eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است کز جمال ازلی، جلوه‌ی ذاتش بدهند چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد دیده‌ی دیگری اندر ظلماتش بدهند چارده نورِ الهی، همه صف می‌بندند یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند باده‌ی آب بقا روزی هر کس نشود ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند تشنه‌ی باده‌ی ارباب نمانَد عطشان خودشان جرعه‌ای، از آب فراتش بدهند گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند بِالله از گریه‌ی در حشر نجاتش بدهند با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین باز با سنگ جواب صدماتش بدهند لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال از چه با خنده جواب لطماتش بدهند @hajmahmoodzholideh
شَانِ تو بالاتر از آن است، کز مَدحَت بگویم قَدرِ تو والاتر از آن است، کز وصفت بگویم نورِ تو پیداتر از آن است، کز نورت بگویم حُسنِ تو افشاتر از آن است، کز حُسنت بگویم می‌سِتایم با همین مدح و ثنای تو خدا را کیست داند کیستی، ای نور چشمان پیمبر حضرت زهرای ثانی، حضرت محبوبِ حیدر حضرت بنتُ الخدیجه، دختر زهرای اطهر همچو زینب، زینَتِ اَب، زاده‌ی موسی بن جعفر می‌شمارم با ثنایت، مدح و وصف انبیا را از صفات فاطمه، داری تو اوصافی عظیمه وَز وجودِ زینبی، در جانِ تو ذاتی حلیمیه هم وقاری از سکینه داری و خویی رحیمه هم حکیمه هستی و هم صاحب خُلقِ کریمه می‌شناسم با تو ای بانو، تمام اولیا را نور عالَم، جانِ احمد، عشقِ حیدر، دختِ زهرا بنتِ موسی، اُختِ طاها، عمه‌ی مهدیِ طاها طاهره، بِرّه، حمیده، سیده، مرضیه، کبرا مِهر تابان، ماهِ رخشان، ای تَوَلّایت گوارا مَظهرِ عشق و ولایت، جانِ جانانی رضا را ای سلامِ بی کران بر حضرتت، از سوی سرمد وی مقامِ شامخَت، اعطایی از درگاه ایزد ای وجودِ اعتقاداتِ تو، از ایمانِ بی‌حد وی ترا تکریم و تمجید از همه آل محمد واجبُ التعظیمی و داری مدیحِ مصطفا را ای به زهرا آینه، هم در عیان هم در نهانی نامِ نامیِ تو باشد حضرت زهرای ثانی در مسیرِ فاطمی، خوش داری از مادر نشانی کرده‌ای قرآن و دین را، از دیار قم جهانی مقدمَت خشنود کرده، صادق آل عبا را در احادیث ولایت، خود سرآمد از رُواتی هم فقیهی، هم ز عصمت نیز سرمشقِ صفاتی پاسخِ هر پرسشی دانی، ولی را از وُلاتی شبهه‌ها را برطرف سازی، که تو بابِ نجاتی داده‌ای درسِ اطاعت از ولایت، خوب ما را عالمان شاگردِ درسِ حوزه‌ی علمیه‌ی تو نعمتِ علم و عمل، از فاطمه ارثیه‌ی تو از امامان یک یک آمد، رتبه‌ی عالیه‌ی تو شیعه از خُمّ غدیر آگاه، با توصیه‌ی تو از علیِ عالیِ اعلا، چه خوش گفتی بقا را مکتبِ صادق ز تو رایج شد ای بانوی عالَم دین و مذهب از تو شد آباد ای فرزند خاتم همچو زینب شد قیامِ فاطمی، با تو مُتَمَم نهضت سرخِ حسینی، از تو شد تبیین مُسَلّم با همین شیوه هدایت کرده‌ای روح خدا را از قُمَت، حتی مدینه کسبِ ایمان کرده بانو انقلابت، تا یمن تا مکه طوفان کره بانو حاکمان، حتی سعودی رو به ایران کرده بانو در جهان، غوغا کنون خونِ شهیدان کرده بانو می‌برد رهبر، سوی قدس و فلسطین ماجرا را آری اینگونه، قیامِ رهبرم رونق گرفته از قیامش، هر حریمِ محترم رونق گرفته از کراماتِ تو اینک، هر حرم رونق گرفته کاش می‌گفتم، بقیعِ مادرم رونق گرفته اینچنین کردی مزین، چند ایوانِ طلا را ای قیامت عالمانه، ای حضور خواهرانه عاقبت افشا کنی، جاه و جلالِ مادرانه می‌رسد روزی که می‌گیرد، دعای دخترانه می‌کند آنروز نهضت، بازتابی جاودانه می‌شود کرب و بلاها، متصل کرب و بلا را گرچه خود بودی تو، هرگونه مصیبت را گرفتار عترتِ خود را ندیدی دست بسته، سوی بازار ناسزا نشنیدی ای بانو، میانِ جمعِ حضار تهمتِ سختِ کنیزی را تو نشنیدی ز کفار منتقم گیرد تقاصِ سختِ آل مرتضا را سهمِ ما از انتقامِ یار، یاریِ امام است لشکرِ نصرُمِنَ الله، آرزویش انتقام است صبحِ نزدیکِ ظهور و شامِ نزدیکِ قیام است کارِ استکبار در کلّ جهان، دیگر تمام است بانیِ نظمِ جدید، ایرانِ اسلامی است یارا @hajmahmoodzholideh
دستی خوش است سوی قنوتِ دعای تو دستی دگر، ملازمِ بندِ عبای تو سوزِ دعا همیشه اجابت نمی‌شود جز آنکه داشت شور و نوا، با ولای تو حالی که درهم است چو گیسوی درهمت باید تمسکی، سوی موی رهای تو دلدادگی و عاشقی و سرسپردگی ثابت نمی‌شوند، بجز پیش پای تو دلتنگِ روی ماهِ تو، مَردِ شهادت است هرگز به دوست، ره نبرد مدعای تو ناقابل است جانِ من، اما بخر مرا حیف است صرفِ عمرِ گِران، جز برای تو تا با تو زندگی نکنم، بندگی محال از من خدا نمی‌گذرد، جز رضای تو با شهرِ پرگناه، دلت را شکسته ایم ما قاصریم، زین غمِ بی منتهای تو ما را بخاطر گلِ روی علی ببخش بگذر ز ما، به صاحبِ ایوان طلای تو ما را بجز هوای نجف مبتلا مکن سخت است بی تو، همنفَسی در هوای تو ما ناامید از نفَسِ روضه نیستیم چشمِ امیدِ ماست، سوی کربلای تو یک بانو از مدینه به قم آمد و ندید در قم به غیر شیعه، بجز آشنای تو یک بانو از مدینه به گودالِ خون رسید وای از اسیریِ همه‌ی عمه‌های تو تا آن زمان، که عمه اسارت نرفته بود اینسان نبود درد و بلا، برمَلای تو کعب نی و هجوم به ایتام یک‌طرف وای از نگاهِ شوم، به شام بلای تو @hajmahmoodzholideh
لسلام کاش ای سالک، مسیرِ حق روی مَردِ رَه گَردی، اسیرِ حق شوی سِرّ توحیدی، ولای مرتضاست شَرطِ توحیدی، تولّای رضاست هر دلی، کز راهِ مولا می‌رود طورِ سینای رضا را می‌رود هر کسی سلمانِ مولا می‌شود با رضا، غرقِ تولّا می‌شود گنبد و گلدسته‌ی شاه نجف می‌برد دل را خراسان، صف به صف از نجف تا مشهد ایوانِ علیست از مدینه تا قم، اُستانِ علیست هستیِ ما، مؤمنات و مؤمنین دو علی، دو فاطمه، تا یومِ دین شهرِ معصومه که خود بابُ الرضاست پایتختِ عترتِ آل عباست کوریِ چشمِ همه، عدوانِ ما پایتختِ مهدی است ایرانِ ما خاکِ ما، فتحُ الفُتوحِ مجتباست فاتحِ ایران، شهیدِ کربلاست چون حسن، دل‌های ما را شاد کرد پس رضا، ویرانه را آباد کرد هر قدم برداشت، آنجا نور شد از شلمچه تا به نیشابور شد چند سالی پایتختش طوس ماند لیک، ایران با رضا مَانوس ماند این