#ولادت_با_سعادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
توفیق دارم، از گُلِ زهرا بگویم
از کوثرِ دوم، مَهِ طاها بگویم
از اولین ابنُ الرضا، زیبا بگویم
با لفظ و معنای بسی شیوا بگویم
اما چگویم، زانکه در مدحش خدا گفت:
نتوان کسی وصفِ جوادِ بنُ الرضا گفت
من وصفِ "لا اُحصی ثَنائِک" را چگویم
او که نمی آید به وصفِ ما، چگویم
از "اَشبهُ الناسِ" شَهی والا چگویم
خود، از یکی یکدانه ی بابا چگویم
آمد به عالم، برکت آل محمد
یعنی تمامِ عشقِ عترت، جودِ سرمد
زیبا مگو! زیبایی از او خوش جمال است
آقا مگو! آقایی از او در کمال است
یکتا مگو! یکتاییِ حق را مثال است
لیلا مگو! لیلاییِ زهرا و آل است
به به از این هیبت، که سر تا پاست حیدر
الحق که باشد اسمِ اعظم را مصور
او روشنی بخشِ چهل سال انتظار است
میلادِ او، محصولِ صبری بی شمار است
عمریست بابایش برایش بیقرار است
حالا ز شوقِ دیدنِ او اشکبار است
تنها رضا نه، که در این چشم انتظاری
آلِ پیمبر، کرده بس لحظه شماری
چشمِ رضا معطوفِ دیدار جواد است
یعنی که محوِ ماهِ رخسار جواد است
حالا تبسم بر پدر کار جواد است
بابای او هم نیز دلدار جواد است
هم مستِ بابا شد جوادِ آل احمد
هم محوِ او شد عالم آل محمد
هر کس جوادِ بن الرضایش، هست رهبر
راهش یقین باشد، همان راه پیمبر
او که صِراطُ المستقیمَش هست حیدر
باشد سفیرِ مکتبِ زهراي اطهر
آقای ما از روز اول کوثری بود
از کودکی مَشی و مرامش مادری بود
از ابتدای کودکی در حق فنا بود
با اَشهدَش معلوم بود عبدِ خدا بود
شهزاده ای از خاندان "هَل اَتا" بود
معنای "تطهیر" و دلیلِ "اِنَّما" بود
قرآن سراسر مدحِ آن محبوبِ دلهاست
او شیعه را الهام بخشِ آب و گِلهاست
او سفره از جود و کرم گسترده دارد
او سائلانِ محترم گسترده دارد
بی خانه را، باغِ اِرم گسترده دارد
در قلبِ عشاقش حرم گسترده دارد
مُلک و مَلَک، در سایه ی جودِ جوادند
جن و بشر، در اصل از بودِ جوادند
نوبر کنید ای مردم از حسنِ صفاتش
جودِ زیادش، چشمه ی آب حیاتش
بوسه خوش است، از کامِ نوشیده فراتش
مومن زنَد تکیه، به کشتیِ نجاتش
از آیه ی "یَومَ وُلِد" تا "یَومَ اُبعَث"
گویای اینکه: اوست اَسراری ز مبعث
گرچه فلک، در سایه ی او هست ایمن
با کفر و شرک و ظلم، ذاتاَ هست دشمن
تیغِ زبانِ او، علیهِ شُبهِه مُتقن
روشنگری هایش، همه قولی مُبَرهن
هر مدعی را بر سرِ جایش نشانده
هر منحرف را او به رسوایی کشانده
او که بدیها از خودیها دیده بسیار
زخمِ زبان از این و آن بشنیده بسیار
حتی ز دستِ دوستان رنجیده بسیار
در غربتِ خود، بهرِ خود گرییده بسیار
او را ز تهمت دوستان، تهدید کردند
چهره شناسان در نسَب، تایید کردند
با اینکه عمرِ حضرتش بسیار کم بود
دریای علمش در همه عالم علَم بود
در خانه ی خود هم مواجه با اَلَم بود
مقتولِ همسر، کشته ی زهرِ ستم بود
در حجره در بسته وقتی دست و پا زد
با کامِ عطشان، شاه عطشان را صدا زد
از بسکه در جانش، عطش بالا گرفته
با یادِ جدش، شورِ واویلا گرفته
هنگامِ رفتن، ذکرِ یا زهرا گرفته
بر بامِ خانه چند روزی جا گرفته
بالِ کبوترها به جسمِ او امان بود
اما شهِ بی سر، بدونِ سایبان بود
#ولادت_با_سعادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_باسعادت_حضرت_امیر_المؤمنین_علی_علیه_السلام
گناهکارم و آلوده، یاعلی مددی
هر آنچه معصیتم بوده، یاعلی مددی
برای آنکه سبکبال جان دهم به تو وُ...
خیالِ من شود آسوده، یاعلی مددی
به وقتِ مرگ خوشم، کز "فَمَن یَمُت یَرَنی"
عیارِ من شود اَفزوده، یاعلی مددی
پناه بر تو ز حرفِ اَهالیِ برزخ
که استخوان شده فرسوده، یاعلی مددی
پس از گذشتِ چهل سال، گفت مرده، هنوز...
ز فعلِ خویش نیاسوده، یاعلی مددی
کجاست آنکه کند افتخار تا دمِ مرگ...
