#نوحه_شهادت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
ارکان دین درهم شکسته از غم
در سوگ مولایش نشسته عالم
کشته شد مرتضی
وصیِ مصطفی
گریان زمین و آسمان است
صاحب عزا صاحب زمان است
مظلوم علی جان
مظلوم علی جان
یافاطمه شد موسم وصالت
مولای ما شد کشتهی عدالت
کوفه شد کربلا
تسلیت مجتبا
گِریَد حسین با قلب خسته
بر فرق و پهلوی شکسته
مظلومه زهرا
مظلومه زهرا
آه از دلِ زینب در این مصیبت
باید که از کوفه کند عزیمت
میرود که شاید
دوباره بیاید
آخر ندارد راه چاره
اسیری و معجرِ پاره
مظلومه زینب
مظلومه زینب
کی گفته در عالم خبر جز این است
خبر فقط امیر مؤمنین است
صاحب عالم است
تالی خاتم است
وصی ختم المرسلین است
امام اهل عالمین است
لبیک حیدر
لبیک حیدر
ما شیعیان مکتب حیدریم
یارِ امام، فدائیِ رهبریم
لشکر هیئتیم
پیرو همتیم
کی گفته در راهی که داریم
دیگر سلیمانی نداریم
یاثارالله
یاثارالله
#نوحه_شهادت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#سالروز_تخریب_حرم_مطهر_ائمه_بقیع_علیهم_السلام
دلها بسوزد از هجومی وحشیانه
از ماجرای حمله بر یک آستانه
تخریبِ سختِ بارگاهی بی کرانه
داغی که شد یادآورِ حمله به خانه
در منظرِ چشمانِ گریانِ پیمبر
شد بقعه ی پاکِ بقیع ویرانه یکسر
این بارِ اول نیست، بیتِ وحی اینسان
شد پیشِ چشمِ مردمان، یکباره ویران
آتش زدن، ویرانه کردن، سنگ باران
بوده مرامِ دشمنان، کارِ لعینان
این رسم جا افتاده از فرعون امت
بر آنکه آتش زد به بیتِ وحی، لعنت
آری به گلزارِ بقیع، چون آذر افتاد
گویی دوباره شهر، یادِ مادر افتاد
روزیکه روی یاس پیغمبر، در افتاد
نقشِ زمین، ثلثی ز آلِ کوثر افتاد
از روی در، جمعیتی وِلگرد رد شد
وَز کوثر قرآن، چهل نامرد رد شد
این نقشه ی دیروز و امروز است و فردا
دارد ادامه این یُرِش، از مکرِ اعدا
شد از سقیفه شعله ی این فتنه پیدا
تا روز عاشوراست این فتنه هویدا
یکروز دشمن، شخم زد کرب و بلا را
روز دگر ویرانه کرده، سامرا را
حالا تهاجم بر عقاید باب گشته
یارانِ دین را حمله از احزاب گشته
آتش تهیه بر سرِ اَحباب گشته
وقتِ مدد از روضه ی ارباب گشته
ارباب! دریاب امتِ قالوا بلا را
باید مَدد شد، کشته های کربلا را
از کربلا گفتم، غمی دارم به هر حال
از پیکری بی سر، که شد با اسب، پامال
از قطعه قطعه جسمِ افتاده به گودال
از غارتِ هر گوشواره، تا به خلخال
از اهلِ خیمه، چونکه معجر رفت غارت
حالا رسیده تازه هنگامِ اسارت
وقتِ اسارت، چون تهاجم برملا شد
بگذار گویم، کربلا در کربلا شد
زینب به ضربِ تازیانه مبتلا شد
او شاهدِ انبوهی از درد و بلا شد
با کعبِ نِی، ناقه سواری ها شد آغاز
با که کند، این راز را مظلومه ابراز
زینب در آن گودال، دنبال که گردد
محرم نمانده، تا سوار ناقه گردد
اینجاست که عباس، غرقِ ناله گردد
چون خواهرش راهی ز صد بیراهه گردد
چشم ترا عباس! دشمن دور دیده
ناموس را در هاله ای از نور دیده
از روی نیزه دیدی آقا ماجرا را؟
