به او شده بود («۱۲ ساعت وقت داری کشور را ترک کنی») همانقدر میگوید که لازم است: نه بهقصد مظلومنمایی، بلکه برای نمایش عمق میدان.
۲. روایت بدون خودقهرمانسازی
در مصاحبهاش نقشی برای خود نمیسازد، اما در لابلای روایتها، خود را در متن بحران مینشاند. او از جلسه سران قوا میگوید، از غافلگیری، از تغییر موازنه، اما همه را به نام «نظام» و «تصمیم جمعی» بیان میکند. این نوعی فروتنی نیست؛ تکنیک خالیکردن میدان از قهرمان برای جاانداختن اقتدار ساختار است.
۳. سکوتهای هدفمند
برخی چیزها را نمیگوید، و اتفاقاً همین ناگفتهها قدرت میسازند. او میداند چه بخشهایی از روایت امنیتی را باید در لفافه بگوید، و چه بخشهایی را بیپرده. در این مهارت، او شبیه سیاستمدارانی از سنت آلمانی یا روسی است که اطلاعرسانی را با ابهام سیاسی میآمیزند.
۴. فاصلهگذاری از سیاستزدگی
لاریجانی در مصاحبهاش، بیش از آنکه یک چهره جناحی باشد، نقش یک پیرِ ملی را بازی میکند. او تلاش میکند گفتگو را از میدانهای جناحی خارج کند و به ساحت «ادراک جمعی» ببرد؛ ساحت جاییست که بتوان وحدت ملی را بازسازی کرد، بیآنکه از ادبیات رسمی دلزده بود یا به بازی دوگانهٔ مردم–حکومت افتاد.
۵. اقناع با تجربه، نه شعار
شاید مهمترین بخش مصاحبه، لحظاتی بود که از رهبری گفت. نه در قالب یک مداحی بیرمق، بلکه با ذکر جزئیات تصمیمسازی. وقتی گفت: «رهبری روز اول جنگ، با حرفی ساده، نقشه را به هم زد»، این نه شعار بود، نه بزرگنمایی. بلکه بازخوانی تجربه بود. هنر لاریجانی، همین است: اقناع با خاطرهٔ قدرت، نه نمایش قدرت. علی لاریجانی، دیروز روایتگری کمنظیر بود.
🖋 میثم رمضانعلی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
💢 سویدا در آتش
🔹 آیا سوریه در مسیر فروپاشی مجدد است؟
👤 در گفتگو با: مرتضی سیمیاری؛ تحلیلگر مسائل غرب آسیا
📆 سهشنبه | ۳۱ تیرماه
⏰ ساعت ۱۶
🔗 لینک شرکت در جلسه:
https://www.skyroom.online/ch/rafda/moghavemat
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | سویدا در آتش
⁉️ آیا جولانی هویت مردم سوریه را حفظ کرد؟
👤 مرتضی سیمیاری؛ تحلیلگر مسائل غرب آسیا:
▪️ ما امروز با سوریهای رو به رو هستیم که حاضر شده تمام دارایی خود را تقدیم کند تا جولانی روی کار باشد؛ این را مقایسه کنید با سوریه سال ۲۰۱۱، که مردم، دولت و مقاومت ایستادند و کشور را حفظ کردند.
▪️ جبهه مقاومت به مردم سوریه هویت و شخصیت داد؛ اما کاری که اتاق عملیاتی آمریکایی_صهیونیستی انجام دادند، گرفتن این هویت و شخصیت از مردم سوریه بود.
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
h🪴گفت و گوی زنگزور _۲
بررسی نقشه غرب در قفقاز
📍«زنگزور؛ نواری باریک اما سرنوشتساز، جایی که کوهها چون دیوارهای سنگی ایستادهاند و باد، خبر رقابت قدرتها را با خود میآورد. گذرگاهی که میتواند پلی باشد میان شرق و غرب، یا شکافی عمیق میان همسایگان. در این تنگه خاموش، صدای گامهای سیاستمداران و ارتشها بیشتر از پرندگان شنیده میشود؛ جایی که هر کیلومترش بوی نفت، گاز و ژئوپلیتیک میدهد، باهم بررسی خواهیم کرد.»
