eitaa logo
🇮🇷 مجله تحلیلی گذرگاه
577 دنبال‌کننده
71 عکس
34 ویدیو
10 فایل
🌍 گذرگاه | مرجع خبر، تحلیل و بررسی تحولات حوزه بین‌الملل 📲 ارتباط با ما: @gozargaah_admin 🔗 هسته مرکزی بین‌الملل بسیج دانشجویی @iccbso
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ امنیت خریدنی نیست در پـــی تهاجــم اخیــر رژیم‌صهیونیستی به قطر، نخست‌وزیر این کشور، با صراحت به ناتوانی سامانه‌های پدافند هوایی در شناسایی و رهگیری هواپیما‌ها و پرتابه‌های مهاجم اعتراف کرد. این شکست امنیتی، پرسش‌های بنیادینی را درباره کارایی سرمایه‌گذاری کلان دفاعی قطر و وابستگی امنیتی آن به قدرت‌های خارجی مطرح می‌کند؛ موضوعی که در مورد تعداد دیگری از کشور‌های جنوب خلیج‌فارس نیز صدق می‌کند. بر اساس گزارش‌های معتبر مراکزی همچون مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک (IISS) و شورای آتلانتیک، قطر در سال‌های اخیر با انعقاد قرارداد‌هایی به ارزش تقریبی ۵۰میلیارد دلار، یکی از بزرگ‌ترین خریداران تسلیحات پیشرفته در منطقه بوده است. هسته اصلی توان پدافند هوایی این کشور را این تجهیزات تشکیل می‌دهند: سامانه‌های امریکایی دفاع ضد موشکی با برد متوسط تا بلند «پاتریوت»، سامانه دفاع ضد موشکی برد بالا در اتمسفر طراحی‌شده برای مقابله با موشک‌های بالستیک موسوم به «تاد»، رادار هشدار زودهنگام (لایه کشف اولیه) و پدافند برد متوسط شبکه‌ای (ضد کروز/پهپاد) ناوگان جنگنده شامل ۲۴ فروند جنگنده رافال فرانسوی و ۳۶ فروند F۱۵ پیشرفته و نیز جنگنده‌های تایفون. به‌رغم این ظرفیت‌های چشمگیر و هزینه‌های گزاف، موفقیت رژیم‌صهیونیستی در دور زدن این سامانه‌ها، تحلیلگران امنیتی را به این نتیجه سوق داده که مسئله اصلی نه کمبود فناوری، بلکه محدودیت در «حاکمیت عملیاتی» است. پایگاه هوایی العدید، که میزبان بیش از ۱۰ هزار نیروی امریکایی و مرکز فرماندهی مرکزی ایالات متحده در منطقه (CENTCOM) است، نقشی دوگانه دارد. این پایگاه اگرچه در توان بازدارندگی قطر مشارکت دارد، اما کنترل عملیاتی بسیاری از سامانه‌های پیشرفته و داده‌های راداری حیاتی، در اختیار نیرو‌های امریکایی مستقر در آن است. این امر طبق توافق‌های دوجانبه امنیتی، حق «وتوی عملیاتی» را به متحد امریکایی می‌دهد. این واقعه صرفاً یک حادثه امنیتی برای دوحه نیست، بلکه حاوی آموزه‌ای راهبردی برای تمامی کشور‌های منطقه - خصوصاً شرکت‌کنندگان در مسابقات خرید‌های تسلیحاتی- است: ۱- استقلال و امنیت، قابل خریداری نیست: این رویداد اثبات کرد که گردآوری تجهیزات پیشرفته، بدون استقلال عملیاتی و بومی‌سازی فناوری، تنها امنیتی ظاهری و شکننده ایجاد می‌کند. امنیت واقعی ریشه در حاکمیت ملی و خوداتکایی دارد. استقلال دفاعی ریشه در استقلال سیاسی دارد و پولدار بودن لزوماً به‌معنای امن بودن نیست. ثروت نجومی نمی‌تواند جایگزین استقلال سیاسی شود. ۲- اولویت‌های راهبردی قدرت‌های بزرگ: هرچند قطر سال‌ها متحد ایالات‌متحده و میزبان بزرگ‌ترین پایگاه هوایی امریکا در منطقه است و به‌خصوص در سفر ترامپ به منطقه نیز امیر قطر علاوه بر پیشنهاد سرمایه‌گذاری، پرنده‌ای ۴۰۰ میلیون دلاری را