چشمان هیز و اهل بیتِ مصطفا را
در مجلسِ نامحرمان، دست خطا را
لفظِ کنیز و دخترانِ هَل اَتا را
ما چون تو از این درد، اشکِ خون بباریم
ما انتطارِ انتقامی سخت داریم
#سالروز_تخریب_حرم_مطهر_ائمه_بقیع_علیهم_السلام
@hajmahmoodzholideh
#مدح_و_منقبت_و_مرثیه_سَیدُالکریم_حضرت_عبدُالعظیم_الحسنی_علیه_السلام
یا سیدَالکریم، سلام ای طلایه دار
بر حضرتت درودِ خدا، ای بزرگوار
ای خط و مشیِ شیعه ی اِثنی عشر ترا
ای مَحرمِ چهار امام، ای ولی مَدار
با رشته های حبلِ متین خورده ای گِره
والا اِمامزاده ی در دین زمامدار
عبدالعظیمی و حسنی و حسینی و
زهرائی و محمدی و حیدری تبار
اَحسنت بر مرام و قوام و دوامِ تو
ای زاده ی امام حسن، روحِ باوقار
سجاد و باقرند، عموهای اَطهرت
ای بر دلت ز صادقِ آل عبا قرار
تو نور چشمِ حضرتِ موسیَ بنِ جعفری
یارِ رضا، معینِ جواد، و سفیرِ یار
داده امامِ هشتمِ ما، شیعه را سلام
در نامه ای که داده به دستِ تو، آن نگار
هادیِ دین، ترا ولیِ خود خطاب کرد
ای صاحبِ عقایدِ نابِ تمام عیار
حتی امامِ عسکری از تو کند سخن
آری بتو امامِ زمان، کرده افتخار
بعد از قیامِ حضرتِ معصومه، بی گمان
طرحِ قیامِ توست، که شیعه شد آشکار
بعد از تو نیز، شیعه در ایران بقاء یافت
پرچم رسید دستِ علیِ بنِ مَهزیار
روح خدا، پیامِ قیامِ ترا گرفت
آن شد قیامِ او، که هنوز است ماندگار
ایران ز انقلابِ امام است مفتخر
سیدعلی است، وارثِ این اوجِ افتخار
اقدامِ تو، نشاطِ عجیبی به شیعه داد
دین گشته در سراسرِ دنیا پیامدار
نشرِ معارف از تو شتابی دگر گرفت
شد با تو خطِّ فاطمی، اِحیاء و برقرار
با اینکه بود کارِ تو در اِختفا، ولی
ترویجِ دین به شیوه ی مخفی است، ابتکار
هر چند زیرِ بارِ مصائب، قدَت خمید
شخصیتِ جهادیِ تو ماند باوقار
از بس، حدیثِ آل علی را صَلا زدی
نهج البلاغه شد ز کتابِ تو وامدار
تفسیرِ آیه های تَولّا، شد از تو نشر
هم، شرحِ آیه های تَبرّا به هر دیار
در دوره ای، حدیثِ غدیر از تو جان گرفت
شد منتشر پیامِ نبیِ بزرگوار
در راهِ دین، هرآنچه ز دستت برآمده
کردی تو از وظیفه شناسی، به روزگار
تنها نه با زبان، که در انجامِ کارِ خیر
خود میشتافتی، به قدمهای اُستوار
با دستگیری از ضُعفا، اُنس داشتی
با مردمِ ضعیف، نشستی هزار بار
دستِ اسیر و دستِ فقیر و یتیم را
با روی خوش گرفتی و بودی همیشه یار
با اهلِ درد، همدل و همراه و همزبان
با اهلِ ظلم، سیره ی تو بود اقتدار
سر، هیچگه مقابل کس خَم نکرده ای
اِلّا مقابلِ خَمِ اَبروی تک سوار
با اینکه چند یوسف زهرا، ثناگویَت
بودی غریبِ شهر و غریبِ همه دیار
آواره گشتی از همه جا، تا به کربلا
آوار شد به جسمِ تو، تخریبِ آن مزار
قبل از فدا شدن، شده ای فانیِ حسین
مثلِ حبیب، کشته ی دلبر شدی دوبار
آوار دیدی و اَثرِ نعلِ اسب، نَه
لب تشنه ماندی و نشدی ذبحِ نابِکار
جسمَت نماند روی زمین زیرِ آفتاب
رَاسَت نرفت بر سرِ نِی سوی هر دیار
روزیکه از عراق به مُلکِ ری آمدی
گریان شدی بخاطرِ یک جمله، زار زار
قاتل که از حکومتِ ری، گندمی شنید
تنها به وعده ای سرِ مولای ما برید
#مدح_و_منقبت_و_مرثیه_سَیدُالکریم_حضرت_عبدُالعظیم_الحسنی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#السلام_علیک_یا_اَسدَالله_و_اَسدَ_رسولُ_الله
#یا_حمزه_سیدالشهداء
گفت احمد به صد بیانِ جلی
نرسد کس به گردِ پای علی
گرچه پروانه اهل پروا نیست
هیچکس را قیاس با ما نیست
گرچه شیر خدا علی یکتاست
لاجرم نیز، حمزه شیر خداست
حمزه از جلوه های حیِ جلیست
به جلالش قسم که محوِ علیست
حکمتِ غزوه ی اُحد اینجاست
حمزه از شیعیانِ این مولاست
مِیمنه، با علی شناسا بود
مِیسره، حمزه را پذیرا بود
در اُحد بود، این دو را یک رو
هیبتِ هر دو خارِ چشمِ عدو
یل یلانِ قریش چون دیدند...
حمزه را با علی، هراسیدند
تا طنینِ رجز، به جبهه فتاد
به بدنها تمام، لرزه فتاد
ذوالفقارِ علی، چه غوغا کرد
"لا فتی" عرش را مصلا کرد
با صدای ندای حیِ وَدود
همه ی اهلِ آسمان به سجود
رزمِ حیدر پر از حماسه ی نور
رزمِ حمزه سراسرش پرشور
از یسار و یمین، جبین می ریخت
دست و سرها، روی زمین می ریخت
اتحادِ سپاهِ پیغمبر
کار را بُرد تا دَمِ آخر
در میان تلاطمی پرشور
لشکرِ دین، گرفت زنگِ غرور
ناگهان رو به غفلت آوردند
رو به سوی غنیمت آوردند
چونکه شد لشکرِ خدا سرمست
رفت پس، تنگه ی اُحد از دست
غصه در جانِ مرتضی پیچید
خبرِ قتلِ مصطفی پیچید
به دروغ از شهادتش گفتند
شُبهه را تا به غایتش گفتند
همه سو را غبارِ فتنه گرفت
چه بگویم که کارِ فتنه گرفت
مکرِ دشمن به قلبِ حمزه رسید
جگرش را هجومِ نیزه درید
در برَش آمده جگرخواری
مُثله شد پیکرش ز بَد کاری
خبرش جبهه را پریشان کرد
مصطفی را ز داغ گریان کرد
جسم را با عبای خود پوشاند
روضه ی حمزه را خودش میخواند
کاش این لحظه خواهرش نرسد
خواهرش پیش پیکرش نرسد
□ □ □
من بمیرم، به نینوا چه گذشت؟
بر تنِ شاهِ کربلا چه گذشت؟
وایِ من از برادرِ زینب
کشته شد در برابرِ زینب
تنِ بی سر فتاده در گودال
زیرِ سمِ ستور شد پامال
همه را اهلِ خیمه می دیدند
موی خود را به پنجه می چیدند
خواهر آمد کنار این پیکر
دید جسمِ برادرش بی سر
چون به دامن نشد، نهد سرِ او
خم شد و بوسه زد به حنجر او
گفت جانا، بگو سرِ تو کجاست
چقدر جای نعلِ اسب اینجاست
رفت از هوش و خود به هوش آمد
ناله ی مادرش، بگوش آمد
ناله ی "یابُنَیَّ" غوغا کرد
روضه را تا همیشه برپا کرد
#السلام_علیک_یا_اَسدَالله_و_اَسدَ_رسولُ_الله
#یا_حمزه_سیدالشهداء
@hajmahmoodzholideh
#روضه_جانسوز_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#و_عبرت_از_تاریخ_آن_حضرت_علیه_السلام
وقتِ ناله ست و آهِ طوفانی
فرصتِ گریه های بارانی
وقتِ تکرارِ چند جمله شده
باز بر بیتِ وحی حمله شده
خاطراتِ هجوم تازه شدند
واردِ خانه بی اجازه شدند
باز دیوار و در، سپس آتش
ریخت بر هم کسی مناجاتش
دود و آتش دوباره شعله کشید