⚡️میهمان: دکتر داریوش صفرنژاد استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اوراسیا و قفقاز
⚡️میزبان: مرتضی احمدی
دبیر دانشجویی هسته بین الملل وقوف
⚡️زمان: سه شنبه ۱۴۰۱/۰۵/۲۱ _ ساعت ۲۱
📌 آدرس ورود به گفت وگو
https://gharar.ir/r/c75c2274
#قرارگاه_قفقاز
❇️ @voquf_ir
🔻 همراه ما باشید:
تلگرام | ایتا | بله | اینستاگرام | توییتر
#هسته_مرکزی_بینالملل_بسیج_دانشجویی
@iccbso
⭕️ ۷۰۰ روز پس از ۷ اکتبر
در صبح 7 اکتبر 2023 مقاومت غزه یک اقدام واکنشی و پیشدستانه برای خنثیسازی سناریو و طرح بزرگ منطقهای هژمون شدن اسرائیل انجام داد؛ اقدامی که با تحلیل و فکتهایی مبنی بر به سرانجام رسیدن پروژه بزرگ عادیسازی اسرائیل با کشورهای عربی تا سه هفته آتی، حمله بزرگ و ضربتی به نوارغزه در ماه آتی و سپس حمله به لبنان در ماههای آتی و در نهایت تغییر وضعیت و نظم منطقه انجام شد. هرچقدر تصمیمگیران اصلی 7 اکتبر یعنی شهیدان بزرگ محمد ضیف، یحیی سنوار و اسماعیل هنیه جنگ و وضعیت را سخت و طولانی مدت پیشبینی میکردند، اما بعید است که تخمین میزدند 700 روز در وضعیت جنگی باقی بمانند و در ماه بیست و سوم همچنان که 50 اسرائیلی هنوز در اسارت دارند، هیچ کدام از دو طرف تسلیم کامل نشدهاند و سخن از حمله زمینی بزرگ ارتش اسرائیل به مرکز شهر غزه و کوچاندن جمعیت آن به جنوب نوارغزه تیتر رسانهها باشد.
فلسطین تا اینجا برای ایستادگی و عدم تن دادن به مرحله اول نظم جدید منطقهای یعنی تغییر ماهیت نوارغزه، هزینه و فداکاری زیادی را پرداخت کرده است. براساس آمار دولت در غزه 73731 نفر شهید و مفقود شدهاند که از میان آنها 382 مرگ بر اثر سوءتغذیه ثبت شده که 135 نفر از آنها کودک بودهاند. همچنین بیش از 161 هزار نفر مجروح شدهاند. تخریب تقریباً کامل 90 درصدی زیرساختها و خسارات بیش از 68 میلیارد دلاری در کنار تخریب 38 بیمارستان، 833 مسجد و 163 مرکز آموزشی در 24 ماه، بزرگترین نسل کشی قرن اخیر را رقم زده است.
در سوی دیگر این نبرد هم اسرائیلیها متحمل 1953 کشته و ۲۹۴۸۵ زخمی شدهاند. گفتنی است که ۹۰۰ نفر از کشتهشدگان نظامی بودند که ۴۵۶ نفر از زمان آغاز مانور زمینی در غزه کشته شدهاند. براساس ادعای اسرائیلیها از 7 اکتبر بیش از ۳۷۵۰۰ موشک و خمپاره به سمت اسرائیل شلیک شده است.
اما همچنان سؤال اصلی این است که پایان این شرایط چه خواهد شد؟ آیا آتش بسی قرار نیست رخ دهد؟ همانگونه که بیاد دارید ما در این دو سال دو مرتبه آتشبس را تجربه کردیم. آتشبس اول حدود 7 روز بود که در آن ۸۰ اسرائیلی با۲۴۰ فلسطینی مبادله شدند. در آتشبس دوم که جدیتر بود و قرار بود دائمی هم باشد ولی 42 روز طول کشید، ۳۰ اسیر اسرائیلی و 8 جسد اسرائیلی با ۱۹۰۰ فلسطینی مبادله شدند.
اما مسأله اصلی برای آتشبس نه اسرا یا تبادل آنها، بلکه موقعیت فردای جنگ است. منظور از فردای جنگ، وضعیت امنیتی و سیاسی نوارغزه پس از پایان جنگ و رسیدن آتشبس است. این را اسرائیلیها هم میدانند که اگر امروز جنگ در غزه تمام شود، آن کسی که خیابان و امنیت شهر غزه و خان یونس و... را برعهده خواهد گرفت حماس خواهد بود و این به معنای شکست برای تل آویو و بازگشت به نقطه صفر یعنی روز 7 اکتبر است. لذا تیم نتانیاهو و پشتیبان او در تیم سیاست خارجی ترامپ بر این عقیدهاند که تنها راه پایان دادن به حماس به عنوان گام اصلی و اول تغییر نظم منطقهای، گرفتن کامل شهر غزه با هدف مقدمهسازی برای کوچ اجباری جمعیت زیادی از اهالی نوارغزه و شهر غزه به خارج از نوارغزه است.
