eitaa logo
همنشینی با خوبان 🗨
43.4هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
37 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 حجت الاسلام استاد انصاریان : 🔸نیکی به پدر و مادر، داستانی است که تو آن را می نویسی و فرزندانت آن را برایت حکایت می کنند... پس خوب بنویس... استاد 📚 🔹@h_khoban_ir
📌دست دیگران را بگیر.... 🔰مرحوم دولابی: فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره؛ خوبی می‌کنی به خودت برمی‌گردد. حتی وقتی دست کسی را می‌گیری، خدا مرحمت می‌کند و نگاه می‌کنی که به خودت خوبی کرده‌ای. 🔰وقتی او را می‌بینی که نمی‌تواند بلند شود، خودت بوده‌ای که نمی‌توانستی بلند شوی. دستش را می‌گیری و بلند می‌شود، راحت می‌شوی. 📗طوبای محبت، ج سوم، ص 110 📚 🔹@h_khoban_ir
‌‌ ☫بِسْـــــمِ‌الـلَّـهِ‌الرَّحْـمَنِ‌الرَّحِیـــــمِ☫ رابطه مکاشفه با مراقبه از خاطرم نمی رود که مرحوم علامه طباطبایی وقتی به من فرمود: آقا من هر روز مراقبتم قوی تر است شب مشاهدات من، من زلالتر است، صافی تر است؛ هر چه روز شریف تر باشد، شب مکاشفات زلال تر و صافی تر است. 📔پندهای حکیمانه ع‍ـــــلامه 📚متن دروس و شرح دستورالعمل‌‌های عرفانی و اخلاقیِ سیر و سلوک علامه ذوفنون 📚 🔹@h_khoban_ir
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿 از طرف بنیاد شهید دفترچه بیمه درمانی داده بودند. تاریخ دفترچه ام تمام شده بود که بردم عوضش کنم. دفترچه دست نخورده بود. مسئول تعویض با تعجب نگاه کرد و گفت : در این جا که هیچ چیز ننوشته ای ؟ گفتم :سواد ندارم.. گفت: تو سواد نداری دکتر چطور؟ گفتم :دکتر من در قبرستان است خط هم نمی نویسد... بنده خدا فکر کرد از مردن حرف میزنم. فکر کرد دوست دارم بمیرم. گفت :خدا نکند پدر جان ان شاءلله صد سال عمر کنی این چه حرفایی است که میزنی؟ گفتم:من که از مردن حرف نمیزنم گفتم دکترم در قبرستان است... وقتی مریض می شوم میروم آنجا و پسرم علی شفایم میدهد. ✍به روایت پدر شهید حاج علی محمدی پور🕊 📚 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از جارچی قم
26.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 تیزر جشن بزرگ عوامل برنامه "محفل" در قم😍 🔹جشن بزرگ دختران با حضور عوامل و کارشناسان برنامه تلویزیونی "" در قم، همزمان با ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر برگزار می‌شود❤️ 🔺جمعه ۲۱ اردیبهشت ⏰ ساعت ۱۶ اخبار تکمیلی از حضور میهمانان جدید جشن بزرگ محفل در قم👇 http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c یادتون نره عضویت رو بزنید 👆 شگفتانه جدید این مراسم در راه است😍
📩 | مدارا با زیردستان 🔺️ 📚 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅باید خودمان را برای ابد بسازیم 🔸علامه حسن زاده آملی: کاری مهم‌تر از خودسازی نداریم. خودسازی مهم‌ترین کار است. هر یک از ما و شما هم نوبت و فرصتی داریم. این نوبت هم کم و زیاد ندارد. مثل نوبت کارهای عادی‌مان نیست. آقا امروز نشد، فردا نوبتمان باشد ندارد. این‌طور نیست. از اول تا آخر، در یک امتداد زمانی نوبت هر یک از ماست. از اول تا آخر یک سر سوزن کم و زیاد ندارد. نوبت و فرصت که تمام شد، دیگر تمام شده است. و ما در این نوبت باید خودمان را برای ابد بسازیم. و دین خدا آدم‌ساز است. 📚 برگرفته از کتاب «گفت‌وگو با علامه حسن‌زاده آملی» ص ۴۴ 📚 🔹@h_khoban_ir
🔰 کسی که هر روز اهل فتح و ظفر نیست، شیعه نیست! 🔻 تاجری که از جیبش خرج کند، درِ مغازه‌اش را می‌بندد و می‌گوید: صرف ندارد! نباید از جیب خرج کرد. حضرت فرمود: هر کس در خودش «زیادَت» نبیند، رو به نقصان است. یعنی از جیب خرج می‌کند و سود ندارد. ❗️کسی که هر روز اهل «فتح» نیست، اهل «ظفر» نیست، «شیعه» نیست. حضرت [صادق علیه‌السلام] فرمود: «شِيعَتُنا... أهْلُ الفَتْحِ وَ الظَّفَرِ». شیعیان ما اهل فتح و ظفر هستند و هر روز پیروز و موفق می‌شوند؛ یعنی در «سیر الی الله» هر روز جلوتر می‌روند، بر نفس و شیطان چیره می‌شوند و کمالات روحانی جدیدی به‌دست خواهند آورد. پس اگر حرکت نکنیم، از کاروان جا می‌مانیم. 👤 آیت الله سید حسن عاملی 📚 از کتاب آداب سلوک ص ۴۳ 📚 🔹@h_khoban_ir
🌱شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. شهید علی اکبر شیرودی❣🍃 📚 🔹@h_khoban_ir
🌱بعد از تیر خوردنش بچه ها اومدن به کمکمون خیلی خون ازش رفته بود فقط برگشت به یکی از رفقا گفت: بلندم کن رو زانوهام بشينم برگشتم بهش گفتم: واسه چی..؟! خون زیادی ازت رفته که آقا سجاد گفت: اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم.. 📚 🔹@h_khoban_ir