به‌عنوان هدیه شخصی به رئیس‌جمهور امریکا داد، اما در لحظه آزمون، ایالات‌متحده ترجیح راهبردی خود را نشان داد. هنگامی‌که بین منافع یک متحد عربی (قطر) و یک متحد استراتژیک کلیدی (رژیم‌صهیونیستی) باید انتخاب کند، جانب دومی را می‌گیرد. این موضوع، درسی البته برای همه حاکمان جنوب خلیج‌فارس هم است که اتکای بی‌قیدوشرط به اتحاد با قدرت‌های فرامنطقه‌ای را زیر سؤال می‌برد. ۳- پاسخ به پرسش هموطنان ما: این تحلیل، پاسخی مستدل به دغدغه‌های بسیاری از هموطنان ما پیرامون عملکرد سامانه‌های دفاعی کشورمان است. آنچه تعیین‌کننده است، نه صرفاً داشتن سامانه‌های پیشرفته، بلکه مالکیت مطلق بر تصمیم‌گیری و عملیات آنهاست. یک سامانه پدافندی بومی، اگرچه ممکن است در برخی مشخصات فنی پایین‌تر باشد، اما از قابلیت اطمینان و تضمین عملکرد در بحرانی‌ترین لحظات برخوردار است. اساساً مهم‌تر از میزبانی فناوری دفاعی، مالکیت و حاکمیت بر آن است که امریکایی‌ها در روابط نظامی و اقتصادی با شرکای خود، استقلال طرف مقابل را به رسمیت نمی‌شناسند. علاوه بر اینها سلاح تهاجمی راهبردی که کنترل و حاکمیت آن در اختیار دولت مستقر است، خود رافع نقیصه‌های احتمالی پدافندی نیز هست. شکست پدافندی قطر را باید فراتر از یک خطای فنی مقطعی دید. این رویداد، نماد شکستی استراتژیک در مدل امنیتی مبتنی بر وابستگی است؛ نمایشی آشکار از اینکه در روابط بین‌الملل، منافع ملی قدرت‌های بزرگ همواره بر تعهدات امنیتی آنان به متحدان ثانویه اولویت دارد. بنابراین، مسیر تحقق امنیت پایدار، نه در بازار‌های تسلیحاتی غرب، بلکه در مراکز تحقیقاتی داخلی و از طریق توسعه توانمندی‌های بومی و خوداتکایی رقم می‌خورد. 🖋 محمدجواد اخوان 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
⭕️ نسل جدید نپال، قواعد بازی هند و چین را به چالش کشیده است 🔻 صحنه سیاسی نپال با ورود نسلی تازه دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. دهه‌هاست که این کشور میان هند و چین گرفتار نوعی موازنه و رقابت بوده است؛ هر دو قدرت تلاش کرده‌اند با سرمایه‌گذاری و حمایت‌های سیاسی نفوذ خود را گسترش دهند. اما ناآرامی‌های اخیر و خیزش جوانان، فرمول‌های قدیمی را ناکارآمد کرده و قواعد بازی سنتی را به چالش کشیده است. استعفای نخست‌وزیر «کی. پی. شارما اولی» و روی کار آمدن نخستین نخست‌وزیر زن کشور، «سوشیلا کارکی»، نشان از بحرانی دارد که دیگر تنها با اتکای به حمایت خارجی مهارشدنی نیست. 🔻 اعتراضات جوانان نپال، که هفته گذشته به آتش‌زدن ساختمان‌های دولتی و حتی پارلمان انجامید، ریشه در نارضایتی عمیق از فساد گسترده و نبود فرصت‌های اقتصادی دارد. محرک فوری این شورش، ممنوعیت کوتاه‌مدت شبکه‌های اجتماعی از سوی دولت بود، اما ریشه اصلی خشم جوانان را باید در بی‌اعتمادی به نخبگان سنتی و ناکامی ساختارهای سیاسی در پاسخ‌گویی به مطالبات اجتماعی جست‌وجو کرد. در چنین شرایطی، تلاش‌های پیشین دهلی و پکن برای جذب کاتماندو به حوزه نفوذ خود، با واکنش متفاوتی از سوی نسل جدید مواجه می‌شود؛ نسلی که نه گذشته را فراموش کرده و نه وابستگی بی‌چون‌وچرایی به همسایگان خود احساس می‌کند. 