به دامنی که نیالوده، یاعلی مددی
ز نسلِ آدم و حوّا، گناه اگر بخشند
فقط به عشق علی بوده، یاعلی مددی
به منکرانِ ولای تو یاعلی، لعنت
که بُغضشان شده شالوده، یاعلی مددی
به دشمنِ تو، ازل تا ابد سِزد نفرین
که نیست عشقِ تو بیهوده، یاعلی مددی
من و ستایشِ نامِ تو تا صفِ محشر
خدا ثنای تو فرموده، یاعلی مددی
به نَصّ گفته ی پیغمبرِش، خدا لطفی...
به دوستانِ تو بنموده، یاعلی مددی
به کوریِ همه ی دشمنانِ تو، حرمش...
خدا فقط به تو بگشوده، یاعلی مددی
چنانکه مادرِ تو مَحرمِ حرم شده است
به توست خاطرم آسوده، یاعلی مددی
نبود لایقِ سجده به نورِ تو، اِبلیس
سجودِ ما به علی بوده، یاعلی مددی
عَلَی الصّباحِ قیامت هم از علی گویم
که نیست بهرِ تو محدوده، یاعلی مددی
دم از حسین و حسن میزنم به عشقِ نجف
حرم بخواهم از این دوده، یاعلی مددی
"علی امام من است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدای نام علی"
کرانه ی کَرمت بسکه هست گسترده
بسوی جود و کرم، هر چه دست گسترده
نه سفره، سفره ی امروز و خوانِ دیروز است
که هست، خوانِ کرم از اَلَست گسترده
به روز حشر که مائیم و ساقیِ کوثر
کنارِ حوض، شود این نشست گسترده
بهشتِ کوی تو نَه، سقف دارد و دیوار
مگر کنارِ تو جنت کم است گسترده؟
به بزمِ حالِ وصالِ جمالِ دلبری اَت
فرشتگانِ صُراحی بدست گسترده
قسم به چشمِ خمارت، ز مستیِ نظرت
فدائیان و شهیدانِ مست گسترده
فحولِ منتظرانِ کلامِ دلجویت
به گِردِ یار، نشسته به بَست گسترده
در آن دیار، فراوان تر از زمین هستند
موالیانِ ولایت پرست گسترده
ز بسکه عبدِ خدایی، به مُلکِ نُه گانه...
ترا چو عبدِ خدا، بنده هست گسترده
کلونِ دربِ جنان چونکه یاعلی میگفت
خدا گشود، هر آن در که بست گسترده
چه کیمیای عظیمی است حبِ عشقِ علی
که نیست چون غمِ تو، بت پرست گسترده
طنینِ نعره ی "اَللهُ اَکبرت" در بدر
صفوفِ دشمنِ دین را شکست گسترده
ز ذوالفقار بپرسند، تا دهد پاسخ
که داشت بازوی تو ضربِ دست گسترده
سر از محله ی دوزخ در آورَد مَرحَب
که دید، تیغِ ترا نازِ شَست گسترده
عبادتِ ثقلین از اطاعتت خجلند
که در تو میوه ی اخلاص، هست گسترده
به یک هجومِ تو صدها سپاهِ بی پروا
به نهروان و به صفین، گسست گسترده
خدا به حبِ تو داده نجات، مومن را
از آنچه دام، که اِبلیسِ پست گسترده
"علی امام من است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدای نام علی"
یلِ خدا و علمدارِ مصطفا حیدر
ابوالائمه و در عرش مرتضا حیدر
هبوطِ آدم و حوا برای خدمتِ اوست
نزول آیه ی "تطهیر و اِنما" حیدر
در آسمان که خدا خواند خطبه اش را، گفت:
که کفوِ فاطمه در نزد کبریا حیدر
به شهرِ علم نباشد بجز علی بابی
که راهِ کسبِ علومِ خداست با حیدر
نبی جمالِ علی دید روزِ "اَو اَدنی"
که هست شاهدِ یکتاییِ خدا حیدر
حجاب و پرده ای اصلاً برای مولا نیست
موحد است هر آنکه رسید تا حیدر
کمانِ ابروی او پُشته ها ز کشته گرفت
شبانه روز بگیرد شهیدها حیدر
حضورِ قلب، به محراب هر که را برسد
تصرفش کند آن لحظه با ولا حیدر
نمازِ خلق، بدونِ ولایتش باطل
مگر به جلوه ای از خود کند ادا حیدر
فریبِ خطِ نقاق و ریا نباید خورد
میانِ مومن و کافر ملاک، یا حیدر
کسی به صحنِ قیامت نمیشود مسرور
مگر هر آنکه بگوید به او بیا، حیدر
نگینِ پادشهی در نماز میبخشد
بر آنکه هست گدا بر امامِ ما حیدر
اگر ملازمِ قنبر شدی "هَنیئاً لَک"
بدان که بر تو سحر میکند دعا حیدر
جدا کننده ی حق، روزِ فتنه از باطل
کسی که کور کند چشمِ فتنه را حیدر
مدافعِ حرمِ دین، حریمِ عترت اوست
که بی زِرِه بزند در صفِ بلا حیدر
میانِ معرکه، ذکرِ علیست یازهرا
و هست فاطمه را "دافعِ البلا" حیدر
نمیرسد به امامِ زمان، ز ما پرچم
مگر علیِ زمان را کند عطا حیدر
"علی امام من است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدای نام علی"
#ولادت_باسعادت_حضرت_امیر_المؤمنین_علی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#به_بهانه_دهه_مبارکه_فجر_انقلاب_اسلامی
"روشنگری انقلابی"
با انفجارِ نور، دلها آشنا شد