من معتقدم سیاست اصلی نتانیاهو واقعاً کوچ اجباری است، چون هیچ راه دیگری برای حذف حماس در نوارغزه روی میز ندارد. یکی از انتقادات جدی برخی سیاستمداران و حتی نظامیان اسرائیلی به نتانیاهو و تصمیم به حمله به شهر غزه هم همین مسأله است. آنها بهخوبی میدانند که جنگ در داخل شهر غزهای که بهواسطه بازیابیهای حماس و موج بازگشت بزرگ به شمال در آتشبس دوم و حضور 1.1 میلیون نفر در شهر قطعاً ساده نخواهد بود.
حتی اگر طی چندماه بتوانند سناریو شهر رفح و خان یونس را در شهر غزه پیاده کنند، آیا موجب نابودی حماس خواهد شد؟ مسأله اصلی پیدا کردن جایگزینی برای حماس است که فعلاً علیرغم تست و پیگیری ایدههایی چون برخی قبایل، گروههای بزهکار مثل ابوشباب و... هیچ گزینهای روی میز نیست. با آنکه علاوه بر سؤال حول میزان موفقیت عملیاتی در غزه، پیشبینی میشود درصدی کمتر از 30 درصد از جمعیت 1.1 میلیونی شهر غزه حاضر شوند جابهجا شوند. همانطوری که علیرغم هشدارها و تحریک به بودن غذا در اردوگاه المواصی خان یونس و... اما در حدود دو هفته اخیر کمتر از 20 هزار نفر حاضر شدند غزه را ترک کنند.
🖋 محمدمحسن فایضی
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
2.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ افشای نفش منافقین در حمله رژیم صهیونی به بیمارستان فارابی کرمانشاه
👤 مرتضی سیمیاری، کارشناس مسائل غرب آسیا، در جلسه دادگاه منافقین:
🔸 در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، منافقین با هدف تخلیه تلفنی از آلبانی با یک زن از همسایههای نزدیک به بیمارستان فارابی کرمانشاه تماس گرفتند و با ترفندهای گوناگون اطلاعاتی از این فرد که نسبت به شخص پشت خط و هدف وی ناآگاه بوده، ساعت پر تردد در این بیمارستان را بدست آوردند.
🔸 پس از این تخلیه تلفنی بلافاصله اطلاعات را در اختیار رژیم صهیونی قرار داده و این رژیم جنایتکار در ساعت اعلام شدهی منافقین، به بیمارستان حمله میکند.
🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید
🆔 @gozargaah_ir
🔺کدام اشغال؟ کدام صلح؟
اسرائیل مدتی است که میگوید به دنبال اشغال غزه است و عملیاتی را در این خصوص آغاز کرده است. سخن گفتن از تلاش برای اشغال غزه پس از دو سال جنگ پاکسازی نژادی و نسلکشی و ویرانی بیسابقه بیشتر یک طنز تلخ است و صرف نظر از این که اشغالی اتفاق بیفتد یا این عملیات هم سرنوشت طرح ژنرالها و ارابههای گدئون 1 را پیدا کند یا خیر، اما صرف اعلام تصمیم اشغال شهر غزه پس از این همه مدت معنایی جز شکست برای یک قدرت برتر نظامی و اطلاعاتی ندارد.
یعنی واقعا اسرائیل در این دو سال به دنبال اشغال غزه نبوده و حالا به این فکر افتاده است؟ پس حمله زمینی گسترده به نوار غزه پس از شروع جنگ و تداوم آن در طول 700 روز گذشته چه شد و با چه هدف بود؟ آیا هدفی جز اشغال نوار غزه و سیطره امنیتی بر آن و لو به شکل موقت و واگذاری آن پس از اشغال به طرفی جایگزین داشت که خود از مسئولیتهای همه جانبه آن به دور بماند؟
پس مقصود اسرائیل از اشغال غزه از طریق شروع عملیات سهمگین دیگر که انگار جنگ تازه شروع شده است، چیست؟
اسرائیل در این دو سال تحت پوشش حملات بیوقفه هوایی و توپخانهای شدید بارها به شهر غزه حمله زمینی کرده، اما موفق به اشغال آن نشده و هر بار در مواجهه با مقاومت شدید عقبنشینی کرده است. در حالی که شهر غزه اساسا در مرز اسرائیل و عرض آن از مرز تا دریا حدود 6 کیلومتر است.
اسرائیل طوری از طرحهای نظامی خود یکی پس از دیگری علیه این منطقه سخن میگوید که انگار با یک کشور پهناور و ارتش مجهز در حال جنگ است!
وسعت کل باریکه ذرهبینی غزه 365 کیلومتر مربع و مساحت شهر غزه حدود 56 کیلو متر مربع است؛ بدون هیچ ناهمواری و کوهی. مسطح بودن غزه نیز یک ضعف بزرگ نظامی است؛ با این حال با گذشت 700 روز از نسلکشی فراگیر، فروریختن معادل 6 بمب اتم و آزمودن هر نوع سلاحی از جمله سلاح قطحی و گرسنگی هنوز نتوانسته است بر آن سیطره امنیتی و نظامی پیدا کند.
اما از چه طریقی میخواهد غزه را اشغال کند؟ اسرائیل میخواهد وجب به وجب شهر غزه را ویران و از این طریق پیشروی و آن را اشغال کند. بمباران گسترده برجها و منازل مسکونی باقیمانده غزه در روزهای اخیر گواهی بر این مدعاست. در واقع اشغال یک منطقه در قاموس اسرائیل به معنای نابودی کامل آن است و اساسا هم بعد از نابودی کامل شهر غزه دیگر شهری وجود ندارد که اشغال شده باشد؛ بلکه یک مساحت با خاک یکسان شده اشغال شده است.
نگارنده از همان ابتدای جنگ غزه تاکید داشت که اشغال نظامی این منطقه به این آسانی نیست و به یک باتلاق برای اسرائیل تبدیل خواهد شد. امروزه نه صرفا جریان اپوزیسیون اسرائیل بلکه حتی برخی وزرای لیکود امثال دیوید دودی امسلم، غزه را «ویتنام اسرائیل» مینامند. به همین علت هم نگارنده بعید میدانست که ارتش اسرائیل خود را درگیر این باتلاق کند و معتقد بود که جنگ غزه نباید زیاد طول بکشد؛ اما مثلث نتانیاهو و اسموتریچ و بن گویر کلا مولفههای شناخت اسرائیل را دگرگون کردهاند.
همین متفاوت بودن غزه از کل فلسطین باعث شد که اسحاق رابین آرزو کند روزی از خواب بیدار شود و غزه را آب برده باشد.
در این میان نیز آمریکا از صدور ویزا برای سفر محمود عباس رئیس حکومت خودگردان برای شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک خودداری کرد و وزارت خارجه آمریکا هم بر ضرورت مجازات سازمان آزادیبخش فلسطین و حکومت خودگردان به علت «تضعیف چشمانداز صلح» تاکید کرد و اعلام داشت که «شریک صلح» نیستند.
اما کدام صلح؟ و کدام شریک؟ وقتی عملا اسرائیل کرانه باختری را تحت اشغال خود دارد و نظامیان آن تا مقر اقامت ریاست حکومت خودگردان در رام الله آزادانه تردد میکنند و اخیرا هم ترامپ برای الحاق رسمی این منطقه (که عملا ملحق شده) چراغ سبز نشان میدهد و رئیس مجلس نمایندگان آمریکا هم به شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری میرود و از توسعه آنها حمایت میکند، دیگر کدام صلح و درباره چی؟
وقتی آمریکا با محمود عباس که در تمام عمر خود مخالف مبارزه مسلحانه و منتقد شدید حماس بوده و هست و نیروهای امنیتی آن در کرانه باختری هم برای جلوگیری از حملات حماس و جهاد با شاباک اسرائیل همکاری کاملی داشته و دارند، این گونه برخورد میکند و ضمن ممانعت از سفرش به نیویورک، او را شریک صلح نمیداند، دیگر دنبال کدام شریک در جامعه فلسطینی میگردند؟
این نشان میدهد که مشکل اسرائیل نه صرفا حماس و گروههای فلسطینی بلکه «انسان فلسطینی» از هر طیف و گروهی است؛ حتی آنهایی که سلاح را کنار گذاشته و اسرائیل را هم به رسمیت شناختهاند. در حالی که اسرائیل نزدیک به دو سال است که چنین جنگ ویرانگری را در غزه با هدف نابودی حماس به راه انداخته است؛ اما عملا با این رفتارها علیه ابومازن و توسعه شهرکسازی و غیره موجب تقویت جایگاه اجتماعی حماس در کرانه غربی شده است.
🖋 صابر گل عنبری
🆔 @gozargaah_ir