وطن، مُلکِ سریرِ ارتضاست کشورِ سلطان علی موسی الرضاست سلطنت از آنِ ایران است و بس شاهِ ما شاه خراسان است و بس چون قدم برداشت سوی خاک ما دید در پایش قلوبِ پاک ما هست خاکِ این وطن، جامِ جمَش ریشه‌ی حبُّ الوطن، در مقدمش او چو آمد، پا در این خِطّه گذاشت یادگارانی، به هر قطعه گذاشت از عنایاتِ امیرالمؤمنین کشورِ موسیَ بنِ جعفر را ببین هر مَلَک، از طوس می‌گیرد سراغ تا حریمِ تربتِ شاهِ چراغ بانوی قم، دخترِ دلبندِ اوست حضرتِ روحِ خدا فرزند اوست خود رضا، بابای ایمانیِ ماست هدیه‌اَش، یارِ خراسانیِ ماست رعیتِ سلطان، مطیعِ رهبر است سایه‌ی سلطان، هَماره بر سر است روز میلاد رضا، روز خداست روز رئفت، روز احسان بر گداست ما که جز خاکِ سَرایش نیستیم دست‌بردار از ولایش نیستیم □ □ □ سالروزِ اوست، اِنفاقی دگر جشنِ ما تجدیدِ میثاقی دگر ما بر این در، با تولّا آمدیم در پِیِ تبریکِ زهرا آمدیم وقتِ دقُ الباب، شد ذکرِ همه حق مبارک، ای عزیز فاطمه باز کن در، غرقِ میلادیم ما طالبِ دیدارِ نوزادیم ما بس بر این دیدار، لَه لَه می‌زنیم بوسه بر قنداقِ آن شه می‌زنیم □ □ □ گفت موسی با رضا، روحی فِداک آمدی! ای زاده‌ی اَصلابِ پاک نجمه بانو! مقدمَش تبریک باد مژده، ایامِ فرج نزدیک باد نورِ چشمَت را کمی تربت بده گوش، بر دورانی از غیبت بده بعدِ چندین نسل، از این نورِ چشم می‌شود مهدیِ او، مستورِ چشم می‌رسد روزی که آید در حرم می‌رسد، آن نورِ چشمانِ ترم تکیه بر کعبه، زنَد بانکِ صَلا این منم، پورِ شهیدِ کربلا آنکه عطشان نحر شد، بینِ دو نهر رَاسِ او گردانده می‌شد، شهر شهر کوفه کم نگذاشت از آزارها عترتش آواره در بازارها وای، از ویرانه و بازارِ شام حال، روزِ انتقام است انتقام آمدم در زادگاهی محترم تا بگیرم انتقامِ مادرم لسلام @hajmahmoodzholideh
باسمه تعالی [بازخوانی شعری سروده شده در ۳ سال پیش] تمجید از آیت الله سید ابراهیم رئیسی (به بهانه انتخابات ۱۴۰۰) ایکه با دلها اَنیسی، آیت الله رئیسی ای حضورت مغناطیسی، آیت الله رئیسی سیدی تو سروری تو صالحی تو اصلحی تو خودبخود بر ما رئیسی، آیت الله رئیسی همچو ابراهیم هستی بت شکن ای پر عدالت هم صریحی هم سلیسی، آیت الله رئیسی شمعِ بیت المال را کردی تو خامُش همچو جدت بر سرانِ انگلیسی، آیت الله رئیسی باز گرداندی حقوقِ رفته را در جیب مردم بسکه بر دزدان خسیسی، آیت الله رئیسی مفسدان از تو فراری، ملحدان را پُر شکاری بِه ز صد لشگر پلیسی، آیت الله رئیسی پرچم تولید با تو میرود بالا خدایی فکرِ کالای نفیسی، آیت الله رئیسی خالصی و مخلصی و خادمی و صادقی و حق بیان و حق نویسی، آیت الله رئیسی هست، بس پرونده ات روشن در این بیش از چهل سال نیست در آن لک و پیسی، آیت الله رئیسی می گریزد از تو خائن، می ستیزد بر تو دشمن چون نکردی کاسه لیسی، آیت الله رئیسی حوزه و دانشگهِ تو، مشهد و قم هست و تهران نه واشنگتن نه پاریسی، آیت الله رئیسی با فقیران همنشینی، با ضعیفان همزبانی با یتیمان خود اَنیسی، آیت الله رئیسی بسکه در کارت دقیقی، با سلیمانی رفیقی با ولایت همجلیسی، آیت الله رئیسی عشقِ دوران، فخر ایران، خادمِ شاه خراسان ای عجب نفسِ نفیسی، آیت الله رئیسی ایکه شاگرد امامی، رهبری را هم کلامی یار قرآن و حدیثی، آیت الله رئیسی هم تو بر رهبر معینی، هم به اَسرارش امینی هم به او نایب رئیسی، آیت الله رئیسی @hajmahmoodzholideh
رت_آیت_الله_رئیسی_رحمه_‌الله_علیه قربانیان ما که در حدِّ وفورند هر یک زمینه‌ساز ایام ظهورند خدمتگذارانی که فانی فِی الحسینند آخر همه مهمان شاه عالمینند حقِ بزرگان در حقیقت هم، همین است مأوایشان نزد امیرالمؤمنین است باید به‌ راه این شهیدان خو بگیریم تا قول وصل از ضامن آهو بگیریم آن سیدی که داشت شور حیدری رفت یار وفادار امام و رهبری رفت می‌گفت من خادم به درگاه رضایم خدمتگذار آستان مرتضایم از بس‌که مخلص بود مَحرم با حرم شد وز خدمت شاه خراسان محترم شد مردی که درد و داغِ مظلومان به دل داشت همواره سوز و آهِ محرومان به دل داشت مرد شجاعی که به میدان امتحان داد تا قلب دشمن رفت و قرآن را نشان داد او مرزها را کرد با دل، رهنوردی شد حاصل این استقامت، پایمردی راه سلیمانی به دست او عیان شد فاتح به خرمشهرهای این زمان شد باید که مدح آن شهید خدمت آورد کار جهادی را به متن دولت آورد حقِ ذَوِالقربا عجب جانانه بگذاشت پا جای پای رهبر فرزانه بگذاشت با جان و دل بر خدمت مردم نظر کرد سرتاسر ایرانِ اسلامی گذر کرد شیرِ دلیرِ کشورِ شیران رئیسی پشت و پناه ملت ایران رئیسی رت_آیت_الله_رئیسی_رحمه_‌الله_علیه اردیبهشت ۱۴۰۳/ماه ذیقعده @hajmahmoodzholideh
نشسته ام بنویسم برای خرمشهر که صرف شد همه عمرم بپای خرمشهر برادرم نه، ز دستم برادران رفتند و هیچ گه نَسرودم، رَثای خرمشهر اگر چه مرثیه ها،ماجرای ما دارد ولی نگفته ام از کربلای خرمشهر نشسته ام بنویسم، ز جنگِ خونین شهر که کُنجِ گَنج نمانَد صدای خرمشهر چه گُلشنی که در آن، شش هزار آلاله شدند در ره قرآن، فدای خرمشهر روایت است که صدها شهیده، جان دادند برای حفظ حریم سَرای خرمشهر عراق بود و ایالاتِ متحد، با او عِیال شهر نشستند، پای خرمشهر رژیمِ بعث و چهل کشورِ حمایتگر بر آن شدند بمانند، جای خرمشهر ولی تمامیِ ایران بسیج شد، یکبار وپس گرفت زدشمن منای خرمشهر دعای روح خدا بود و همّتِ مردم که فتح کرد وطن را خدای خرمشهر هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا شدند فاتحِ این، نینوای خرمشهر سقوط شهر دلیل سقوط ایمان نیست چه مؤمنی که نخواهد بقای خرمشهر من از شهادت فهمیده هاست، می فهمم سقوطِ شهر نشد، انتهای خرمشهر رسان به قدس و فلسطین،به شام و سوریّه پیامِ مَرد ترین کشته های خرمشهر أذانِ مسجد جامع، هنوز گلواژه ست رسد ز مأذنه اَش رَبّنای خرمشهر بگو که مأذنه ها را هنوز میسازیم به هر کجا که شود، ماجرای خرمشهر بگو دفاعِ مقدس... مقاومت...اینجاست مدافع حرم است، جای جای خرمشهر فدای زینبیه، عسگریّه، قاضریه هر آنکه هست هماره، فدای خرمشهر میان چاه، نگَردیم در پِیِ یوسف که هست خیمۀ او مبتلای خرمشهر @hajmahmoodzholideh
ما وامدارِ لطفِ ولی نعمتیم و بس با رخصتِ رضا به حرم دعوتیم و بس دولت سرای شاه خراسان پناه ماست دلبسته‌ی غلامیِ این دولتیم و بس خدمتگزار دائمِ این خانواده‌ایم ثابت قدم، ز منّتِ این خدمتیم و بس مأموریت ز حضرت سلطان گرفته‌ایم تا روز حشر، صاحبِ این عزتیم و بس از سفره‌ی رئوف، نمک خورده‌ایم ما یعنی همیشه ریزه خور حضرتیم و بس جز بر تو ای رئوف، امیدی نبسته‌ایم امیدوارِ لطفِ تو، هر نصرتیم و بس ای مقتدا سراسر ایران از آن توست در سایه سارِ سلطنتِ عترتیم و بس این مملکت قلمروِ موسی بن جعفر است از حرمتِ رضاست که با حرمتیم و بس نعمت، هزار شکر فراوان رسد بما سرمایه‌دارِ واقعیِ امتیم و بس صدها حرم، محافظِ این خاک فاطمی است یعنی که غرقِ امنیت و عصمتیم و بس دهها هزار، مسجد و هیئت قرارگاست ما هسته‌ی مقاومت هیئتیم و بس با دشمن حقیر بگو، با ولایتیم ما نسل کربلائی و با غیرتیم و بس زنهار ای فلک زده. تهدیدمان مکن رزمنده‌ایم و در صددِ فرصتیم و بس در آسمان و خشکی و دریا، به اقتدار با قدرت علیست، ابر قدرتیم و بس امروز اگر عفاف و حجاب است درد ما از داغ معجریست که در حسرتیم و بس از درد شام و کوفه بمیریم عاقبت از غصه‌های فاطمه در محنتیم و بس تا پای جان به روضه و گریه مقیدیم تا روزِ انتقام در این غربتیم و بس @hajmahmoodzholideh
می_یاران_شهیدش_ره ز جان و دل، ز ما ترا، سلام ای امامِ من سلام ای علَم بدوش، ای امامِ بت شکن سلامِ حق نثارت ای، سلاله‌ی پیمبران زَعیمی و مجاهدی و قائدی، به هر وطن تو وارثِ ولایتِ تمامِ اولیا شدی و جانشینِ برحقِ نبی، علی، حسین، حسن تو پاسدار عترتی، تو اقتدار و عزتی تو یادگارِ فاطمه، تویی عطای ذوالمِنَن تمامیِ قیام‌ها، شکست خورده غیرِ تو چرا که، کشورِ علی و فاطمه ست، این وطن زمینه‌ی ظهورِ مهدی است، انقلابِ تو خدا اراده کرده نصرتِ تو را به انجمن قسم به کشورِ تو که، سراسر است چون حرم حریمِ اَمنِ هر حرم، ز مُلکِ توست مُؤتمَن معارفِ الهی از همین حرم رسد به اوج که انتشارِ دین حقِ، ز قم رسیده تا یمن عراق و شام و غَزّه، یکصدا مطیعِ رهبرند و اقتدارِ دشمنان، شکسته شد در این زَمَن ز جانشینِ برحقَت، که هدیه از رضا به ماست به عمقِ راهبردی اَش، رسیده دینِ ممتَحَن ولایتِ فقیه را، تو هدیه کرده‌ای به ما که مَنطقَش، هجوم برده سوی کاخ اَهرمَن قیامِ تو بَدَل شده، به جبهه‌ی مقاومت سپاهِ چند نسلی اَت، به‌ هر کجاست صف شکن حکومتِ تو کرده جا، به قلبِ پابرهنه‌ها گذشته‌اند عاشقان به راهِ تو، ز جان و تن جوانِ این زمانه، بس‌که عاشقِ شهادت است کشیده صف برای جان نثاری اَت به یک سخن علیِ ما، اگر اشاره‌ای کند به عاشقان هزارها هزار جبهه پُر شود، کفن به تن برای انقلابِ تو، چه نقشه‌ها کشیده خصم اگرچه دُورِ فتنه شد، ولی چه سود از این فِتَن هزار دشمنی کنند گرچه، با قیامِ تو شده‌است چشمِ فتنه کور، با علیِ بت شکن به یک خطابِ فاطمی، تمام نقشه‌ها برآب به یک حضور مردمی، شکست خورده اَهرمَن به کوچه کوچه، کو به کو، که جوی خون روان شده شدند پَرپَر از جفا، هزار یاس و یاسمن به انتقامِ مرده ای... که کشته نیست، کشته اند... چقدر نوجوان و هم، جوان و پیر و مرد و زن گناهکارهای شهر، جوانِ بی گناه را بزیر دست و پا شهید کرده اند با زَدَن اَراذلَند وحشیانه، تشنه کامِ جوی خون شبیهِ کربلا کُشَند، تشنه را شکن شکن چقدر غصه خورده‌ایم، چقدر گریه کرده‌ایم، چقدر کشته دیده‌ایم، چون شهید بی کفن شهیدِ کربلا هنوز، جانِ تازه می‌دمَد به انقلابِ فاطمی، به نهضتِ امامِ من و ما برای این مسیر، خونِ تازه می‌دهیم اگر نظر کند حسین، اگر مدد کند حسن ز دستِ نایِبُ الاِمام، پرچمِ قیامِ تو رسد به دستِ صاحبِ قیامِ تو، امامِ تو می_یاران_شهیدش_ره @hajmahmoodzholideh
نی_و_شهدای_پانزده_خرداد_سلام_الله_علیهم_اجمعین ای رهبرا؛ راهی که داریم از تو داریم روح خدا؛ ما هر چه داریم از تو داریم والله، روح‌الله یعنی مُحیییِ دین پیر جماران است، الحق منجیِ دین بعد از هزار و چهارصد سال از رسالت احیا شد از فریاد تو، قرآن و عترت روح ولایت شد دمیده در دلیران اصلِ امام و امت، افشا شد در ایران از برکتِ آیاتِ مَثنی وَ فُرادا یک مملکت شد، هم‌صدا با تو منادا آری، تو با تکیه به درگاه الهی یک ملتی را ساختی تا عرش راهی روزیکه شد فریادِ تو "ما می‌توانیم" اثبات شد حرفَت به دنیا، می‌توانیم ای کهکشانِ دین، بنازم بر قیامت با سرعتِ نوری خطر کردی، ز نامت بی‌نامِ تو، این انقلاب، اصلاً نمی‌شد این راه و این مکتب مجاب، اصلاً نمی‌شد هان! ای علمدار همیشه زنده‌ی ما با تو بپا شد، ملت رزمنده‌ی ما از زیرِ یوغِ چکمه‌ی فرعونِ دوران آزاد شد این ملت، از چنگال گرگان ایرانِ ما، ایرانِ اسلامی شد آن‌روز شیعه در عالم صاحب نامی شد آن‌روز تنها نخواندی شیعه‌ی اثنی عشر را همراه کردی با خود اَبناءِ بشر را از بس اَدا شد، حقِ مطلب، حقِ مکتب پیوست در عالم ترا، هر قوم و مذهب تنها نه با تو، اهل ایران هم‌صدا شد بیدار از تو یک جهان، با آن ندا شد بیداریِ اسلامی از آن‌جا شد آغاز که حمله‌اَت، بر کاخِ آمریکا شد آغاز سال چِل و دو، جلوه‌ای از نینوا شد پاسخ به سال شصت و یک شد، کربلا شد خورشیدِ حق تابید، تاسوعای دیگر در خاک و خون غلتید، عاشورای دیگر سینه‌زنان خواندند در خون، نامه‌ی سرخ پیراهنِ مشکی شد آنجا، جامه‌ی سرخ اینگونه امت، کشته‌ی راهِ امام است تبعیدِ تو، تازه سرآغاز قیام است آزادگانِ عالم از تو، زنده گشتند صد لشگر از دلدادگان، رزمنده گشتند وقتی شدی از حوزه‌ی علمیه رهدار اسلام را دادی نجات از زیرِ آوار این چارده قرنِ گذشته، امتحان بود دینِ خدا، زندانیِ مستکبران بود از گوشه‌ی زندان، چو سردادی تو فریاد دینِ نبی را کردی از زندان تو آزاد کِی داشتی ابزار جنگی، جز پیامی؟ لبیک بشنیدی ز ملت، هر سلامی اینجا پیامِ عشق، بی‌پاسخ نمانده آری سلامِ عشق، بی‌پاسخ نمانده اینجا هزار و چهارصد سال عقده بشکفت یک خطبه‌ خواندی، صدهزاران غنچه بشکفت اینجا به پایت بوستانی، غنچه واکرد ملت برایت روز رجعت، کوچه واکرد روزیکه برگشتی، به گلزار بهشتت شد بهمنِ پنجاوهفت، اردیبهشتت روزیکه در خاکت، تنَت، ای بت شکن رفت چندین کفن از تو، به یادِ بی‌کفن رفت اینجا سه‌روز از جسم تو تکریم کردند چه دسته‌گلهایی به تو تقدیم کردند اینجا تنت شد با قیامی خاص، تشییع شد پیکرت با احترامی خاص، تشییع خون جای اشک از دیده افشاندند، مردم چندین نمازِ میلیونی خواندند، مردم اینجا برایت خِیل امت، جان و تن داد ایران به پایت صدهزاران، بی‌کفن داد هر مادری اینجا به پایت، گل پسر ریخت در جنگِ تحمیلی به عشقت، جان و سر ریخت اینجا کسی، در حفرِ گودالت نینداخت تیغ و سنان، بر قامتِ دالت نینداخت اینجا تنت، زیر سم مرکب نرفته بعد از تو در بازارها، زینب نرفته اینجا کسی خلخال از پایی نبرده سجاده از پایت، به رسوایی نبرده از خانواده معجری، غارت نکردند انگشت با انگشتری، غارت نکردند امروز هم، بر پای رهبر، گل بریزیم از طفل تا سردارِ لشکر، گل بریزیم امروز ایران، در رهِ والای خدمت کرده رئیس جمهور تقدیمِ ولایت امروز یکدل، یکصدا، با شور و وحدت هستیم با این استقامت، تا شهادت امروز راه قدس، نزدیک است نزدیک فریاد ما از قدس، تبریک است تبریک امروز پای هر ابَر قدرت، شکستیم در انتظار یوسف زهرا نشستیم نی_و_شهدای_پانزده_خرداد_سلام_الله_علیهم_اجمعین @hajmahmoodzholideh
وقتی که جانِ پاکِ پیمبر نشان شود تیرِ جفا دوباره به قلبش روان شود وقتی که زهر، چون نوکِ مسمار اثر کند یعنی دوباره قامت کوثر کمان شود طوفانِ کینه، چون برسد تا سرای وحی جانِ جواد، فصلِ جوانی خزان شود آنکه به غیرِ لطف، ز همسر ندیده بود حقش نبود، قاتلِ یارِ جوان شود درهای حجره را به رویَش بست، نانجیب تا با کنیزها همه، اُرجوزه خوان شود هرچند گفت تشنه لبم، کف زدند تا در هلهله، صدای ضعیفش نهان شود یک یاحسین گفت ز سوزِ جگر، جواد شاید کلامِ العطشِ او، بیان شود تازه گلو بریده نبود، این امامِ ما تا نیزه‌ای بجای گلو، در دهان شود خواهر نداشت، تا به کنارِ برادرش با دیدنِ شهادتِ او نیمه جان شود بی سر نشد، ولی بدنش رفت روی بام تا داغِ شام و کوفه دوباره عیان شود سنگش نزد، ولی سرِ او بود و پلّه ها وای از سَری، که ضربه خورِ بی امان شود حالا پسر رسید کنار پدر ولی در کربلا پدر ز پسر در فغان شود صدپاره کرد جسمِ جوان حسین را آن لشکری که خواست، حرم بی جوان شود بر گریه‌ی حسین، چه بَد کوفه خنده کرد تا باخبر از آن، حرم بانوان شود خواهر رسید و جان برادر نجات یافت وقتی حسینِ فاطمه را در ممات یافت @hajmahmoodzholideh
عزیز زهرایم جواد طاهایم امام دنیا و امام عقبایم من نور دل پیمبر و وصیِ مولایم من با برکت ترین گلِ باغ تولایم ای اهل عالم وجه خدایم ابن الرضایم ابن الرضایم ابن الرضایم ابن الرضایم دست جفا آخر کار خودش را کرد جامِ بلا مرگِ مرا مهیا کرد با زهر جفا از جگرم تا پیکرم سوزد این پاره جگر از ستمِ این همسرم سوزد جوان ترینِ آلِ عبایم ابن الرضایم ابن الرضایم ابن الرضایم ابن الرضایم از قتلگاه خود بیاد گودالم از غربتِ جدم آشفته احوالم بر یاد لب تشنه ی او محزون و عطشانم در مقتلِ خود بیاد آن پیکر عریانم شهید راهِ خون خدایم ابن الرضایم ابن الرضایم ابن الرضایم ابن الرضایم @hajmahmoodzholideh