وسطِ کوچه کارِ قبله کشید
وای از اِزدحام، در کوچه
شد قنوتِ امام، در کوچه
قلبِ دین را دوباره افسردند
رهبری را ز خانه میبردند
سَرورِ شیعه در اسارت شد
سخت دشمن پیِ جسارت شد
باز در ریسمان، دو دستِ ولی است
صادقِ فاطمه، شبیهِ علی است
شد دوباره امامِمان بی یار
بی عبا، بی عمامه، بی دستار
روضه تکرار شد دوباره چرا؟
او پیاده، عدو سواره چرا؟
پیرِ هفتاد ساله، جا میماند
پا برهنه، سه ساله را میخواند
گرچه، اُمُ الائمه را خوانده
زیرِ سمّ ستور کِی مانده
اهلِ بیتش به سرزنان، اما
کس نزد تازیانه بر آنها
هتکِ حرمت ز او فراوان شد
لیک آخر، رها ز عدوان شد
بود اگر ناله ی حزینه ی او
نَنِشستند روی سینه ی او
نَرُبودند کهنه پیرهنش
نشده هیچ نیزه در دهنش
□ □ □
بود اما شبیهِ جدِ غریب
بی مددکار و بی معین و حبیب
با وجودیکه بود گِرداگِرد
پای درسش، هزارها شاگرد
هیچکس یاری اَش به او نرسید
در گرفتاری اَش به او نرسید
آنهمه گفته بود، از تاریخ
از غمِ زخمِ سینه و سرِ میخ
گفته بود از امامِ کَت بسته
از تهاجم، به مادری خسته
گفته بود از سقیفه و شورا
از علی، تا امامِ عاشورا
گفته بود از حرامیانِ سخیف
از نظر، بر مخدراتِ شریف
گفته بود از غمِ پس از گودال
از خیام و ربودنِ خلخال
باز هم ماند این ولی تنها
مثلِ مظلومِ دین علی تنها
□ □ □
عبرت امروز هم همانگون است
کربلا، کربلای گردونَ است
چرخِ گردون، رسانده نوبتِ ما
کربلا هست و درسِ عبرتِ ما
بشنو از مکتبِ سلیمانی
حرف حق از لبِ سلیمانی
ای عزیزان من، حرم اینجاست
دوستان! اَرضِ محترم اینجاست
این زمین در خودش حرم دارد
این حرم صاحبِ کرم دارد
این دیار از شلمچه تا به دمشق
صد هزاران شهید داده ز عشق
طاعت از رهبرِ جمارانی
هست تا سید خراسانی
نگذارید او شود تنها
در میانِ هجومِ دشمن ها
امتحانی سترگ در پیش است
پس جهادی بزرگ در پیش است
جبهه را میتوان به دست و زبان
یار باشیم تا امامِ زمان
تا ظهور این جهاد، تمرین است
درسِ عبرت ز روضه شیرین است
همه جا غرقِ روضه باید شد
تا سفیر حسین، شاید شد
خطی از انتظار باید داد
روضه را انتشار باید داد
یارِ مهدی ببین که چون گِریَد
همچو او جای اشک، خون گِریَد
ایکه گویی حسین نعم الامیر
زینبِ او هنوز مانده اسیر
#روضه_جانسوز_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#و_عبرت_از_تاریخ_آن_حضرت_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
حمدِ نعمَ النصیر باید گفت
مدح خیرُ الکثیر باید گفت
پا به پای طلوع ذیقعده
عاشقان را رسیده این وعده
وعده حق شده محقق باز
لطفِ محض و صریح و مطلق باز
وعده ای از صحیفه ی کوثر
آمد از بیت موسیِ جعفر
که به کوثر ضمیمه میآید
آیه های کریمه میآید
نسل احمد دوباره گل کرده
دختری چون خدیجه آورده
مادرش فاطمه است این دختر
نور چشمِ همه است این دختر
آسمانها ستاره باران شد
زینبِ دیگری نمایان شد
زینتِ آلِ مرتضا آمد
مژده که زینب رضا آمد
دختر نور، دختر کوثر
ماه بانوی نسل پیغمبر
عابده، عالمه، محدثه، نور
متقی، ملتجی به درک حضور
در عبادت یگانه ی دوران
در شجاعت فسانه دوران
در جوانی معلمِ عالَم
جلوه ای از کرامت خاتم
همچو زهرا جلیله ای به شکوه
همچو زینب به استقامتِ کوه
در صفاتش، جلیله ی عظمت
همه ذاتش، جمیله ی عصمت
در حیاتش، کریمه ی اطهر
در مماتش، شفیعه ی محشر
کیست از علمِ او خبر آرَد
که علومِ ولایتی دارد
اوست احیاگرِ حقایقِ دین
هم، امیدِ امامِ صادقِ دین
ای بنازم به قدرتِ عِلمش
بفدای بصیرت و حِلمش
که ز یک اجتهادِ پر برکات
پدرش گفته: ای پدر بفدات
اجتهادش، بیان حکمِ امام
نورِ علمش، مُحللِ اوهام
کیست معصومه؟ رازِ آل علی
وعده دیربازِ آل علی
دومین بضعه الرسولِ وِلاست
پاره ی قلبِ مصطفی، چو رضاست
عصمتش از امام و معصومه ست
عمه ی چار امامِ معصوم است
نورش از نورِ فاطمه جلی است
عهده دارِ ولایتِ علی است
چون حدیثِ غدیر میگوید
از ولای امیر میگوید
از حدیث غدیرِ خم، آگاه
با امامِ زمانِ خود، همراه
عمقِ فرهنگ سازی اَش، ز غدیر
گشته با یک قیام، عالمگیر
همچو زینب مروّجِ دین است
راهبردش، جهاد تبیین است
آمد آنکه قیامِ ناب کند
که قرار است انقلاب کند
آنکه شکلِ قیامِ او جنگی است
رهبر انقلاب فرهنگی است
کار او راهِ بسته را واکرد
کربلا را دوباره احیا کرد
نامه ای از امامِ خود دریافت
راه کارِ قیامِ خود دریافت
مثلِ زینب، چنان پیمبرها
حرکت کرد با برادرها
عشق بنیان نهاد، چون زینب
هیجده کشته داد، چون زینب
مُلکِ ایران چو کربلایش شد
پس اجابت همه دعایش شد
سرزمینم از او درخشان شد
همه ایرانِ ما گل افشان شد
عشق را نشر داد، بی پروا
مکتبِ شیعه ماند تا فردا
هست شاگرد او به خوشنامی
رهبر انقلاب اسلامی
انقلابی که پا گرفت از او
دینمان ریشه ها گرفت از او
تا ابد جلوه داد ایمان را
بیمه کرد این دیارِ سلطان را
با اشاراتِ آن امامِ رئوف
قبله ی دل شد از خدای عطوف
شهر قم را مطافِ دلها ساخت
حرمش را سرای زهرا ساخت
حرم او، حریم آل الله
مرقدش، جلوه جمال الله
غافل از این حرم نباید شد
حافظش تا ظهور باید شد
قم اگر در امان بماند نیز
کربلا بی گمان بماند نیز
رهروش، مکتب سلیمانی
پیروش، سیدِ خراسانی
حقِ مطلب ادا نشد هرچند
به همین یک اشاره اَم دل بند
رهبری را هر آنکه یاری کرد
در مسیر ظهور کاری کرد
دلِ رهبر اگر بدست آری
مکتبِ شیعه را کنی یاری
#ولادت_با_سعادت_حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@hajmahmoodzholideh
#يا_مولا_ادرکنی
رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند
با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند
هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر
هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند
ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت
ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند
مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است
کز جمال ازلی، جلوهی ذاتش بدهند
چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود
هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند
دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد
دیدهی دیگری اندر ظلماتش بدهند
چارده نورِ الهی، همه صف میبندند
یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند
چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر
همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند
بادهی آب بقا روزی هر کس نشود
ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا
هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند
هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله
شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند
زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز
پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند
تشنهی بادهی ارباب نمانَد عطشان
خودشان جرعهای، از آب فراتش بدهند
گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند
بِالله از گریهی در حشر نجاتش بدهند
با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین
باز با سنگ جواب صدماتش بدهند
لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال
از چه با خنده جواب لطماتش بدهند
#يا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یادبود_فتح_خرمشهر
نشسته ام بنویسم برای خرمشهر
که صرف شد همه عمرم بپای خرمشهر
برادرم نه، ز دستم برادران رفتند
و هیچ گه نَسرودم، رَثای خرمشهر
اگر چه مرثیه ها،ماجرای ما دارد
ولی نگفته ام از کربلای خرمشهر
نشسته ام بنویسم، ز جنگِ خونین شهر
که کُنجِ گَنج نمانَد صدای خرمشهر
چه گُلشنی که در آن، شش هزار آلاله
شدند در ره قرآن، فدای خرمشهر
روایت است که صدها شهیده، جان دادند
برای حفظ حریم سَرای خرمشهر
عراق بود و ایالاتِ متحد، با او
عِیال شهر نشستند، پای خرمشهر
رژیمِ بعث و چهل کشورِ حمایتگر
بر آن شدند بمانند، جای خرمشهر
ولی تمامیِ ایران بسیج شد، یکبار
وپس گرفت زدشمن منای خرمشهر
دعای روح خدا بود و همّتِ مردم
که فتح کرد وطن را خدای خرمشهر
هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا
شدند فاتحِ این، نینوای خرمشهر
سقوط شهر دلیل سقوط ایمان نیست
چه مؤمنی که نخواهد بقای خرمشهر
من از شهادت فهمیده هاست، می فهمم
سقوطِ شهر نشد، انتهای خرمشهر
رسان به قدس و فلسطین،به شام و سوریّه
پیامِ مَرد ترین کشته های خرمشهر
أذانِ مسجد جامع، هنوز گلواژه ست
رسد ز مأذنه اَش رَبّنای خرمشهر
بگو که مأذنه ها را هنوز میسازیم
به هر کجا که شود، ماجرای خرمشهر
بگو دفاعِ مقدس... مقاومت...اینجاست
مدافع حرم است، جای جای خرمشهر
فدای زینبیه، عسگریّه، قاضریه
هر آنکه هست هماره، فدای خرمشهر
میان چاه، نگَردیم در پِیِ یوسف
که هست خیمۀ او مبتلای خرمشهر
#یادبود_فتح_خرمشهر
@hajmahmoodzholideh