ظلمت ز ایران رخت بَر بست و فنا شد
فجری مبارک، هر کران را در نوَردید
کشور سراسر، مهدِ نورِ کبریا شد
این نورباران، نهضتِ روح خدا بود
نهضت شکوفا گشت و غوغایی بپا شد
با غرّشِ الله اکبر های مردم
فرمانِ روح الله، فرمانِ خدا شد
ماهیّتِ این انقلاب اسلامِ ناب است
هر ادّعای دیگری، بادِ هوا شد
رفت از میان فرعونِ ایران، مخفیانه
اعجازِ موسای زمانه بی عصا شد
با مقدمِ روح خدا، ایرانِ زهرا
عمری گرفتارِ ستم بود و رها شد
دامانِ پاک مادرانِ مرد پرور
احیاگرِ نورِ شهیدانِ خدا شد
طفلان ِ گهواره، یلانِ صحنه گشتند
خاکِ وطن گلگون، چو خاکِ کربلا شد
برگشت دین، در سرزمینِ ما دوباره
برگشت ایمان، کشورِ ما مالِ ما شد
دَه روزه، تاج و تختِ صد ساله فرو ریخت
حق آمد و باطل فراری تا کجا شد
مستکبرین "فریادِ واحسرت" کشیدند
"بیست و دوی بهمن" سرآغازِ ولا شد
ایران و ایرانی، دوباره سر برآورد
جمهوری اسلامی ایران بپا شد
در جنگِ تحمیلی، دفاعی شد مقدس
بابِ شهادت با لقاءالله، وا شد
از ما،،، جوانان دسته دسته رخت بستند
با خونشان فتح و ظفر اما بنا شد
فرعونیان وقتی شکستی سخت خوردند
رمزِ قبولِ قطعنامه برملا شد
جنگِ حسینی، تابعِ صلحِ حسن گشت
بر پیکرِ روح خدا جامِ بلا شد
□ □ □
پیر جمارانیِ ما رفت و عزا شد
یارِ خراسانی، به کشتی ناخدا شد
شد دستِ حق از آستین بیرون دوباره
سید علی هدیه به ایران، از رضا شد
ملت دوباره قدرتی از نو گرفتند
امت سراسر پیروِ آن مقتدا شد
صدها، هزاران، صدهزاران نقشه، فتنه
بر ضدِ او طراحی اما برملا شد
میخواستن، برجام گردد جامِ زهرش
تیری که از صبر و بصیرت، در خطا شد
هر جنگِ سخت و نرم، خنثی شد به تدبیر
دین، یاری از فرماندهِ کل قوا شد
بسیاری از یارانِ او رفتند از دست
تا حقِ مکتب، با سلیمانی ادا شد
□ □ □
امروز "هیئت ها" جهادی سخت دارند
از انتقامِ سخت، اینهم سهمِ ما شد
باید بگیریم انتقامِ کشته ها را
آری، زمانِ انتقام از اشقیا شد
این است پیغامِ همه خونِ شهیدان
در پاسخِ هر شبهه، صد شعبه روا شد
باید که تبیین کرد راهِ رفته را، تا...
نسلِ جوان داند که ایران کربلا شد
ایران، یمن، سوریه، لبنان، غزّه، بغداد
یکدست، هم پیمانِ شاهِ نینوا شد
از کربلا تا قدس، با یک "یاحسین" است
دشمن دگر واللهِ محکومِ فنا شد
بوی فروپاشیِ استکبار آید
یک ضربه، تا تیرِ خلاصِ آمریکا شد
پیغام های مخفیِ شیطان فریب است
این خود؛ پیامی از کلامِ مقتدا شد
دیگر به مویی بند، بیتِ عنکبوت است
موشک بجای خود، تلنگر اکتفا شد
آل سعودی با یهودی، بسته پیمان
غافل از اینکه انتهای ماجرا شد
گوید ولیعهدِ صعودی با سرانش:
ایران، گمانم خادمِ بیت خدا شد
امروز نزدیکِ سحرگاهِ ظهور است
یعنی زمانِ منجیِ آل عبا شد
"لبیک یا مهدی" که ما در انتظاریم
هنگامِ بوسه بر رکابت سهمِ ما شد
جان میدهیم ای یوسف زهرا بپایت
روز وصالت، بعدِ یک عمری دعا شد
#به_بهانه_دهه_مبارکه_فجر_انقلاب_اسلامی
@hajmahmoodzholideh
#مدح_و_مرثیه_حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها_و_روضه_گودال
عاشق آن است که جان در حرمش میبازد
هستیِ خویش بپای کرَمش می بازد
زینبیه حرمِ پنج تنِ آل عباست
شیعه جان، بهرِ دفاع از حرمش میبازد
هر که شد پیروِ زینب، همه هستی بدهد
نوکر اینجاست که جان در قدمش می بازد
تا بماند حرمِ محترمش، یارش باش
یار، جان در حرمِ محترمش می بازد
پرچمِ حضرت عباس نگهبانِ حرم
عالَمی، هستیِ خود بر علَمش می بازد
سپهِ کرب و بلا دورِ سرش میگردد
کوه هم، رنگ از این قدّ خمش می بازد
هیئت آماده ی لشکرکشی از زینبیه است
جان چه باشد که به دریای غمش می بازد
همه حیرانِ غم و قلب صبورِ زینب
وای از سختیِ گودال و عبور زینب
هر چه را دید، به زیبائیِ نیاتش دید
همه اَسرارِ خدا را به ملاقاتش دید
دست، چون زیرِ تنِ پاره ی مولایش برد
پس خداوند، تجلّیِ مناجاتش دید
پخش در مقتلِ خون، هر ورق از قرآن بود
اینچنین بود پریشانیِ آیاتش دید
خواست تا سجده ی شکری کند از روی ادب
رگ رگِ خونِ خدا را به عباداتش دید
اولین روضه ی خود را تهِ گودال که خواند
گریه ی اهل زمین تا به سماواتش دید
