eitaa logo
🇮🇷 مجله تحلیلی گذرگاه
577 دنبال‌کننده
71 عکس
34 ویدیو
10 فایل
🌍 گذرگاه | مرجع خبر، تحلیل و بررسی تحولات حوزه بین‌الملل 📲 ارتباط با ما: @gozargaah_admin 🔗 هسته مرکزی بین‌الملل بسیج دانشجویی @iccbso
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ معنای به رسمیت شناختن فلسطین در روز‌های اخیر شماری از دول، به‌ویژه کشور‌های غربی از جمله انگلستان، کانادا، استرالیا و پرتغال اعلام کردند که موجودیت فلسطین را به رسمیت شناخته‌اند. پرسش اصلی بدین قرار است که این رسمیت‌بخشی، حامل چه معنایی است و آیا در چارچوب تحلیلی موسوم به «راه‌حل دو دولتی»، این اقدام به زیان سرنوشت ملت فلسطین خواهد بود یا به سود آن؟ نخست باید خاطرنشان کرد که فلسطین، عنوانی است تاریخی و دیرین، که به سرزمینی در جنوب شرقی دریای مدیترانه اطلاق می‌شد، حتی پیش از آنکه استعمارگران پا به این دیار نهند. بنابراین چه دولت‌های دیگر این موجودیت را به رسمیت بشناسند یا نشناسند، فلسطین یک واقعیت تاریخی و غیرقابل‌انکار است. اما با کمال تأسف، استعمارگران متأثر از نفوذ صهیونیست‌ها و منافع آنان از پذیرش این عنوان سر باز زدند. اگرچه در دوران موسوم به قیومیت، پس از جنگ جهانی اول، انگلستان این خطه را تحت عنوان «فلسطین» تحت سیطره خود گرفت، پس از خروج و تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، دیگر حاضر به شناسایی رسمی این نام نبود. سالیان متمادی، عمده دولت‌های غربی تنها موجودیت اسرائیل را به رسمیت می‌شناختند و با توجه به سیطره این کشور‌ها بر نهاد‌های بین‌المللی، فلسطین عملاً از حضور و ظهور در عرصه سیاست و رسانه جهانی محروم ماند. علت این امر - چنان‌که پیش‌تر اشاره شد - هم‌سویی و همراهی غرب با اهداف و مطامع صهیونیستی بود. اما در پی فجایع بی‌سابقه و جنایات گسترده صهیونیست‌ها، به‌ویژه طی دو سال اخیر در غزه، بیداری‌ای در افکار عمومی جهان پدیدار شده که حتی دولت‌های حامی دیرین رژیم‌صهیونیستی را تحت‌فشار نهاده تا برای آرام‌سازی وجدان‌های معترض جهانی هم که شده، تا حدودی حقوق فلسطینیان را به رسمیت بشناسند. به‌عبارت‌دیگر، کشور‌های غربی و اروپایی دریافتند که رویکرد‌های مستبدانه و ستمگرانه یکجانبه صهیونیست‌ها علیه مردم فلسطین، دیگر در منطقه کارایی ندارد. آیا این رسمیت‌شناسی را می‌توان به‌مثابه پیروزی برای فلسطین تلقی کرد؟ مسلماً این اقدام، عقب‌نشینی نسبی غرب از موضع پیشین خود - که نادیده گرفتن کامل حقوق ملت فلسطین بود - و یک گام به‌پیش برای فلسطینیان محسوب می‌شود، اما کافی نیست و نمی‌توان در آن متوقف شد. مع‌هذا، به‌هیچ‌روی به‌معنای پذیرش کامل حقوق فلسطینیان نیست. پذیرش فلسطین به‌صورت توأمان با موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی، خود نشان از تداوم ظلم بر مردم فلسطین دارد. با‌وجوداین، این رویداد گامی به‌پیش است. از سوی دیگر، باید متذکر شد که راه‌حل موسوم به «دودولتی» نه‌تنها راه‌حلی عادلانه و واقع‌بینانه نیست، بلکه مغایر حقوق مسلم مردم فلسطین و حتی از منظر عملی نیز غیرقابل اجراست، چراکه از یک‌سو، جامعه صهیونیستی با همه تنوع گرایش‌های آن، در سال‌های اخیر به‌شدت به راست افراطی گراییده و اکثریت‌شان هرگونه مصالحه با فلسطینیان را رد می‌کنند و به‌ویژه پس از عملیات «طوفان الاقصی» که فلسطینیان را از حقوق اولیه، چون حق حیات هم محروم می‌دانند. از دیگر سو، جامعه فلسطین نیز به این حقیقت واقف شده که راه‌حل‌های سازشکارانه گذشته نه‌تنها حقوق آنان را تأمین ننموده، بلکه صرفاً مهلتی برای توسعه‌طلبی رژیم‌صهیونیستی فراهم آورده است. ازاین‌رو، حتی بسیاری از هواداران جریانات سازش‌طلب در درون فلسطین نیز از این موضع عدول کرده‌اند و جنایات اخیر صهیونیست‌ها عملاً این گفتمان را به حاشیه رانده است. در نتیجه، آنچه تحت عنوان «راه‌حل دودولتی» مطرح می‌شود، بیشتر تخیلاتی در اذهان برخی سیاستمداران است تا واقعیتی قابل تحقق در عرصه عمل. هیچ‌یک از طرفین مناقشه - نه صهیونیست‌ها و نه فلسطینیان - به‌طورجدی قائل به این راه‌حل نیستند و هر یک خواهان تشکیل دولتی کامل و مستقل تحت حاکمیت خویش هستند. از منظر حقوق اولیه بشری، با عنایت به تعلق تاریخی این سرزمین به فلسطینیان و اسکان دیرینه آنان در منطقه، حق تعیین سرنوشت می‌بایست به مردم فلسطین واگذار شود. منطقی‌ترین راه‌حل ممکن، برگزاری همه‌پرسی میان ساکنان واقعی این سرزمین - اعم از فلسطینیان مقیم و آوارگان محق برای بازگشت - است. داده‌های جمعیت‌شناختی نیز حاکی از آن است که در هر سناریوی محتمل، نتیجه چنین رفراندومی، تشکیل کشوری فلسطینی از بحر تا نهر خواهد بود. 🖋 محمدجواد اخوان 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir
⭕️ سخنان شیخ نعیم قاسم درباره عربستان سعودی نشانه چیست؟ 🔸شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب الله لبنان در تازه ترین سخنرانی خود در روز جمعه 28 شهریور-19 سپتامبر از عربستان سعودی خواست تا صفحه جدیدی را در روابط با مقاومت باز کند. 🔹دعوت دبیرکل حزب الله به "باز کردن صفحه‌ ای جدید" با عربستان که توجهات زیادی را معطوف به خود کرده، حاوی پیام‌‌هایی هم به داخل لبنان و هم به بازیگران منطقه‌ای است. قاسم در سخنرانی روز جمعه صراحتاً پیشنهاد داد اختلافات گذشته کنار گذاشته شود و بر دشمن مشترک-اسرائیل-تمرکز شود؛ تأکیدی که نشان می ‌دهد این اظهارنظر بیش از آنکه صرفاً یک ژست نمادین باشد، در متن یک محاسبه راهبردی قرار دارد. 🔹در سطح داخلی، اظهارنظر قاسم دو هدف را دنبال می کند: اول آنکه تصویر حزب‌الله را از یک بازیگر صرفاً نظامی و بی‌ میل به تعامل، به نیرویی مسئول و در عینِ حال مقتدر تبدیل کند؛ و دوم آنکه از فشارهای سیاسی و اقتصادی بر بدنه اجتماعی حزب الله بکاهد. وقتی رهبر اصلی حزب‌ الله از "صفحه جدید" سخن می‌گوید، برای شهروند لبنانی این معنا را دارد که حزب الله خواهان ثبات و کاهش اصطکاک‌‌های فرقه‌ای است، بی‌آنکه هویت بنیادینِ مقاومت در برابر اسرائیل را نفی کند. این ترکیبِ پیام (تعامل مشروط در برابر حفظ بازدارندگی) از نظر سیاسی برای مخاطبان داخلی کارکردی ملموس دارد و می‌تواند در کوتاه ‌مدت فضای سیاسی لبنان را آرام‌تر کند. 🔹اما به همان اندازه که این دعوت جنبه داخلی مهمی دارد، جنبه منطقه‌ای و دیپلماتیک آن نیز قابل توجه است. سخنان قاسم همزمان شد با دور تازه ‌ای از رایزنی‌های تهران و ریاض؛ از جمله سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، به عربستان و دیدار او با مقامات سعودی که تلاشی از سوی تهران با هدف ایجاد زبان و هدف مشترک با ریاض در ضرورت مهار اسرائیل به عنوان اصلی ترین عامل تهدید منطقه‌ای بود. چنین تطابق زمانی نشان می‌دهد که پیام حزب‌ الله را باید در چارچوب تلاش‌های هماهنگ‌تر ایران برای مدیریت خطرات ناشی از افزایش تنش‌ها در منطقه فهمید. 🔹واکنش سعودی‌ها اما تاکنون مثبت و روشن نبوده است. ریاض که در سال‌های گذشته حزب‌الله را گروهی مخاطره‌آفرین و حتی تروریستی دانسته و روابط خود با لبنان را براساس منافع امنیتی و سیاسی تنظیم کرده، پاسخ گرمی به این دعوت نداده است. سکوت یا پاسخ محتاط سعودی را نباید نفی مطلق، بلکه علامت شرط‌گذاری و احتیاط خواند: یعنی احتمال ورود به گفتگو تنها در ازای تضمین‌های روشن امنیتی و سیاسی، و با شروطی که نفوذ نظامی و سیاسی حزب‌الله را در لبنان محدود سازد. به بیان دیگر، درِ دیپلماسی بسته نیست اما آستانهٔ ورود به آن بالا و پر از پیش‌شرط است. 🔹بنابراین پرسش اصلی این است که آیا این اعلام آمادگی می‌تواند به یک تحول راهبردی در سیاست سعودی نسبت به لبنان و حزب‌ الله بینجامد؟ پاسخ واقع ‌گرایانه این است که در کوتاه‌مدت، نه. 🔹ملاحظات ساختاری و سابقهٔ خصومت و بدگمانی، انگیزه‌های متحدان منطقه‌ای ریاض و نیز نیاز سعودی به امتیازات ملموس در برابر هرگونه انعطاف‌پذیری از جمله موانع کلیدی است. با این حال تجربه‌های دیپلماتیک اخیر در منطقه نشان داده که وقتی منافع راهبردی دو طرف همپوشانی پیدا کند، به‌ویژه در شرایطی که خطر نظامی اسرائیل بالا می‌گیرد، امکان انعطاف مشروط وجود دارد. آنچه می‌تواند فضای گفت‌وگو را باز کند، تضمین‌های ملموس در زمینه کاهش تنش، تعهد به عدم مداخله فرامرزی و ترتیبات امنیتی و حقوقی مشخص است. ✅بنابر آنچه گفته شد سخنان نعیم قاسم را نباید صرفاً یک ژست یا نمایش تبلیغاتی تلقی کرد؛ این دعوت قطعه‌ای از پازل بزرگ‌تر است که تهران، ریاض و بازیگران لبنانی در آن نقش‌آفرینی می‌کنند. اگر قرار باشد این جمله به فعل تبدیل شود، نیازمند صبر دیپلماتیک، تضمین‌های عملی و مرحله‌بندیِ اعتمادسازی است. تا آن زمان، آنچه بیش از همه محتمل به نظر می‌رسد، گفت‌وگوهای مشروط و تدریجی است؛ دیالوگی که شاید آتشِ فوران را فرو نشاند اما بعید است فوراً به عادی‌سازی کامل یا تغییر راهبردیِ یکباره بینجامد. 🖋 محمد خواجوئی 🌏 گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدید 🆔 @gozargaah_ir