#به_بهانهی_سالروز_امامت_و_ولایت_امام_زمان_ارواحنا_فداه
#حوادث فلسطین و غزّه #تاج امامت و ولایت
#ظهور از کعبه #روضه کربلا #انتقام
ز مکرِ سامری اَلغوث، ای امامِ زمانها
که ریخت یکسره بَر هم، همه زمان و مکانها
ز غصّه خون شده پائیز و تیره روی زمستان
شود بدستِ بهاران، زُدودِه رنگِ خزانها
زمینههای ظهورت، یکی یکی شده پیدا
بیا امامِ زمانها، که ریخت خونِ جوانها
به هر تهاجمِ خونبار و وحشیانهی ابلیس
هزار کودک و نوزاد، کشته شد به عیانها
جنونِ نسلکُشی، گرچه بارها شده تکرار
کس اِلتفاوت ندارد، به آه و اشک و فغانها
بِزیرِ کوهی از آوار، دسته دسته شهیدان
بِروی تَلّی از آمار، گم شدند گمانها
بعید نیست زمین، ناگهان دهان بِگُشاید
عیان به وادیِ بَیدا شوند، جمله نشانها
فضای صیحهای از آسمانِیان، چه مهیّاست
چقدر نفسِ زَکیّه، شدند کشته نهانها
نشانِ ز ارتشِ سفیانی است، هَتکِ حرمها
ز ابتکارِ اَجل شد یمن، یمانیِ آنها
برای یاریِ دینَت، چه خیزِشی است جهانی
ز جور و ظلمِ زمانه، نفَس نمانده به جانها
به قدس، کعبه بِگریَد، به کعبه، قدس بِمویَد
ببین که قبله به قبله، تویی سرودِ زبانها
ز کشتهها نِگران و به زندهها نِگرانیم
تو باخبرتری از هر کسی، به سود و زیانها
شکست هیبتِ فرعونِ قرن، با یَدِ بَیضا
که ریخت، خشمِ جهاد و حماس بر سرِ آنها
رسید صحنهی طوفان، به صحنِ مسجدُالاَقصی
ز گردبادِ حوادث، شکست مُهرِ زبانها
شعارِ ما همه، کشته شدن براهِ ولایت
که میرسد ز جهانی، طنینِ روح و روانها
برای کرب و بلایی شدن، زمان سپری شد
مرا به عشقِ شهادت، رسان به قافله بانها
بیا که نورِ خدایی و رجعتِ شهدایی
بیا که با تو کند رشد، عقل و هوش و توانها
اَذانِ عشق بخوان، ای طلوعِ کعبهی هستی
طنینِ نعرهی الله اکبرت، به لسانها
تمامِ راهِ نجات این دعا، برای ظهور است
دعا برای امامِ زمان، به وقتِ اذانها
تویی که تاج ولای علی، ز فاطمه داری
تویی که خطبهی زهرایی و سروشِ بیانها
هماره پرچمِ تو، بر فرازِ عرش، بلند است
بِزن علَم به زمین، تا بخوانیاَم به کرانها
بخوان ز کعبه جهان را، بخوان حیاتِ جوان را
بخوان بهارِ جنان را، به تَردِ فصلِ خَزانها
بخوان به صوتِ حزینَت، بخوان ز جدّ غریبَت
ز تشنهکامِ غریبی، که داد جان و جوانانها
بخوان ز پیکرِ پامال و ذبح، در تَهِ گودال
ز تیرهای سهشعبه، ز نیزهها و دهانها
اَمان ز مجلسِ نامحرمان و تهمتِ بیحد
کنیز خواندنِ آل علی، عیان و نهانها
بخوان ز خونِ شهیدان و انتقامِ اسیران
که دستِ منتقمِ توست، پاسخی به اَمانها
#به_بهانهی_سالروز_امامت_و_ولایت_امام_زمان_ارواحنا_فداه
@hajmahmoodzholideh
#پیوند_آسمانی_حضرت_رسول_اکرم_و_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیهما
شنیدم ز نَقلی، که در صدرِ اخبار آمد
ز پیوندِ دو زوجِ خوشبخت، با لطف ایزد
میان تمامِ خبرها که بر ما رسیده
چه زیبا حدیثی ز اوصافِ پیوند احمد
سخن از دو عشقِ حقیقی است، بینِ دو عاشق
که احمد کند خواستگاری، ز بِنتِ خُوَیلَد
ابوطالب و حمزه با روی شادان و خندان
بجای پدر لطف کردند، با میلِ بیحد
تو گوئی که این وصل، در آسمانها رقم خورد
میانِ دوتا ماه پاره، دو نسلِ سرآمد
چه فرخنده داماد و چه، شاهزاده عروسی
خدیجه عروس است و داماد باشد محمد
خجسته عروسی، که از حق سلامش رسیده
خوش اقبال داماد، آنکه به او وحی آید
عروسی که بینِ زنان عرب، تا ندارد
و داماد فخر بشر، برترین عبدِ سرمد
از این دو قرار است، عالم شود مهدِ جنت
از این دو قرار است، زهرای اطهر بیاید
از این دو قرار است پیدا شود، نور هستی
و دامادشان با ولایت به مَسند نِشیند
علی میشود، ماه دامادِ این خانواده
و زهرا شود، مادرِ یازده تا محمد
حسین و حسن، سبطِ این خاندانِ شریفند
خدیجه بُوَد جدّه و جدّ آنهاست احمد
□ □ □
برای خدای یگانه، که کاری ندارد
که بانوی بطحا، کنار پیمبر بماند
بماند که مادر، عروسیِ دختر ببیند
ولی دستِ تقدیر، اینگونه غم را رقم زد
پس از آنکه هستیِ خود را بپای نبی ریخت
کفن هم برایش نمانده، که بر تن نماید
سلامِ خدا را، که جبریل آورد بر او
به چندین کفن، چشمِ او شد منور مجدد
فقط یک نفر بیکفن ماند، آنهم حسینَش
که باید بزیرِ سمِ اسب، عریان بماند
به امید روزیکه زهرای اطهر دعایش
اجابت شود، تا کسی انتقامش بگیرد
#پیوند_آسمانی_حضرت_رسول_اکرم_و_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیهما
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_صلوات_الله_علیهما
تا فکر و ذکرِ ما، جلوات محمدی است
بالاترین دعا، صلوات محمدی است
در آیه آیه مُصحفِ سرمد، نِگر بِبین
قرآن ز معرفت، صفحات محمدی است
حَیِّ وَدود، خُلقِ عظمَش قرار داد
خُلقِ نِکوی ما، حسنات محمدی است
سرمَنشأِ معارفِ اسلام، یک کلام...
آئین و دینِ ما، کلمات محمدی است
با او مقامِ قُربِ الهی، شود درست
ایمانِ کامل از درجات محمدی است
جز در هوای اوست تنفُّس، حرامِ ما
جانها به هر نفَس، نفحات محمدی است
با دشمنانِ او، سر سازش محالِ ماست
الگوی این سخن، غزوات محمدی است
مژده به عاشقانِ تولّای اهلبیت
حب علی و آل، برات محمدی است
میلاد باسعادت او آشنای ماست
یعنی نبی ز روز ازل، مقتدای ماست
ما از اَلَست، پای رکابِ پیمبریم
زیرا که از ازل، ز محبانِ حیدریم
خوشبختیِ محب، ز تولّای مرتضاست
خوشبختتر از آن، که ز اولادِ کوثریم
گِلهای ما، اضافهی گِلهای نوری است
یعنی که ما، ز طینتِ زهرای اطهریم
لطفی که کرده فاطمه، مادر بما نکرد
واللهِ ما نظر شده، تا صبحِ محشریم
بِینِ مَوالیانِ نبی، با علی خوشیم
مِنّاترین مَوالیِ مِنّای جعفریم
با سیرهی نبی و علی، جعفری شدیم
یعنی که، شیعهی پدر و جدّ مادریم
مادر بزرگِ ما همه، بانو خدیجه است
با روح و جان، به آلِ نبی آشناتریم
از حبّ و بغض، در دلِ ما شک و شُبهه نیست
وقتی که ما بزرگ شده، پای منبریم
سِلمیم با هر آنکه به حُبِّ پیمبر است
حَربیم با هر آنکه به حَربِ پیمبر است
مائیم دوستدارِ تمام پیمبران
شک نیست، در برائَتِمان از ستمگران
از اصل و ریشه، دشمنِ اَدیان، یهود بود
بَدخواهِ یوسف است یهودا، برادران!
از ابتدا که سیرهی ابلیس داشتند
قوم یهود بود، پِیِ حذفِ سَروَران
میخواستند؛ ختم نبوّت نهان شود
تا با ستم کنند، ز خود نَصبِ رهبران
اینگونه از پیمبر اسلام تا به بعد...
يک يک خوراندهاَند به آنان، زِ شوکران
جای علی، که نَصبِ خلافت نمودهاند
شد نامِ رأی، توطئهی کودِتاگران
مجبور شد امام حسن، با معاویه
امضای صلحنامه کند، نزدِ داوران
در صلح و سازشِ حسنی، شَک نمیکنیم
هرگز نمیدهیم گَزَک، دستِ دیگران
آنکه به نامه، حکمِ معاویّه را نوشت
با دستِ خویش، نقشهی کرب و بلا نوشت
باید حواسِ جمع بیاریم، پای کار
تا بشنویم، صوتِ رسای طلایهدار
با گوشِ دل نَه، بلکه همین گوشِ سر شنید
رمزِ ظهور شد؛ گذر از فتنه و غبار
از خود صلاح نیست، بگیریم موضعی
تا دشمنان شَوند، روی موجِ آن سوار
یکبار امتحان شده تاریخ، کافی است!
مسلم قرار نیست، شود باز سَربدار
باید به روزگار، نظر منصفانه کرد
اینک به نفعِ شیعه بچرخد، همه مَدار
امروز روز خَبط و خطا نیست، ای دریغ!
از شُبههای که، فاصله اُفتد در انتظار
خونهای ریخته به حرم، خِفتِمان کند
تاخیر اگر بکارِ فرج آید از نِقار
وَرنَه اگر سُلالهی حیدر، کند ظهور
کِی کُند میشود، دو لبِ تیزِ ذوالفقار
وقتی امام، میرسد از پردهی نهان
با یک اشاره کُن فَیَکون، میشود جهان
وقتی امامِ کعبه کند، از حرم ظهور
عالَم شود به صبحِ فرج، لَمعهای ز نور
با صوتِ خُوش، ندای لِثارات میدهد
ما پاسخَش دهیم، به لبیک، با سُرور
یارانِ خاص، گِردِ حرم جمع میشوند
ما میشویم، در صفِ آن صبحدم، مُرور
هر کس که بر امامِ خودش، میکند سلام
پاسخ دهد امام، به لبخندِ یک عبور
میبیند از جلال و شکوه محمدی
انسان تمامِ عِصمت حق را، به یک حضور
آنگاه شِکوِه میکند، از دشمنِ خدا
بر آن دو بُت اشاره کند، تا خَدیوِ گور
با یک شِگِرد، گردنِ طاغوت میزند
آنگاه که دمیده شود، نَفخههای صور
پای رکابِ یوسف زهرا، به انتقام
آغاز میشود، عملیاتِ پُر غرور
منصورِ امت از علی و فاطمه مدد
گیرد پِیِ اقامهی عدلش، تمام قد
#ولادت_با_سعادت_حضرت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_صلوات_الله_علیهما
@hajmahmoodzholideh