بوسه زد بر رگِ ببریده و میکرد دعا
غرق در ذاتِ خدا بود و اِجاباتش دید
منتقم گوشه ی گودال که بگرفت قنوت
همه را یکسره، آمین گوی حاجاتش دید
همه حیرانِ غم و قلب صبورِ زینب
وای از سختیِ گودال و عبور زینب
هجمه ای شد ز اَراذل، که فلَک ریخت بهم
خشمِ اَعراب، حرم را به کتک ریخت بهم
داشت آن مجلسِ روضه به ثریا میرفت
با هجومی، ز سما تا به سَمَک ریخت بهم
داشتند عائله ی عشق، فغان میکردند
کعبِ نِی، قافله را داد مَحَک ریخت بهم
معجر و روسری و مقنعه و چادرها
زیرِ دستِ سپَهی، مثلِ فدک ریخت بهم
کم نبود آنهمه زخمی که تنِ بی سر داشت
ناسزا آمد و بر زخم، نمک ریخت بهم
از لگد بر سرِ اَطفال نکردند دریغ
باز لبهای پُر از خورده ترک ریخت بهم
مَحرمی در برِ ناموسِ خدا، هیچ نبود
حرم از عصمتِ بی یار و کمک ریخت بهم
همه حیرانِ غم و قلب صبورِ زینب
وای از سختیِ گودال و عبور زینب
وای از آن لحظه که هنگامِ سواری آمد
دیده ی فاطمه را بارشِ جاری آمد
شمرها، حرمله ها، هلهله ها سر دادند
دختری در بغلِ عمه به زاری آمد
همه را یک تنه بر ناقه، خودش کرد سوار
خود زمین ماند و رگِ پاره به یاری آمد
وسطِ معرکه طوفان شد و غوغائی شد
همه دیدند ز گودال، غباری آمد
ناقه بنشست، وَ بنشست بر او دخت علی
و سپس در صددِ قافله داری آمد
ناقه بی پرده و بی پشت و جهاز است، ولی
نورِ زهرا، پیِ انجامِ قراری آمد
ذکرِ تکبیر که هر کشته ی بی سر، سر داد
اشکِ هر نیزه نشین، در پیِ کاری آمد
همه حیرانِ غم و قلب صبورِ زینب
وای از سختیِ گودال و عبور زینب
#مدح_و_مرثیه_حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها_و_روضه_گودال
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_دودمه_حضرت_زینب_كبري_سلام_الله_علیها
سلام من سلام من به لحظه وصال تو
سلام من سلام من به راسِ بی مثال تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به قلب پر ز خون تو
سلام من سلام من به جسم واژه گون تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به حنجر بریده ات
سلام من سلام من به گیسوی کشیده ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به اکبر و به اصغرت
سلام من سلام من به ناله هاي مادرت
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به کاروان خسته ات
سلام من سلام من به دخت دل شکسته ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به کودکان تشنه ات
سلام من سلام من به حلق زیر دشنه ات
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
سلام من سلام من به ساقی غمین تو
سلام من سلام من به آه آتشین تو
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
#نوحه_دودمه_حضرت_زینب_كبري_سلام_الله_علیها
@hajmahmoodzholideh
شعارهای راهپیمایی
جشن بزرگ ۲۲ بهمن
سالروز پیروزی
انقلاب اسلامی
میعادگاه حزبالله
بیست و دوی بهمن ماه
سيد علی روح الله
سلیمانی جندالله
میثاق با شهیدان
سرلوحه جوانان
با مشت محکم میزنه این ملت
بر دهن دشمنان ولایت
آمریکا در چه فکریه
ملت ما حسینیه
نیروهای مسلح
تشکر تشکر
یگانهای امنیت
تشکر تشکر
سپاه پاسداران
تشکر تشکر
ارتش انقلابی
تشکر تشکر
نیروی انتظامی
تشکر تشکر
بسیج بیست میلیونی
تشکر تشکر
ای دولت مردمی
تشکر تشکر
ای قوه ی قضایی
تشکر تشکر
مجلس با بصیرت
تشکر تشکر
دانشمند هستهای
تشکر تشکر
ای نخبهی فناور
تشکر تشکر
ای بانیان پیشرفت
تشکر تشکر
ای رهبر عزیزم
تشکر تشکر
ابالفضل علمدار
خامنهای نگهدار
کوری چشم دشمنان قرآن
مملکت قرآنه کلِ ایران
ما همه نسل کوثریم
فدائیان رهبریم
تا پای جان همسفریم با ولی
خمینی و خامنهای یاعلی
با روح خدا دشمن دین در خطر افتاد
با خامنهای هر که درافتاد ورافتاد
خامنهای خمینیِ دیگر است
ولایتش ولایت حیدر است
وحدت ما اعتقاد ملت است
پیروزی در اتحاد ملت است
حفظ نظام بالاترین جهاد است
پرچم ما پرچم اتحاد است
قدرت هستهای همین فریاد است
امنیت ملی در اتحاد است
اهل دهه هشتادی
منشأ اتحادی
ایران اگر که قبله گاه دلهاست
این خاک پاک، مرز و بوم زهراست
پیروان ولایت
آمادهی شهادت
پیروان صهیونیست
آمریکا و انگلیس
لبیک یا خامنهای لبیک یاحسین است
چشم انتظار مهدی تمام عالمین است
بهمن ۱۴۰۱/ماه رجب المرجب
#روضه_امام_کاظم_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
شب است و تا به سحر با نوای کوثری ام
در انتظارِ صدای قدوم مادری ام
قسم به نغمه ی خَلّصنی یاربم بر لب
در آرزوی طلوع وصالِ داوری ام
دلم ز غصه ی زینب هزارها غم دید
ز بسکه گوشه ی زندان به غصه مشتری ام
میانِ سلسله دیدم به عمه ام چه گذشت
من و به قعرِ سیه چال، روضه پَروری ام
سرم گواهِ تنِ تازیانه خورده ی اوست
چه بی بهانه مرا میزنند سَرسَری ام
ز دردِ ساقِ شکسته گلایه ای نکنم
که خصمِ بددهن از دردِ خود کند بَری ام
به ناسزای دمادم مرا اذیت کرد
شنیده است که من از قدیم مادری ام
نمانده راهِ نفس در گلوی زخمیِ من
شکنجه ای است به تبعیدگاهِ آخری ام
کجا دوای لبِ روزه دار زهرِ جفاست
تویی حسین! که با کام تشنه میخری ام؟
تو زیرِ سمِ ستور و منم در این زنجیر
شبیهِ پیکرِ تو بین، شکسته پیکری ام
تو بی کفن شدی و من در این کفن ها، آه
تو بر زمین و مرا روی دست میبری ام
سرِ تو بر سرِ نیزه، سرِ من آویزان
تو پاره حنجری و من شکسته حنجری ام
#روضه_امام_کاظم_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
@hajmahmoodzholideh
#عید_مبعث_حضرت_ختمی_مرتبت_محمد_مصطفی_ص
قال رسول الله (ص): ذکر علی عباده
این محفل ختم رُسل، یا بزم شکر داور است
این حلقه ی ذکر علی، یا بعثت پیغمبر است
مبعث شب وصف علی، نه جای ذکر دیگر است
هرگز نپنداری جدا، جانِ نبی از حیدر است
اینگونه از شبهای سال، این لیله المحیا سر است
عید رسول الله شد، افضل ز اعیاد خدا
ختم رسل شد مصطفی، بهر ولای مرتضا
دانی چرا مبعوث شد بهر رسالت مصطفا
تا که خدا فرمان دهد او را پیِ امرِ ولا
تنها نه در خمّ غدیر، از قبل فرمودش خدا:
حیدر ولی اللهی اَش، باشد همه اسرارِ ما
دین آسمانی بی ستون باشد به یمنِ مرتضا
هر جا که احمد پر کشد، آنجا نظر گاه علیست
مافوقِ طاقِ عرشِ حق، خطّ گذرگاه علیست
اصلاً برای مصطفی، سرمایه ی پیغمبری
در عرش و فرش و برّ و بحر، یکجاست صوت حیدری
معراج نه، غارِ حرا نه، نزد قرب داوری
صوتِ علی زد حرف اول را، نه صوت دیگری
یعنی خدا غير از نبي ، بر هر که دارد سروری
صوتِ علی، آهنگ زیبای دلِ پیغمبر است
با این صدا او آشنا، از ابتدا تا آخر است
بعثت حقیقت دارد اما، این حقیقت با علیست
قرآن شریعت دارد اما، این شریعت با علیست
احمد طریقت دارد اما، این طریقت با علیست
دینش هدایت دارد اما، این هدایت با علیست
عترت ولایت دارد اما، این ولایت با علیست
دانی که سرّ مصطفی در چیست ، هم وِردِ لبش
یک روح در دو کالبد، این است اصلِ مطلبش
این عید را ذکر علی، بالاتر از هر مطلبی است
ما مدحِ مولا را اگر داریم بر لب، از نبی است
هر کس که با این ره مخالف باشد از ما اجنبی است
ذکر علی، ذکر جوانمردان به هر روز و شبی است
این ذکر ، زینت بخشِ مَه رویان به هر لعلِ لبی است
ذکرِ سماوات و زمین، حیدر امیر المومنین
بعثت همین است و همین، حیدر امیر المومنین
احمد به جرم عشقِ او، در جنگ ابرویش شکست
زهرا برای یاری اش، در کوچه بازویش شکست
اصلا حسن، با ذکر نام او، گُلِ رویش شکست
آری حسینش در تهِ گودال، ابرویش شکست
با سنگ کوفی حرمتِ زینب، ز هر سویش شکست
ذاتِ پیامِ جاودانِ بعثتِ احمد، علیست
قرآن بخوان، جانِ کلامِ خالقِ سرمد، علیست
#عید_مبعث_حضرت_ختمی_مرتبت_محمد_مصطفی_ص
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه_منوره
مدینه! با همه شادی و غم، خداحافظ
ز رنج و درد و بلا، بیش و کم خداحافظ
به کوهِ غصه از اینجا روم خداحافظ
که میبرم همه اهلِ حرم خداحافظ
خدای فاطمه کرده بسوی من اِقبال
اراده کرده که بیند مرا تَهِ گودال
اراده کرده خدا تشنه کام، این لب را
که بشنود ز لبِ خشک، ذکرِ یارب را
به جسمِ خسته ببیند، عبورِ مرکب را
اراده کرده ببیند اسیر، زینب را
شبِ مدینه اگر که مجال بگذارد
بگو مخدره معجر زیاد بردارد
به دخترانِ حرم یک به یک بگو، سردار!
که گوشواره و خلخال را سبک بردار
سه ساله را همه جا روی دوشِ خود بگذار
رباب را کُمکَش کن، به بردنِ گهوار
میانِ قافله نوزاد را بگردانند
هماره دورِ سرش حِرز را بچرخانند
ای آفتابِ حرم، باش سایه سارِ حرم
مواظبِ حرمم باش، ای قرارِ حرم
بمان تو تا دمِ آخر، بمان کنار حرم
رشیدِ من! همه جا باش پاسدار حرم
سپاهِ کفر، اگر چشمِ تو ببیند دور
خدا نکرده رسد بی حیائی اَش به ظهور
خدا نکرده اگر سایه ی تو کم بشود
بدانکه قدّ من اول ز داغ خم بشود
سپس هجومِ حرامی سوی حرم بشود
حجاب و چادر و معجر، نه محترم بشود
که احترام به زینب نمیکند دشمن
ولی سوار به مرکب نمیکند دشمن
پس از من و تو هزاران بلاست تقدیرش
نه محرمی است که یاری کنند، تدبیرش
نه فرصتی است که گردد رها ز زنجیرش
رگِ بریده کند یاری اَش، به تکبیرش
در آن غبار که تا شام و کوفه دارد آه
شوند قافله را شمر و حرمله همراه
تمامِ آینه ی بوتراب، یاعباس
به نیزه رَاسِ تو در اضطراب، یاعباس
که پیشِ تو به دو چشمِ پر آب، یاعباس
نگاهِ زینب و بزمِ شراب، یاعباس!
به غیرِ پَستی و هیزی، نبیند از کفار
بجز خطابِ کنیزی، نبیند از کفار
#روضه_حرکت_کاروان_حسینی_از_مدینه_منوره
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_امام_حسین_علیه_السلام
یاحسین ای فدای چشمانت
چشم بر ما گشود احسانت
دیده ها شد ز شوق گریانت
پدر و مادرم بقربانت
ای وجودت بسنده ی تاریخ
قَدمت جان دهنده ی تاریخ
لحظه ی با شکوهِ دیدارت
انتظارِ طلوعِ رخسارت
سبکِ رفتار و لحنِ گفتارت
عالَمی را کند گرفتارت
وَه که از چهره ی پر از نورت
پدر و مادرند مسرورت
دلِ مسرور را تو واسطه ای
شادی و شور را تو واسطه ای
قربِ هر دور را تو واسطه ای
چارده نور را تو واسطه ای
میبری دل ز دوستان، سلطان!
خاصه از قلبِ عاشقان، سلطان!
عاشقان، سینه چاکِ میکده اَت
شهدا، جمله مست و مِی زده اَت
گرچه بگذشته چارده صَده اَت
همه دلهاست مبتلا شده اَت
کیستی ای خدای میخواران
آبرو بخشِ آبرو داران
مستِ جامِ ازل تویی ارباب
عشقِ ضرب المثل تویی ارباب
اصلِ خیرُالعمل تویی ارباب
عاشقِ بی بدَل تویی ارباب
یک بدَل داشتی به اذنِ رب
نیست او غیرِ خواهرت زینب
تو همه انتظارِ رب بودی
دائم از عشق، در طرب بودی
گرچه پا تا به سر رطب بودی
تشنه ی باده طلب بودی
ساقیِ مستیِ اَلَستی تو
باده ی هستیِ اَلَستی تو
تو سراپا همه خدا هستی
بانیِ کشتیِ ولا هستی
صاحبِ اختیارِ ما هستی
تا ابد شاه کربلا هستی
عالم از تو حیات میگیرد
بی تو هستی، ممات میگیرد
دینِ حق را تو داده ای عزت
انبیا را تو داده ای قدرت
اولیا را تو داده ای نصرت
بر غیوران تو داده ای غیرت
ای بنازم به همتِ عشقت
هر دو دنیاست هیئتِ عشقت
اولین روضه خوانِ تو جبریل
دستِ گهواره ی تو میکائیل
نفخِ صور دمِ تو اصرافیل
نوحه خوانِ غمِ تو عزرائیل
از خدا تا به آدمَت گریان
عالَمی تا به خاتَمَت گریان
چون خدا خواست کشته اَت بیند
نینوا خواست کشته اَت بیند
مصطفا خواست کشته اَت بیند
مرتضا خواست کشته اَت بیند
مادرت "یابُنَیَّ" را سر داد
حنجرت "یااُخَیَّ" را سر داد
بافته مادرت که پیرهنت!
از چه بی پیرهن فتاده تنت؟
قطعه قطعه شده چرا بدنت؟
نیزه شد جرعه جرعه در دهنت!
مادرِ آب دید، تشنه لبت
پدرِ خاک دید تاب و تبت
پیشِ چشمانِ مادرت آقا
شد جدا از تنت، سرت آقا
گشت پامال، پیکرت آقا
رفت از حال خواهرت آقا
ای همه جان و هستیِ زینب
بی کفن مانده ای سه روز و دو شب
راسِ پاکِ تو تا کجاها رفت
آه، گاهی به نیزه بالا رفت
گاه دیر و تنور، تنها رفت
گاه ویرانه نیمه شبها رفت
گه سرِ پاکِ تو چهل منزل
رفت با اُشترانِ بی محمل
گاه افتاد زیرِ دست و پا
گه به خورجین نموده ای ماوا
گه به بازی گرفته اَش، اعدا
گه روی شاخه درخت چرا؟
عاقبت شد سرت به تن، ملحق
بر تنِ مانده بی کفن، ملحق
بسکه داغِ مصیبتت بالاست
منتهای غمِ تو ناپیداست
رازدارِ غمِ تو مهدیِ ماست
صاحبِ انتقامِ عاشوراست
کربلا مکتبِ فنا شدن است
در رهِ منتقم فدا شدن است
#ولادت_با_سعادت_امام_حسین_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_اباالفضل_العباس_علیه_السلام
بحمدالله دلدارم رسیده
اباالفضلِ علمدارم رسیده
سپاهِ عشق، یک سالار کم داشت
خدا را شکر سالارم رسیده
ندیده لشکری، یاری چو عباس
ز جنت بهترین یارم رسیده
اگر عالم نماید پشت بر من
چه غم دارم طرفدارم رسیده
تویی پشت و پناه من برادر
سپاهِ حیِ دادارم رسیده
تویی آئینه ی کرارِ حیدر
حسن را نیز کرارم رسیده
تو را کم داشت این قوم و عشیره
قمر تابید و سردارم رسیده
نگهبانِ حرم، روحِ خیامم
حرم را چشمِ بیدارم رسیده
دعای مستجابِ اهلِ بیتم
همه اصحاب و انصارم رسیده
شکوهِ کاروانِ کربلایم
به کوهِ عشق، دیدارم رسیده
شفیعِ مطمئنی از برای...
محبانِ گنه کارم رسیده
امید عشق، میلادت مبارک
برادر، تا ابد یادت مبارک
چقدر ای ماه زیبایی علمدار
به آقاها تو آقایی علمدار
نه تنها ساقیِ آب فراتی
که کوثر را تو سقایی علمدار
صفا و مروه دارند انتظارت
به زمزم چشمه ی "مائی" علمدار
عزیزِ زینبی، عشقِ حسینی
امید قلب مولایی علمدار
برادر مثلِ تو عالم ندیده
نداری هیچ همتایی علمدار
مقامت در جنان گردد مشخص
نشاندارِ دو دنیایی علمدار
به قولِ میثمِ شیرین زبانت
به یکتایی تو یکتایی علمدار
"اگرچه زاده ی اُمُ البنینی
ولی فرزند زهرایی علمدار"
امامِ خویش را عبدِ مطیعی
تو معنای تولایی علمدار
برائت از ستمگر، خُلق و خویت
که الگوی تبرایی علمدار
تویی بر دوستان باب الحوائج
و خارِ چشمِ اعدایی علمدار
امید عشق، میلادت مبارک
برادر، تا ابد یادت مبارک
چه دستانِ بلندی داری عباس
چه گیسوی کمندی داری عباس
چه دستی، پنج معصومش ببوسند
ز بوسه دستبندی داری عباس
بنی هاشم به رخسار تو خیره
چه روی دلپسندی داری عباس
عسل میریزد از لعل لبانت
عجب لبهای قندی داری عباس
قد و بالات از بسکه رشید است
به سرها سربلندی داری عباس
پر از جود و پر از فضلی اباالفضل
چه نام ارجمندی داری عباس
به درگاهِ خدا وقت تضرع
چه حال مستمندی داری عباس
برای مادرم زهرای اطهر
چه قلب دردمندی داری عباس
میانِ ابروی پیوسته ی خویش
ز هیبت نقش بندی داری عباس
به دین و مکتب و قرآن و عترت
چه روح پایبندی داری عباس
هماره موضعِ حق را بگویی
به دشمن مرزبندی داری عباس
امید عشق، میلادت مبارک
برادر، تا ابد یادت مبارک
حریفِ حمله اَت دشمن نگردد
ز خشمت لشکری ایمن نگردد
اگرچه مشک و دست و پرچم اُفتد
امیدت ناامید اصلاً نگردد
سرت گرچه رود بالای نیزه
ولی ایکاش دور از من نگردد
اگر بی دست از مرکب بیاُفتی
دلت محکومِ افتادن نگردد
عمودِ آهنین با تو چه کرده
نسیبِ کس چنین آهن نگردد
سرت را بشنود هر کس که بشکافت
شنیدن مثلِ این دیدن نگردد
چه بد بر گریه ام میخندد این قوم
جوابِ گریه خندیدن نگردد
کنارِ اکبرم جان دادم اما
مرا اینگونه جان دادن نگردد
رسیده پیشِ بالینِ تو زهرا
که فرقی بینِ تو با من نگردد
تو را با تیر پوشاندند این قوم
مگو دیگر کفن بر تن نگردد
مرو از پیشِ من که تا قیامت
دلم آرام از این رفتن نگردد
امید عشق، میلادت مبارک
برادر، تا ابد یادت مبارک
#ولادت_با_سعادت_حضرت_اباالفضل_العباس_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_زین_العابدین_امام_سجاد_علیه_السلام
آمد پیمبرِ شهدا زین العابدین
اول معلمِ اُسرا زین العابدین
سنگین ترین رسالتِ گودالِ قتلگاه
باشد بدوشِ سیدِ ما زین العابدین
آید تمام بارِ ولایت به گُرده ی
این یادگارِ آل عبا زین العابدین
تنها امیدِ آل علی، آل فاطمه
بعد از شهید کرب و بلا زین العابدین
زینب هم از نیابتِ او بارِ دین کِشَد
باشد وصیِ اهل کسا زین العابدین
او آمده حکومتِ حق را بپا کند
باشد ولیِ خون خدا زین العابدین
او دستِ قدرتِ ازلی تا قیامت است
چارم طلیعه دارِ طریقِ امامت است
بعد از حسین، حجت اهل ولا علی است
بر کشتیِ نجات بشر، ناخدا علی است
تنها بشر نه، کون و مکان تحتِ سلطه اش
سلطانِ این زمین و زمان مطلقا علی است
از مهربانی اَش همه مخلوق بهره مند
با نامِ ما ز روز ازل آشنا علی است
از بس غلام میخرد آزاد میکند...
هر برده ایست بنده، ز بس با وفا علی است
از نوکرانِ خویش، سپاهی کند درست
این جاذبه چو جاذبه ی مرتضا علی است
حتی گناهکار، از او بهره میبرد
بر عبدِ روسیاه، دو دستِ عطا علی است
جود و سخا و عشق و صفا، ریزه خوار اوست
مهر و وفا و لطف و عطا وامدارِ اوست
وقتی که حرفِ حضرت سجاد میشود
ایران بدان، علی به تو داماد میشود
ایران بِبال، آل علی قوم و خویشِ ماست
در نزدِ فاطمه، ز همین یاد میشود
آری عروسِ فاطمه تا شهربانو است
مادر هماره مانعِ صیاد میشود
هر فتنه ای که سر ز غباری کند بلند
مولای ما حسین به امداد میشود
این مملکت که بیمه ی سجاد و هم رضاست
هر دم دخیلِ پنجره فولاد میشود
موعودِ ما، اگر که به ایران نهد قدم
میعادِ ما، به صحنِ گوهرشاد میشود
واللهِ ما سپاهِ امام زمان شویم
سجاد چون دعا بکند در امان شویم
سجاد در کمالِ عطا، مصطفائی است
شاهی که در جمالِ خدا، مرتضائی است
از نطقِ آتشین، چه قیامت بپا کند
این جلوه ها، تجلیِ خیرالنسائی است
وقتِ شجاعت است، حسینِ زمانِ خویش
در سفره داری اَش بخدا مجتبائی است
وقتی بنا شود بِکِشَد ذوالفقار را
در صحنه ی جهاد، شهِ کربلائی است
فرزند مکه، پورِ منا، زاده ی صفا
ذات و صفات و مَشی و مرامش خدائی است
او، امر و نهی را به زبانِ دعا کند
اما قسم به فاطمه حکمش ولائی است
عادت کنیم غرقِ مناجاتِ او شویم
شاید که آشنا به حکایاتِ او شویم
فیضی که ما ز حضرت سجاد میبریم
غیر از حسین را، همه از یاد میبریم
هر صفحه از صحیفه که با جان شود مرور
دل را به کوی سیدِ عباد میبریم
گاهی که یادِ گوشه ی زندانِ کوفه است
دل را کنارِ یار، به امداد میبریم
وقتی سخن ز حلقه ی زنجیر میکند
با گریه، لعنِ دشمنِ شیاد میبریم
گاهی که حرفِ غربتِ ناموسِ فاطمه است
تا عرش، صوتِ ناله و فریاد میبریم
آنجا که شِکوه از غمِ شش ماهه میکند
در دادگاهِ عدلِ خدا داد میبریم
با سبکِ زندگیِ امام آشنا شویم
با طرزِ بندگی و قیام آشنا شویم
از روزِ اولش، همه تا روز آخرش
گرئید از برای پدر، دیده ی ترش
بَکّاءِ روزگارِ خودش بود آن امام
از بس گریست بر غمِ تهمت به خواهرش
اوضاعِ شام را که میآورد بر زبان
میسوخت بهرِ قافله اَش، قلب مضطرش
در اِلتهابِ بزمِ شرابِ یزیدیان
قلبِ صبورِ عمه فقط بود یاورش
هر بار دردِ قافله، تا استخوان رسید
با استغاثه داشت توسل به مادرش
انبان به دوش، گریه سحرها به عمه داشت
هم بر سه ساله و سحرِ شامِ آخرش
وقتی طبق برابرِ دختر گذاشتند
جای پدر، مقابلِ او سر گذاشتند
#ولادت_با_سعادت_حضرت_زین_العابدین_امام_سجاد_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh