eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رایِ ما سنگین‌تر از موشک، سبک‌تر از علَم فتنه را نابود کن، بایَست بَرداری قلَم رایِ خود بنویس خوش، با جوهرِ خونِ شهید تا بماند پرچمِ دین، سبز و هم سرخ و سفید هست جمهوری اسلامی ایرانی، حرم حفظ کن با رای دادن چون سلیمانی، حرم رَهروِ راه شهیدان، در مسیرِ رهبر است کیست هر رای اَوّلی، رزمنده‌ای در سنگر است برترین نقشِ خواص امروز، تبیین است و بس هر که دارد آبرویی، کار او این است و بس پایِ ما ثابت قدم، تا دستِ ما بی لَرزش است رای دادن با بصیرت، خدمتی با اَرزش است رایِ ما گامی بسویِ، حذفِ درد و رنج هاست انتخابات این زمان، چون کربلای پنج هاست فتحِ خرمشهرها امروز، پای صندوق است جنگ با مستکبران، در دست‌های صندوق است امپراطوریِ استکبار، دشمن با خداست روز و شب در فکرِ نابودیِ جمهوریِ ماست اتحاد و همدلی، تکلیف هر ما و من است وحدتِ جمهورِ ما، تنها حریفِ دشمن است نایب مهدیِ ما، در انتظارِ رایِ ماست هر که با مسلم بماند، با حسین و کربلاست باشد این لبیک بر رهبر، همان امرِ امام حال، مائیم و امامِین و شهیدان، والسلام @hajmahmoodzholideh
https://eitaa.com/joinchat/1113653565C27dcf704ab جهت دریافت فهرست نامزدهای مورد تایید حزب‌الله مسجد ارک به آدرس فوق مراجعه کنید👆👆👆 @hajmahmoodzholideh
🌸سلام بر کریم اهل‌بیت 🌸 جمع آوری کمک هزینه‌های افطاری ماه مبارک رمضان الکریم؛ ✍به احسان کریم اهل‌بیت حضرت امام حسن مجتبی علیهم السلام همه با هم بر سر سفره‌های افطاری با موضوعاتی به این شرح، مشارکت کنیم: 👈سفره افطاری هیئت هفتگی 👈سفره افطاری فقرا و نیازمندان 👈سفره افطاری سیل زدگان و زلزله زدگان 👈سفره افطاری موکب ولادت و خرید تنورهای نان صلواتی در روز ولادت باسعادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام ◀️لطفاً در صورت مشارکت و واریز مبالغ نقدی به شماره کارت آقای حسن لطفی ۶۰۳۷۹۹۷۱۲۰۴۱۶۳۶۸ رسید آن‌را به شماره همراه ایشان در شبکه ایتا ارسال و نوع مشارکت خود را ذکر نمایید ۰۹۱۲۴۷۲۱۵۹۵ به توفیق الهی، همدلی 💞 و مواساتِ 🤝 کریمانه ادامه دارد... حسینیه موج الحسن علیه السلام
بیا گل زهرا امام عزیزم که چون شهدا خون بپات بریزم که چون شهدا خون بپات بریزم کی به مسیر انتظار روز قرار می‌رسد(۲) بعدِ هزارها خزان با تو بهار می‌رسد(۲) در تب و تاب عاشقی روی نگار می‌رسد(۲) بیا اباصالح بیا گل نرگس بیا اباصالح بیا گل نرگس بیا اباصالح بیا گل نرگس تموم دو عالم تویی کس و کارم منم به تو محتاج تو دار و ندارم منم به تو محتاج تو دار و ندارم متی ترانا و نراک سیدَنا روحی فداک(۲) کاش اشاره‌ای کنی به این غلامِ سینه‌چاک(۲) کاش که گمنامَت شوم مثل شهید بی پلاک(۲) بیا اباصالح بیا گل نرگس بیا اباصالح بیا گل نرگس بیا اباصالح بیا گل نرگس ببر، گلِ طاها بجانِ پیمبر بجانِ حسینت غمِ دلِ حیدر بجانِ حسینت غمِ دلِ حیدر کرب و بلا بخوانَدَت تا که بیایی از نجف(۲) دار و ندار مایی و زاده‌ی شاه لوکشف(۲) در تب و تاب هجر تو رفت جوانی‌اَم ز کف(۲) بیا اباصالح بیا گل نرگس بیا اباصالح بیا گل نرگس بیا اباصالح بیا گل نرگس به قدس و یمن تا عراق و خراسان ببین پیِ رهبر صفوف محبان ببین پیِ رهبر صفوف محبان در تو نظاره می‌کنیم صبر و قرار و غزه را(۲) با تو شماره می‌کنیم آمدنت به کعبه را(۲) دعای چاره می‌کنیم منتقِمِ مدینه را(۲) بیا اباصالح بیا گل نرگس بیا اباصالح بیا گل نرگس بیا اباصالح بیا گل نرگس @hajmahmoodzholideh
هدایت شده از صفحه اشعار
زمان: حجم: 792K
يادواره_شهدای_عزیزمان یادش بخیر ایام فجر آسمانی نوری درخشید از امام جمکرانی با انفجار نور شد آتش‌فشانی پیر جماران داد درسِ سرگِرانی پیر و جوانِ این وطن، شد نینوایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی روزیکه شد خونجامه‌ها تن‌پوش مردم با طبل جنگ آغاز شد چاووش مردم اعزام شد صد لشکر از آغوش مردم هر دم هزاران کشته شد، بر دوش مردم شد جبهه عاشورا و ایران کربلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی با قطعنامه، قطع شد آیا شهادت؟ یا باز شد، بابِ جدیدی تا شهادت؟ ماندیم پای کارِ رهبر، با شهادت با جام زهر انشا شد: عشقِ ما شهادت خواندیم از مرصاد، هر قالوا بلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی پیر جماران رفت، مسموم از جفاها یار خراسانی رسید، از آل طاها صدها سلیمانی ز اولاد شماها اعزام شد از کشور ما تا کجاها!... قدرت گرفت ایران، ز اسلام ولایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی باب شهادت باز شد، باز از حرم‌ها نسلی دگر برداشت، از هر سو علم‌ها لبنان و شامات و یمن، پُشتِ عجم‌ها لبیک بر سید علی، سر تا قدم‌ها شد چشم فتنه کور، از این هم‌گرایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی باب فرج شد، باز از اینجا تا فلسطین از فکه شد تا مکه، فتحِ جبهه‌ی دین ایران مُبدّل شد، به قطبِ دین و آئین شد عمق جبهه، تا به آمریکای لاتین خون در رگ عالَم بجوش آمد، کجایی؟ بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی امروز مائیم و خبرهای جهانی دارد به پایان می‌رسد، شام خزانی صبحِ بهار آید یقین از غَزّه، آنی از کربلا، از قدس، از مهدی نمانی! با طشتی از خونِ گلو، باید بیایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی هرچند دشمن در هجومش، بی‌امان است مَحوِ ستم، با خونِ پاکِ کودکان است زنده به گور از بمب، جسمِ دختران است اما جوابِ خصم، آهِ مادران است پرتابِ موشک، هَمرهِ دستِ دعایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی □ □ □ دانی چرا خونِ رفیقان بر زمین ریخت چون خون سالار شهیدان بر زمین ریخت از تن، سرِ اصحاب و یاران بر زمین ریخت یک یک تنِ پاکِ غریبان بر زمین ریخت هر کس حسینی شد، شود آخر فدایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی وقتی به نوکر، نوکری کردن بیاید از جانب زهرا، براتِ من بیاید با دست‌بافش، کهنه پیراهن بیاید بر من هم این عریان بدن، ماندن بیاید مادر دهد یک یک عزيزان را صَلایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی وقتی که از دل، عقده‌ها بیرون بریزد در روضه باید اشک‌ها، افزون بریزد حالا که اشکِ فاطمه، گلگون بریزد بایست خونِ ما، به جوی خون بریزد در روضه امضا می‌شود این سرجدایی بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی در کربلا آقای ما، دور از وطن ماند سرها به نیزه رفت، تن‌ها بی‌کفن ماند تنها پس از هَل مِن معین، اِبنُ الحسن ماند حتی ز شش‌ماهه جدا، سر از بدن ماند هَل مِن معینِ من، رسد آیا بجایی؟ بی‌سر شدن رسم شهیدان خدایی @hajmahmoodzholideh
راهیان را که همسفر شده ام با شهیدان رفیق تر شده ام شور و حالم شلمچه ای شده است ماه و سالم شلمچه ای شده است از عطای ولای احمد و آل میروم تا محول الاحوال میبرم از شلمچه این سوغات ذکر و شب زنده داری و حسنات من که عطر شهید را دارم ای خدا از گناه بیزارم همنوا با ملائک و شهدا یک سفر یک گریز کرب و بلا آه شاهی ز صدر زین افتاد صورت ماه بر زمین افتاد وای از آن سینه ای که سنگین شد آن محاسن بخون چه رنگین شد خواهری داشت صحنه را میدید دختری نازدانه میگیریید مادری یابُنَیَّ بر لب داشت مادرانه دعا به زینب داشت @hajmahmoodzholideh
کاش که من راهی کویت شوم جون شهدا لایق رویت شوم کاش ز هر قید رهایم کنی وقف شه کرب و بلایم کنی نفس بدم مانع راهم شود بیش از این کوه گناهم شود هر چه بمانم بشوم خارتر زارتر و تیره تر و تارتر گاه که نورانیتم میرود جلوه انسانیتم میرود از ره ارباب جدایم مکن جان اباالفضل رهایم مکن گر بخری عبد کرم میشوم من سگ ولگرد حرم میشوم حیف که من لایق تو نیستم مدعی ام، عاشق تو نیستم کیست که چون شعله بجانم شده باز دوباره نگرانم شده من نشوم دربدرِ هر دری مادری ام مادری ام مادری راستی امشب، شب جمعه ست، وای فاطمه بر سر بزند دست، وای فاطمه هست و پسر فاطمه فاطمه هست و پدر فاطمه صف به صف آیند همه انبیاء گریه کنانند همه اولیاء @hajmahmoodzholideh
هر که دارد سر سودای خدا بسم الله هر که دارد غم مهمانی ما بسم الله میزبانان سحر منتظر مهمانند هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله چشمۀ آب حیات است مناجات سحر هر که دارد طلب آب بقا بسم الله ماهها منتظر ماه مبارک بودیم آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله سفرۀ بندگی ماه خدا پهن شده سفرۀ ماست کنار شهدا بسم الله دیده وا کن که خدا در بر ما بنشسته همنشین است خدا با فقرا بسم الله شد هلال مه دلدار حلالِ همگان رویت یار حلال است ترا بسم الله سپر روزه سلاحی است برای مومن این امانی است ز طوفان بلا بسم الله دست ابلیس که بسته است امان از این نفس باید ای نفس کنی ترک جفا بسم الله یادی از تشنگی روز قیامت باید باب افطار گشوده است بما بسم الله میهمانخانۀ ارباب کرم باز شده ایها الناس ، سوی آل عبا بسم الله روزه یعنی عطش روضۀ لبهای حسین هر که دارد طلب خون خدا بسم الله رحمت واسعه اینجاست سر کوی حبیب هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله در رکاب پسر فاطمه باید جان داد هر که خواهد شود اینگونه فدا بسم الله @hajmahmoodzholideh
با مهر تو به ماهِ خدایی رسیده ایم شکرِ خدا به صبح و مسایی رسیده ایم ما از تَصَدُّقِ سرِ یوسف شدیم عزیز گر نیمه شب به حال و هوایی رسیده ایم با دستِ کیمیاگرِ دلبر طلا شدیم با اذن بوتراب به جایی رسیده ایم از سفرۀ زکاتِ علی جان گرفته ایم بر تختِ سلطنت – زِ گدایی رسیده ایم فقری که فخر ماست گداییِ کویِ توست از دستِ تو به حُکم ولایی رسیده ایم ما را به دستِ حکم تو تنفیذ کرده اند حالا چرا به چون و چرایی رسیده ایم با آنکه زیر پرچم تو رُشد کرده ایم از چه به اِدّعای خدایی رسیده ایم باید که حقِّ پرچم او را اَدا کنیم حالا اگر به نان و نوایی رسیده ایم خطّی که بویِ دُوّم خرداد می دهد با رَهروَش به خطِّ جدایی رسیده ایم فرهنگِ فاطمی است ، عفاف و حجاب ما با اَمر و نهیِ او به عطایی رسیده ایم رفتند دیگران به رَهِ سامری ولی ما همچنان به راهِ ولایی رسیده ایم با ساقیانِ زهر – هم آغوش کِی شویم؟ حتّی اگر به جام بلایی رسیده ایم! آری کلیدِ بابِ تولّی – تبرّی است از حبّ و بغض – هر دو به جایی رسیده ایم از همّتِ دعا و مُناجات و روضه هاست وقتِ سحر به کرب و بلایی رسیده ایم @hajmahmoodzholideh
جز آستان سحر، ساحتِ نجاتی نیست به غیر اشک و دعا چشمه ی حیاتی نیست گناه را به دعا و ثناء می‌بخشند که جز دعا و بکا، هیچ التفاتی نیست اگر که در پیِ خُلقِ خوشی، بدان به یقین ز اشک و آهِ سحر خوبتر، صفاتی نیست بجز دلی که شکسته برای مظلومی میان بنده و مولا، مناسباتی نیست رسیدنِ به نجف، مقصدِ میان‌بُرِ ماست که غیر بوسه بخاکِ علی، حیاتی نیست شنیده اید حدیثِ "فَمَن یَمُت یَرَنی" بجز وصال علی، علت مماتی نیست هزار بار بمیریم، تا به او برسیم به غیر دیدنِ روی علی، مَناتی نیست رهِ شهید، لقای حسینِ فاطمه است که نابتر ز شهادت، دگر وفاتی نیست برای جلبِ رضای خدا، به کعبه قسم فراتر از سفرِ کربلا، براتی نیست میانِ اشکِ عبادات، روضه قیمتی است از این نمازِ تو، مقبول تر صلاتی نیست ز خوفِ قَهرِ خدا، گریه بر حسین کنید وگرنَه قُربِ خدا را مقدماتی نیست نه من بگویم عزیزم، روایتی است صریح برای گریه کنِ او محاسباتی نیست دو نهرِ آب کنارش، ولی به او گفتند: برای طفلِ تو، یک جرعه از فراتی نیست تو التماس نکن، حرمله دلش سنگ است به غیرِ تیرِ سه شعبه، رهِ نجاتی نیست پس از شهادتِ ارباب، خواهرش میگفت: چسان سوار شوم، محرمِ بناتی نیست برای دفنِ تنِ بی سرش، در آن گودال به غیرِ چند نفر مردم دهاتی نیست @hajmahmoodzholideh