eitaa logo
همنشینی با خوبان 🗨
43.1هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
37 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات شهید « اینقدر این مرد صلابت و شجاعت وشهامت داشت که انسان به حالش غبطه می‌خورد. به خدا وجود پاکش انگار ذره‌ای ترس از مرگ نداشت. سلیمانی یک سرمایه بزرگ برای انقلاب بود، یک فرمانده غنی و بزرگ مانند مالک‌اشتر، جسور و بی باک در هنگام رزم. آنقدر با بچه‌های بسیج اخلاقش خوب بود که همه شیفته‌اش شده بودند. در او ذره‌ای از وابستگی به دنیا پول، ثروث، خانواده، منصب و مقام وجود نداشت... این عزیز اینگونه شربت شهادت رانوشید، ما بسیار یادش‌ خواهیم کرد و یادش را در ادامه ‌راهش به اثبات خواهیم رساند....» ✍به روایت سردارشهید محمدابراهیم همت 📎فرماندهٔ گردان‌میثم‌تمار لشگر ۲۷محمدرسول‌الله (ص) سردار🌷 ●ولادت : ۱۳۳۸ آمره ، خلجستان قم ●شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۶ فکه ، عملیات والفجر۱ 📚 🔹@h_khoban_ir
✍امیرالمؤمنین علیه‌السلام: كار خوب انجام دهيد و هيچ كار خوبى را كوچك مشماريد؛ زيرا كوچك آن هم بزرگ است و اندكش بسيار. 📙وسائل الشيعة : 1/89 📚 🔹@h_khoban_ir
✅روش جالب تربیت فرزند ✍️آیت الله شاه آبادی (ره) استاد عرفان حضرت امام خمینی (ره) توصیه می‌کرد که اگر به عنوان مثال، فرزند شما نیاز به کفش دارد، گرچه شما دیر یا زود آن را تهیه خواهید کرد، به فرزند خود بگویید: عزیزم، بابا باید پول داشته باشد. مگر نمی‌دانی خدا روزی رسان است؟ پس از خدا بخواه زودتر به پدر پول بدهد تا برایت کفش بخرد. این کودک قطعاً دعا خواهد کرد و پدر نیز قطعاً پولی به دست خواهد آورد. پس کفش را از خدا می‌داند و عاشق خدا می‌شود؛ یعنی از همان کوچکی می‌آموزد که پدر فقط واسطه رزق و روزی است. در این صورت، پدر دست فرزندش را در دست خدا گذاشته است. 📚 🔹@h_khoban_ir
📩 | بشارت و انذار پیامبران 🔺️ 📚 🔹@h_khoban_ir
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 💠 چهار دلیل جهنمی شدن از زبان اهل جهنم 🎙 دکتر رفیعی 📚 🔹@h_khoban_ir
بهش پیام نده، اما دلتنگش کن متن هایی که به روحت آرامش‌ میده👇 چند دکتر روانشناس این کانال رو تایید کردند👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/2967404754Cd55473eba5 چنلی برای آدمهای خاص زندگیتون👆👆 👌👌🔥🔥🔥🔥
🌼از لحظات آخر مرگ جدا بترسید ✍️هنگام احتضار و جان کندن عالمی،‌ برایش دعای عدیله می‌خواندند و او تکرار می‌کرد؛ وقتی رسیدند به جمله "واشهدان الائمة الابرار" محتضر گفت: این اول حرف است، یعنی قبول ندارم! تا سه مرتبه او را تلقین می‌کردند و او می‌گفت این اول حرف است. پس از لحظه‌ای عرق تمام بدنش را گرفت و چشم‌هایش را باز کرد و با دست اشاره به صندوقی که در گوشه حجره نمود و امر کرد سر آن را باز کردند. و از میان آن یک ورقه بیرون آوردند پس به او دادند و آن‌را پاره‌اش کرد. چون سبب آن را از او پرسیدند گفت: من به کسی پنج تومان قرض داده بودم و از او سند گرفته بودم، هر وقت به من می‌گفتید بگو: واشهدان الائمة الابرار؛ می‌دیدم فردی با ریش سفیدی سر صندوق ایستاده و این سند را به دست گرفته و می‌گوید اگر این کلمه شهادت را گفتی این سند را پاره می‌کنم. من برای گرفتن طلبم به آن سند نیاز داشتم و در آن لحظه راضی نمی‌شدم که این شهادت را بگویم و چون خدا به لطف خودش مرا شفا داد و از حالت احتضار خارج شدم، آن سند را خودم پاره کردم که دیگر مانعی از گفتن کلمه شهادت نداشته باشم. 📚داستان‌های شگفت شهید دستغیب به نقل از منتخب التواریخ، باب 14 📚 🔹@h_khoban_ir