🔻 از منظر تحلیلی، شرایط کنونی نپال برای هند و چین هشداری روشن است. هر دو قدرت اگر همچنان این کشور را تنها به‌عنوان مهره‌ای در رقابت ژئوپولیتیک خود ببینند، با خطر از دست دادن نسل آینده رهبران نپال روبه‌رو خواهند شد. آنچه امروز برای مردم این کشور اهمیت دارد، اشتغال، ثبات و پاسخ‌گویی است. بنابراین دهلی نو و پکن به جای مداخله مستقیم سیاسی باید تمرکز خود را بر کمک‌های عملی و توسعه‌محور بگذارند؛ از اشتغال‌زایی و حمایت آموزشی گرفته تا تضمین جریان پایدار انرژی و غذا. تنها با چنین رویکردی است که می‌توان اعتماد نسل جدید نپالی‌ها را به دست آورد و از تبدیل پویایی سیاسی به هرج‌ومرج طولانی‌مدت جلوگیری کرد. 🖋 امین رضایی‌نژاد 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
🔺 أنصارالله الأوفياء عراق چه گروهی هستند؟ آمریکا روز گذشته نام چهار گروه مقاومت عراق را در لیست سیاه گروه‌های تروریستی قرار داد. نام یکی از این گروه ها ناشناخته بود اما یکی از گروه های قوی در دورن مقاومت مردمی عراق است... أنصار الله الأوفياء چه کسانی هستند که آمریکا آنها را در لیست قرار داد؟ گروه انصارلله عراق منشعب از جریان صدر عراق و ارتش مهدی است. این گروه مدت‌هاست که از مرز سوریه محافظت می‌کند و پرونده امنیت مرزهای دو کشور عراق و سوریه در اختیار آنهاست. گروه «انصارالله عراق» برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ به عنوان یک نهاد سیاسی در استان میسان عراق با نام [نهاد حقیقت و بخشش، كيان الصدق والعطاء] ظاهر شد. حیدر ابراهیم الغراوی دبیرکل حزب و مرتضی علی حمود السعدی معاون او بودند. این حزب در انتخابات شورای استانی میسان در سال ۲۰۱۳ رتبه چهارم را کسب کرد. در سال ۲۰۱۴، این حزب با ابراهیم جعفری، نخست وزیر سابق، برای شرکت در انتخابات عمومی متحد شد. بعدها، این گروه نام خود را به «جنبش صداقت و بخشش»حركة الصدق والعطاء، تغییر داد از سال ۲۰۱۴ این گروهی به بخشی از حشدالشعبی قرار تبدیل شد و حیدر جبار البیضانی از فرماندهان این گروه مسئول دفتر حشد در استان میسان شد. در ۴ آوریل ۲۰۲۰، گروه انصارالله یکی از هشت گروه «مقاومت عراق» بود که تهدید به حمله به اهداف آمریکایی و عدنان الزرفی، نامزد نخست‌وزیری عراق، و او را به «عامل آمریکا» بودن متهم کرد. در سال ۲۰۲۲ آنها در تشکیل دولت شجاع السودانی فعالیت کردند و در جریان چارچوب هماهنگی قرار گرفتند. بعدها اخباری منتشر که فرمانده این گروه جز ۸ فرمانده اصلی جریان مقاومت در عراق بود که در سال ۲۰۲۳ به طور خصوصی با رهبر انقلاب دیدار کردند. آمریکا بارها اعلام کرده که این گروه در حمله پهپادی به پادگان البرج 22 " در الأردن که منجر به کشته شدن ۳ نظامی آمریکایی شده دست داشته است. حيدر مزهر مالك السعيدي (معروف أي به حيدر الغراوي) دبیرکل این گروه محسوب می‌شود که در لیست سیاه آمریکا قرار دارد. گفته می‌شود این گروه ۱۳ هزار نیروی فعال رزمنده دارد و امنیت ۱۶۰کیلومتری استان الانبار تا بغداد در دست آنهاست. 🖋 محمدعلی حسن‌نیا 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ از خمینی یاد بگیرید ▪️هنگامی که امام خمینی به صحنه آمد، آیا شرایط از پیش آماده بود؟ او در تبعید و زندان بود... ▪️انسان است که شرایط را می‌سازد، نه آن‌که منتظر بماند شرایط به سراغ او آید. ▪️حقیقت آن است که نخبگان امروز در سرزمین‌های عربی ما در حالت انتظار به سر می‌برند و این انتظار تا کنون به هیچ نتیجه‌ای منتهی نشده! 👤 "سامی العریان" نويسنده فلسطينى 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
