🔹علامه طباطبایی ره از اساتید حضرت علامه حسن زاده ره:👇
🔸به هر اندازه که انسان به همسر خود #محبّت داشته باشد
🔸موجب رضای خدا و حضور خدا را در بیت خود فراهم کرده است.
📚 🔹@h_khoban_ir
📩 #مجله_دینی | حضور قلب در نماز
⚠️ آنکه در طول شبانه روز به فکر همه چیز هست ...
📚 🔹@h_khoban_ir
مردی که بعد از تخریب بقیع ، اطراف قبور ائمه (ع) دیواری کشید و صورت قبور را از خاک بیرون اورد ، و ممنوعیت زیارت قبور را برطرف کرد.
🕍 تهران ، مسجد حائری
📚 🔹@h_khoban_ir
💌 #کــلامشهـــید
🌹شهـــید همت:
دنیا چیزی نیست که انسان از آن روی گردان باشد. لکن دل به دنیا بستن را نمی پسندم... شخصیت حقیقی خود را که مقام #خلیفه_الله است به وَرطه فراموشی نمیسپارم.
📚 🔹@h_khoban_ir
💌 وقتی حالت خوب شد میخواهی با این حال خوب چهکار کنی؟
💚 انسانها یک مشکلی دارند؛ اینکه تا حالشان خوب شد، کارهایی میکنند که در نتیجهاش دوباره حالشان بد میشود؛ یعنی از این حال خوب، سوءاستفاده کرده و حال خود را خراب میکنند، مثلاً دچار عُجب، غرور و تکبر میشوند.
💚 خداوند میفرماید: «إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنى» کسی که حالش خوب است، جلوهای از استغنا دارد و انسان وقتی به استغنا میرسد معمولاً طغیان میکند و در اثر طغیان، دوباره حالش بد میشود.
💚 وقتی خدا به انسان نعمتی داد یا گرفتاری او را برطرف کرد، او که قبلاً ناله میزد و از خدا کمک میخواست، حالا میگوید «این هنر خودم بود!» و باز خدا را فراموش میکند «فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى عِلْمٍ» (زمر،۴۹)
💚دین به انسان کمک میکند که حالش خوب بشود، بعد میگوید: حالا این حال خوبت را خراب نکن، از آن به عنوان سرمایه استفاده کن برای بهتر شدن، به مقدارِ کم از حال خوب قانع نباش، بیا به تو برنامه بدهم تا از این حال خوبت درست و بجا استفاده کنی تا حالت بهتر بشود.
#استادپناهیان
📚 🔹@h_khoban_ir
1.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلیل نخوابیدن مقدساردبیلی درکربلا
🔰#استاد_عالی
📚 🔹@h_khoban_ir
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه برای حل مشکلات میفرمودند این موارد را مراعات وعمل کنید تا انشاءالله مشکل برطرف گردد:
✍🏼
1-قرآن کوچکی راهمیشه همراه داشته باشید
2-معوذتین رابخوانید و تکرار نمایید
3-آیت الکرسی رابخوانید و در منزل نصب نمایید
4-چهارقل را بخوانید و تکرار کنید،خصوصا وقت خواب
5-درموقع اذان باصدای نسبتا بلند، اذان بگویید
6-روزی 50 آیه ازقرآن کریم رابخوانید
📚 🔹@h_khoban_ir
🔹خاطره ای از شهید نواب صفوی
همسر شهید نواب صفوی می گویند:
بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک. فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم.
وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد.
بعد از نماز صبح گفتم. بعد از نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا.
اذان مغرب را گفتند. آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم، نیست...
آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم.
پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا.
هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد.
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در، آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا.
همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لولهها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم.
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند.
در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست،فراوان...
مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند. وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد.
گفتم اینا چیه؟
گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد.
آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. و من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
کارشان که تمام شد، رفتند.
آقا به من فرمود، دو نکته:
اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد، چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟
بعد فرمود: مشکل خیلیها همینه. نه سکوت شون از سر انصافه، نه سر و صداشون. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت.
📎پ.ن: حالا شده حکایت ما.
یک عمر بر سر سفره خدا نشسته ایم، کافیست یک مرتبه کمی تاخیر شود، سر و صدایمان بلند می شود.
کاش همان شأنی که برای مردم قائل هستیم تا آبرویشان را نریزیم، برای خدا هم قائل بودیم و آبروریزی نمی کردیم.
📚 منبع: جام عقیق
-
📚 🔹@h_khoban_ir