eitaa logo
همنشینی با خوبان 🗨
43.4هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
37 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
بیشتر دوست داشت گمنام باشد به همین دلیل گاهی به اسم‌های دیگر مقاله می‌نوشت، نام‌هایی مانند: سجاد شکیب، مرتضی علم الهدی، مرتضی حق گو، مهدی علم الهدی و فرهاد گلزار که از این نام آخر بیشتر در مجلات سینمایی استفاده می‌کرد. گاهی نیز با نام مستعار «کاکتوس» می‌نوشت که بعدها عنوان صفحه طنز ماهنامه ی سوره شد. 📚خاطراتی از سید مرتضی آوینی @h_khoban_ir
💠حجت الاسلام سیدمحمود یزدی، درباره شوریده حالی آیت الله ملکی تبریزی، هنگام بیدار شدن در سحرگاهان برای خواندن نماز شب می‌گوید: 🔹 ایشان شبها که برای عبادت و شب زنده داری بر میخاست، ضمن اجرای دستورها و آداب برخاستن از خواب، همانند سجده و دعا، مدتی در بستر میگریست. سپس به حیاط میآمد و به آسمان می‌نگریست و آیه ۱۹۰ تا ۱۹۴ سوره آل عمران را می‌خواند و سر به دیوار میگذاشت و مدتی گریه میکرد. ✅آن گاه وضو می‌گرفت و چون به نماز برمی خاست و به تهجد مشغول میشد، حالش بسیار منقلب میشد. او در نمازها به ویژه در قنوتها بسیار گریه میکرد. 📚سیره اخلاقی علما @h_khoban_ir
دعای پرثواب شب جمعه☝️ کانال همنشینی با خوبان 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/553779200Ca754517cd6 @h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شهید عباس بابایی 🍀در حال عبور از خیابانِ منتهی به دبستان دهخدا بودم، که دیدم عباس، که آن زمان در کلاس پنجم ابتدایی بود، همراه با دانش آموزان از مدرسه خارج شد. پس از احوال پرسی به طرف خانه به راه افتادیم. در خیابان سعدی عده ای کارگر در حال کندن یک کانال بودند. در میان کارگران پیرمردی بود که توانایی انجام کار را نداشت. 🔰عباس با دیدن پیرمرد که به سختی کلنگ می‌زد و عرق از سر و رویش می‌چکید، لحظه ای ایستاد. سپس نزد پیرمرد رفت و گفت: "پدرجان! چند متر باید بکنی؟ " 🔺پیرمرد نفس نفس زنان گفت: "سه متر طولش باید بشه، یک متر گودی اش! " عباس کتاب‌هایی را که در زیر بغل داشت به پیرمرد داد و کلنگ او را گرفت و گفت: "شما کمی استراحت کنید پدرجان! " شروع کرد به کندن زمین. من هم که تحت تأثیر این رفتار عباس قرار گرفته بودم بیلی را که روی زمین افتاده بود، برداشتم و در بیرون ریختن خاک کانال به عباس کمک کردم. 🔸از آن روز به بعد، عباس هر روز پس از تعطیل شدن مدرسه، به یاری پیرمرد می‌رفت. او این کار را تا پایان حفاری و لوله گذاری خیابان سعدی قزوین ادامه داد. ✍علی خویینی 🔹️@h_khoban_ir
➣ 🌷حاج اســماعیل دولابی: همیشه سعی کنید دیگران باشید و برای بندگان خدا چیز خوب بخواهید. مـــــومن میتواند با خود به اهل زمین و آسمان خـیر برساند.. 🔹️@h_khoban_ir
💠 امام علی علیه السلام فرمود : 🍃الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الاِسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَالتَّقْصِیرُ عَنِ الاِسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ. مدح و بیش از حدِّ استحقاق، تملّق است و از استحقاق، ودرماندگى و یا حسد است. 📚 نهج البلاغه حکمت 347 🔹️@h_khoban_ir
آقا مصطفے همیشہ بہ مادرش مےگفت↯ دعا کن موثڔ باشم..؛ شھید شدن و نشدن..؛ زیاد مھم نیست..! :) 🌱💔 🔹️@h_khoban_ir
💠 شهید محمد بروجردی 🔹شانزده ساله که شد، ورد زبانش امام خمینی (ره) بود. می‌گفت: امام خمینی همه چیز من است. به خاطر امام خود را به هر آب و آتشی می‌زد. یک روز صاحب کارمان گفت: به این محمد آقا بگویید این قدر از آقای خمینی حرف نزند؛ من می‌دانم که این حرف‌ها آخرش ما را گرفتار می‌کند و ساواک را می‌کشاند به اینجا. موضوع را با محمد درمیان گذاشتیم. گفت: غیر ممکن است از راهی که در پیش گرفته ام، یک قدم عقب نشینی کنم! 📚مسیح در کردستان 🔹️@h_khoban_ir
🔔 تسلط شیطان ✅ آیت الله جوادی آملی: هنگامی كه شیطان به خداوند متعال گفت: من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه می‏ كنم. فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات می‏ یابد؟! خداوند متعال فرمود: راه بالا و پایین باز است، راه بالا نيايش و راه پايين سجده و بر خاك افتادن است. بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند ، یا سری بر آستان او بساید می‏ تواند شیطان را طرد كند. 🔹️@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شهید عباس بابایی 🍀در دوران تحصیل در آمریکا، یک روزی در بولتن خبری پایگاه"ریس"، مطلبی درباره ی عباس چاپ شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد. مطلب این بود: "دانشجو عباس بابایی، ساعت ۲ بعد از نیمه شب می‌دود تا شیطان را از خودش دور کند! " 🔹من و بابایی هم اتاق بودیم. بلافاصله ماجرا را ازش پرسیدم. گفت: "چند شب پیش، بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل"باکستر" فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه برمی گشتند. آنها با دیدن من در آن حال شگفت زده شدند. کلنل ماشین اش را نگه داشت و صدایم زد. پرسید: "در این وقت شب برای چه میدوی؟ " گفتم: "خوابم نمی آمد، خواستم کمی ورزش کنم تا بلکه خسته شوم و بتوانم بخوابم. " 🔸از توضیحی که دادم قانع نشد. اصرار کرد واقعیت را برایش بگویم. گفتم: "مسائلی در اطراف من می‌گذرد که گاهی سبب می‌شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند. در دین ما توصیه شده برای رهایی از این وسوسه‌ها و در چنین مواقعی، سر خودمان را به کاری گرم کنیم، یا اگر مقدورمان بود بدویم، و یا دوش آب سرد بگیریم! " 📚همسفر ملائک 🔹️@h_khoban_ir