12.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ چرا منطقه قفقاز مهم است؟ 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
🔹 بند چهار بیانیه کمیته هسته‌ای شعام: "در صورت اتخاذ هر گونه اقدام خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران و تأسیسات هسته‌ای، از جمله بازگرداندن قطعنامه‌های مختومه شده شورای امنیت، اجرای این ترتیبات (توافق قاهره) متوقف می‌شود." 🔺 از این لحظه هرگونه همکاری با آژانس، اقدام علیه امنیت ملی است. 🖋 مهدی خانعلی‌زاده 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
⭕️ تکرار اشتباه ▫️ روز گذشته قطعنامه‌ پیشنهادی کره جنوبی رئیس دوره‌ای شورای امنیت سازمان ملل برای تمدید تعلیق تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، با ۹ رای مخالف و ۴ رای موافق و ۲ رای ممتنع، رای نیاورد. با عدم تصویب این قطعنامه مکانیسم ماشه فعال باقی مانده و در انتهای دوره سی روزه مفاد تحریمی قطعنامه‌های قبلی علیه ایران باز خواهند گشت. 🔶 کشورهای روسیه، چین، الجزایر و پاکستان به این قطعنامه رای موافق داده، کشورهای آمریکا و اروپایی‌ها رای مخالف و کره جنوبی که پیشنهاد دهنده قطعنامه بود رای ممتنع داد. ترکیب آرا نشان دهنده صف بندی بازیگران در این موضوع است. 🔷 ایران در روزهای اخیر تلاش‌هایی برای غیرفعال کردن مکانیسم ماشه انجام داد. توافق عراقچی با گروسی در قاهره از مهمترین آن بود. این توافق بر اساس مطالبه سه کشور اروپایی صورت گرفت. توافقی که حتی عدم اجرای آن هزینه‌های مهمی برای ایران داشت. 🔶 آژانس حاضر نشده است که حمله آمریکا و رژيم صهیونیستی به تاسیسات مشروع هسته‌ای ایران را محکوم کند. اما ایران با توافق قاهره مشروعیت آژانس را مورد تایید قرار داد و به خروج آژانس از بحران مشروعیت کمک مهمی کرد. در این توافق حتی قانون مصوب مجلس شورای اسلامی رعایت نشد. 🔷 رای مخالف اروپایی‌ها و آمریکا به این قطعنامه یک اقدام خصمانه علیه ایران است که طبق اظهارات عراقچی که بر اساس مصوبه کمیته هسته‌ای دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی (نه خود شورای عالی امنیت ملی) منجر به عدم اجرایی شدن توافق ایران با آژانس می‌شود. البته باید دید که تصمیم دولت ایران در این زمینه چه خواهد بود چرا که چنین شرطی در متن توافق وجود نداشته و این را سخنگوی وزارت امور خارجه نیز تایید کرده است. 🔶 حدود ۱۰ روز دیگر فرایند فعال شدن مکانیسم ماشه به سرانجام می‌رسد و در این مدت تلاش‌های دیپلماتیک ادامه خواهد داشت. اما نکته مهم این است که بر اساس تجربیات گذشته و خصوصا همین روزها روشن است که امتیازدهی یکطرفه و اعتماد‌سازی یک طرفه نمی‌تواند منجر به حل چالش‌ها و پیشرفت مسایل خارجی شود. این رویکرد غلط باید تصحیح شود. 🔷 غربی‌ها خود نیز معترف اند که بازگشت قطعنامه‌ها علیه ایران فشار جدیدی بر ایران ایجاد نمی‌کند. لذا در حال نمایش برای افزایش فشار روانی و امتیازگیری از ایران هستند. ایران نباید وارد بازی بدون انتهای امتیازدهی شود. تمدید مکانیسم ماشه یک خطای راهبردی خواهد بود که هزینه‌های بسیار بیشتری نسبت به بازگشت قطعنامه‌ها برای ایران در پی خواهد داشت. 🔶 دولت باید به صورت فعال تدابیر لازم برای مدیریت شرایط خصوصا در حوزه اقتصادی را اتخاذ کند. بانک مرکزی و وزارت اقتصاد به راحتی می‌توانند تبعات روانی بازگشت قطعنامه‌ها را مدیریت کنند. با این کار است که پیام قدرت به دشمن مخابره خواهد شد. 🖋 مسعود براتی 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
توافق حزب الله و عربستان؛ خیلی دور خیلی نزدیک!🇱🇧🇮🇷🇸🇦 عربستان اختلاف گذشته با مقاومت را کنار بگذارد، سلاح مقاومت به سمت اسرائیل است نه لبنان و ریاض. این بخشی از صحبت های شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب الله لبنان بود. تغییر تاکتیکی مهم در لحظه ای تاریخی. بنظر می رسد این تغییر لحن بخشی از راهبردهای منطقه ای ایران در موضوع تعامل و ایجاد مناسبات جدید با عربستان سعودی است. ریاض سالهاست از فضای داخل لبنان به ویژه بعد از انقلاب تشرین فاصله گرفته بود و بارها و بارها اجازه نداد که سعد حریری، رهبر جریان المستقبل و اهل سنت لبنان دوباره وارد سیاست این کشور شود. ریاض در یکسال اخیر و بعد از شکست حزب الله در جنگ با اسرائیل و قبول قطعنامه 1701 سعی کرد «پروژه سیاسی» خود را در لبنان اجرا کند. ابتدا به سراغ ریاست جمهوری رفت و با همکاری آمریکا جوزف عون را به بعبدا فرستاد و بعد با کنار زدن نجیب میقاتی و بقیه رقبا توانست نواف سلام را به سرای الحکومه بفرستد. البته ریاض یک معادله در لبنان را نادیده گرفت. اگر در لبنان نتوانی بازیگر مثبتی باشی قطعاً میتوانی به یک بازیگر مخرب تبدیل شوی. کاری که ایران و حزب الله لبنان بارها به سعودی تذکر دادند و در سفر آخر علی لاریجانی به ریاض بر سر آن بحث و تبادل نظر شد. اکنون پالس های مثبت از سوی هر دو طرف در جریان است. عربستان می داند که برهم زدن بازی توسط حزب الله عواقب سختی برای لبنان و دولت و متحدان سعودی دارد و ایران هم کامل واقف است نمی تواند بازیگری مثل حماس در 7 اکتبر برای حزب الله قائل شود و مقاومت لبنان را به حال خود واگذار کرده یا دست به یک «انتحار تمام عیار» در لبنان زد. به همین علت ایران راه میانه را انتخاب کرد. راهی شبیه همان مسیر «انصارلله» در یمن. روزی بن سلمان آرزو داشت که حوثی ها در یمن را یک ماه نابود کند و بر صنعا مسلط شود. اما این کار 8 سال طول کشید و در آخر ناموفق هم بود. در همین راستا آنها به راهی میانه رسیدند و در یک توافق بین الطرفین سعی کردند مشکلات را کم و تنش ها را کاهش دهند. در این توافق هر دو طرف همدیگر را به صورت غیررسمی و اعلانی به رسمیت شناختند و اکنون نزدیک به سه سال است که در سطح تنش بسیار کم مشق همسایگی می کنند. شاید برای مقاومت لبنان و ایران این مدل توافق بهترین راهکار باشد. دلیل آن هم چند چیز است: ابتدا اینکه حزب الله از زیر فشار داخلی برای خلع سلاح رها می شود و عربستان در فشار عملی عقب نشینی می کند نکته بعد آنکه با این موضوع مقاومت لبنان می تواند وقت بخرد و فرآیند بازسازی خود را تکمیل کند و برای جنگ آتی با اسرائیل آماده شود از سوی دیگر مخالفان مسیحی تندرو و اهل سنت حزب الله هم کمی آتش تهیه خود علیه جریان شیعی را در لبنان کاهش می دهند و از همه مهم تر با خرید زمان به انتخابات پارلمانی سال 2026 لبنان نزدیک می شویم و در آن زمان دوگان شیعه به ویژه حزب الله با کسب کرسی های کامل می تواند دوباره قدرت خود را به اثبات برساند و برای گزینه دولت بعدی فکری اساسی کند و از شر فردی مثل «نواف سلام» که کامل در زمین آمریکا بازی می کند رها شود. 🖋 محمدعلی حسن‌نیا 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
⭕️ معنای به رسمیت شناختن فلسطین در روز‌های اخیر شماری از دول، به‌ویژه کشور‌های غربی از جمله انگلستان، کانادا، استرالیا و پرتغال اعلام کردند که موجودیت فلسطین را به رسمیت شناخته‌اند. پرسش اصلی بدین قرار است که این رسمیت‌بخشی، حامل چه معنایی است و آیا در چارچوب تحلیلی موسوم به «راه‌حل دو دولتی»، این اقدام به زیان سرنوشت ملت فلسطین خواهد بود یا به سود آن؟ نخست باید خاطرنشان کرد که فلسطین، عنوانی است تاریخی و دیرین، که به سرزمینی در جنوب شرقی دریای مدیترانه اطلاق می‌شد، حتی پیش از آنکه استعمارگران پا به این دیار نهند. بنابراین چه دولت‌های دیگر این موجودیت را به رسمیت بشناسند یا نشناسند، فلسطین یک واقعیت تاریخی و غیرقابل‌انکار است. اما با کمال تأسف، استعمارگران متأثر از نفوذ صهیونیست‌ها و منافع آنان از پذیرش این عنوان سر باز زدند. اگرچه در دوران موسوم به قیومیت، پس از جنگ جهانی اول، انگلستان این خطه را تحت عنوان «فلسطین» تحت سیطره خود گرفت، پس از خروج و تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، دیگر حاضر به شناسایی رسمی این نام نبود. سالیان متمادی، عمده دولت‌های غربی تنها موجودیت اسرائیل را به رسمیت می‌شناختند و با توجه به سیطره این کشور‌ها بر نهاد‌های بین‌المللی، فلسطین عملاً از حضور و ظهور در عرصه سیاست و رسانه جهانی محروم ماند. علت این امر - چنان‌که پیش‌تر اشاره شد - هم‌سویی و همراهی غرب با اهداف و مطامع صهیونیستی بود. اما در پی فجایع بی‌سابقه و جنایات گسترده صهیونیست‌ها، به‌ویژه طی دو سال اخیر در غزه، بیداری‌ای در افکار عمومی جهان پدیدار شده که حتی دولت‌های حامی دیرین رژیم‌صهیونیستی را تحت‌فشار نهاده تا برای آرام‌سازی وجدان‌های معترض جهانی هم که شده، تا حدودی حقوق فلسطینیان را به رسمیت بشناسند. به‌عبارت‌دیگر، کشور‌های غربی و اروپایی دریافتند که رویکرد‌های مستبدانه و ستمگرانه یکجانبه صهیونیست‌ها علیه مردم فلسطین، دیگر در منطقه کارایی ندارد. آیا این رسمیت‌شناسی را می‌توان به‌مثابه پیروزی برای فلسطین تلقی کرد؟ مسلماً این اقدام، عقب‌نشینی نسبی غرب از موضع پیشین خود - که نادیده گرفتن کامل حقوق ملت فلسطین بود - و یک گام به‌پیش برای فلسطینیان محسوب می‌شود، اما کافی نیست و نمی‌توان در آن متوقف شد. مع‌هذا، به‌هیچ‌روی به‌معنای پذیرش کامل حقوق فلسطینیان نیست. پذیرش فلسطین به‌صورت توأمان با موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی، خود نشان از تداوم ظلم بر مردم فلسطین دارد. با‌وجوداین، این رویداد گامی به‌پیش است. از سوی دیگر، باید متذکر شد که راه‌حل موسوم به «دودولتی» نه‌تنها راه‌حلی عادلانه و واقع‌بینانه نیست، بلکه مغایر حقوق مسلم مردم فلسطین و حتی از منظر عملی نیز غیرقابل اجراست، چراکه از یک‌سو، جامعه صهیونیستی با همه تنوع گرایش‌های آن، در سال‌های اخیر به‌شدت به راست افراطی گراییده و اکثریت‌شان هرگونه مصالحه با فلسطینیان را رد می‌کنند و به‌ویژه پس از عملیات «طوفان الاقصی» که فلسطینیان را از حقوق اولیه، چون حق حیات هم محروم می‌دانند. از دیگر سو، جامعه فلسطین نیز به این حقیقت واقف شده که راه‌حل‌های سازشکارانه گذشته نه‌تنها حقوق آنان را تأمین ننموده، بلکه صرفاً مهلتی برای توسعه‌طلبی رژیم‌صهیونیستی فراهم آورده است. ازاین‌رو، حتی بسیاری از هواداران جریانات سازش‌طلب در درون فلسطین نیز از این موضع عدول کرده‌اند و جنایات اخیر صهیونیست‌ها عملاً این گفتمان را به حاشیه رانده است. در نتیجه، آنچه تحت عنوان «راه‌حل دودولتی» مطرح می‌شود، بیشتر تخیلاتی در اذهان برخی سیاستمداران است تا واقعیتی قابل تحقق در عرصه عمل. هیچ‌یک از طرفین مناقشه - نه صهیونیست‌ها و نه فلسطینیان - به‌طورجدی قائل به این راه‌حل نیستند و هر یک خواهان تشکیل دولتی کامل و مستقل تحت حاکمیت خویش هستند. از منظر حقوق اولیه بشری، با عنایت به تعلق تاریخی این سرزمین به فلسطینیان و اسکان دیرینه آنان در منطقه، حق تعیین سرنوشت می‌بایست به مردم فلسطین واگذار شود. منطقی‌ترین راه‌حل ممکن، برگزاری همه‌پرسی میان ساکنان واقعی این سرزمین - اعم از فلسطینیان مقیم و آوارگان محق برای بازگشت - است. داده‌های جمعیت‌شناختی نیز حاکی از آن است که در هر سناریوی محتمل، نتیجه چنین رفراندومی، تشکیل کشوری فلسطینی از بحر تا نهر خواهد بود. 🖋 محمدجواد اخوان 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
⭕️ سخنان شیخ نعیم قاسم درباره عربستان سعودی نشانه چیست؟ 🔸شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب الله لبنان در تازه ترین سخنرانی خود در روز جمعه 28 شهریور-19 سپتامبر از عربستان سعودی خواست تا صفحه جدیدی را در روابط با مقاومت باز کند. 🔹دعوت دبیرکل حزب الله به "باز کردن صفحه‌ ای جدید" با عربستان که توجهات زیادی را معطوف به خود کرده، حاوی پیام‌‌هایی هم به داخل لبنان و هم به بازیگران منطقه‌ای است. قاسم در سخنرانی روز جمعه صراحتاً پیشنهاد داد اختلافات گذشته کنار گذاشته شود و بر دشمن مشترک-اسرائیل-تمرکز شود؛ تأکیدی که نشان می ‌دهد این اظهارنظر بیش از آنکه صرفاً یک ژست نمادین باشد، در متن یک محاسبه راهبردی قرار دارد. 🔹در سطح داخلی، اظهارنظر قاسم دو هدف را دنبال می کند: اول آنکه تصویر حزب‌الله را از یک بازیگر صرفاً نظامی و بی‌ میل به تعامل، به نیرویی مسئول و در عینِ حال مقتدر تبدیل کند؛ و دوم آنکه از فشارهای سیاسی و اقتصادی بر بدنه اجتماعی حزب الله بکاهد. وقتی رهبر اصلی حزب‌ الله از "صفحه جدید" سخن می‌گوید، برای شهروند لبنانی این معنا را دارد که حزب الله خواهان ثبات و کاهش اصطکاک‌‌های فرقه‌ای است، بی‌آنکه هویت بنیادینِ مقاومت در برابر اسرائیل را نفی کند. این ترکیبِ پیام (تعامل مشروط در برابر حفظ بازدارندگی) از نظر سیاسی برای مخاطبان داخلی کارکردی ملموس دارد و می‌تواند در کوتاه ‌مدت فضای سیاسی لبنان را آرام‌تر کند. 🔹اما به همان اندازه که این دعوت جنبه داخلی مهمی دارد، جنبه منطقه‌ای و دیپلماتیک آن نیز قابل توجه است. سخنان قاسم همزمان شد با دور تازه ‌ای از رایزنی‌های تهران و ریاض؛ از جمله سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، به عربستان و دیدار او با مقامات سعودی که تلاشی از سوی تهران با هدف ایجاد زبان و هدف مشترک با ریاض در ضرورت مهار اسرائیل به عنوان اصلی ترین عامل تهدید منطقه‌ای بود. چنین تطابق زمانی نشان می‌دهد که پیام حزب‌ الله را باید در چارچوب تلاش‌های هماهنگ‌تر ایران برای مدیریت خطرات ناشی از افزایش تنش‌ها در منطقه فهمید. 🔹واکنش سعودی‌ها اما تاکنون مثبت و روشن نبوده است. ریاض که در سال‌های گذشته حزب‌الله را گروهی مخاطره‌آفرین و حتی تروریستی دانسته و روابط خود با لبنان را براساس منافع امنیتی و سیاسی تنظیم کرده، پاسخ گرمی به این دعوت نداده است. سکوت یا پاسخ محتاط سعودی را نباید نفی مطلق، بلکه علامت شرط‌گذاری و احتیاط خواند: یعنی احتمال ورود به گفتگو تنها در ازای تضمین‌های روشن امنیتی و سیاسی، و با شروطی که نفوذ نظامی و سیاسی حزب‌الله را در لبنان محدود سازد. به بیان دیگر، درِ دیپلماسی بسته نیست اما آستانهٔ ورود به آن بالا و پر از پیش‌شرط است. 🔹بنابراین پرسش اصلی این است که آیا این اعلام آمادگی می‌تواند به یک تحول راهبردی در سیاست سعودی نسبت به لبنان و حزب‌ الله بینجامد؟ پاسخ واقع ‌گرایانه این است که در کوتاه‌مدت، نه. 🔹ملاحظات ساختاری و سابقهٔ خصومت و بدگمانی، انگیزه‌های متحدان منطقه‌ای ریاض و نیز نیاز سعودی به امتیازات ملموس در برابر هرگونه انعطاف‌پذیری از جمله موانع کلیدی است. با این حال تجربه‌های دیپلماتیک اخیر در منطقه نشان داده که وقتی منافع راهبردی دو طرف همپوشانی پیدا کند، به‌ویژه در شرایطی که خطر نظامی اسرائیل بالا می‌گیرد، امکان انعطاف مشروط وجود دارد. آنچه می‌تواند فضای گفت‌وگو را باز کند، تضمین‌های ملموس در زمینه کاهش تنش، تعهد به عدم مداخله فرامرزی و ترتیبات امنیتی و حقوقی مشخص است. ✅بنابر آنچه گفته شد سخنان نعیم قاسم را نباید صرفاً یک ژست یا نمایش تبلیغاتی تلقی کرد؛ این دعوت قطعه‌ای از پازل بزرگ‌تر است که تهران، ریاض و بازیگران لبنانی در آن نقش‌آفرینی می‌کنند. اگر قرار باشد این جمله به فعل تبدیل شود، نیازمند صبر دیپلماتیک، تضمین‌های عملی و مرحله‌بندیِ اعتمادسازی است. تا آن زمان، آنچه بیش از همه محتمل به نظر می‌رسد، گفت‌وگوهای مشروط و تدریجی است؛ دیالوگی که شاید آتشِ فوران را فرو نشاند اما بعید است فوراً به عادی‌سازی کامل یا تغییر راهبردیِ یکباره بینجامد. 🖋 محمد خواجوئی 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir